شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
تقویم کوردی، به مناسبت سال نو (1395)

وقتی از تقویم صحبت میشود یعنی علم مربوط به محاسبهی روز ، ماه و سال که بر اساس جابجایی و گردش خورشید و ماه و ستارگان و انطباق آن با شرایط جوی و رویدادهای مهمی که در زندگی بشر بوده و در نزد اقوام مختلف در مناطق متفاوت اختلافی در مبدآ و آغاز سال به وجود میآورد است. در واقع اختلاف مابین تقاویم فقط در چگونگی محاسبه و مبدأ است، به عنوان مثال در تقویم قمری محاسبهی سال بر اساس گردش قمر به دور زمین است، اما در تقویم خورشیدی محاسبهی یک دور چرخشی زمین به دور خورشید میباشد که در تقویم کردی نیز همین محاسبه انجام میگیرد؛ اما در برخی از تقاویم علاوه بر گردش زمین به دور خورشید موارد دیگری نیز دخیل داده میشود که به جهت تکمیل برای به وجود آوردن شرایط خاص و انطباق با شرایط جوی میباشد، همچون تقویم کردی گرمسیری که علاوه بر محاسبهی گردش زمین به دور خورشید چگونگی جابجایی صور فلکی و لحاظ کردن رؤیت این صور برای ناظر زمینی نیز اعمال میشود.
اما برای بررسی و سیر تاریخی تقویم کردی در منطقهای که کردستان- فارغ از مرزهای قراردادی- نامیده میشود میبایست به ازمنهی دور رفت، به زمانی که مردم آريانژاد محتملاً در شماليترين دشتهاي سيحون و جيحون ميزيستند؛ يک گاهشماري آريايي يا ايراني قديم وجود داشته که بنابر آنچه از سرودهاي اوستا بر ميآيد سال مرکب بوده از يک زمستان ده ماهه و يک تابستان دو ماهه. در زمان متأخرتر تحت تأثير آب و هواي ملايمتري که اقوام آريايي ضمن مهاجرت به طرف جنوب با آن روبرو شده بودند تقسيم جديدي از سال را به دو قسمت متساوي پذيرفتهاند که هر يک از انقلابي شروع ميشده و به انقلاب ديگر پايان مييافته. همچنين در بينالنهرين جنوبي سال به دو فصل تابستان و زمستان تقسيم ميشده كه اولي تقريباً با بهار و تابستان كنوني و دومي با پائيز و زمستان مطابقت داشته. در بينالنهرين شمالي سال سه فصلي و در آشور سال چهار فصلي مراعات ميشده است. [1]
شش جشن بزرگ ايرانيان که در تقسیم و تقویم سال لحاظ میشده و بر اساس آفـــرينش اهورا مزدا بوده شش گاهنبار نام داشته با نامهاي 1- ميـديوزرم 2- ميديوشم 3- پئتهشهيم 4- اياسرم 5- ميدياريم 6- همسپتمديم. كه هريك از اين گهنبارها پنج روز ميباشد وآخرين روز جشن مهمترين روز آن بوده است. گاهنبار شش فصل از سال شمسي است که سال را به صورت نامتساوي تقسيم کرده و آن بر اساس زندگي جوامع دامداري و کشاورزي به وجود آمده است. این شیوه محاسبه مراتب هستی و خلقت را بازنمایانده است و در هیچ منبعی از آن به عنوان شیوه گاهشمار و محاسبهی سال نام برده نشده است.
در شرح گاهشماري در ايران قديم گفتيم که اوّلين آن گاهشمار مدني خورشيدي مهي دورهی هخامنشيان بوده که متأثر از گاهشمار بابلي است؛ پس مشخص خواهد بود که گاهشمار بابلي از زمانهاي قديم در ميان اقوامي از نژاد ايراني ساکن جنوب غربي اين سرزمين رايج بوده، و چون در مجاورت با اقوام عيلامي و آشوري ميزيسته و از تمدن آنها متأثر بودند، اين گاهشماري را پذيرفتهاند. سال اينان شمسي قمري و آغاز سال به جاي اعتدال ربيعي در اعتدال خريفي واقع بوده، که اين شروع شدن سال با اعتدال خريفي ممکن است يادگاري باشد که آن قوم از مهد نخستين نژاد آريايي همراه آوردهو در دورههاي قديميتر به آن خو گرفته بودند. يا اينکه ايرانيان اين رسم را از ساکنان ديگر آن ناحيه (از عيلاميان يا از شهرهاي سومري بابلي) که سال آنان نيز احتمالاً با پاييز شروع ميشده، تقليد کرده باشند، اين تقويم را پارسي باستان يا تقويم هخامنشي نيز نام ميدهند. [2]
در واقع ميتوان گفت که مردمان غربي ايران، اوّلين گاهشماري را داشتهاند کهآغاز سال را با ماه باغياديش ميگرفتهاند که در حوالي اعتدال خريفي واقع بوده و اين روز ظاهراً عيد ميترا ( خداي نور وآفتاب) بوده، و چون اين روز در ماه باغياديش واقع ميشده، لذا اسم همين ماه از همين عيد اقتباس شده، که ماه عيد «بَغ» يعني ميترا باشد؛ چنانکه ماه بابلي معادل آن يعني تشري، ماه شمس (خداي آفتاب)بوده و ماهزردشتي معادل آن در ادوار بعد همان مهرماه بودهاست. اسامي اين ماهها که باغياديش (بَغ= ميترا،مهر) اوّل ماه سال است، در کتيبهی بيستون که مهد همان اقوام مهرپرست بوده نيز موجود است. اين ماهها در شرايط زماني خاص رايج بودهو استفاده ميشده که آن نيز در پوست نوشتههاي هورامان نشان ميدهد که استعمال اين ماهها و گاهشماري مربوطه سابقهدار بودهاست. [3]
با ظهور زردشت گاهشمار اوستایی نو در سال 507 پیش از میلاد شکل داده میشود و زردشت بنیان یک گاهشمار دقیق و بی نقص را میگذارد که در آن سال به 12 ماه سی روزه و 5 شبانه روز پنجه در پایان ماه آخر سال تقسیم میشده، و برای نگه داشتن اول سال در نقطه صفر اعتدال ربیعی در هر 120 سال یک کبیسه 30 شبانه روزی اعمال میشده است. این گاهشمار رسمی و پیوسته بوده که به فرسی یا پارسی نامگذاری میشده است، و در کنار آن یک گاهشمار غیر رسمی و ناپیوسته نیز وجود داشته که سال کامل 2422/365 بوده است. این گاهشمار در نزد خواص رعایت میشده و صرفاً به جهت حفظ سال بدون کم و کسر بوده است. در حالی که در گاهشمار فرسی به خاطر باورهای دینی که هر روزی نامی دارد و نمیتوان روزی اضافه را در مراسمات دینی لحاظ کرد در نتیجه سال غیر کامل و غیر منطبق با نقطه صفر اعتدال ربیعی بوده است. این گاهشمار بعدها توسط افرادی دوباره مورد محاسبه قرار گرفت که دلیل دوباره محاسبه به خاطر تحریفات تاریخی و اهمال در چگونگی محاسبه بوده است که منجر به گاهشمارهای جلالی و خراجی... میگردد. [4]
در کنار این دو گاهشمار (پیوسته و ناپیوسته) یک گاهشمار دیگری هم وجود داشته که آن مربوط به عالمان دینی و خواصی بوده که در کار پیشگوییها، اسطرلاب و یا علم التنجیم بودهاند. این گاهشمار همانطور که گفته شد علاوه بر محاسبهی گاهشمار خورشیدی جابجایی صور فلکی و چگونگی آمد و رفت ستارگان در آسمان و تأثیر و تسلط آنها بر زمین به خاطر ساطع کردن انرژیهای مربوطه نیز مد نظر بوده است که این گاهشمار یک گاهشمار دینی به حساب می آمده و هم اکنون به گاهشمار کردی گرمسیری اشتهار دارد.
در کردستان هر سه گاهشمار اعمال و رعایت میشده، اما همانطور که گفتم گاهشمار کامل یا ناپیوسته که بعدها به جلالی هم نامگذاری شد در نزد توده مردم و حتی در مناسبات تاریخی و درباری هم مراعات نمیشده و شاید بتوان گفت که هیچ سند تاریخی وجود ندارد که اشارهای به این گاهشمار شده باشد، و لحاظ کردن این گاهشمار فقط در نزد محاسبه کنندگان به این فن بوده است، آن هم برای از دست ندادن لحظه آغازین سال در اعتدال ربیعی. اما گاهشمار فرسی یا همان گاهشمار رسمی و پیوسته اعمال میشده، که با حمله اعراب و از بین رفتن دستگاه محاسبه کننده دچار تحریف میگردد و تا سالها این تحریف باقی میماند، تا اینکه معتضدبالله و متوکل عباسی آنرا به تقویم خراجی تنظیم میکنند؛ که پس از آن به تقویم خراجی نامگذاری میشود . این تقویم پس از حمله اعراب و تنظیم آن توسط متوکل عباسی و تغییر نام آن به تقویم خراجی منسوخ میشود و دیگر کمتر نشانی از آن باقی میماند. به همین خاطر حقیر در تقویم استخراجی خود آن را انعکاس ندادهام.
اما گاهشمار گرمسیری که رد و نشان آن به خاطر خاص بودن گاهشمار (گاهشماری که فقط در نزد عالمان دینی و خواص لحاظ میشده) هیچگاه در تاریخ نیامده و فقط میتوان نشانههای آن را از روی مفاهیم و نشانههای دینی و ستاره شناسی پیدا کرد. این گاهشمار به شکل غیر تخصصی در نزد توده مردم به شکل تقریبی و گمانه در هر عصر و دورهای لحاظ میشده چراکه یک بعد این گاهشمار به زندگی شبانی و کشاورزی مردم مرتبط میشده، و چون امر دامداری و کشاورزی یک امر مقدس و دینی بوده در نتیجه محاسبهی این گاهشمار بر اساس تغییر شرایط جوی به شکل تقریبی قابل محاسبه بوده است. مبدأ آغاز سال در این گاهشمار همزمان با شروع فعالیتهای شبانی و کشاورزی در برج دلو (بهمن خورشیدی) بوده است.
اما در خصوص کاربرد هر کدام از این گاهشمارها در منطقه کردستان باید به چند نکته اشاره کنیم؛ ابتدا اینکه در نزد مورخ و سیستم حکومتی پس از حمله اعراب شیوهی ضبط تواریخ به قمری بوده اما در نزد تودهی مردم به خاطر پاسداشت فرهنگ ایرانیت خود محاسبه سال کامل برای برگذاری جشن نوروز نیز انجام میشده است. همچنین به جهت انجام امورات دامداری و زمان در آوردن دام از آغل و انجام کشت و زرع محاسبه گاهشمار گرمسیری یا نجومی هم لحاظ میشده است، اما بر اساس شواهد تاریخی و سیطرهی اعراب بر ایرانیان (کردستان) دستگاه نگهدارندهی این تقویم از بین رفته و در مقطعی طولانی فراموش میگردد و دیگر نشانی از آن پیدا نمیگردد. این مهم تا قرن هفتم هجری قمری که شخصی به اسم سلطان اسحاق برزنجهای آنرا دوباره مطرح میکند به قوت خود باقی بوده است.
منطقهی کردستان بنا به شرایط آب و هوایی خاص و وجود اقوام و باورهای مختلف و اهتمام بر پاسداشت باورهای دور سرزمین خود را مجاب میکند تا هر مفهوم و مطلبی را در جای خود مورد تحلیل قرار بدهیم. به عنوان مثال جشن میترگان یا همان مهرگان و بودن ماه باغیادیش منسوب به میترا در اول پاییز؛ چگونگی محاسبه سال در نزد صابئیان در حران که آغاز سال در نزد اینان اول دلو است؛ وجود جشن سده که از اول آبان تا دهم بهمن به مدت صد روز جشن سده نامگذاری کردهاند... موارد تأثیرگذار بر شرایط محاسبه میباشد تا ما تمام این موارد را نادیده نگیریم.
آغاز سال نزد قبيلهی منگور و سکرها در مکريان کردستان از دیگر موارد میباشد که اينان نيز آغاز سال خود را همچون کلهرها در ماه دلو برابر بهمن ماه خورشيدي ميگيرند. مضاف بر آن، در متون کهن يارسان نيز از گاهشماري و محاسبات نجومي خاصي صحبت گرديده که نشانگر آن است که سال در نزد اينان نيز از برج دلو آغاز ميگردد که به شرح آن خواهيم پرداخت. در لرستان نیز محاسبهی ايام را بر اساس تقويم خورشيدي فعلي و در گذشته با محاسبهی روزها، آغاز سال خود را از برج دلو برابر با 22 بهمن جشن ميگيرند که پنجه را بر اساس تقويم جلالي بعد از ماه اوّل سال در نزد خود و آخر اسفند جلالي به همان نام پنجه جشن ميگيرند. در ايلام نيزگاهشماري بر اساس چهار فصل سه ماهه متكي است، با اين تفاوت كه همهی ماهها سي روزاند و سال 360 روز و پنج روز؛ كمبود پنج روزه را به نام پنجه از اوّل تا پايان پنجم بهمن ماه جشن ميگيرند و بر سال ميافزايند تا سال 365 روز باشد. پنجه به باواني- جهيز- حضرت زهرا مشهور است. آغاز فصل بهار را يک ماه قبل از عيد نوروز خورشيدي ميدانند، و زمستان را به دو چلهی بزرگ و کوچک تقسيم ميکنند، که جمعاً شصت روز است که شش روز آخر چلهی بزرگ و چلهی کوچک را«شَشله شَشي»shashela shashi نامگذاري کردهاند. چهار فصل نزد ايشان به بهار، پاييز، سردوا sardawaو زمستان تقسيم ميگردد. احمد بيرشک نيز آورده که سال خورشيدي درست از وسط بهمن (وسط زمستان) آغاز ميشود.[5] دکتر عبيداللهايوبيان نيز ميگويد: کلهرها نيز در چهل و پنجمين روز از زمستان خورشيدي، آغاز سال خود را تحت عنوان وههاري کوردي جشن ميگيرند کهدرست در همين روز طوايف «منگور» و «سهکر» نيز سال نو خود را تحت عنوان بيَلَندانه با جشن بسيار بزرگ و باشکوهي آغاز ميکنند.[6]در منطقهی گوران نيز ابتداي ماه آبان را آغاز زمستان و اول بهمن خورشيدي را آغاز سال محاسبه ميکنند. در هورامان نيز در اواسط زمستان خورشيدي يعني 45 روز که از زمستان گذشته، از روز چهارشنبه به مدت3 روز جشني برپا ميگردد به نام جشن «پير شاليار» که آن را سالگرد عروسي وي ميدانند که بدون ربط با گاهشمار مورد نظر در نزد کردان نميتواند باشد.
علاوه بر تمام مدارک عنوان شده در خصوص وجود آغاز سال در ماه دلو برابر با بهمن خورشيدي، در کتاب زاد اسپرم، نوشته زاد اسپرم موبد زردشتي که در قرن سوم هجري نوشته شده، آمده است: زاد اسپرم در گفتگو از بعثت زردشت به جشن نوروزي اشاره ميکند که در آن زمان در چهل وپنج روز مانده به اوّل فروردين ماه (آغاز سال) قرار داشته است؛ يعني همان پانزدهم بهمن ماه خورشيدي.
دکتر شوکريه رسول، به نقل از ملا محمود بايزيدي ميگويد: بيشتر اکراد به حساب شمسي محاسبات گاهشماري خود را نگه ميدارند و فقط از گاهشمار قمري براي اعياد مذهبي استفاده ميکنند؛ وی در خصوص فصل زمستان و آغاز آن عنوان ميدارد که اين فصل از تشرين دوم برابر با نوامبر ميلادي و آبان ماه خورشيدي شروع ميشود ودر 21کانون يکم، يعني 30 آذرماه شمسي تا آخر کانون دوم (11بهمن خورشيدي) که "پرچي پيره ژن" نام دارد، سرماي سختي شکل ميگيرد.[7]در نامگذاري و تقسيم هفتههاي زمستان با نامهاي بيرهند، ميَرهم، ئوَغهن، پيت، پالَوز، خدر، الياس به اين نکته ميرسيم که هفتهی آخر بنا به گفتهی دکتر خليل جندي رشو، از 20 شباط برابر با آخر بهمن ماه شمسي آغاز میشود که آن به منزلهی پايان سال ميباشد؛ مَثَلي نيز در فرهنگ کردي هست که بيانگر اين موضوع ميباشد، که بدین قرار است:
خدر و الیاس سالیان کرد خلاس خدره لیاس سار بوو خلاس
یا اینکه:
که هات خدر عارد دهبی پهنگر
اين مراسم در کردستان شمالي ايران در نواحي آذربايجان غربي، خلخال، خوي، رضاييه و ساير مناطق چون اردبيل،...، نيز گرامي ومحترم شمرده ميشود. در خلخال از دهم بهمن تا آخر بهمن ماه خورشيدي، مردم هرهفته شبهاي پنجشنبه را عزيز ومحترم ميدارند و آن را متعلق به حضرت خضرنبي ميدانند،ومراسمي برگزار ميکنند به اسم قوودقويماق يا قوودپايلاماق. بدین قرار که اکثر خانوادهها در نزديکي اجاق خانه شان شمع روشن ميکنند، وهفت دانه يا هفت تخم از قبيل گندم وکنجد وشاهدانه وتخم خربزه را بريان ميکنند و بو ميدهند وآنها را آرد ميکنند وآرد سنجد هم به آن ميافزايند، بعد شب جمعه که میرسد، از اقوام و خويشان خود دعوت ميکنند.[8] اين مراسم به کورداوغلي يا خيدرنبي اشتهار دارد که در چارچار يعني چهار روز آخر چلهی بزرگ وچهار روز اوّل چلهی کوچک ميباشد.[9] در رضاييه، خدرنبي يا خدرالياس را بيشتر دختران وپسران انجام ميدهند، به اين ترتيب که مقداري گندم برشته را آرد ميکنند وبا نمک فراوان مخلوط کرده ودر فاصلهی شبهاي بيست و هفتم تا چهلم چلهی بزرگ اين قاووت شور را ميخورند و با تشنگي ميخوابند. اگر در خوابِ دختر، فلان پسر به او آب بدهد و يا بلعکس، از آن خواب تفأل ميکنند و صبح درجهت تحققِ آن خواب، خانوادهها ميکوشند.[10]
همانگونه که گفته شد این گاهشمار (گرمسیری) یک گاهشمار دینی بوده که به آن گاهشمار نجومی هم گفتهاند، چراکه با این گاهشمار سعد و نحس روزها، تأثیر و تسلط ستارگان بر سرنوشت انسان، دریافت انرژیهای ساطع شده در موقعیت های متفاوت زمانی در ماههای مختلف را مشخص کردهاند که این گاهشمار در نزد مغان و بزرگان دینی و خواصی که علم التنجیم را میدانستهاند بوده، و توده مردم فقط بُعد طبیعی که مربوط به کشاورزی و دامداری بوده است را از آن میدانستهاند. در نتیجه این تقویم یک تقویم خاصی بوده که در منابع و کتب به صراحت به آن نپرداختهاند، در نتیجه کمتر کسی پیدا میشده که آنرا دانسته باشد.
این تقویم در زمان زردشت و قبل از آن در زمان بابلیان رواج داشته و بیشتر مردم آنرا در آداب اعتقادی خود به کار بردهاند. اما پس از حمله اعراب دیگر نشانی از آن باقی نمیماند، در نتیجه دورنمای تاریخ دقیق این تقویم فقط به شکل اجمالی در ماه دلو (بهمن) در نزد مردمان مناطق مختلف در اذهان باقی میماند. با توجه به تمام شواهد و قرائنی که موجود است قبایل مختلف از اول بهمن تا 25 بهمن را برای آغاز سال تقویم گرمسیری در نظر میگیرند؛ و چون بحث تقویم و محاسبهی ایام میباشد در نتیجه نمیتوان تقریبی برای آن قائل شد و میبایست که حتماً بر اساس اسناد و دلایل متقن روز آغازین آنرا مشخص کرد.
دکتر کزازی سال گذشته بنا به دعوت انجمن ایرانشناسی کرمانشاه در روز هفتم بهمن در همایش بهار کردی کرمانشاه سخنرانی داشتند. ایشان در این سخنرانی فرمودند:
«چرا بهار کردی زودتر آغاز میگیرد؟! خاستگاه بهار کردی خاستگاه اخترشناسانه و گاهشمارانه نیست. بهار کردی جشن است از گونهی جشنهای بسیار دیرینه که آن را گاهنبار نامیده است. ویژگی این شیوه دامدارانه است. در ادامه صحبتهایش عنوان میکند که کرد به اخترشناسی نمیاندیشد یا به گاهشماری؛ شاید هرگز نداند طرازمندی بهاری چیست. کرد در دامان گیتی طبیعت میزید و به خاک سپرده میشود. و در آخر نیز اظهار بی اطلاعی فرموده اند که نمیداند بهار کردی از چه روزی آغاز میشود که برای پیدا کردن آن میبایست که تحقیقاتی میدانی انجام داد».
و یا افرادی پیدا میشوند بدون ارائهی حتی یک دلیل مثلاً اول آبان را آغاز سال کردی گرمسیری قرار میدهند...
تشتت آرایی که در نزد قبایل و افراد مختلف به جهت محاسبهی این تقویم وجود دارد ناشی از صعب بودن تشریحات مربوط به این تقویم است که متأسفانه عدم تلاش کافی به جهت تحقیق و عدم غور در منابع و بی توجهی به اصل و حقیقت امر- بنا به دلایلی- باعث شده تا توجهی به مجموعه تحقیقاتی که در این زمینه شکل داده شده نشود.
یکی از منابعی که میتوان بر اساس آن روز آغازین این تقویم را مشخص کرد منابع کلامی یارسان است که در آن سلطان اسحاق برزنجهای در قرن هفتم هـ.ق این تقویم را به جهت به جا آوردن جشن مرنو مطرح میکند. زمان و روز دقیق آغازین این تقویم بعد از ایشان توسط پیروانش همچون شیخ امیر، نوروز سورانی... نیز رعایت و محاسبه میشده، اما پس از این بزرگواران (تقریباً از 1300 هـ.ق به بعد) باز دچار فراموشی میگردد و روز آغازین این تقویم به شبهه و اما و اگر مبدل میگردد تا جایی که اگر از پیروان و رهروان آن پرسیده شود که روز آغازین این تقویم چه روزی از بهمن است و چرا به هیچ جوابی نخواهی رسید.
تقويم كردي گرمسيري يك تقويم نجومي- ديني مبتني بر محاسبهي تقديم اعتدالين بر اساس موقعيت زمانيِ جامعهي شباني و ديني است. اين تقويم راهبر محاسبات علمالتنجيم ميباشد و علاوه بر آنكه همخوان با آب و هواي جنوبي كردستان است ميتوان سعد و نحس روزها را نيز با آن مشخص نمود. در واقع اين تقويم يك تقويم ديني است كه بر اساس چرخش زمين متناسب با نقطه اعتدالين، حركت و جابجايي ستارگان و انطباق آن با ناظر زميني و متأثر شدن از انرژيهاي مربوطه وضع شده است. ماههاي آن سي روزي ميباشد و خمسه نيز در پايان آخرين ماه سال محاسبه ميگردد كه در سالهاي كبيسه 6 روزي خواهد شد. اين تقويم و محاسبهي آن صرفاً بر اساس بروج دوازدهگانه در دايرةالبروج و انطباق آنها بر زمين محاسبه ميشود كه به جهت ثابت نگه داشتن آن و مشخص نمودنش منطبق بر سالشمار ثابت خورشيدي تعريف ميگردد. ناگفته نمانداين تقويم علاوه برلحاظ كردن صورتهاي فلكي در محاسبات خود، كاملاً با شرايط كشت و زرع و دامداري نيز منطبق است، به همين دليل تقويم خراجي صحه بر آن ميگذارد؛ و اگر چنانچه در طول تاريخ ازاين تقويم بحثي به ميان آمده خود دليلي است بر كهن بودن موضوع. همانگونه كه نقل شده اولين كساني كه به اين تقويم روي آوردهاند بابليها در 2000 سال قبل از ميلاد بودهاند. اين تقويم و محاسبهي آن توسط كردها در طول زمان لحاظ ميشده چراكه جامعهي كردها مبتني بر آموزههاي زردشت- حفظ حرمت زمين و حيوان(شباني و كشاورزي)- بوده. همخوان بودن آب و هوا با رويت صور فلكي و همچنين نقطه صفر آغازين سال در زمان وضع، و غير منطبق شدن اين موارد بر هم در طول زمان به خاطر جابجائيِ ستارگان باعث به وجود آمدن مبحث مربوط به تقديم اعتدالين و محاسبهي اختلاف ميگردد. به عنوان مثال شخصي كه مثلاً در صورت فلكي ثور به دنبال مطلب مورد نظر خود بوده ديگر اين امكان در زمان دومين ماه از تقويم خورشيدي همانند سابق برايش فراهم نميشده،چراكه اين صورت فلكي را در آسمان نميديده، پس به جهت رويت اين صور و مشخص نمودن آن بر اساس تقويم خورشيدي ميبايست كه زمان رويت اولين صورت فلكي يعني حمل را به عقب كشاند،تا با اين محاسبه رويت برج حمل در اواخر بهمنماه خورشيدي قرار بگيرد و آنگاه توسط نقطه صفر اعتدال ربيعي ثابت نگه داشته ميشود.
اما دلايلي كه ميتوان به جهت اثبات روز آغازین تقويم كردي گرمسيري در كردستان به آن اشاره كرد شامل موارد ذيل است: شواهد و قرائن بازمانده در ميان قبايل منگور، سكر، مكريان، لك، هورامان... مبني بر روز آغاز سال در بهمنماه خورشيدي. محاسبهي گاهشمار خراجي كه محل دستور و محاسبهي آن در موصل و خاك كردستان بوده و آن 25 بهمن خورشيدي به جهت آغاز سال را به دست ميدهد.(زيگ آريايي-كردي،ص47) محاسبهي روز واقعهي مرنو در زمان سلطان اسحاق برزنجهاي كه 16/9/636 خورشيدي بوده و به تبع آن آغاز سال در25 بهمن خورشيدي را به دست ميدهد. (زيگ آریایی-کردی، ص55) بحث خوشهي پروين در صورت فلكي ثور و بالا آمدن آن از آسمان شرقي در 20 آبان خورشيدي به عنوان اولين روز زمستان كردي گرمسيري كه باز همان 25 بهمن خورشيدي براي آغاز سال را به دست ميدهد.(زيگ آریایی-کردی،ص120) نبرد اپوش(قلبالعقرب)و تيشتر (گلاويژ) كه در اوستا هم به آن اشاره شده است و از ديد ناظر زميني باز همين تاريخ 25 بهمن خورشيدي را براي آغاز سال كردي گرمسيري به دست ميدهد. (زيگ آریایی-کردی،ص111) اشارهي متون كلاميِ يارسان به بحث نيش عقرب و تأثيراتي كه از آن ارائه داده ميشود كه باز همان 25 بهمن خورشيدي را براي آغاز سال كردي گرمسيري عنوان ميدارد. (زيگ آریایی-کردی، ص37،128) مبحث مربوط به تقديم اعتدالين كه دقيقاً منطبق بر كلامهاي يارسان است و بررسي آن تو را به 25 بهمن خورشيدي به جهت آغاز سال كردي گرمسيري رهنمون ميسازد.(زيگ آریایی-کردی،ص130) پنجه يا خمسهي مسترقه نيز از جمله دلايلي است كه در صورت محاسبهي آن در پايان آخرين ماه سال در تقاويم كردي تشريحي خواهد شد بر دلايل ذكر شده. (زيگ آریایی-کردی،ص227) [11]
پس از آنکه به بیشتر از چندین دلیل علمی تاریخی موجود که ما را به روز مشخص برای آغاز سال بهار کردی گرمسیری رهنمون میسازد و حقیر این دلایل را در کتاب زیگ آریایی-کردی به تفصیل کشانیدهام به اختصار برخی از این دلایل را به زبان ساده در اینجا شرح میدهیم.
نيش عقرب واژهاي نجومیست که کاربرد استفهامی آن نیز مربوط به اخترشناسی است. سلطان اسحاق در کلام دوره برزنجه میفرماید:
کهمانم عهقرهو کـهمـانم نيش ستارهی عـهقـرهو
سيمش نهئهخزهر راگهی سفيد رهو شوَن گام ويَمهن بهند سهمای شهو[12]
نیش عقرب یعنی منزل نوزدهم ماه که در اصطلاح نجومی به آن شوله یا حمةالعقرب میگویند، که به فرانسه آن را chomlek نام گذاری کردهاند. عقرب از بروج دوازده گانهي ماه، برابر است با ماه آبان خورشیدی و نوامبر میلادی. در فارسی به آن کژدم و در ترکی قویئیل گفته میشود که منزل نوزدهم از همین ماه است. و چون منازل اين ماه 28 منزل معرفي شده است، با احتساب يك روز مبدأ به منزل نوزدهم همان20 عقرب يا آبان به دست داده ميشود كه دقيقاً هماني خواهد بود كه در20 عقرب يا آبان خوشهي پروين از ابتداي افق نمايان ميشود.[13]
درویش نوروز در بند 261 ميفرمايد:
چلش زهرِهي روَح مريخ شهوهن خار موغيلان نيش عهقرهوهن
درویش كريم توتشامي در بند 148 ميفرمايد:
سهيف زهبانهم نه ئافتاو ساوهن نيش عهقرهويم داودي راوهن[14]
پیش از آنکه به بحث عقرب و نیش آن پرداخته شود لازم است شمهای از مفاهیم مرتبط عنوان گردد. مفاهیمی همچون: مریخ، زبانهی الماس، قمر در عقرب... که تماماً در یک راستا تشریح میشوند. مریخ در تصورات ایران، یونان و روم خدای جنگ بوده است، ازاینرو منجمان احکامی، مریخ را کوکب لشکریان و امرای ظالم و دزدان و مفسدان و آتشکاران شمردهاند.[15] مولانا میفرماید:
ور بود مریخی خون ریز خو جنگ و بهتان و خصومت جوید او
طبع مریخ با نیش عقرب یکی است. الماس کنایه از برّندگی است که زبانهی آن همان تیزی و آتشی است که از موجودیّت آن برمیخیزد. «قمر در عقرب» یعنی شرایط ناگوار، حادثه و رخدادی سهمگین، که آن اشاره به شرایطی زمانی است که در نتیجهی حرکت ماه و زمین به وجود میآید و تأثیری که از انرژیهای حاصله بر ناظر زمینی میگذارد. قمر در عقرب پدیدهای نجومی است که آن عبور کرهی ماه از صورت فلکی عقرب،و یا از امتداد برج فلکی عقرب میباشد، که در هر ماه قمری یک بار رخ میدهد، و معمولاً دو تا سه روز هم طول میکشد. در بعضی موارد پدیدهی قمر در عقرب با گذر ماه از برابر ستارهی قلبالعقرب همراه است، که این اتفاق تقریباً هر سال یک بار رخ میدهد. صورت فلکی عقرب به دلیل حضور ستارهی سرخ قلبالعقرب در آن، در افکار پیشینیان خوشیمن نبوده، و پدیدهی قمر در عقرب در باور تاریخی واقعهای شوم محسوب میشده است. به همین خاطر، پیشینیان در زمان عبور ماه از میان این صورت فلکی معمولاً از انجام کارهای مهم و اثرگذار پرهیز میکردند. در روایتی امام صادق(ع) میفرمایند: «هر کس در هنگامی که قمر در عقرب باشد مسافرت یا ازدواج نماید، خیری نمیبیند[16]». همینطور بزرگاني هم در ادبيات فارسی اين مهم را لحاظ كردهاند که در برج عقرب هیچ کاری منتج به نتیجه نخواهد شد، همچون خاقاني كه ميفرمايد:
هر ماه كه مه شود به عقرب مسهل خور اوست چرخ و كوكب
مولانا در دفتر چهارم میفرماید:
سر بر آرد آفتاب با شَرَر دم عقرب را كه سازد مُستَقَر
در این زمان هیچ کار خیری شکل نمیگیرد و هر چه که در آن میباشد شرّ است، چراکه طبع آن مریخ است و مریخ هم به نشان جنگ و آشوب تعریف پیدا کرده است. در واقع بزرگترین جنگ و نبردی که سلطان اسحاق در آن حضور فیزیکی داشته است و از آن به عنوان یک واقعهی مهم در بینش یاری نام برده شده، جنگ مربوط به واقعهی مرنو است که در همین برج اتفاق افتاده و زمان دقیق آن هم پس از روز شوله یا نیش عقرب بوده است.[17]و چون سهمگینترین رکن عقرب نیش آن است در نتیجه سختترین مبحثِ مربوط به موجودیّت یارسان را به خود اختصاص داده است. جنگی که پس از آن موجودیّت یارسان رقم خورده، جنگی که در آن، جنگاور داود است، و در ظاهر، مشتی خاک از زیر قالیچهی قدرتی- که نمادی از جبروت الهی است و توسط چهلتن که رمز پنهان این جبروت هستند- سلاح داود میشود تا در این شرایط زمانی غالب و چیره شوند. آنچه گفته شد شرح این بیت از درویش نوروز سورانی است که فرموده:
(چلش زهرِهي روَح مريخ شهوهن خار موغيلان نيش عهقرهوهن)
پس به جهت تأویل، ناگزیر واژه به واژه تشریح میشود. (چلش) اشاره به چهلتن دارد که در غار به قالیچه جلوه کردند. (زرهی روح) اشاره به مشت خاکی دارد که داود از زیر قالیچه بر میدارد و به سپاه نامرئی و امدادهای غیبی مبدل میشود تا در میان سپاه چیچک بروند و آنها را نابود سازند. (مریخ شهوهن): در این شرایط زمانی آنچه که رخ داده همانند شبی است که فضای ستارهی مریخ را تداعی میکند. (خار مغیلان) یعنی بدترین نوع خاری که در بیابان میروید. نیش عقرب نیز اشاره به منزل نوزدهم از ماه دارد که زمان دقیق آن بر اساس محاسبات نجومی و علم گاهشمار واضح و روشن است که مطابق با چه روزی از تقویم شمسی میباشد. در کل مصرع دوم اینگونه معنی میشود که خار مغیلان یا همان سپاه چیچک در این روز اسیر خشم داود شدند، خشمی که داود با نیش عقرب موکل بر انجام آن است. همانگونه که گفته شد یک بُعد و رویهی داود، موسی سیاوه است که موکل بر کشت و کشتار و ایجاد بلیه و آشوب است، و با گرز شش پر که همان نیش عقرب است آن را شکل میدهد. امّا این گرز شش پر که برای نابودی دشمنان یاری به کار برده میشود پشتیبان حقیقت نیز هست، و آن سپریست برای محافظت از موجودیّت یاری که آن هم تأویل خاص خود دارد. امّا همانگونه که عنوان شد نیش عقربی که کلام سرانجام و به تبع آن سی و شش شاعر حقیقت از آن یاد کردهاند بیانگر زمان دقیق برگزاری جشن مرنو یا جشن موجودیّت یافتن آیین یاری نیز میباشد، که بر اساس علم نجوم و گاهشمار -که با محاسبات دقیق ریاضی مشخص شده است- 20 آبان شمسی مطابق با 14 فوریه میلادی آغاز چلهای است که اوّلین دوازدهم از آن میباشد، پس به تبع آن 25 بهمن شمسی آغاز سال دینی یارسان خواهد بود. [18]
به مورد دیگر از اسناد مربوطه که روز آغازین بهار کردی گرمسیری بر اساس نجوم میپردازیم تا مشخص شود که کردان بحث اخترگویی و نجوم و تمام آنچه که به آسمان مربوط است را در کف داشتهاند و اینگونه نبوده که از نجوم چیزی ندانسته باشند. تشريح و معني تحت الفظي كلام شيخ امير كه متأسفانه تا به حال به اشتباه معني شده اينگونه خواهد آمد:
وادهي شاخ شومار كهلَرِهم شاهوَ ئيقرار ميَردان كوَوه و سهرئاسوَ
«وعدهي شمارش شاخهاي بز كوهي در گله واقع در شاهو،اقرار مردان حق خوشهي پروين است و افق.» با اين معني تحت الفظي مشخص مي شود كه اين بيت از كلام هيچ بحثي از تقارن خوشهي پروين با ماه را در خود انعكاس نداده است. و متأسفانه به خاطر عدم جزميت در تحقيق و كپي برداري از گفته و نوشتهي ديگران باعث شده كه ما هيچ گاه به تفكيك موضوعها و فهم دقيق مطالب توجهي نشان ندهيم. تقارن ماه با خوشهي پروين در بيتي ديگر از كلام همچون:
كهلَ و كوَوه و مانگ ئيَدش بهيانهن
و نيــز:
ههر دوو كوَوهو مانگ نه قولَهي شاهوَ ئاخـــيز مهكهران پهي گـوفت و شنوَ
وهسلهني وه ههم تا شــــهوار شـــهو بوَ كوَوه چه پهي سهر مانگ چه نوا مهلوَ
آمده است.
اما در معني مصرع « ئيقرار ميَردان كوَوه و سهرئاسوَ » اينچنين ميآيد كه لحظهي اقرار مردان حق خوشهي پروين است كه از افق نمايان ميگردد، و نمايان شدن آن از افق بر اساس رصدهاي شكل گرفته شده در 20 آبان خورشيدي ميباشد كه همزمان با غروب خورشيد در آسمان شرقي از افق نمايان ميگردد، كه اين مهم قبل از بيست آبان هرگز اتفاق نميافتد.
اما به تقارن ماه با خوشهي پروين مي رسيم كه در صفحهي 126 از كتاب زيگ آريايي -كردي اينچنين آمده است:
از آنجايي كه در تمام ماههائي كه صورت فلكي ثور در آسمان قابل مشاهده است و ماه از درون اين صورت فلكي كه خوشهي پروين نيز در آن قرار دارد ميگذرد، پس طبعاً تقارني هم به شكلي كم و بيش نيز صورت ميدهد. البته نزديكترين حد ممكن اين تقارن در اين ماهها در سالهاي مختلف متفاوت و متغير است. حال آنكه يكي از نشانههاي برگزاري عيد خاوندكاري نزد يارسان تقارن خوشهي پروين با ماه ميباشد و از آنجايي كه اين مقارنه در ماههاي مختلف نيز انجام ميگيرد پس به صراحت يا به تنهايي نميتوان فقط اين نشانه را ملاك قرار داد خاصه اينكه كلامهاي يارسان آغاز چله را مشخص كرده است و از آنجايي كه سال در نزد يارساني سال كامل 2422/365 روز ثابت است و هيچ جابجايي ندارد پس وقتي كه آغاز سال و به تبع آن چله را مشخص نمودهاي ميبايست بر اساس همان تاريخ اقدام نموده و البته اين مهم منطبق خواهد بود بر ساير نشانهها.
اينكه گفته ميشود پروين از افق شرقي همزمان با غروب خورشيد از مغرب ميبايست رؤيت گردد به منزلهي آغاز روزهي مرنو نميباشد، بلكه اين بودن به منزلهي آغاز چلهي گرمسيري است و اين مهم يعني همزماني طلوع پروين از آسمان شرقي با غروب خورشيد در آسمان غربي که در سال فقط در يك روز اتفاق ميافتد آن هم در 20 آبان كه قبل از 20 آبان پروين زودتر طالع ميشده و بعد از 20 آبان هم رفته رفته حضور خود را در آسمان كمتر ميكند به گونهاي كه از تاريخ 10/10 يعني دهم ديماه حضور پروين از غروب تا ساعت 4 صبح خواهد بود و در 10/2 همزمان با غروب در آسمان غير قابل رؤيت ميگردد.
سایر دلایل انعکاسی در مورد روز آغازین بهار کردی گرمسیری در 25 بهمن خورشیدی برابر با 14 فوریه میلادی همچون تقدیم اعتدالین، نبرد قلب العقرب با اپوش... را در شمارگان بعدی به عرض خواهم رساند. اما قبل از اتمام عرایضم شاید ذکر چند نکته خالی از فایده نباشد، اینکه در روژژمیر ئاریایی-کردی ستونی دیگر میباشد تحت عنوان کردی سردسیری که میتوان گفت همان تقویم جلالی یا همان گاهشمار ناپیوستهی زردشت با سال کامل 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 46 ثانیه میباشد که هم اکنون جزء تقویم رسمی ایران پس از تصویب شورای ملی 1305 است. اين سالشمار متناسب با آب و هواي منطقهي كوهستاني و شمال كردستان است که تمام ماههاي آن 30 روزيست و پنجه تار يا خمسهي مسترقه نيز در پايان ماه آخر سال محاسبه ميگردد، كه در سالهاي كبيسه خمسه 6 روزي خواهد شد. شورای ملی همان هجرت را مبدأ قرار میدهد و پنجه را بر شش ماه ابتدایی سال تقسیم میکند و اسفند را 29 روزی قرار میدهد. روز آغاز سال نقطه صفر اعتدال ربیعی به جهت برپایی آتش نوروزی محاسبه میگردد. لازم به ذکر است که این دو تقویم کردی (سردسیری و گرمسیری) در محاسبه هیچ ربطی به هم پیدا نخواهند کرد و شیوهی محاسبهی این دو کامل از هم متفاوت است. همانطور که گفته شد گاهشمار گرمسیری هیچ ربطی به فرس یا پارسی باستان ندارد و پنجه نیز در آخر ماه سال میبایست که اعمال گردد.
1- ( گاهشماری ایرانی احمد بیرشک ص 586).
2- (گاهشماری در ایران قدیم حسن تقی زاده ص 347)
3- (بیست مقاله تقی زاده ص 139)
4- ( زردشت و گاهشماری ایرانی، ضیاء الدین ترابی ص 175)
5- گاهشماري ايراني، احمد بيرشک، ص604 .
6- تقويم محلي کردي، دكترعبيدالله ايوبيان، نشريه دانشکدهی ادبيات تبريز سال شانزدهم 1343.
7- وهرز و سالنامهي ميللي له پهند و شيعري کورديدا، دکترشوکريه رهسول، ص 17-37 .
8- جشنها وآداب ومعتقدات زمستان، سيدابوالقاسم انجوي شيرازي ،ج2 ص 126 .
9- همان ج2 ص 125 .
10- همان ،ج2 ص 131 .
11- مقدمه روژژمیر ئاریایی-کردی، طیب طاهری
12- نسخه خطی ، نگارنده.
13- زیگ آریایی – کردی ، نگارنده، ص 37.
14- زبور حقیقت، تدوین و تصحیح طیب طاهری.
15- فرهنگ اصطلاحات نجومی ، ص 728.
16- اصول کافی جلد 8 ص275 .
17- زیگ آرایی- کردی، طیب طاهری ص 41.
18- بانگ سرحدان، طیب طاهری ص 263.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست