جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

سور و سوگ در فرهنگ عامه لرستان و بختیاری



      سور و سوگ در فرهنگ عامه لرستان و بختیاری
فاطمه تعلیمی

سور و سوگ در فرهنگ عامه لرستان و بختیاری؛ نوشته محمد حنیف، تهران: طرح آینده، 1386.
کتاب سور و سوگ در فرهنگ عامه لرستان و بختیاری نوشته محمد حنیف، بخشی از طرح پژوهش عظیمی است که جای خالی آن در کشور کاملا پیداست و بیم آن می رود که با گذشت زمان و ماشینی شدن زندگی، که از اولین نتایج آن خاموشی تدریجی فرهنگ شفاهی است، بدیع ترین میراث فرهنگی اقوام ایرانی به فراموشی سپرده شود.

این مجموعه به یاری واحد فرهنگ مردم اداره کل پژوهش های رادیو بر اساس نامه هایی که شنوندگان برنامه فرهنگ و مردم رادیو برای این برنامه فرستاده اند، در تیر ماه 1386 جمع آوری و تدوین شده است.

موضوع کتاب درباره آداب و رسوم و زندگی اجتماعی مردم لرستان و بختیاری است. این کتاب 3 فصل دارد. بعد از پیش گفتار و مقدمه، فصل اول آغاز می شود به نام سور که خود شامل دو بخش می شود: الف: تولد ب: عروسی. سپس فصل دوم که مربوط می شود به سوگواریشان و نهایتاً فصل سوم که نگاهی مختصر به موسیقی سور و سوگ مردم این سرزمین دارد.

در هر کدام از این فصل ها درباره آداب و رسوم و باورها و عقاید این مردم صحبت شده است. در ابتدای این کتاب جدولی از الفبای صوتی و آوایی زبانشان آمده و بعد آن پیش گفتار و مقدمه آمده است. در مقدمه نویسنده به صورت مختصر به تاریخچه محدوده سرزمینی مردم این خطه می پردازد که گفته شده ابتدا شامل مناطقی از استان فارس، کهکیلویه و بویر احمد، چهارمحال و بختیاری، ایلام و لرستان بود؛ اما ایل بزرگ لر در مسیر تاریخ به دلایل مختلف از جمله رقابت های درون/برون ایلی و سیاست های کنترلی از جانب دودمان های حاکم به دو منطقه پشتکوه (ایلام) و پیشکوه (لرستان) تقسیم شد.

امروزه با اینکه لرها در مناطق مختلفی از جمله خوزستان، تاکستان، اطراف دماوند و... پراکنده اند، اما پیوستگی های فرهنگی فراوانی با یکدیگر دارند؛ حتی بسیاری از لرهایی که کوچ اجباری داشتند پس از سکونت، بعد از چندین نسل همچنان یادگارهای قومی خویش را پاس داشته اند.

مردم بختیاری و لر زنان و مردان جنگجوی خود را به عنوان نمادهای رشادت و پایمردی می دانستند و آن را موضوع ترانه های شکوهمند قرار می دادند. آواهای دلتنگی هر دو قوم بوی غربت و فراق می دهد. هر دو قوم سوگنامه های عاشقانه ای دارند که حاصل عشق های ناکام بوده است. همزیستی نسبتاً مسالمت آمیز خوانین و رعیت ها سبب شده که بسیاری از آواهای حماسی با ذکر نام بزرگان ایل همراه شود و تنها در اندکی از این اشعار به خباثت خوانین اشاره گردد. هرچند بختیاریها و لرها در آیین خاصی همچون رقص چوب در مناطق بختیاری نشین و جشن بهاران در مناطق لر نشین تفاوت های آشکاری دارند، اما کلیت نگاه هر دو به مرگ و زندگی یکسان است که البته با مفاهیم با واژه های متفاوتی یاد می شود.

در فصل اول نویسنده یک سری باور هایی که درباره تولد نوزاد وجود دارد را بیان کرده است که حول محور جنسیت نوزاد و موجودات پنداری می چرخد.

لرها زندگی مرد سالارانه ای دارند و نوزاد پسر جایگاه والایی در باور و آیین این قوم دارد. در باور عامه لرها، زنانی که حامل پسرند، به شیرینی علاقه دارند و رنگ و رویشان روشن است و جنب و جوش زیادی دارند و بالعکس. برای تعیین جنسیت جنین نیز نوعی فال میان لرها مرسوم است. لرها پیش از به دنیا آمدن نوزاد به نیت تعیین جنسیت جنین، شروع به دوختن لباس نوزاد کرده و منتظر ورود سر زده اولین نفر به اتاق می شوند که ورود یک مرد به اتاق، نشان از مذکر بودن جنین دارد و وارد شدن یک زن، حکایت از مونث بودن نوزاد آینده می کند. فال های دیگر نیز به نام چهل سرود، فال شب چهارشنبه سوری و... نیز وجود دارد (ص: 3).

گذاشتن خال سیاه در میان دو ابروی نوزادان و آویزان کردن مهره چشم برای جلوگیری از اصابت چشم بد انجام می گیرد.

ماماهای محلی به نسبت دور کردن چشم زخم چندین مهره رنگی را به گردن و دست وی می بندند و همچنین یک پنجه خشک شده گرک را با نخی به گردن زائو می بندند و باور دارند که این عمل برای دور کردن ترس زایمان است (در نبود این پنجه از چهار تا پنج تار موی گرگ استفاده می شود).

در باور مردم روستاها زن حامله بعد از هشت ماهگی در معرض خشم موجودی خیالی به نام آل قرار دارد که گاهی موجب مرگ نوزاد و مادرش می شود.

با به دنیا آمدن نوزاد بعد از چهل روز مراسم پمله پر (Pamelaper) را برگزار می کنند که توسط زنان صورت می گیرد. بچه اگر پسر بود گوسفند سر می بریدند و اگر دختر بود او را برای یکی از اقوام پسر سه، چهار ساله ی خود نشان می کنند (ص: 6-4).

در میان عشایر مرسوم بود که اگر کسی فرزند مذکرش می مرد برای جلوگیری از مرگ و میر پسران دیگر هم وزن وی سنگ یا سنگ نمک با قپان و ترازو می کشیدند و در زمین دفن می کردند. «بردی»، «نمکی»، «قپانی» و «ترازی» نام های آنها بودند. همچنین نحوه نام گذاری نیز در این کتاب آمده است (ص:12-9).

البته در این بخش از نواها و لالایی های موسوم شان نیز یاد کردند (ص: 3-13)

نمونه ی اول:

لالایی لالای لالای فیروزه  /  بازی کو امروز، دنیا دو روزه

برگردان:

بخواب ای فیروزه من  /  امروز تو فرزندم بازی کن که دنیا دو روز است



در این لالایی سپید دشتی (از بخش پاپی)، فرزند به فیروزه ـ ‌که هم زیباست و هم گرانبهاـ تشبیه شده است، مادر در این نوا به فرزند خود می گوید که امروز دنیا از آن اوست، پس در آن بازی ـ شادمانی ـ کن.


نمونه دوم:

لاوه لاوه یک لاوم بر بارو  /  انو طفل تر سنگ متاوانو

برگردان:
برای فرزند نورسیده ام می خوانم تا به ثمر برسد

گریه ی طفل نورسیده، سنگ را هم آب می کند


در این بیت که از زبان مادران فیروز آبادی (فیروز آباد الشتر) شنیده شده است، مادر خود را به باغبانی تشبیه کرده که نهال نورسیده اش را به امید ثمر دادن (به بار نشستن) تیمارداری می کند.

 

مراسم ختنه سوران: در میان خانواده های لر مرسوم بود که هر گاه خانواده ای دو پسر داشت، دو پسر را با هم ختنه می کردند و بین آنها گوسفندی را سر می بریدند؛ در غیر این صورت ختنه شگون نداشت. در آخر این بخش ضرب المثلهای رایج را با آوای لری آورده است. برای نمونه: «از بز چه زاید تی تی» که به بچه گستاخ و بی ادب گفته می شود که معرف شخصیت خانواده اش است.

در بخش دوم، از آداب و رسوم مراسم عروسی صحبت شده است. آئین های عروسی از مفصل ترین آئین های مردمان لر به شمار می رود که معمولا یک و یا چندین هفته ادامه پیدا می کند. تفاوت های اندکی میان نگاه بختیاری ها و لرها به امر ازدواج وجود دارد که این تفاوت ها کم و بیش نشأت گرفته از نوع زیست، اقلیم و نظام ایلیاتی هر یک از ایلات مزبور است. برای نمونه، ازدواج درون ایلی در میان بختیاری ها از اهمیت بیشتری برخوردار است و آنها از ایجاد هر نوع پیوندی برای تحکیم روابط ایلیاتی خود استفاده می کنند؛ در حالی که بختیاری ها فرزندان حاصل از ازدواج برون ایلی را از قوم بختیاری به حساب نمی آورند.

به طور کلی 5 نوع ازدواج میان بختیاری ها و لرها رواج دارد که عبارتند از:

ازدواج ناف برون: این ازدواج مربوط به جوانانی می شود که در کودکی، خانواده های آنها نافشان را برای هم بریده اند و چه بخواهند و چه نخواهند باید به عقد هم در آیند. دو زن حامله قبل از زایمان بچه های خود را به عقد هم در می آورند. در این ازدواج خانواد عروس از خانواده داماد شیربها نمی گیرد و مادر عروس فقط به گرفتن یک پیراهن و یا چادری از خانواده داماد به عنوان شیربها بسنده می کند.

ازدواج خون بس: این ازدواج هم مربوط به خانواده هایی است که یکی از آنها توسط طایفه یا ایلی دیگر کشته شده است و در این صورت برای از بین بردن کینه حاصل از قتل. دختر، خواهر و یا یکی از بستگان قاتل، به عقد یکی از نزدیکان مقتول در می آید.

ازدواج گا به گا: این ازدواج نیز به ازدواجی گفته می شود که برادر و خواهری از یک خانواده، پیوند زناشویی خود را با خواهر و برادری از خانواده دیگر می بندند. اعتقاد لرها و بختیاری ها این است که چنین ازدواج هایی ضمانت و دوام بیشتری دارند.

ازدواج فامیلی: بختیاری‌ها به ازدواج فامیلی به علت مزیتهایی که داشت، بیشتر از سایر ازدواجها اقبال نشان داده‌اند. جوانان بختیاری خود را ملزم به ازدواج با دختران فامیل می‌دانستند و کمتر کسی به فکر انتخاب زن از طوایف دیگر بود، زیرا این عمل توهین به فامیل و وابستگان به حساب می‌آمد.

ازدواج هم بهری: گاهی شخصی از دوران کودکی و یا نوجوانی نزد خانواده‌ای مشغول کار می‌شد و صاحبخانه او را به عنوان شریک یا هم بهر قبول کرده و او را مانند فرزندانش در تمام اموال خود شریک می‌دانست. چنانچه شخص مورد نظر از دختر صاحبخانه خواستگاری می‌کرد، وی نیز بدون گرفتن شیربها و مهریه دختر خود را به عقد او در می‌آورد. در این نوع ازدواج فرد در اصل داماد سرخانه می‌ش. (ص:44-38).

در این کتاب آمده است که لرها بر این باورند که اگر در پای سفره عقد و هنگام بله گفتن، عروس پسرکی را روی پایش بگذارند به همین نیت فرزندشان پسر خواهد بود. در آخر این بخش به تعریف بعضی از اصطلاحات عروسی می پردازد و بعد مراحل ازدواج از ابتدا تا انتها را به ترتیب در روستاها و محله های مختلف لرنشین توضیح می دهد. همچنین درباره آواهای عروسی نیز صحبت می کند که همراه با شادی توسط زنها در عروسی خوانده می شود. اشعار دو آلالی ها که وصف دخترانی بود که به دلایلی در ایل نام آور شده بودند (که شیرین نمونه آن است). زنان با خواندن این اشعار در شب عروسی، عروس را که هنوز به همسر آینده اش احساس محبت عمیق ندارد، در فضای عاشقانه قرار می دهند؛ چون تا روز عروسی داماد غائب است و روز عروسی، عروس و داماد برای اولین با هم روبه رو می شوند (ص:86 -44).

فصل دوم درباره مراسم سوگواری لرها است. لرها بر این باورند که عموم پیران پیش از مرگ چشم انتظار دیدن فرزندان خود هستند و گاه دم آخر را فرو نمی دهند تا این مهم حاصل شود. از نگاه این مردم مرگ با چشم گشاده، دلیل حرص و طمع متوفی به دنیاست و خندان بودن میت نشانه رستگاری اوست.

لرستانی ها معتقدند که اگر کودکی که دندان داشته باشد و بدون علت گریه طولانی سر دهد، در این موقع می گویند وی می خواهد سر کسی را بخورد که به احتمال زیاد این شخص پدرش است (ص:91-90).

بختیاری های منطقه فریدون شهر بر این باورند که وقتی میت را به خاک می سپارند و کفن را از صورت وی جمع کرده و روی سینه میت قرار دهند؛ به گونه ای که وقتی از وحشت ملائک به تقلا افتد کفن از هم باز نشود و به دهن میت نرود، چرا که اگر کفن به دهان اش برود مرگ و میر شروع می شود.

معمولا کسانی که برای شرکت در مراسم عزاداری خود را به خانه متوفی می رسانند پرچمی سیاه به نام «کتل» را به علامت عزا با خود حمل می کنند. زنها معمولا می نالند و بعضی صورتهای خود را خراش می دهند، به طوری که صورتشان خون بیاید. دستهای خود را می چرخانند و نوای «وی وی وی« سر می دهند. اگر میت جوان باشد زن ها موهای خود را می برند و به دور مچ خود می بدند. بعدا یکی از پیر زن ها موها را با قیچی از مچ جدا می کند.

فصل سوم درباره تقسیم بندی محتوایی و موضوعی موسیقی لرستان است. این بخش بیانگر این است که موسیقی سور و سوگ جایگاه ویژه ای در موسیقی لرستان دارد. از میان تقسیم بندی هفت گانه موضوعی موسیقی،حداقل چهار نوع موسیقی لری در مراسم سور و سوگ نواخته می شود.

از موسیقی ترانه های غنایی و عاشقانه، موسیقی طنز و حماسی و رزمی در آئین های سور لرستان استفاده می شود و موسیقی سوگواری نیز عمدتاً در عزا کاربرد دارد. رقص نیز در میان لرها به شش نوع تقسیم می شود: رقص آرام، رقص تند، رقص مجسمه، رقص یه لمبه، رقص چوبی و رقص دستمال (ص:132-130).

به هر حال این کتاب تحت عنوان "سور و سوگ در فرهنگ عامه مردم لرستان و بختیاری" با هدف زنده نگه داشتن فرهنگ و آداب و رسوم این سر زمین منتشر شده است. امید است به زودی شاهد انتشار کتابهایی باشیم که در آن آداب و رسوم و سنن نیاکان ما را به آیندگان مان معرفی کند و بشناساند.

 

فاطمه تعلیمی، دانشجوی کارشناسی مدیریت جهانگردی موسسه آموزش عالی مازیار است و این معرفی کتاب، بخشی از فعالیت درس فرهنگ عامه (استاد مقدم) وی بوده است.