چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
تجلیّات روح ایرانی
تجلیّات روح ایرانی که اینک پس از گذشت 90 سال از چاپ اول آن در سال 1303، از نو در دسترسِ علاقهمندانِ به تاریخ و فرهنگ ملّی این سرزمین قرار میگیرد، حاصل دورهای از تلاشهای ایرانیان است که توانستند بعد از گذشت یک دورة ده ـ دوازده ساله از سختیها و دشواریهای فراوان ــ پایمالشدن دستاوردهای نهضت مشروطیت به دلیل چیرگی فزایندة روس و انگلیس بر ایران و از آن بدتر تبدیل کشور به عرصة زد و خورد نیروهای بیگانه در سالهای جنگ اول جهانی ــ با خاتمة جنگ و خروج قوای خارجی از نو و با فراغتی بیشتر به آبادانی میهن خود برخیزند.
تجلیّات روح ایرانی. حسین کاظمزادة ایرانشهر. با مقدمة دکتر رضازادة شفق تبریزی. به کوشش کاظم آذری سیسی. تبریز: نشر اختر، 1392. 128 ص.
تجلیّات روح ایرانی که اینک پس از گذشت 90 سال از چاپ اول آن در سال 1303، از نو در دسترسِ علاقهمندانِ به تاریخ و فرهنگ ملّی این سرزمین قرار میگیرد، حاصل دورهای از تلاشهای ایرانیان است که توانستند بعد از گذشت یک دورة ده ـ دوازده ساله از سختیها و دشواریهای فراوان ــ پایمالشدن دستاوردهای نهضت مشروطیت به دلیل چیرگی فزایندة روس و انگلیس بر ایران و از آن بدتر تبدیل کشور به عرصة زد و خورد نیروهای بیگانه در سالهای جنگ اول جهانی ــ با خاتمة جنگ و خروج قوای خارجی از نو و با فراغتی بیشتر به آبادانی میهن خود برخیزند. یادآوری گوشههای چند از گذشتههای تاریخی کشور و پارهای از تجلیّات روح ایرانی، به گونهای که کاظمزادة ایرانشهر در ذهن داشت، یکی از جوانب این تلاش چندسویه و گسترده بود.
ایرانشهر بر این باور که «... شناختن روح یک ملت و پیبردن به مزایا و خصایص آن، برای علمای اجتماعی و بخصوص برای ارباب سیاست و کسانی که میخواهند ملتی را زیر نفوذ مادی و معنوی خود در آورده و تجددی در زندگی سیاسی و اجتماعی او بدهند واجب است...» (ص 43) به تدوین این رساله پرداخت.
رویکرد اصلی وی تاریخی است و در نگاهی به پیشینة تاریخی ایران از عهد باستان تا چند قرن پیش، بر مجموعهای از خصایص پایدارِ روحی و معنوی ملتی اشاره دارد که به رغم پیشامد گسستهایی پیدرپی، از نو متجلّی میشدند. مجموعه خصایصی که «... به شکلهای مختلف در تمام شئون سیاسی و اقتصادی و در صفحات زندگی فردی و اجتماعی آن ملت نمودار میگردد و به عبارت دیگر اثرات آن خصایص روحی در شکل اداری مملکت، در دین و آداب مذهبی، در زبان و ادبیات آن، در طرز تفکر و محاکمه و در اخلاق و عادات و امور معیشت همواره نمایان میشود» (ص 43).
کاظمزادة ایرانشهر با ارجاع به مجموعهای از بررسیهای تاریخی داخلی و خارجی، از تجلّی مکرر مجموعه خصایصی در ادوار تاریخی مختلف یاد میکند که اصولاً «علوّیت طالب و بلندپرواز» است (ص 44). اگرچه ارزیابی وی از این خصایص، سراسر ستایشآمیز نیست و جنبهای انتقادی هم دارد زیرا آنها را زمینهساز نوعی «... حس غرور، علوّ و افراط در تمام تشکیلات اجتماعی و سیاسی و در همة اعمال و افکار ایرانی از سلطنت و دین گرفته تا در زبان و ادبیات...» میداند (صص 45 – 44). ولی چون اصولاً بر جاودانگی و ماندگاری این روح اعتقاد دارد و هرگونه تلاشی را نیز برای دگرگون ساختنش غلط و محال میداند، فقط از آن رو به توصیف جوانبی از آن میپردازد تا بلکه در این دورة نوسازی دوباره ارباب سیاست و فرهنگ «... اساس اعمال خود را بر خلاف جریان روح ملّی...» نگذاشته و «... خصایص آن روح را از نظر دور...» ندارند (ص 44).
بهجز تأکید کاظمزادة ایرانشهر بر لزوم علم و به عنوانِ ضامن موفقیت هرگونه سعی و تلاش برای «زنده کردن ملیّت ایرانی» (ص 39) که به نظر میآید همیشه مدّنظر نمانده است، مابقی نکات و مطالبی که در این رساله عنوان میکند، امروزه نکات و مطالب آشنایی است؛ از جمله جستوجوی نوعی تداوم و پیوستگی فرهنگی میان ایران باستان و ایرانِ بعد از چیرگی اعراب حتی در عرصههایی چون مذهب به صورت مقبولیت تشیّع در میان ایرانیان (صص 89 – 72)، نقش ایرانیان در انقراض بنیامیه و استیلای عباسیان (صص 112 – 89)، اشارهای کوتاه به «استیلای مغول و اثرات آن» (صص 116 – 112) و بالاخره «آخرین تجلّی روح ایرانی در عهد صفویان و نادرشاه» (صص 121 – 117)، اما باید در نظر داشت که در آن دوره طرح مضامینی از این دست هنوز امری بدیع و نوعی نوآوری تلقی میشد.
در کنار متن اصلی رساله که از لحاظ شناسایی تاریخچة شکلگیری هویت ملّی ایرانیان در صدة معاصر سند مهمی است، مقدمة رضازادة شفق بر این رساله نیز به رغم اختصار، اهمیت خاصی دارد.
با آن که این مقدمه در مجموع مؤید آراء مطرح شده در تجلیّات روح ایرانی است، ولی در عین حال تفاوتهایی نیز دارد. شفق در عین پذیرش مجموعهای از ویژگیهای مختلف که بدان روح ایرانی میتوان نام نهاد، نسبت به نظریههای مختلفی که در این زمینه مطرح بود از جمله بحث لایتغیّر یا متغیّر بودن آنها، آگاهی داشت. برای مثال در کنار اشاره به آراء کسانی که «بودن فضیلت و یا نقصان جبلّی و لایتغیر» را مخصوص هر نژاد میدانستند از آنهایی یاد میکند که «بر اساس مساوات بشر قائل بوده و تفاوتها را عارضی» میدانستند (ص 31).
در حالی که کاظمزادة ایرانشهر «علویّتطلبی» را وجه ممیزة روح ایرانی میدانست که باعث شده بود همیشه «جهانگیری و جهانگردی» را وجهة همت خود قرار دهد و زیر نفوذ «همین روح، ایرانی بیشتر از مادیات به روحیات و الهیات پرداخته به مسائل مادی و علوم اقتصادی و طبیعی کمتر اهمیت بدهد» (ص 45) رضازادة شفق در نگاهی مشابه ولی کلیتر در روح ایرانی، پیش از هر چیز دیگر «یک قوة تصمیم و استعداد توحید و یا قدرت احاطه...» میدید که در کنار دیگر ویژگیهای مترتب، از جمله ایرانیت را «... مانند اقیانوسی کرده که هر موجود دیگر را در میان امواج خود منحل و معدوم ساخته و هرگونه سیلهای متناوب تاریخ را در خود فرو برده و نابود کرده است...» (ص 31)
البته رضازادة شفق نیز همانند کاظمزادة ایرانشهر توجه دارد که ایرانی از خواندن چنین نوشتههایی «مبادا... راه را کج رود و به سائقة الفتی که میان ایرانی و خیالات رنگین موجود است فوراً کمیها و کاهشهای ایران امروز را فراموش نموده و بگوید: ماه اسبش را نعل سیمین و آفتاب در دربارش بندة کمین، عنقریب است ژاپن باجگذار و اروپا فرمانبردارش شود» (ص 34) و به همین جهت نیز به رغم تمامی آن اوصاف، تأکید داشت که ایرانی امروز حتی برای یک لحظه نیز فراموش نکند که «ایران امروز... آتشاش نیمه خاموش شده و ... علایم انحطاط از هر سویش هویدا گشته است...» (ص 34)
اوصافی از آن دست فقط بدین روی مورد بحث قرار گرفتهاند تا بلکه با «تولید یک هیجان و شور حقیقی مشترک به واسطة زنده کردن یاد نیاکان و خاطرات ملّی ایران...» بتوان قوای نسل حاضر و آتی ملت را بیدار کرد و به کار انداخت (ص 35).
*
در ادوار مختلف تاریخ این سرزمین نظر به سمت و سوی متفاوت و متغیّر مخاطراتی که هویت ملّی ایرانیان را تهدید میکرده است، مرزِ میان ایران و انیران نیز در تغییر بوده است؛ گاهی محور اصلی این مقابله در امتداد مرزهای پارس و بینالنهرین قرار داشته و گاهی نیز در حدّ فاصل خراسان و ماوراءالنهر. در سدههای اخیر نیز به دلیل پیشامد جنگهای ایران و روس و به لحاظ هویتی از آن نیز مهمتر، رویة تهاجمی ترکان عثمانی و غیرعثمانی در ادوار مورد بحث، محور اصلی این حدّ فاصل در حول و حوش مرزهای آذربایجان قرار داشته است.
سهم مهم و تعیینکنندة ایرانیان آذربایجانی در شکل دادن به هویت ملّی ایران معاصر ــ به گونهای که این رساله نیز مانند بسیاری از دیگر تلاشهای مشابه، خود یادآور آن است ــ بر یک چنین زمینهای استوار است.
انتشار مجدد تجلیّات روح ایرانی به کوشش پژوهشگر آذربایجانی، کاظم آذری سیسی که مقدمهای وافی نیز بر بازچاپ آن نوشتهاند (صص 39 – 5) خود از احیاء مجدد جایگاه آذربایجان در پاسداری از هویت ایرانی حکایت دارد. در ضمن توفیق ناشر را در پیگیری این مشی جدید نیز خواستاریم.
این مطلب در چارچوب همکاری رسمی انسان شناسی و فرهنگ و مجله «جهان کتاب» منتشر می شود.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست