جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

ارتباط هنر و جامعه انسانی درمراسم موسیقی یامال



      ارتباط هنر و جامعه انسانی درمراسم موسیقی یامال
بنیامین انصاری نسب

هنر بطور عام و موسیقی بطور خاص در یک کنش متقابل با مجموعه نقش های مختلفی از جامعه پیوند دارد،این پیوند ابعاد مکانی،زمانی،روانی و فرهنگی را در بر می­گیرد.پیوند موسیقی با جامعه دریانوردان سنتی  به عنوان یک نهاد اجتماعی که دارای نظامی ازتشکیلات،ارزشها،شیوه های قومی،آداب و رسوم و قوانین است که نقش های اجتماعی مناسب هرفرد را برای ایفای کارکرد اساسی درآن جامعه نشان می دهد.یکی از این مراسم­ها یامال است که مربوط به دریانوردان قدیم بندر کنگ و قشم می باشد آنها کارهایی مانند لنگر کشی ،برافراشتن بادبان و تمامی کارهای جمعی در کشتی بادبانی را با همراهی آوازها و موسیقی یامال انجام می دادند. هدف این پژوهش ارتباط هنرموسیقی مراسم یامال  و ارتباط آن با جامعه انسانی را نشان می دهد که چگونه موسیقی به نظم و همبستگی اجتماعی یاری می رساند.

تا کنون فرهنگی که فاقد موسیقی باشد کشف نشده است.به نظر می رسد همانگونه که طراحی و نقاشی نوعا به انسان تعلق دارد،آفرینش موسیقی نیز یکی از فعالیت های بشر است.کشف فلوت های ساخته شده از استخوان در غارها نشانه قدمت این نوع هنر است.اگر موسیقی تنها مجموعه ای از سازه های قابل مقایسه با الگوی بصری تزیینی بود،لذت هنری معتدلی ایجاد می کرد اما موسیقی می تواند به مرکز وجود مادی ما رسوخ کند و ما را بگریاند و یا لذتی وافر به ما ببخشد.موسیقی مانند عاشق شدن قادر است موقتا تمامی هستی ما را تغییر شکل بدهد(استور،12:1386)

موسیقی بسته به فرهنگ و زمینه های اجتماعی در این جهت گیری بسیار دخیل بوده است.در واقع موسیقی پدیده ای همه جایی و همه گیر است و واجد ماهیتی است که اساسا در فرایند  زندگی در ابعاد گوناگون حضور دارد. بطور اجمالی موسیقی  به دوحوزه موسیقی سازی و کلامی قابل تقسیم است،(رشیدی،1393:24)از سویی خاستگاه های فرهنگی و اجتماعی در شکل گیری نوع موسیقی تاثیر فراوانی داشته است که اساسا نواها و نغمه های موسیقی به دلیل آمیختگی آنها با نگرش های فرهنگی و حتی ایدئولوژیکی مخاطبانش براحتی قابل تفسیر نخواهد بود زیرا احساسات و در برخی موارد نوع کلام یا شعر است که موجب می شود در ذهن مخاطب معناهایی مانند خاطرات جمعی تداعی شود.

صورتهای گوناگون هنر،نظریه های زیبایی شناختی ای را استعلا بخشیدند که کاربردی ترین آنها در مورد صورتهای به خصوصی از هنر بودند،در نتیجه در هنرهای تجسمی نظریه های بازنمایی و در موسیقی نظریه های احساس محور و در هنرهای ادبی نظریه های تفسیری را تولید و عنوان کردند.این ایده که معنی موسیقی احساسی است،در بسیاری از تحلیل های بیانی-عاطفی گزاره مرکزی است.این ایده از سوی اکثریت کسانی که در پی توضیح موسیقی به عنوان حوزه ای زیبایی شناختی هستند حمایت شده است. این امر نشان می دهد که گوش دادن به موسیقی می تواند منجر به تولید همان نوع از پاسخ های روان شناختی شود که در موقعیت های تولید احساس تولید می شوند.به نظر می رسد که احتمالا پرداختن به موسیقی می تواند منجر به پاسخ های شود که شبیه آن دسته از پاسخ هایی است که ما در مواجهه با جهان واقعی در خود احساس می کنیم یعنی موقعیتهایی که در آن ها پاسخ های احساسی برانگیخته می شوند.(همان،34) 

سازبندی در موسیقی یامال

در مراسم یامال موسیقی بخش اصلی کار را تشکیل می دهد،نوازندگان برروی جهاز بادبانی در کنار سایر افراد قرار می­گرفتند،سازهای مورد استفاده آنها شامل دهل،کسر ،پیپه،دایره و شرینگ می باشد؛اجزای ساختمانی پوست صداهای دو طرفه ای که با نامهای دهل،کسر،پیپه نواخته می شود عبارتند از :1-بدنه استوانه ای چوبی یکپارچه و گاه ترکه ای2-دو طوقه چوبی و گاه فلزی3-دوقطعه پوست 4-طناب دور بدنه5-تسمه(در نمونه هایی که به شانه یا گردن آویخته می شوند)6-چوب دهل(در نمونه هایی که با چوب نواخته می­شوند)(درویشی،158:1384)دهل گپ:در اجرای مراسم یامال با دست نواخته می شود اما ممکن است در مراسمهای دیگر با چوب نیز نواخته شود؛پیپه،نوعی پوست صدای دیگر است که ویژگی های ظاهری آن شبیه دهل اما اندازۀ آن کوچکتر است و غالبا به عنوان ساز مکمل دهل مورد استفاده قرار می گیرد؛کسر:این ساز نوعی دهل دو طرفه است که ویژگی های ظاهری و ساختاری آن شبیه دهل اما اندازه اش هم از دهل و هم از پیپه کوچک تر است و به عنوان ساز مکمل دهل و پیپه مورد استفاده قرار می گیرد.(همان،156)دایره: این ساز، شبیه دف است و تفاوت این دو در آن است که دف، معمولاً دارای زنجیرهای کوچکی است که به دیواره چوبین آن نصب شده، همچنین دایره از دف کوچک‌تر است. این خصوصیات صدای این دو را متفاوت می‌کند. صدای تولید شده در این ساز از طریق ضربه هایی است که با انگشتان دست چپ و راست نواخته می شود. دست چپ همزمان دایره را نگه داشته و بر کناره های آن ضربه می زند. دایره را معمولا جهت ایجاد ریتم در رقص ها و آوازهای محلی به کار می برند.شرینگ یا جینگ اسامی مختلف این ساز واحد است که در برخی مناطق هرمزگان رایج است و در مراسم ها مانند یامال و رزیف مورد استفاده قرار می گیرد،از ویژگیهای ظاهری شرینگ خود صدایی مضاعف و هرکدام از دوقطعۀ آن مانند یک نعلبکی کوچک است،قسمت میانی هرقطعه برآمده است و در مرکز هر برآمدگی سوراخی برای عبور بند وجود دارد،این بند که نقش دسته ساز را دارد با عبور از سوراخ وسط در گودی قسمت میانی گره می خورد و محکم می شود،هنگام اجرا معمولا یکی از قطعه ها ثابت و قطعه دیگر را به آن می کوبند اما ارتعاش در هردو قطعه ایجاد می شود.شرینگ بیشتر در حالت ایستاده و یا در حرکت آرام نواخته می شود.(همان،540)

در اینجا صرف نظر از اندازه متفاوتی که هریک از سازها یاد شده در شکل بخشیدن به جریان ریتم دارند،نقش آنها نیز موثر است در مراسم یامال ترکیب دهل کسر و پیپه با همراهی شرینگ،از همه کوچکتر و چالاکتر شرینگ است و ایجاد واریاسیونهای ریتمیک،خردکن و تزیین جریان ریتم به عهده شرینگ می باشد.یکی از نکاتی که باید به آن توجه داشت این است که این سازها غالبا در مقایسه و نسبت با یکدیگر معنا می یابند.

نقش اجتماعی موسیقی

موسیقی یکی از پدیده های منحصر به فرد است که در همه فرهنگ ها وجود دارد.به رغم وجود تنوعات آن در سراسر دنیا،موسیقی ها سادگی ها و پیچیدگی ها،هم گونی ها و ناهمگونی های بسیاری دارند که همین امر خود باعث تفکیک آنان از یکدیگر می شود.طبیعی است که فرهنگ ها و در درون آن موسیقی،از یاخته ها و واحدهای بسیار کوچک فرهنگی تشکیل شده اند که جمع اجزا آن واحد ها پیچیدگی فرهنگ را به وجود می آورد.این واحدهای کوچک فرهنگی عناصر اولیه است که پایه اختلاف دو فرهنگ را نمودار می کند.موسیقی اندام پویا و جاندار فرهنگ است که بین رشته های مردم شناسی و موسیقی شناسی قومی واقع شده که مساله آن مطالعه موسیقی در فرهنگ است.(حجاریان،88:1387)موسیقی تنها بیان و ستایش تداوم جسمانی بشر با طبیعت نیست،بلکه همچنین تحقق پیوستگی حیاتی جامعه انسانی است،حرکات پاها و دستها در مراسم یامال هماهنگ با ریتم آهنگ و همراه با زیر و بم شدن صدای نهیم شکل منظمی به خود می گیرد آنان با حرکات منظم و در دسته­های منظم جای خود را با فواصلی حساب شده تغییر می دهند.همواره این مراسم ها به صوتی آهنگین و باشرکت گروهی از جاشوهاو دریانوردان به انجام می رسد و همین ریتم و آهنگ است که جمعی یکپارچه را چنان قدرتمند می سازد که از مجموع قدرت یکایک افراد آن جمع برتر است،در این حال جمع، قدرت نوینی کسب می کند که والاتر از قدرت تمامی افراد است و همه افراد نیز به آن آگاهی دارند این آگاهی باورداشتهای جمعی است که در بین دریانوردان به وجود  آمده است.موسیقی یامال حرکات منظم طبیعت و طپشهای غیر ارادی حیات را به حرکات ارادی و آگاهانه مبدل می سازد و به قول روژه گارودی ارتباط رقص و موسیقی طبیعت چنان است که می توان گفت­ موسیقی یامال به طبیعت کسوت انسانی می پوشاند و از این رهگذر قدرت تسلط بر آن را در  خویشتن می آفریند(گارودی،24:1355) تا بدین وسیله بتواند از مصائب مسیر،طوفانها و افسانه های دریایی و سایر خطرها بدور باشند تا جهاز بتواند به سلامت به مقصد برسد. حرکات آهنگین یامال که با موسیقی همراه می شود و از خستگی مداوم و یکنواختی کار می کاهد؛در جوامع دریانوردی به کمک موسیقی و آواز می توانستند نیاز های جمعی خود را یکسان سازی کنند که این همسان سازی باعث می شود هدف مشترکی را دنبال کنند. انسان دارای باورها،اعتقادات،تفکرات و ارزشهایی است که بر اساس آنها آگاهانه یا ناآگاهانه،جامعه ی خود را می سازد.بنابراین شرط اساسی دستیابی به اهداف پاسخ گویی به نیازهاست و نیازهای متفاوتی در جهاز هست مانند برافراشتن بادبان،کشیدن لنگر،جمع کردن تورماهیگیری و سایر کارها،برآوردن این نیازهاست که آیین های دریایی مانند یامال را بوجود می آورد و با اجرای این آیین ها و باورداشتهای جمعی و همبستگی،می توان به اهداف مشترک دست یافت.

 همین مناسک و ماهیت جمعیِ چنین گردهمایی است که این همه شور و شوق برمی انگیزد وشرکت کنندگان را نسبت به اهمّیّت گروه و جامعه در قالب آیین های دینی آگاه می کند. بدین سان مناسک، همبستگی و انسجام اجتماعی را ایجاد و حفظ می کند؛به این صورت که جامعه نیاز به آن دارد که افراد امیال و کشش­هایشان را تابع احکامی سازند که برای نظم اجتماعی ضروری اند.هدف های گروهی،ارزش هایی غایی و نظایر آن فطری نیستند،بلکه باید با وسایلی حفظ شوند برای دستیابی به این هدف،هدف های گروهی و ارزشهای غایی باید با کشش های فردی پیوند یابند؛ضرورت و اعتبار آیین ها و تنظیم های اجتماعی از طریق پیوند خوردن این تنظیم ها با یک جهان تخیلی،برای افراد جامعه تثبیت می شوند.این جهان فرا طبیعی و فرا تجربی به صورت سرچشمه هدف ها و ارزش های غایی نمایانده می شود و این ارزشها و هدفها،از طریق همین جهان تخیلی،ضروری و توجیه پذیر نشان داده می شوند.

آوازهای جمعی که در هنگام کار خوانده می شود و با ضرباهنگ و ریتم کار هماهنگ است این سازگاری نظمی گروهی را سامان می بخشد که خود دارای ارزش خاص هنری است که علاوه بر ایجاد انسجام گروهی و همبستگی این پیروی منجر به احساس لذت و زیبایی از انجام کار می گردد.هنگامی که دریانوردان با آواز های جمعی خود در جواب نغمه خوان پاسخ می دهند باعث همبستگی ارگانیک مورد نظر دورکیم می شوند،بدین معنی که این همبستگی ناشی از تنوع صداهای سوپرانو،کنترالتو و باس است که هریک کارکرد خاص خود را،در عین حال که در حالت برابری کامل با دیگر صداها قرار دارند انجام می گیرد.(باستید،258:1374)یکی از اولین تفسیرهایی که از هنر ارائه کرده اند این بوده است که می خواسته اند از هنر نظامی از نشانه ها و درنتیجه زبانی خاص بسازند،زبان وسیله ارتباط است،چیزی که به جانهای مجاور امکان می­دهد تا از مرزهای جزیره های تنهایی خود برگذرند و با یکدیگر ارتباط برقرار کنند،یکدیگر را بفهمند و به واسطه نمادهایی مشابه با هم رابطه ذهنی برقرار کرده و هماهنگ عمل کنند.پس زبان یک عامل همبستگی است.هنگامی که هم  با زبان حرکات(لنگر کشی،افراشتن بادبان،پارو زدن ماشوه)سرو کار داشته باشیم یا زبان کلمات(اشعار و آوازهای کار)این همبستگی شدت می یابد.پس وقتی که هنر یک زبان باشد،یک ابزار همبستگی اجتماعی هم هست و چون با نظامی از نمادها ی عاطفی سرو کار داریم ،همبستگی ای که به واسطه این نهادها ایجاد می شود نزدیک تر خواهد بود. این همبستگی عاطفی از رابطه متقابل افراد جدا از هم در می گذرد تا نوعی نفوذ متقابل در جانها، آمیزش گدازه مانند وجدانها را برقرار کند.(همان،286)

نظام اجتماعی به انجام وظایفی برای بقای نظام گرایش دارد که ساختهای اجتماعی وظیفه پاسخ دادن به این نیازها را دارند.همان­گونه که بدن انسان برای زنده ماندن نیازهایی دارد و در قبال آن اعضایی دارد که نیازهایش را برآورده می­کنند، جامعه دریانوردان به مثابه یک نظام اجتماعی نیز نیازهایی دارد که باید برآورده شوند تا آن نظام پابرجا باشد و اعضایی دارد که برای رفع آن نیازها عمل می­کنند. بنابراین همه نظام­های زنده به تعادل یا نوعی رابطه پایدار و متوازن میان اجزا و حفظ خویش جدا از نظام­های دیگر گرایش دارند.درنظام نظری دورکیم بین نظام اجتماعی و نظام فرهنگی تطابق و سازگاری وجود دارد زیرا نظام فرهنگی موجود در اندیشه انسجام گرایان نماد نظام اجتماعی است،بنابراین تغییراتی که برخلاف نظام اجتماعی هستند مطلوب نمی باشند،بدین ترتیب تغییراتی که در آیین­ها به عنوان نماد نظام فرهنگی به  مرور زمان دریک فرایند تکاملی روی می دهد تغییراتی است که می توانند تدریجی به شرط هماهنگی با نظام اجتماعی به شیوه ای هماهنگ رخ دهد.نظام فرهنگی موسیقایی یامال شامل عناصری مانند نغمه(نهمه) خوان،سازهای موسیقی،اشعار ،آوازها و حرکات مورد استفاده در اجرای مراسم می باشد پیوستگی و تداوم ارتباط،تعامل و کنش متقابل بین اجزا و الگوهای نقشی هریک از افراد جامعه دریانوردان موجب نظم و ثبات اجتماعی در این نظام فرهنگی می شود.

نتیجه گیری:

بررسی عناصر موسیقی به مثابه کاربردی در جامعه یکی از موضوعات نظری موسیقی شناسی قومی است.گاه در شرایط معینی اجرای یک موسیقی نقش کاربردی دارد.یعنی از موسیقی به مثابه ابزار استفاده می کنند. استفاده آن هم از این روی است که موسیقی از دیدگاه کارکردگرایان مانند عضوی از مجموعه پدیده های فرهنگی تلقی می شود.تمام دریانوردان به صورت هماهنگ تحت تاثیر ملودی ها و ریتمهایی هستند که بخشی از یک واحد عملی را به وجود می آورند.در اصل رقص و موسیقی موجب وحدت،هماهنگی و همبستگی ارگانیک می شود.موسیقی کار در تمام جوامع وجود دارد،موسیقی حتی برای تحریک احساسات نقش کارکردی دارد و احساسات مذهبی را تحریک می کند. موسیقی در همه فرهنگ ها واجد نقش اجتماعی بیش و کم ژرفی است که وقتی با کار و رقص توام شود،افراد در میدان پر نفوذ آن وجود و هستی خویش را باز می یابند،از این رو است که نقش اجتماعی موسیقی با مشارکت عاطفی پیوند می خورد،و همبستگی احساسی را در جامعه دریانوردان باز تولید می کند. در واقع هیجان بی حد و حصر ناشی از موسیقی آنها را با تاریخ دریانوردی اجدادشان آشنا می سازد و این نقش تاریخی است که جنبه قداست را به این هنر بازمی گرداند و در عین حال آن را از قدرت بیان و نقش اجتماعی خود در شرایط عصر حاضر برخوردار می سازد،مراسم یامال با تمامی وِیژگیهایش می تواند ترجمان دنیای رویایی بشر باشد و از پیوند یا کارکرد پنهانی اجزای کائنات و رابطه انسان و خدا پرده بردارد.زیرا یامال است که همه تمدنهای افریقایی،عربی و هندی،قرآن کتاب مقدس آسمانی وهمه چیزهای که در قطبهای ظاهرا متضاد بودند را در یک مجموعه واحد به هم گره می زند،مراسم یامال روحی است زنده و مرکز تامل و اندیشه درباره حیات،مرگ،عشق،تنهایی و هدفهای غایی نوع بشر؛همه اینها را می توان در زبان موسیقی یامال دید،زبانی که در آن مایه های افریقایی و عربی، را با هم می آمیزد و در عین حال هویت مستقلی را بنام موسیقی آیینی بندری شکل می­دهد.هنری که ریشه در اعصار عتیق دارد ولی با آهنگ حرکت زمان ما و حیات روزمره نسل حاضر عرضه می شود و انسانها را به آفرینش فردایی دیگر گونه نوید می دهد.

 

منابع:

استور،آنتونی(1386)موسیقی و ذهن،غلامحسین معتمدی،تهران،نشرمرکز

رشیدی،صادق(1393)درآمدی بر نشانه شناسی موسیقی،تهران:نشر علم

باستید،روژه(1374)هنر و جامعه،غفار حسینی،تهران،انتشارات توس،

حجاریان،محسن(1387)مقدمه ای بر موسیقی شناسی قومی،تهران،انتشارات کتاب سرای نیک

گارودی،روژه(1355)رقص و زندگی،ترجمه افضل وثوقی،تهران،انتشارات سروش

درویشی،محمد رضا(1384)دایره المعارف سازهای ایران(پوست صداها و خود صداهای نواحی ایران)جلد دوم،تهران،موسسه فرهنگی هنری ماهور