پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا

انتخابات مجمع نمایندگان ارامنه تهران و پرسشِ حزبیت



      انتخابات مجمع نمایندگان ارامنه تهران و پرسشِ حزبیت
...

روز جمعه ۱۶ نوامبر2012 (۲۶ آبان 1391) انتخابات پانزدهمین دوره مجمع نمایندگان ارامنه تهران (پادگاماوُراکان ژُقوُو padgamavorakan zhoghov) برگزار شد. بیش از ۵۷۰۰ نفر در محله‌های ارمنی‌نشین تهران و شهرستان‌های قزوین، رشت، انزلی و گرگان برای انتخاب ۵۳ نماینده این مجمع که با اندکی تسامح می‌توان آن را نوعی پارلمان جامعه ارامنه دانست به پای صندوق‌های رای رفتند. سه گروه از کاندیداها با سه فهرست با هم رقابت می‌کردند. فهرست نخست که از سوی انجمن‌های آرارات، سیپان، نائیری، چهارمحال و همین طور انجمن‌های صنفی مانند انجمن نویسندگان ارمنی ایران و انجمن مهندسان و معماران ارمنی ایرانی و تعدادی دیگر از انجمن‌های هوادار یا وابسته به حزب داشناکسوتیون ارائه شده بود، توانست بیشترین تعداد نماینده را به مجمع بفرستد. البته باید توجه داشت که بخش مهمی از نمایندگان این فهرست در حوزه‌ها و شهرستان‌هایی بود که در آن‌ها نامزدها می‌توانستند با آرای اندکی به مجمع راه پیدا کنند یا اصولاً رقابتی وجود نداشت. رقابت اصلی در محله‌های ارمنی‌نشین مجیدیه و نارمک بود. در مجیدیه فهرست کاندیداهایی که به نام «کاندیداهای مستقل» در انتخابات شرکت کرده بودند بیشترین آرا را نصیب خود کرد.

این مجمع را با قدری تسامح می‌توان نوعی مجلس قانون‌گذاری جامعه ارامنه تهران دانست. بیش از پنجاه نماینده آن هر چهار سال یک بار با آرای عمومی مردم از محلات ارمنی‌نشین تهران و شمال کشور انتخاب می‌شوند. مجمع نمایندگان خود شورای خلیفه‌گری را انتخاب می‌کند که ارگان اجرایی اداره امور اجتماعی و مالی جامعه ارامنه تهران و شمال کشور است. همین طور هیأت‌های گوناگونی را که امور مربوط به مدارس، کلیساها، قبرستان‌ها و سایر حوزه‌های اجتماعی را اداره می‌کنند. اعضای پادگاماوُراکان داوطلبانه در نشست‌های آن شرکت می‌کنند و حقوقی دریافت نمی‌کنند (این امر در مورد اعضای شورای خلیفه‌گری و هیأت‌های متبوع آن نیز صدق می‌کند).

به طور سنتی اعضا و وابستگان حزب داشناکسوتیون همواره اکثریت آرای این مجمع را به دست می‌آورند. علت‌های این امر موضوع این نوشته نیست. هواداران و مخالفان این حزب دیدگاه‌های متفاوتی در این مورد دارند. البته در برخی دوره‌ها در بعضی محلات تهران افراد مستقل یا وابسته به گرایش‌های دیگر توانسته‌اند اکثریت را به دست بیاورند، امّا این امر استثناء بوده است. این وضعیت کمابیش به این معناست که در تصمیم‌گیری‌های مهم اعضای فراکسیون داشناکسوتیون رأی مشخصی می‌دهند و نمایندگان دیگر عملاً نمی‌توانند منشاء اثری باشند. در این صورت آن‌ها چرا باید اصولاً در این مجمع شرکت کنند؟

نکته دیگر این که بسیاری اوقات از نمایندگان وابسته به حزب داشناک انتقاد می‌شود که منافع حزبی و گروهی خود را به منافع عمومی جامعه ارامنه ترجیح می‌دهند. در این انتقادات تلویحاً از وابستگی نمایندگان به یک حزب به عنوان نکته‌ای منفی یاد می‌شود. در حالی که می‌دانیم تحزب جزئی از نظام‌های پارلمانی دموکراتیک است و در این‌جا هم در مقیاس کوچک می‌تواند مفید باشد. البته طبیعی است که همیشه باید شرایط مشخص را در نظر گرفت و اصول عام لزوماً همه جا عیناً صدق نمی‌کنند. مثلاً وجود تنها یک حزب فعال در میان ارامنه ایران، عاملی است که نظام فراکسیونی در ارگان‌های نمایندگی را به سمت انحصارطلبی می‌برد.

هویس این پرسش‌ها را با برخی از اعضای مجمع نمایندگان ارامنه تهران و شمال کشور و دیگر فعالان اجتماعی جامعه ارامنه در میان گذاشت و پاسخ‌های دریافت شده را به نوبت چاپ می‌کند. در این شماره پاسخ‌های دکتر کارن خانلریان، نماینده ارامنه تهران و شمال کشور در مجلس شورای اسلامی، موسِس کشیشیان، سردبیر هفته‌نامه آراکس و روبرت مارکاریان، عضو هیأت رئیسه مجمع نمایندگان ارامنه را منتشر کرده‌ایم. ترجمه بخش‌هایی از پاسخ‌های آن‌ها را در این‌جا می‌آوریم:

 

دکتر کارن خانلریان (نماینده ارامنه د ر مجلس شورای اسلامی):

افتخار می‌کنم که هواداران داشناکسوتیون سال‌هاست رأی اعتماد اکثریت جامعه ارامنه را به دست می‌آورند. با این همه با حرکت از همان باور معتقدم که در همه زمینه‌ها، بخصوص در حوزه قانون‌گذاری، حضور اقلیت می‌تواند نقش تعادل‌بخش داشته باشد و از منظر انتقادی به اتخاذ تصمیمات پخته‌تر کمک کند.

[در جامعه ارامنه] از سال‌های ۱۹۹۷-۱۹۹۸ دوره تسامح شروع شد. نخستین سال‌های دهه ۲۰۰۰ ، یعنی وقتی نمایندگان دیگراندیش در ارگان‌های اجرایی جامعه ما راه یافتند، آغاز دوره تکثر آرا بود. و اکنون فکر می‌کنم زمان اتخاد سازوکار چندحزبی برای جامعه ما فرا رسیده باشد.

 

 

موسس کشیشیان (سردبیر هفته‌نامه آراکس و نامزد نمایندگی مجمع نمایندگان):

زمان درازی است که ناکارآیی و بی‌ثمری تحمیل عقیده با استفاده از اهرم‌های تشکیلاتی به اثبات رسیده است. نقطه قوت اصلی [یک تشکیلات] نیروی اندیشه آن است نه تعلیق‌های آیین‌نامه‌ای و اخراج اعضا و …

تأسیس و حضور احزاب تنها بر خاک وطن توجیه‌پذیر است، چرا که دلیل اصلی و هدف بنیان‌گذاری یک حزب به دست آوردن قدرت است، امری که تنها در خاک مردمی که حزب زاده آن‌هاست، در مورد ما در ارمنستان، امکان‌پذیر است. احزاب ارمنی در خارج از مام میهن در بهترین حالت به انجمن خیریه و اجتماعی و از این قبیل بدل می‌شوند و در بدترین حالت به یک دسته مافیایی یا آلت دست این یا آن گروه قدرت.

 

 

روبرت مارکاریان (عضو هیئت رئیسه مجمع چهاردهم):

خوشبختانه نمایندگان مطبوعات که در آخرین دوره مجمع نمایندگان حضور داشتند می‌توانند شهادت دهند که هنگام مذاکره درباره موضوعات مختلف بین نمایندگانی که با فهرست واحدی انتخاب شده‌اند، بحث‌هایی تندی در می‌گیرد و این بحث‌ها گاه به تصمیم‌گیری‌هایی می‌انجامد که با خواست گروه یا انجمنی که از آن فهرست حمایت کرده خوانایی ندارد.

نمایندگان انتخاب شده خود را نه به انجمن یا گروهی که از آن‌ها حمایت کرده، بلکه به مردم پاسخگو می‌دانند.

 

در شماره‌های آینده هویس دیدگاه‌های گروهی دیگر از نمایندگان و فعالان اجتماعی را منتشر خواهیم کرد. در ضمن هویس از همه کسانی که در پاسخ به پرسش‌های طرح شده یا در واکنش به دیدگاه‌های مطرح شده در این شماره نظری دارند دعوت می‌کند در این بحث مشارکت کنند.

مقاله مشترک انسان شناسی  فرهنگ و دو هفته نامه هویس