پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مطالعه توسعه - نظریه توسعه
در این نوشتار سعی دارم تا به نحوی موجز به تفاوتهای میان مطالعه ی توسعه و نظریه توسعه اشاره نمایم.
1- نظریه توسعه آنچنانکه در تعریف مفهوم نظریه آشکار است؛ دارای انسجام بوده و در میادینی مورد آزمون قرار گرفته است؛ فی المثل نظریه نوسازی یا وابستگی که از آمریکای لاتین گرفته تا آسیای جنوب شرقی آزمون خود را پس داده اند. مطالعات توسعه از چنین انسجامی برخوردار نیست. مطالعه توسعه تشتت پذیر است. زمینه وند (contextual) است و متناسب با بستر تغییر شکل میدهد.
2- نظریه توسعه کلان نگر است. بعید است که چیزی با خصلت نظریه توسعه فی المثل درباره یک شخص شکل بگیرد. اما سوژه مطالعات توسعه میتواند یک شخص یا گروه باشد. مثلا گروه فمن در اکراین میتواند موضوع مطالعه توسعه ی زنان یا توسعه و زنان قرار گیرد.
3- مطالعه توسعه از حیث رقابت با پارادایمهای جریان اصلی (mainstream paradigms) یا تکمیل آنها شکل میگیرد. لذا در مطالعه ی توسعه بیشتر به اقلیتها و حاشیه نشینها پرداخته میشود. آمازون نشینان یا اقلیتهای جنسی در یک کلان شهر به یک میزان سوژه مطالعات توسعه قرار میگیرند.
4- جنبشهای اجتماعی بواسطه ی نوین یا رادیکال بودن هیچگاه بطور بایسته و به قدر کفایت در قالب نظریه ی توسعه مطرح نمیشوند. حال آنکه در مطالعات توسعه محوریت دارند.
5- مسایل مبتلابه زنان در مطالعات توسعه محوریت دارند. و درست به همین دلیل بسیاری از حکومتها به مطالعات توسعه روی خوش نشان نمیدهند. استفاده از بدن بعنوان یک میدان نبرد توسط گروه فمن در قالب هیچکدام از نظریه های پیشین فمینیستی نمیگنجد.
5- مطالعات توسعه یا نتایج برخاسته از آن بسختی به همه میادین یا حوزه ها تعمیم می یابند. مکانیسمهای مورد استفاده گوستاوو استوا جهت به پای میز مذاکره کشاندن گروه زاپاتیستا به سختی میتواند در ایران یا سوریه جهت مواجهه با گروههای تروریستی بکار آیند. اما میتوانند مورد سرمشق قرار بگیرند.
6- مطالعه توسعه از خصلتی رادیکال برخوردار است و نظریه توسعه از گرایشی محافظه کارانه.
7- به مطالعه توسعه بسختی میتوان برچسب از جنس سیاست زد. نظریه توسعه نوسازی لیبرال بود و وابستگی مارکسیست. مطالعه توسعه هیچکدام نیست.
8- مطالعه توسعه ، غربی شده (westernalized) نیست. نظریه توسعه به هر روی چنین بوده و حتی در قالب نظریه های پسا-ساختارگرا نیز نتوانسته از دام غربی شدن بگریزد.
9- مطالعات توسعه ذهن گرا و نسبی هستند. اما به هر حال به نتایجی ملموس برای عموم مردم یا اقلیتی از مردم می انجامند.
10- نقش دولت در مطالعات توسعه به حداقل میزان خود میرسد. حال آنکه در نظریه های توسعه جدال میان کینزگراها و مدافعان رقابت آزاد هنوز مساله ساز است.
11- مطالعات توسعه، غایتگرا یا غایت اندیش نیستند. بعبارتی سودای پیشرفت (progress) ندارند اما میتوانند در تمنای رفاه یک جامعه یا یک شخص باشند.
12- مطالعات توسعه کمابیش خصلتی نرم افزاری و فرهنگی دارند و به مدرنیته پهلو میزنند تا مدرنیزاسیون اما نظریه توسعه هرچه بیشتر به مدرنیزاسیون نزدیک میشوند.
ایمیل نویسنده: arm.shahraki@gmail.com
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست