سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
مجله ویستا

انسان شناسی(16) زمینه های مطالعاتی خاص انسان شناسی: مطالعه قومیت، گروه های اقلیت و هویت



      انسان شناسی(16) زمینه های مطالعاتی خاص انسان شناسی: مطالعه قومیت، گروه های اقلیت و هویت
دانالد کیت راباتهم ترجمه ی زهره دودانگه

قومیت به تعیین هویت یک گروه بر اساس تفاوت های فرهنگی قابل درکی اشاره دارد که گروه را به "مردم" تبدیل می کند. باور بر این است که تمایزات یاد شده در زبان، موسیقی، ارزشها، هنر، شیوه ها، ادبیات، زندگی خانوادگی، مذهب، آیین، غذا، نام گذاری، زندگی عمومی و فرهنگ مادی تعریف می شوند. این جامعیت فرهنگی- مجموعه منحصر بفردی از ویژگی های فرهنگی که خود را معمولا در قالب شیوه های منحصر بفرد رایجی در جریان زندگی اجتماعی فرهنگی تعدادی مردم تعریف می کند- مفهوم قومیت را توصیف می نماید. این مفهوم تنها در حول مفهوم جمعیت به عنون یک واقعیت عددی نمی چرخد، بلکه واژه ی مردم به عنوان یک نهاد فرهنگی –که به طور جامعی منحصر بفرد است- را نیز در بر می گیرد.
مفهوم قومیت با نژاد –که به مشخصات فیزیکی و بیوژنتیکی منحصر بفردی که میان عده ای از افراد مشترک است، اشاره دارد- متفاوت است. معیاری که برای مشخص کردن یک گروه استفاده می شود- چه مشخصات فرهنگی گسترده و منحصر بفرد و چه مشخصات بیوژنتیکی- مشخص می کند که آیا گروه یاد شده یک گروه قومی است یا نژادی. در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم واژه ی "ایرلندی" یک لقب قومی بود، در حالیکه واژه "سفید پوست" یک برچسب نژادی تلقی می شد.
یک گروه اقلیت، گروهی است که ویژگی های منحصر بفرد فرهنگی آن از گروه هایی که به عنوان گروه های غالب در جامعه شناخته می شوند، متفاوت به نظر می رسد. این اصطلاح در انسان شناسی می تواند به گروه های طبقه بندی شده بر اساس قومیت، نژاد، جنس و یا گرایش های جنسی اشاره داشته باشد. اصطلاح یاد شده خالی از بحث نیست: بسیاری آن را در خصوص نرخ رشد نسبی جمعیت گروه های قومی تابع در ایالات متحده متناقض می پندارند، که اگر ادامه پیدا کند پس از سال 2050 اقلیت یاد شده به اکثریت عددی تبدیل می شود. برخی دیگر اصطلاح یاد شده را اصطلاحی حمایتگر(patronizing) می دانند؛ با تاکید بر اینکه تکیه بر ابعاد صرفا عددی از طرح مسایل مرتبط با بی قدرتی گروه و نیز ارزش های بنیادی و گرایشاتی که گروه اقلیت از آن ها حمایت می کنند، طفره می رود.
انسان شناسان قومیت، نژاد و گروه های اقلیت را به عنوان ساخت های اجتماعی و فرهنگی – و نه بیولوژیکی- می پندارند. در تمامی حالات، شکل گیری و درک هویت ها به عنوان نتیجه عملکرد روابط خاص اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در طول یک دوره بلند مدت توصیف می شوند.
هویت هم به خود آگاهی گروه در رابطه با ویژگی های منحصر بفرد مشترک و خود آگاهی فردی از عضویت در چنین گروهی اشاره دارد. خود آگاهی می تواند در قالب اصطلاحات فرهنگی (هویت قومی)، اصطلاحات بیوژنتیکی
(هویت نژادی)، اصطلاحات گرایش جنسی و اصطلاحات جنسیتی تدوین شود. اشخاص و گروه ها اغلب  به هویت های چندگانه و سیال پای بند هستند، ویژگی هایی که در شرایط اجتماعی ویژه می توانند به صورت انتخابی با هم مرتبط باشند.
برخی انسان شناسان فراتر رفته  و کانون توجهات را به رشد چندگانگی جلب می کنند؛ یعنی زوال مرزهای سخت و غیر منعطف فرهنگی میان گروه هایی که سابق بر آن از یکدیگر جدا پنداشته می شدند، امتزاج هویت های مختلف در اثر انحلال هویت های خودشان. به کار گیریِ بیشترِ دانش انسان شناسی در این زمینه نشان می دهد که هویت ها چگونه بوده اند و چگونه برای مقاصد سیاسی و سایر اهداف–فارغ از تجارب تاریخی و فرهنگی مختلف- ابداع و تجدید ابداع شده اند. سایر مطالعات به صورت مکرر نشان داده اند که-بر خلاف خود نمایندگی گروه ها و دفاع آن ها از یک هویت- هویت ها توسط تناقضات چند پاره شده و به عنوان یک نهاد فرهنگی جامع، متحد و یکپارچه درک نمی شوند.
هویت به مثابه  قومیت، نژاد، جایگاه گروه اقلیت و هویت های جنسیتی و جنسی، اغلب در تناقض با خود آگاهی طبقاتی قرار می گیرد (خود آگاهی گروه از جهت تعلق داشتن به یک گروه یکسان اجتماعی-اقتصادی). برخی انسان شناسان درباره پیدایش یک هویت سیاسی جدید به عنوان هویتی متمایز از طبقه سیاسی قدیمی می نویسند (رشد جنبش اجتماعی جدید). اصطلاح جنبش اجتماعی جدید به هم جنس گرایان، فمنیست ها ،حقوق شهروندی و جنبش های زیست محیطی اشاره دارد و این اصطلاح برای تمایز قایل شدن میان این موارد و اتحادیه کارگری و سایر جنبش های طبقاتی مورد استفاده قرار می گیرد. گاهی این تمایزات نشان می دهند که اشخاص در اتحاد برای فعالیت اجتماعی و سیاسی باید در درجه نخست میان زمینه های مشترک عضویت در گروه های  قومی، نژادی، اقلیتی، جنسیتی، گرایش جنسی و یا محیطی -که این فعالیت ها بر آن استوار است- انتخاب خود را انجام دهند، سپس در زمینه های عضویت در گروه های مشابه اجتماعی-اقتصادی.
هویت ها شکل و موقعیت خود در جامعه را مدیون عملکرد نیروهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی هستند که این نیروها از نیروهایی که گروه های اجتماعی-اقتصادی را ایجاد و نگهداری می کنند جدایی ناپذیرند. از این دیدگاه سیاست های هویتی و سیاست های طبقه ای زمانی که از هم متمایزند به جای رو در رویی، دارای این قابلیت هستند که در یک فرایند سیاسی مشترک به هم بپیوندند.
 
Donald Keith Robotham
مقاله به صورت زیر ارجاع داده شود:
•    MLA Style:   "anthropology." Encyclopædia Britannica. Encyclopaedia Britannica Ultimate Reference Suite.  Chicago: Encyclopædia Britannica, 2010.
•    APA Style:   anthropology. (2010). Encyclopædia Britannica. Encyclopaedia Britannica Ultimate Reference Suite.  Chicago: Encyclopædia Britannica.