شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

سلطانیه و حضورارمنیان در این شهر



      سلطانیه و حضورارمنیان در این شهر
هویک میناسیان

اولجایتو پس از انتقال پایتخت حکومت خود از شهر تبریز به شهر سلطانیه، جهت احداث ارگ سلطنتی و آرامگاه خود، هنرمندان، معماران و صنعتگران نامی را از هر سوی دنیا به سلطانیه آورد تا یکی از شاهکارهای عظیم معماری و هنری دنیا را بنا کند. در حقیقت پایه و اساس گنبد سلطانیه نیز در زمان غازان خان گذاشته شد.

اولجایتو پس از انتقال پایتخت حکومت خود از شهر تبریز به شهر سلطانیه، جهت احداث ارگ سلطنتی و آرامگاه خود، هنرمندان، معماران و صنعتگران نامی را از هر سوی دنیا به سلطانیه آورد تا یکی از شاهکارهای عظیم معماری و هنری دنیا را بنا کند. در حقیقت پایه و اساس گنبد سلطانیه نیز در زمان غازان خان گذاشته شد.بعد از مرگ وی، اولجایتو با امکانات مالی خزانه غنی، ناشی از گردش امور مالی در دوره غازان خان و با استفاده از مهارت و ذوق و استعداد هنرمندان چیره دست، آنچنان اثری هنری پدید آورد که تا زمان خود نظیرش در عالم نبود.
ذوق و سلیقه هنری همیشه در میان ایرانیان وجود داشته و بخشی از زندگی روزانه آنان به شمار می رفته است. مشارکت آنها در ساخت بنای گنبد سلطانیه کاملا مشهود است. سلطان اولجایتو سنگ تراشها، حجارها و بنّاهای ارمنی را که در ساخت مقبره غازان خان در غازانیه تبریز به کار پرداخته بودند، با خانواده هاشان به شهر جدید سلطانیه آورد تا در ساخت بلندترین گنبد آجری جهان و گسترده ترین گنبد ایران مشارکت داشته باشند. بعدها همین استادکاران به همراه خانواده خود بخشی از ساکنین شهر را تشکیل دادند. گنبد سلطانیه هفتمین اثر ثبتی ایران در فهرست میراث جهانی است.
تزئینات و تکنیک و روش اجرای نقش های به کار رفته و مکانهای اجرایی آنها در گنبد، گواه بر همکاری هنرمندان ارمنیست. ساختمان گنبد با قطر دهانه 5/25 متر و ارتفاع 52 متر، بلندترین گنبد ایران و بزرگترین گنبد آجری جهان، بنایی سه طبقه با نقشه هشت ضلعی است که در این باره محققین و پژوهشگران ابعاد و اندازه متفاوتی را ارائه کرده اند. مصالح به کار گرفته در گنبد سلطانیه شامل سنگ، آجر، گچ، آهک، کاشی، چوب و فلز است. در آن زمان ساخت گنبد با آن ارتفاع، فقط معماران ارمنی قادر به اجرای آن بودند. از آن جمله می توان به چند بنای بزرگ باستانی جهان مانند کلیسای مریم مقدس یا کلیسای جامع شهر آنی اشاره کرد که بنای آن در سال 989 میلادی به دستور سمباد باگرادونی، پادشاه ارمنستان، آغاز و به مناسبت هزاره تولد حضرت مسیح در سال 1001 میلادی افتتاح شده است. کلیسای گریگور روشنگر که در سال 1001 تا 1010 میلادی به فرمان گاگیک پادشاه ارمنستان در شهر آنی ساخته شد و کلیسای سن صوفیه قدسیه در شهر استانبول ترکیه که توسط کنستانتینوس دوم امپراتور روم شرقی بنا شده است که هر سه این گنبدها جزو شاهکارهای تیرداد معمار بزرگ ارمنیست.
آیا گنبد پرجلال سلطانیه نخست برای کلیسا طراحی نشده است؟
آیا زیر تزئینات دوره های اول و دوم، علائمی دیگر که نشانگر کلیسا باشد وجود ندارد ؟
با در نظر گرفتن نورگیرها، ستونها، شکل محرابهای گنبد و نمای بیرونی بنا، به نظر این جانب طرح اولیه نقشه گنبد برای معبد بوداییان یا کلیسا در نظر گرفته شده. با توجه به این که مادر اولجایتو سازنده گنبد سلطانیه مسیحی و از قبیله کرائیت بوده، فرزند خود را مطابق مراسم آئین مسیح غسل تعمید داده و نام او را نیکالا نامید. اولجایتو تا زمانی که مادرش زنده بود مسیحی باقی ماند و بعدها وقتی به دین اسلام گروید، آن را به صورت مسجد شیعه و بعد تسنن تغییر داده است. اولجایتو که در حقیقت پیوندی با مذهب نداشت، ولی بر حسب نیاز از بدو تولد تا لحظه مرگ پیوسته در حال تغییر مذهب بود، در ابتدای امر از پدری بودایی متولد شد، سپس غسل تعمید یافته و مسیحی شد، و بعد برای بقای سلطنت خود دین اسلام و فرقه شیعه اثنی عشری را برگزید. ولی در اواخر عمر دوباره به مذهب اهل تسنن روی آورد. تزئینات دوره اول و دوم داخل گنبد گواه بر این امر است. یکی از علت هایی که این بنای عظیم و باشکوه مورد بی مهری و کم توجهی قرار گرفته، همین چندگانگی آن است.
این بنای باشکوه و رفیع پس از گذشت هفتصد سال با پشت سر نهادن فراز و نشیب تاریخ هنوز چون کوهی استوار در زمین و نگینی لاجوردی در آسمان نیلگون این سرزمین پهناور میدرخشد.

ورود ارمنیان به شهر سلطانیه
به استناد نوشته های پژوهشگران و کتابهای تاریخی، قوم ارامنه در ساخت شهر سلطانیه مشارکت داشته و از  اولین ساکنین آن بوده اند.
در زمان حکومت ایلخانان مغول، با روابط حسنه ای که بین دو ملت وجود داشت، عده زیادی از ارامنه به ایران روی آوردند و در شهرهای مراغه، تبریز، ارومیه و مخصوصا در شهر سلطانیه ساکن شدند.  
بیشترین مهاجرت ارامنه به شهر سلطانیه در زمان فرمانروایان ایلخانی صورت گرفته و در زمان حکومت ایلخان ارغوان مُغول بین سالهای 1284 الی 1291 میلادی به اوج خود رسیده. عدهای از ارامنه شهر سلطانیه در حدود سال 705 هجری قمری مطابق با سال 1326 میلادی بعد از سقوط شهر قفقازی آنی، مقیم سلطانیه شدند که مینیاتوریست و نقاش معروف ارمنی، آِوگ، هم  از نیمه اول قرن چهاردهم میلادی در این شهر زندگی و کار می کرده. این هنرمند بزرگ بخش اعظم عمرش را در شهر سلطانیه سپری کرده است. آثار خطی که توسط او نقاشی و تذهیب شده است اکنون در کتابخانه کتب دستخط ایروان ارمنستان نگهداری می شود، این آثار مربوط به سالهای 1329 تا 1338 میلادیست.
این جماعت تا قرن دوازدهم هجری قمری برابر با قرن هجدهم میلادی ساکن شهر سلطانیه بوده و به زبان و آئین ارمنی مراسم عشاء ربانی را انجام میدادند.
پاپهای رم پس از آگاهی از مسیحی بودن برخی از طوایف مُغول، مُبلغانی به ایران زمین نزد قاآنهای مُغول میفرستادند.
در سال 1330 میلادی در شهر سلطانیه اولین جامعه اسقف نشین کلیسای لاتین و رومن از فرقه دومنیکن ایتالیا به سرپرستی اسقف بطلمیوس نماینده پاپ، از شهر بولونیا ایتالیا تشکیل شد. همچنین در سال 717 هجری قمری ژان بیستودوم با موافقت ضمنی مغولان و مخصوصا چوپان، سلسله مراتب کلیسایی در خاور نزدیک به وجود آورد. او نخست فرانس پروگیا و سپس ویلهم فن آدا را اسقف اعظم شهر سلطانیه کرد.
در زمان حکومت تیمور لنگ، اسقف مسیحی سلطانیه یوحنا نامی بوده است که به عنوان سفیر تیمور به اروپا و به دربار شارل ششم پادشاه فرانسه رفت.
در سده چهاردهم میلادی دو مرکز اسقفنشین کاتولیک و گریگوری در پایتخت ایران زمین، سلطانیه پدید آمده بود. کلیسای مریم مقدس یا کلیسای دزور، دزور نزدیک ماکو، متعلق به ارمنیان کاتولیک و اسقف نشینی در شهر سلطانیه بود.
کلیسا و دیر مریم مقدس یا دزور، در دوازده کیلومتری شهر ماکو ساخته شد. تاریخ بنا شدن دیر  بین سالهای 24-1315 میلادی تخمین زده میشود و توسط اسقف اعظم کلیسای تادئوس مقدس، به نام اسقف زکریا از خاندان بزرگ و مالکین آن منطقه، ساخته شده و به صورت مدرسه تعلیمات دینی، فرهنگی و ادبی، زیر نظر راهب عالی مقام هوانس یرزنقاتسی معروف به زورزورتسی (Hovanes Yerznkatsi-Tsortsoretsi). با همیاری اسقف مزبور اداره میشد. کلاویخو، سفیر پادشاه کاستیل اسپانیا، در 1403 میلادی که به دربار تیمور لنگ میرفت، درباره ماکو مینویسد: «یکشنبه اول ژوئن به هنگام غروب در جلوی دژی که ماکو نام دارد رسیدیم. این محل از آن کسی است که از کاتولیک هاست، اما نام او نورالدّین است و همه آنان که در این دژ نگهبانی و پاسداری میکردند کاتولیک بودند، اینان اصلا از نژاد ارمنی هستند و به زبان ارمنی سخن میگویند و ترکی نیز میدانند...».
    در اوایل قرن چهاردهم میلادی جمعیت زیادی از ارامنه در شهر سلطانیه زندگی میکردند، به طوری که دارای خلیفهگری مستقل و بیستوپنج کلیسا بودهاند. یکی از آن کلیساها کلیسای سرکیس مقدس نام داشته که رهبر مذهبی آن نیز اسقف اعظم عالی جناب سرکیس بوده است. در حاشیه نویسیهای یکی از کتب خطی مذهبی ارمنی قرن 15 میلادی، بخش سوم، صفحه 529 نوشته شده است: این کتاب انجیل را به سفارش شخصی به نام اصلان نوشتم. ایشان قصد دارد آن را به اسقف اعظم سرکیس، رهبر کلیسای بزرگ سرکیس مقدس اردوبازار پایتخت حکومت ایلخانان اهدا کند. با در نظر گرفتن حاشیه نقاشیهای به کار گرفته در گنبد سلطانیه که کاملاً از هنر تزئینات ارمنیست، احتمال میرود یکی از این بیست وپنج کلیسا خود گنبد سلطانیه باشد. به طور معمول اگر برای هر 5000 نفر یک مکان عبادت در نظر گرفته باشند، جمعیت مسیحی شهر سلطانیه در قرن چهاردهم میلادی که اکثریت آنان را ارامنه تشکیل میدادند 125000 نفر بوده است. جوزفابارو سیاح ونیزی ضمن اشاره به مدخلها و سردرهای بنا از گنبد سلطانیه به عنوان کلیسا یاد کرده که این بخش به تحقیقات بیش تر احتیاج دارد. به گفته ناظار گوریانس محقق ارمنی در زمان حکومت جانشینان محمد خدابنده، شهر سلطانیه دارای شهروندان ارامنه بوده و از رونقی خاص برخوردار بود و به عنوان یک مرکز تجارت مهم به شمار میرفت. شهر سلطانیه تا سال 1385 میلادی پابرجا بوده و در آن زمان از رونق خاصی برخوردار بود. سلطانیه هم چنین یکی از شهرهای مهم ایران محسوب میشد.پس از مرگ اولجایتو به سال 716 هجری قمری، شهر سلطانیه به مرور شکوه، عظمت، رونق و قابلیت دوام خود را  از دست داد و احتمال میرود این شهر توسط میرانشاه ویران شده باشد.
جوزفابارو سیاح ونیزی که در این زمان از سلطانیه دیدن کرده بود از احوال عمومی شهر خبر داده مینویسد: سلطانیه باور ندارد، اما دارای دژی است محصور که رو به خرابی نهاده، زیرا چهار سال قبل به دست امیری به نام میرانشاه ویران شد.
    در سال 781 هجری قمری تیمور به غارت و ویرانی آن پرداخت و از آن تاریخ به بعد متروک ماند. تنها بنایی که تا کنون باقی مانده همین بنای گنبد سلطانیه است، همچنین زلزله و انتقال حکومتها در ویرانی آن بیتأثیر نبوده که در این رابطه به مطالعات دقیقتر نیاز است. ارامنه ساکن در این شهر به دلیلی نامشخص در یک دوره کوتاه مدت شهر را تخلیه کردهاند، ولی آثاری از تمدن آنها به طور پراکنده در ویرانههای شهر دیده شده است. از جمله سنگ کتیبه به خط ارمنی در شهر سلطانیه که تاریخ 1324 میلادی را نشان میدهد.
مارکو جووانی برامبیلا، استاد دانشکده معماری دانشگاه ملی (شهید بهشتی کنونی) در یادداشتهای خود مینویسد: «ارامنه هنگام بنیادگزاری شهر سلطانیه، همانجا حضور داشتند. در نتیجه احتمال میرود که پیشهوران ارمنی در بنا و ساخت شهر سلطانیه شرکت کرده باشند و یا این که ایران در عهد مُغول تا اندازهای تحت تاثیر هنر و فن ارمنی و رومی قرار گرفته باشد. البته در مأخذ تاریخی نشانههای کم و خفیف از حضور ارمنیان پیدا میشود، ولی باید دلایل مثبت را بهدست آورد. از این لحاظ موقعیت سیاسی آن زمان بهطور کلی موافق بود چون شهر سلطانیه در وسط یک کشور اسلامی، مقر اسقفی مسیحی بود که از ایتالیا فرستاده شده بود و علاوه بر این در آن موقع روابط ایلخان با غیر مسلمانان خوب بود. در آن وقت مهاجران ارمنی در تبریز و مراغه ساکن بودند و از قرن هفتم هجری (مطابق با قرن چهاردهم میلادی) به بعد به مهاج نشین سلطانیه هم اشاره میشود. آیا ممکن نیست که اصل این مهاجرنشین قدیمیتر باشد؟».

گورستان ارامنه شهر سلطانیه
خواجه در ابریشم و ما در گلیم
عاقبت ای دل همه ما در گلیم
با توجه به این که ارامنه قرنها در شهر سلطانیه زندگی کردهاند ولی تا کنون فقط یک گورستان و چند سنگ قبر از آنها در منطقه سلطانیه کشف شده است که تحقیقات برای شناسایی دیگر آثار آنها همچنان ادامه دارد.
در میان بناها و مکان های تاریخی، آرامگاه ها و گورستان ها از جایگاهی ویژه برخوردارند و  این ها بخشی از آثار تاریخی فرهنگی هستند که از جنبه های مختلف معماری، تاریخی، هنری، مذهبی، اجتماعی و ... قابل مطالعه و بررسی هستند.
اعتقاد به حیات پس از مرگ در ادیان و تمدن های مختلف گذشته نمونه هایی گوناگون از بناهای آرامگاهی و همچنین گورستان های تاریخی را به یادگار گذاشته است. استان زنجان به دلیل تنوع قومی و دینی آثار مختلفی از گورستانها را از هزاره قبل از میلاد تا سده های اخیر در زمره آثار با ارزش خود جای داده که تعداد زیادی از آنها تاکنون با تلاش پژوهشگران و همت آقای فرهنگ فرخی رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان زنجان و با همکاری آقای محمد رضا قربانزاده مدیر اجرایی پایگاه میراث فرهنگی و گردشگری گنبد سلطانیه و همچنین با یاری خانم پرستو قاسمی اندرود مسؤول پروژههای مطالعه سنگنوشتههای تاریخی استان زنجان شناسایی و مستندنگاری شده و در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده اند. از آن جمله گورستان ارمنیان است.
مارکو جووانی برامبیلا در سال 1358 هجری شمسی مطابق با 1979 میلادی در مقام رهبری گروهی از دانشجویان خود در دانشکده معماری دانشگاه ملی (شهید بهشتی کنونی) موفق شد یک قبرستان بزرگی به مساحت تقریبی 10.000 متر مربع را در دو کیلومتری مقبره الجایتو پیدا کند. بعد از تحقیقات لازم معلوم شد این قبرستان متعلق به ارامنه است و به این ترتیب نام «گوور مزاری» که اهالی محل به این قبرستان داده بودند، معنی پیدا میکند. دلیل عمده این نامگذاری آن است که قبرها شکل صندوق یا گهواره دارند و کتیبهای نیز به زبان ارمنی از این مکان  بهدست آمده است. همچنین اشکالات تاریخگذاری در این قبرستان کم نیست و فعلا تحت تحقیق است.
در تاریخ 29 مهر ماه 1386 هجری شمسی به اتفاق آقای لئون هوهانیسیان به همراه تیمی متشکل از کارشناسان پایگاه میراث فرهنگی سلطانیه و باستان شناسان سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان زنجان، خانم پرستو قاسمی اندرود و آقایان مهرداد عسگریان، شمشیری، ملکی ، حسین حیدری از قبرستان گوورمزار واقع در منطقه عباس آباد شهرستان سلطانیه باز دید کردیم و سنگنوشتههایی را به خط ارمنی مشاهده کردیم. همه شواهد حاکی از آن بود که قبرستان متعلق به ارامنه است، همچنین نظریه استاد دانشگاه معماری دانشگاه ملی مارکو جووانی برامبیلا در سال 1358 هجری شمسی درباره قبرستان فوق مورد تأیید قرار گرفت.
همچنین در تاریخ 30 مهر ماه 1386 جلسه ای با حضور کارشناسان پایگاه میراث فرهنگی در مرکز پروژه بزرگ ارگ سلطنتی سلطانیه برگزار شد، که در آن درباره موضوعات مختلف بحث و تبادل نظر انجام شد.

سنگ کتیبه به خط ارمنی بهدست آمده از شهرستان سلطانیه، به شرح زیر، توسط نگارنده باز خوانی و کارشناسی شد:
1- کتیبه نصف یک سنگ مزار به ابعاد 8 در  47 در 69 سانتیمتر است.
2- متن آن دارای پنج سطر است که به صورت برجسته و به خط و زبان ارمنی قدیم به نام «گرابار» نوشته شده است.
3- تاریخ سنگ کتیبه که با حروف ارمنی مشخص شده 773 تقویم قدیم ارمنی را نشان میدهد، که مصادف است با سال  1324 میلادی، 703 هجری شمسی و 744 هجری قمری.
4- متن کتیبه از این قرار است: عیسی یگانه مولود از پدر، هنگامی که زمانش فرا رسید و بازگشت فرمودی، روح خفته مرحوم... را به یاد آور.
5- از آخرین کلمه کتیبه، که احتمالاً اسم متوفی است، تنها دو حرف اول (خ) و(الف) خوانده میشود و بقیه حروف به علت آسیب دیدگی سنگ قابل دیدن نیست.
6- متن نوشته شده روی سنگ کتیبه را اولین بار است که مشاهده میکنم، مشابه آن را در هیچ جای دیگر ندیدهام. احتمال میرود متوفی شخص خاصی بوده باشد.



همچنین مشاهده کنید