دوشنبه, ۱۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 3 March, 2025
جرم, بزه و اجتماع

مفهومهای اولیه بزه دیده شناسی را نه جرم شناسان و جامعهشناسان بلکه شاعران، نویسندگان و داستان سرایان پینهادهاند. داستان سرایانی که در میان آنان توماس وی کوینس، جبران خلیل جبران و آلدوس هاکسلی به چشم میخورند.
اولین برخورد نظام مند با قربانیان بزه در سال ۱۹۴۸ در کتاب هانس فون منتیک با عنوان بزهکار و قربانی او پدیدار شد. واژه بزه دیده شناسی را در سال ۱۹۴۹ یک روانپزشک آمریکایی به نام فردریک ورثام برگزید و در کتاب خود با عنوان نمایش خشونت به کار برد. در خلال سالیان نخست بزه دیده شناسی، نوشتارها درباره قربانیان بزه در مقایسه با نوشتههای جرمشناسی رشد کمی داشت. اما طی دهه ۸۰ نشر عظیمی از کتابها و مقالههای ارزنده حاکی از ظهور عصر بزه دیده شناسی بود. از طرفداران جدی بزه دیده شناسی عمومی جهانی رابرت الیاس دانشمند سیاست پیشه در دانشگاه سان فرانسیسکو است. در سالهای دهه ۱۹۷۰ مطالعههای فردی قربانیان جرایم خاص تحت تاثیر مطالعههای کلی بزه دیدگی قرار گرفت. طی ۲۵ سال اخیر بزه شناسی دچار تغییر و تحول عمدهای شد. بزه دیده شناسی اولیه جنبه نظری داشت که کم کم با تحقیقهای افرادی نظیر آلن برگر، ولفگانگ، کورتیس و سیلورمن جنبه کاربردی پیدا کرد. نشستهای بزه دیده شناسی آن را از یک نظام دانشگاهی به یک جنبش انسانی و از تحقیق علمی به عملگرایی سیاسی تبدیل کرد، به طوری که در نخستین کنفرانس ملی قربانیان بزه - تورنتو ۱۹۸۵ - جنبش بزه دیده، صنعت توسعه یافته دهه نامیده شد.
● آسیبشناسی بزه دیده:
در میان جدیدترین دانشهای جرمشناسی دیگر مسئله عمده جرم نیست، بلکه بزه دیده است، یعنی کسی که شیوه زندگی و فعالیتهای روزمره وی ممکن است او را در برابر جرم آسیبپذیر کند. کین برگ در کتاب مسائل بنیادی جرمشناسی اوضاع و احوال پیش از وقوع بزه را در حکم وضعیتی که در آن کنشهای بزهکار و قربانی او به هم گره میخورد مورد توجه قرار میدهد و آن را به سه وضعیت عمده زیر تقسیم میکند:
۱) اوضاع مخصوص: وضعیتهای شکلگیری بزه و قربانی
۲) اوضاع غیر مخصوص: اوضاع و احوالی که در آن بزهکار در پی فرصتی برای شناسایی شکار خویش میباشد و ایجاد زمینه ارتکاب بزه نیز بر عهده خود اوست.
۳) اوضاع واسطه (مختلط:) که در رفتار استثمارگرانه روسای باندهای تبهکار با زیر دستان خود تصویر میشود
بنیامین مندلسون گونههای کنشهای متقابل بین بزه دیده و بزهکار را در سه مورد ترسیم میکند:
۱) بزه دیدگان سهیم در بروز بزه
۲) بزه دیده بزهکار: فردی که به دنبال کنشی بزهکارانه نسبت به دیگری، خود قربانی میشود.
۳) بزه دیدگان کاملا بیگناه مانند کودکان بزه دیده.
با توجه به موارد بالا در خصوص مشارکت بزه دیده در آسیبسازی نخستین باید تسهیلاتی که خود بزه دیده آن را آگاهانه یا ناآگاهانه برای وقوع بزه فراهم میآورد، دوم رفتارهایی که خطر یا مجال بزهدیدگی را فزونی میبخشد، سوم صدور علائمی که بزه دیده از خود بروز میدهد و چهارم بیحفاظ بودن آماج بزه مورد توجه واقع شود.
● هدف جرم شناسی:
هدف جرم شناسی مطالعه آن دسته از اعمال اجتماعی است که جرم نام دارد.
دور کیم جامعهشناس فرانسوی جرم را چنین تعریف میکند: عملی که وجدان جمعی را جریحهدار میکند. بدین ترتیب جرم را به صورت عملی مشخص با طبیعتی خاص و خصوصیتی معین نشان نمیدهد. جرم را برخی به بیماری اجتماعی تشبیه کردهاند. اما بین جرم و بیماری لااقل این تفاوت وجود دارد که بیماری در عالم واقعیت با نشانهها و علائمی مشخص همراه است که قابل مشاهده و بررسی است اما هیچ عملی نیست که به خودی خود جرم محسوب شود. زیانها و صدمه فلان عمل هر قدر زیاد و مهم باشد مرتکب آن هنگامی مجرم تلقی میشود که افکار عمومی و اعتقاد گروه اجتماعی وی را مجرم بشناسد. به عبارت دیگر آنچه عملی را جرم میسازد جنبه عینی و بیرونی عمل نیست بلکه تعیین کننده جرم قضاوتی است که جامعه در مورد آن میکند. این حقیقت به اندازهای روشن است که اعمالی مانند پدر کشی که درجوامعی منفیترین اعمال محسوب میشود و در بعضی جوامع عقب مانده چنانچه در اوضاع و احوال خاصی صورت گیرد اساسا جرم شناخته نمیشود. بر عکس در همین جوامع نقض محرمات جنسی یا غذایی که در برخی کشورها امری کاملا عادی است ممکن است جنایتی نابخشودنی تلقی شود. پس جرم قصوری کاملا اجتماعی است یعنی کاملا نسبی است. جرم قضاوتی است که افکار عمومی درباره عملی خاص انجام دهد. جرم را قانون تعریف میکند و دادگاه درباره اعمال افراد بر اساس قانون قضاوت میکند و مجرم را پس از ثبوت جرم محکوم میکند. بنابراین در تعریف جرم باید به نکات زیر توجه کنیم:
۱) تعریف جرم درطول زمان در جامعه تغییر میکند.
۲) جوامع مختلف از عمل مجرمانه تعریفهای مختلف دارند.
۳) عکس العمل جوامع مختلف در برابر جرم از طریق قوانین جنایی در طول زمان و مکان تغییر میکند.
● بزه چیست؟ بزهکار کیست؟
بزه یا بزهکار یک پدیده اجتماعی است که در محیطهای مختلف به شکلهای متفاوتی مشاهده میشود. شکستن نظم اجتماعی و انحراف از هنجارهای جامعه را بزهکاری تعریف کردهاند. از دیدگاه روانکاوی بزهکار کسی است که نیروهای غریزی در وجود او به خوبی اداره نشده است و ذهن آگاه فرد به خوبی بر نیروهای غریزی نظارت ندارد.
بنابراین چنانچه ذهن آگاه نتواند راهی برای خروج نیروهای غریزی پیدا کند که مورد قبول جامعه باشد، فرد دست به رفتارهایی بر خلاف هنجارهای اجتماعی میزند و یا میان دو دسته از فشارهای درونی و برونی قرار میگیرد و دچار بزهکاری میشود.
تعریف بزه و رفتار بزهکارانه در هر جامعهای توسط قوانین حقوقی و هنجارهای اجتماعی آن جامعه مشخص میشود. باید اذعان داشت که قرنهاست رفتارهای قتل، دزدی، تخریب، نزاع، کلاهبرداری، تجاوز، آتش افروزی و... به عنوان رفتار بزهکارانه پذیرفته شده است و همه جوامع برای آن تعریف مشخصی دارند. تنها تفاوت مشهود، نوع و میزان تنبیهی است که بر اساس قوانین حقوقی آن جامعه تعیین میشود. البته بزه را بر اساس ارزشها و تعیین ارزشها یا بر حسب زمان و مکان تعریف میشود. با رویکردهای مختلف به موضوع بزهکاری و تعریف حقوق معلوم میگردد که بزه از دیدگاه حقوقی، جامعه شناسی و جرم شناسی متفاوت است.
هیر شی معتقد است بزهکاری وقتی اتفاق میافتد که قیود فرد نسبت به اجتماع ضعیف شوند یا به طور کلی از بین بروند. این قیود را تحت چهار مفهوم به طور خلاصه بیان خواهیم نمود:
۱) وابستگی: در حقیقت یک نوع قید و بند اخلاقی است که فرد را ملزم به رعایت هنجارهای اجتماعی میکند، این وابستگی را هیرشی همپایه وجدان اخلاقی و یا من برتر میداند.
۲) تعهد: تعهد همپایه عقل سلیم یا خود است
۳) درگیر بودن: میزان مشغولیت فرد در فعالیتهای مختلف است که باعث میشود او وقت برای انجام کار خلاف نداشته باشد.
۴) باورها: میزان اعتباری که فرد برای هنجارهای قراردادی اجتماع قائل است.
● اقسام بزهکاری:
بزهکاران را از لحاظ مطالعات اجتماعی و از نظر عرف و قانون بر حسب نوع کاری که انجام میدهند، میتوان به سه گونه زیر تقسیم کرد:
۱) بزهکاری بر علیه اشخاص عادی جامعه که زندگی عادی بر اساس فرهنگ و قانون برای خود انتخاب کردهاند. مثل کشتن آنها به عمد و یا غیر عمد، تهدید آنها به ضرب و حمله و تجاوز به عنف که تمام این اعمال از لحاظ قانونی، عرف و فرهنگ جامعهپذیر نمیباشند و کسی که مرتکب چنین اعمالی گردد، بزهکار یا مجرم خوانده میشود.
۲) بر علیه دارایی و مالکیت دیگران، البته اگر مالکیت از طریق مشروع و نتیجه دسترنج و حاصل زحمات او باشد، مانند ورود به خانه آنها به قصد دزدی و بردن اموال منقول قیمتی، جعل اسناد و مدارک مربوط به مالکیت، دزدی اتومبیل و یا غارت کردن اموال دیگران. کسانی که مرتکب چنین اعمالی شوند مجرم یا بزهکار نامیده میشوند.
۳) بزهکاری بر علیه نظم عمومی و سلامت افراد جامعه مانند ارتکاب جرایمی از قبیل فحشا که نظام اجتماعی خانوادهها را بر هم میزند و یا به عدم تشکیل خانواده منجر میگردد. یا مبادرت به قمار بازی کردن که حقوق دیگران را به مخاطره میاندازد و یا استعمال مواد مخدر که به نابودی نیروی انسانی سازنده اجتماع کمک میکند.
● عوامل موثر بر وقوع بزه:
بیشک یکی از عوامل مهم در وقوع بزه محیطهایی است که بزهکار با آنها سرو کار دارد. وی تحت تاثیر این محیطها است که شخصیتش شکل میگیرد. در این بخش به بررسی مختصر و تاثیر محیطهای فرهنگی، طبیعی و اقتصادی میپردازیم:
▪ محیط فرهنگی
منظور از محیط فرهنگی در جرمشناسی کلیه جنبههای فرهنگی هر اجتماع اعم از آداب، رسوم، اخلاقیات، اعتقادات و نیز موسسات مربوط به تعلیم و تربیت و کلیه امور مربوط به آنهاست که به نحوی از انحاء شخصیت اطفال و نوجوانان را تحت تاثیر قرار داده و عامل موثری در میزان بزهکاری آنان محسوب میشود. آنچه مسلم است آموزش و پرورش، سواد آموزی است و سوادآموزی نیز جز وسیله چیز دیگری نیست. حال بسته به این است که این وسیله در اختیار چه کسی و برای چه منظوری مورد استفاده قرار میگیرد. اگر در دست غیر صالح قرار گیرد استفاده نامشروع میکند. و میشود مصداق شعر سنایی: چو دزدی با چراغ آید گزیدهتر برد کالا؛ و اگر دست فرد صالح قرار گیرد استفاده مشروع میکند و میشود مصداق یک انسان کامل.
▪ محیط طبیعی
منظور از محیط طبیعی، محیط خارجیای است که انسان در آن زندگی میکند و میتواند به نحوی در بزهکاری افراد موثر واقع شود. این عامل برای اولین بار مورد توجه بقراط قرار گرفت. این دانشمند به پزشکان توصیه نموده بود که قبلا در وضع اقلیمی، فصول و باد و هوا بررسی کنند. ساترلند نیز در بحث مشابهی در این زمینه نموده مینویسد: قرنهاست بعضی از مکاتب کوشش کردهاند عوامل طبیعی رفتار مجرمانه را کشف و ارائه نمایند نتایج تحقیقات آنان حاکی است که آمار جرایم علیه اموال در ماههای زمستان بیش از فصول دیگر نشان میدهد و جرایم علیه اشخاص بیشتر در ماههای تابستان اتفاق میافتد. این عقاید در مورد بزهکاری اطفال و نوجوانان پذیرفته نیست چرا که جرایم بر ضد اموال بالاخص سرقت که رقم بزرگ بزهکاری را تشکیل میدهد ممکن است در کلیه فصول سال متفاوت باشد.
مثلا جرایم جنسی بیشتر در اواخر بهار و اوایل تابستان- خاتمه امتحانات و شروع تعطیلات- و جرایم بر ضد اشخاص با تشکیل باند در تابستان بیشتر از فصول دیگر ارتکاب مییابد.
▪ محیط اقتصادی
عامل دیگری که ممکن است در بزهکاری اطفال و نوجوانان موثر واقع شود، عامل اقتصادی است که جرمشناسان توجه خاصی بدان مبذول داشتند و در اکثر نوشتهها از این عامل مطالبی به رشته تحریر در آوردهاند. بنابراین جرمشناسان در اصل موضوع که عامل اقتصادی در بزهکاری موثر است اتفاق نظر داشته و اگر اختلافی در پارهای موارد به چشم میخورد از نحوه تاثیر جنبههای مختلف این عامل قوی است. بدین صورت که گروهی تضاد طبقاتی و عدم توزیع عادلانه ثروت و دستهای فقر و درماندگی وتهیدستی و برخی تمایل به ثروتمند شدن و تجمل پرستی و همچنین گروهی، بیکاری و قرض و نیز عدهای نداشتن توانایی لازم را برای برآوردن احتیاجات زندگی و بعضی نیز ترس از کسر شدن اموال و یا آنچه را که دارند و بالاخره عدهای حرص و طمع و گروهی بحرانهای اقتصادی و تورم و رشد و توسعه صنعت و نوسانات قیمتها و نیز دستهای گرسنگی و قحطی را مبنای بزهکاری دانسته ومعتقدند که این عوامل در بروز جرایم مختلف بویژه جرایم مالی تاثیر غیرقابلاانکاری دارد.
● علل و عوامل بزهکاری
اکثر روانشناسان را عقیده بر این است که بزهکاری نوجوانان را باید در این علتها جستجو کرد:
۱) خانواده نابسامان
۲) ناایمنی عاطفی
۳) عقب ماندگی عاطفی
۴) انحراف عاطفی، نارسایی اجتماعی
۵) انحرافهای اجتماعی
۶) تعارضات فرهنگی
۷) فقر اقتصادی
۸) بیسوادی
۹) جعل مادی و معنوی
۱۰ ) تبعیض
۱۱) فساد
۱۲) عدم برخورداری از رفاه و بهداشت
۱۳) حکومت نالایق
باید توجه داشت که تاثیر عوامل نامبرده همیشه و درباره همه بزهکاران یکسان نیست. بلکه تاثیر آنها بر حسب افراد مختلف فرق میکند. یک بزهکار باید از شریک جرمش جدا در نظر گرفته شود. به عبارت دیگر بزهکاری یک پدیده طبیعی و ذاتی نیست و هیچ فرد بزهکاری، بزهکار و تبهکار متولد نمیشود. بلکه عوامل متعدد و متنوع محیطی و در راس آنها به احتمال زیاد محیط خانواده است که فرد را به سوی بزهکاری میکشد.
● راهکار درمان بزهکاری
این قلم یادآور میشود نوع بزهکاری و تعداد بزهکاران همه یکسان نیستند. بنابراین نمیتوان یک روش یا شیوه هماهنگی برای پیشگیری از بزهکاری پیشنهاد کرد. اگر چه پیشگیری بزهکاری مانند سایر بیماریها بر درمان مقدم است و هزینهاش کمتر و ضایعات آن ناچیز، اما این مهم میتواند از طریق خانواده و آموزش و یادگیری، به درستی و با ظرافت از سوی نهادهای ذیربط تحقق یابد. در هر صورت هر گاه در مورد موضوع بزهکاری سخن به میان میآید دو امکان در پیش است: اول اینکه سعی کنیم کلیه خصوصیات محیطی را که گمان میرود عامل بزهکاری میباشند مورد توجه قرار بدهیم؛ و دوم اینکه بکوشیم اقدامات معینی که جنبه پیشگیری داشته باشند، انجام بدهیم. بعضی از این اقدامات عبارتند از: معالجه روانپزشکی، آموزش انفرادی و کارکردن با موضوع و مورد بخصوص، آموزش و راهنمایی اولیاء به منظور افزایش مهارتهای آنها در زمینه خانواده و حمایت اقتصادی و اجتماعی و روانی از خانوادههای نیازمند (تحت سرپرست یا در معرض فروپاشی)، ایجاد امنیت شغلی و اجتماعی، تقویت پیوندهای عاطفی، اهتمام به کانون گرم خانواده و کنترلهای معقول و منطقی نهادهای مرتبط با افراد در جامعه (مثل خانواده، جامعه و مراکز فرهنگی، اجتماعی و قانونی)
اسدالله افشار
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست