یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

هویت گمشده در دوران بلوغ


هویت گمشده در دوران بلوغ

نقش مهم والدین برای حل یکی از مهم ترین معضلات فرزندان نوجوانشان

«درست مثل یک توفان بود. توفانی که کودک ۱۱ ساله را پس از یک سال مانند مردی پخته و کامل کرد. روزها از پس هم می‌گذرند و رفتار فرزندم بیشتر تغییر می‌کند. احساس می‌کنم هر روز از من دورتر می‌شود او به دنبال احساس استقلال است و باید گاهی از من دورتر شود اما هنوز خیلی بی‌تجربه است و می‌ترسم در توفان زندگی ناگهان گم شود.»

این پدر نگران، از بحران هویت و بلوغ در دوره نوجوانی با عنوان توفان یاد می‌کند. در دوران نوجوانی تحولات بزرگی رخ می‌دهد. این تحولات با سرعت زیادی پیش رفته است بطوری که مثل یک کارخانه ساخت انسان یک کودک را تبدیل به یک جوان می‌کند اما آیا این کودک دیروز جوان امروز به لحاظ روانی و شرایط فکری نیز تغییر می‌کند؟! آیا با اطمینان باید بگوییم او بزرگ شده و باید راهش را انتخاب کند؟! یا این‌که هنوز والدین باید با مهارت خاصی مراقب او باشند؟!

ترشح هورمون‌ها عمده‌ترین محور دوره نوجوانی است. اولین تغییرات در این دوره با تغییرات جسمانی مثل بزرگ‌تر شدن دست و پا و ... آغاز می‌شود و رشد قدی و وزنی را نیز به همراه می‌آورد.

دکتر هدی خسروان، متخصص روانشناسی کودک و نوجوان درباره خصوصیات این دوره می‌گوید: «رشد هورمون‌ها و تغییرات جسمانی ناشی از آن باعث توجه بیشتر نوجوان‌ به ظاهرش می‌شود و در نتیجه او احساس می‌کند نسبت به دوران گذشته تغییر کرده است.

این تغییرات به نوعی جریان فکری او را نیز تحت شعاع قرار می‌دهد و او احساس می‌کند حالا باید رفتاری مردانه یا زنانه داشته باشد اما به دلیل ناپختگی‌های فکری او هنوز تجربه کافی کسب نکرده و از طرف والدین خود هنوز به عنوان یک فرد بزرگسال قابل پذیرش نیست.»

الهه شفایی، روانشناس می‌گوید: «با این تحولات نوجوان دچار بحران هویت می‌شود و او با خود فکر می‌کند آیا هنوز کودک است یا بزرگ شده است؟! و در نتیجه این جریانات فکری، مشکلات روحی جدیدی پیدا می‌کند.»

خسروان در ادامه می‌گوید: «نوجوان در بخشی از هویت‌یابی خود به گذشته رجوع کرده و آن را از میان خاطرات کودکی‌اش جست‌وجو می‌کند.

اگر والدین نقش پررنگ یا ارزشمندی در هویت او نداشته باشند، او دوره بحران هویت خود را با مشکلات بیشتری سپری خواهد کرد بطوری که ممکن است دچار سردرگمی در هویت خود شود. نوجوان تقریباً تا اواسط دوره نوجوانی باید بتواند تکلیف خود را با مسئله هویت روشن کند یا به عبارتی هویت خود را پیدا کرده باشد و این پدیده تنها با حمایت‌ها، رفتارها و راهنمایی‌های صحیح والدین امکان‌پذیر است.»

● حل بحران هویت در دوره نوجوانی

نگاه تردید‌آمیز والدین، تغییر خواسته‌های دیگران از نوجوان، تغییر شیوه تعلیم و تربیت و نوع رفتار آموزشی که در مدارس درباره نوجوانان اعمال می‌شود. همه و همه از عوامل اصلی شکل‌دهنده در بحران هویت نوجوان است.

شفایی در این باره می‌گوید: «والدین تا حدود ۱۰ تا ۱۲ سالگی کودک کاملاً مطیع او بوده و تمام خواست‌ها و نیازهای او را برآورده می‌کردند اما حالا خواست‌ها و نیازهای کودک تغییر کرده و آنچه را او در این دوره می‌خواهد امکان برآورده کردن آن برای والدین ناممکن می‌شود بنابراین او احساس طردشدگی می‌کند.

نوجوان احساس می‌کند دیگر والدینش او را دوست ندارند و فکر می‌کند شاید فرزند آنها نیست. تقریباً می‌توان گفت اکثر نوجوانان این احساس را دارند و به عبارتی فکر می‌کنند فرزند آن خانواده نیستند و این والدین هستند که می‌بایست به آنان کمک کنند تا بحران هویت خود را به درستی حل کرده و حس اعتماد و اطمینان را در فرزندانشان بالا ببرند.»

الهه شفایی در این باب توصیه می‌کند: «والدین باید گاهی اجازه دهند فرزند نوجوانشان با خودش خلوت کرده و بیشتر فکر کند. نوجوانان در این سنین به گریه کردن احتیاج پیدا می‌کنند و والدین می‌بایست خیلی وقت‌ها گریه کردن آنها را نبینند.

در سنین پائین‌تر مراقبت‌ها و واکنش‌های والدین نسبت به هیجانات و عواطف کودکان لازم است اما واکنش بی حد و اندازه به عواطف نوجوانان خطرساز خواهد بود.

تجربه شکست برای هر نوجوانی سخت و شکننده است اما نوجوانی که والدینش در کودکی اجازه شکست خوردن را به او داده‌اند برخورد مناسب‌تری با مسئله شکست خواهد داشت. البته در این باب والدینی موفق‌تر هستند که برای شکست کودکشان دلیل منطقی برای او می‌آورند تا کودک شکست را بپذیرد. در ضمن این والدین باید بتوانند به کودک کمک کنند تا شکست‌های خود را جبران کند.

طی کردن بحران هویت و بلوغ تقریباً به لحاظ زیستی برای دختران و پسران یکسان است اما چون به لحاظ فرهنگی گاهی بین دختر و پسر تفاوت قائل می‌شوند، این دوره با بحران‌های خاص خود طی می‌شود.

در این دوره دختران به لحاظ ترشح هورمون‌ها رفتاری عادی‌تر و هیجاناتی کمرنگ‌تر با بحران هویت‌شان خواهند داشت اما پسران هیجانخواه‌تر بوده و واکنش‌های شدیدتری نسبت به برخی مسائل دارند.»

● مشکلات روانی نوجوانان

نوجوانی دوره بسیار حساسی است. اگر نوجوان درک مناسبی از پدیده‌ها و وقایع پیرامون خود پیدا نکند و برخورد والدین با آنان نامناسب باشد معضلات روانشناختی و اجتماعی در او افزایش پیدا می‌کند.

الهه شفایی معتقد است: «همه والدین شاهد تغییرات روانی و رفتاری در دختر یا پسر نوجوان خود هستند آنها هر روز مشاهده می‌کنند فرزند نوجوانشان به شخصیت‌های جدید سینمایی علاقه پیدا کرده و دوستان جدیدی پیدا می‌کند.

نوجوان در این سن دیگر تابع تمام و کمال والدین خود نیست و دائماً در برابر آنها مقاومت می‌کند و والدین این قبیل واکنش‌ها را دلیل ناهنجاری رفتاری نوجوان می‌دانند و در برابر این رفتارها واکنش‌های نامناسبی بروز داده و باعث می‌شود نوجوان همواره از والدین دورتر شود. گریز نوجوان از محدوده خانواده منجر به گرایش او به بیرون از خانواده و پیدا کردن گروه دوستان می‌شود.

در سال‌های اول نوجوانی، نوجوان تنها یک دوست دارد ولی در اواسط نوجوانی گرایش به دوستان جمعی یا گروه دوستان بیشتر می‌شود و اگر برخورد والدین با این دوستیابی‌ها نامناسب باشد، نوجوان در سال‌های آخر نوجوانی گرایش به دوستان بزرگسال پیدا می‌کند، زیرا به دلیل تلقین‌ها و بحث‌هایی که از طرف خانواده به او شده و خانواده نوجوان را به عنوان فرد مستقل و بزرگ قبول ندارند او به دوستان بزرگسال گرایش پیدا می‌کند، چون احساس می‌کند آنها می‌توانند حامی او باشند و از او مراقبت کنند و نقش پدری یا مادری برای او داشته باشند و در عین حال مثل والدینش او را سرزنش نمی‌کنند و مهربان هستند و رفتارهایش را نیز تقویت می‌کنند و این مسئله راهی برای به انحراف کشیدن نوجوان می‌شود.»

دکتر مهدیس کامکار، روانشناس درباره انحرافات دوران نوجوانی می‌گوید: «نوجوانان به مراقبت هوشمندانه و مناسب نیازمند هستند.

آنها به دلیل مسئله هویت‌سازی رفتارهای خطرآفرین دارند و می‌خواهند دنیا را تجربه کنند و قدرت و توانایی خود را محک بزنند بنابر این به ورزش‌های خطرناک، رانندگی خطرناک، دوره مصرف مواد، درگیری با قانون و زد و خورد روی می‌آورند و خیلی وقت‌ها زیرساختار این رفتارهای نابهنجار اختلالات اضطرابی، افسردگی، اختلالات هوشی و هیجانی، مشکلات رفتاری و اجتماعی، مشکلات خانوادگی و... است.»

دکتر کامکار اختلالات سلوکی را از شایع‌ترین اختلالات دوره نوجوانی دانسته و می‌گوید: «در صورتی که با بحران هویت برخورد مناسبی نشود نوجوانان ممکن است اختلالات سلوکی پیدا کنند و دست به مردم‌آزاری، تخریب اموال عمومی، حیوان‌آزاری، دروغ و دزدی بزنند و اگر درمان به موقعی برای این اختلالات در نظر گرفته نشود احتمال دارد در سنین بعد از ۱۸ سالگی به «شخصیت ضداجتماعی» تبدیل شوند.»

دکتر کامکار درباره چگونگی تشخیص اختلالات روانی و رفتاری در نوجوان توسط والدین می‌گوید: «نوجوانان در این سنین نیازمند چکاب روانی هستند و لازم است هر شش ماه یک بار چکاب شوند ولی چون والدین با این پدیده چندان راحت نیستند در صورت مشاهده افت تحصیلی، رفتارهای خشن، بی‌خوابی، بی‌اشتهایی، تغییر خلق یا هر رفتاری که با متن رفتار متفاوت است به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنند.

اگر رفتارهای ناهنجار نوجوان با شدت دو تا سه بار در روز و بیشتر از دو هفته طول کشید می‌بایست به متخصص مربوط یا روانپزشک مراجعه کنند.»

دکتر امان الله قرائی‌مقدم، استاد دانشگاه تربیت‌معلم نیز اظهار می‌دارد: «برخورد نادرست با نوجوان باعث می‌شود او از خانه فراری شود و این قضیه معضلات فراوانی را برای او فراهم می‌آورد. مادران و پدران باید بدانند چگونه با فرزند نوجوانشان رفتار کنند. مادران می‌بایست به دخترانشان راه و رسم درست رفتار کردن را با شیوه‌ای دوستانه و مثل یک مشاور دلسوز بیاموزند و پدران نیز نباید از رفتار مناسب با فرزندانشان دریغ ورزند.

سفارش دین اسلام آن است پدر به محض ورود به خانه به فرزند دخترش محبت کند. در بسیاری از دختران آسیب‌دیده اجتماعی مشاهده شده که بخش اعظمی از مشکلات رفتاری آنان به خاطر خشونت‌ها، بی‌توجهی‌ها و رفتارهای نامناسب پدرانشان بوده است.»

دکتر قرائی‌مقدم همچنین تأکید می‌کند: «تا جایی که ممکن است به خواست‌های مشروع نوجوان توجه شود و برادران و خواهران بزرگتر در نظر داشته باشند خواهر یا برادر نوجوانشان بطور دائم از آنها الگوبرداری می‌کند و می‌بایست رفتار مناسبی از خود نشان دهند.

مسئولان جامعه نیز باید برنامه‌های جذاب‌تری برای اوقات فراغت نوجوانان در نظر بگیرند و رسانه‌ها درباره این سنین و چگونگی برخورد با آنان را ترویج بیشتری دهند. به علاوه خانواده روابط داخلی خود را مستحکم‌تر ساخته و از ارتباطات موزائیکی که افراد صرفاً در کنار هم هستند و نه باهم جلوگیری کنند و اعتقادات دینی در خانواده رواج بیشتری یابد.»



همچنین مشاهده کنید