راستی شما از زندگی چی فهمیدین؟

فهمــیدم که وقتی گرسنه ام نباید به سوپر مارکت بروم . 38 ساله
فهمــیدم که می شود دو نفر دقیقا به یک چیز نگاه کنند ولی دو چیز کاملا متفاوت ببینند. 20 ساله
فهمــیدم که وقتی مامانم میگه " حالا باشه تا بعد " این یعنی " نه" 7 ساله
فهمــیدم که من نمی تونم سراغ گردگیری میزی که آلبوم عکس ها روی آن است بروم و مشغول تماشای عکس ها نشوم. 42 ساله
فهمــیدم که بیش تر چیزهای که باعث نگرانی من می شوند هرگز اتفاق نمی افتند . 64 ساله
فهمــیدم که وقتی مامان و بابا سر هم دیگه داد می زنند ، من می ترسم . 5 ساله
فهمــیدم که اغلب مردم با چنان عجله و شتابی به سوی داشتن یک "زندگی خوب"حرکت می کنند که از کنار آن رد می شوند . 72 ساله
فهمــیدم که وقتی من خیلی عجله داشته باشم ، نفر جلوی من اصلا عجله ندارد . 29 ساله
فهمــیدم که اگر عاشق انجام کاری باشم،آن را به نحو احسن انجام می دهم . 48 ساله
فهمــیدم که بیش ترین زمانی که به مرخصی احتیاج دارم زمانی است که از تعطیلات برگشته ام . 38 ساله
فهمــیدم که مدیریت یعنی:ایجاد یک مشکل - رفع همان مشکل و اعلام رفع مشکل به همه. 34 ساله
فهمــیدم که اگر دنبال چیزی بروی بدست نمی آوری باید آزادش بگذاری تا به سراغت بیاید . 29 ساله
فهمــیدم که در زندگی باید برای رسیدن به اهدافم تلاش کنم ولی نتیجه را به خواست خدا بسپارم و شکایت نکنم. 29 ساله
فهمــیدم که عاشق نبودن گناه است. 31 ساله
فهمــیدم هر چیز خوب در زندگی یا غیر قانونی است و یا غیر اخلاقی و یا چاق کننده
در زندگی فهمــیده ام در فکر عوض کردن همسرم نباشم, خودمو عوض کنم و وفق بدم به موقعیتها و مراحل مختلفه زندگیم تا بتونم با بینش واضح زندگیم رو با خوشحالی و سرور ادامه بدم
هر کسی مسئول خودش هست، هرکسی تو قبر خودش میخوابه، من باید آدم درستی باشم . 42 ساله
فهمــیدم مبارزه در زندگی برای خواسته هایت زیباست اما تنها در کنار کسانی که دوستشان داری و دوستت دارند! 27 ساله
فهمــیدم که وقتی طرف مقابل داد میزند صدایش به گوشم نمیرسد بلکه از ان رد می شود. 50ساله
فهمــیدم هرکس فقط و فقط به فکر خودشه، مرد واقعی اونه که همیشه و در همه حال به شریکش هم فکر کنه بی منت. 35 ساله
فهمــیدم برای بدست آوردن چیزی که تا بحال نداشتی باید بری کاری رو انجام بدی که تا بحال انجامش نداده بودی 36 ساله
فهمیدم که اگر عشقی رو از دست دادی دیگه نمی تونی بدست بیاریش چون هیچ چیز مثل سابق نیست! و سعی کنی که فقط ازش به نیکی یاد کنی! م . ج 30 ساله
فهمیدم که تا دیر نشده باید یه کاری کرد تا بعد ها غصه فرصت های رو که داشتی ولی استفاده نکردی رو نخوری... و بعضی وقت ها هم باید هیچ کاری نکنی تا وضع از اینی که هست بدتر نشه.... 31 ساله
من هنوز چیزی نفهمیدم, فعلا قضیه خیلی مبهمه. 34 ساله
من فهمیدم که خیلی چیزها فهمیدم که دیگران نفهمیدند و خیلی چیزها دیگران فهمیدند که من نفهمیدم
فهمیدم روی هیچ عقیده ای تعصب نداشته باشم چرا که چند سال بعد ممکنه برام مسخره و خنده دار بشه و هیچ عقیده ای رو مسخره نکنم چرا که شاید سال ها بعد آرمان زندگیم بشه. 30 ساله
فهمیدم که زندگی به کسانی تقدیم می شه که منتظر دیگران نمی مانند 36 ساله

راستی شما از زندگی چی فهمیدین؟