سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

وفاداری به ساختار کلاسیک


وفاداری به ساختار کلاسیک

داستان فیلم تلویزیونی «دسر توت فرنگی» که چند روز پیش از تلویزیون پخش شد با معرفی شخصیت ها آغاز می شود و ما در ابتدای فیلم با شیرین, همسر و دخترش و میزان دارایی آنها و معاشرتشان با دیگران آشنا می شویم

داستان فیلم تلویزیونی «دسر توت‌فرنگی» که چند روز پیش از تلویزیون پخش شد با معرفی شخصیت‌ها آغاز می‌شود و ما در ابتدای فیلم با شیرین، همسر و دخترش و میزان دارایی آنها و معاشرتشان با دیگران آشنا می‌شویم. در واقع فیلمنامه این تله‌فیلم ساختاری کاملا کلاسیک داشت که با معرفی شخصیت‌ها و به تصویر کشیدن شرایط پایه‌ای سعی کرد در همان آغاز مخاطبان را در جریان شرایط زندگی این خانواده قرار دهد.

در ساختارهای کلاسیک فیلمنامه‌ای، پس از بیان شرایط پایه‌ای و معرفی شخصیت‌ها‌ یک اتفاق، بحرانی را به وجود می‌آورد که تمام شرایط پایه و حتی نحوه کنش و واکنش کاراکترها نسبت به یکدیگر را به هم می‌ریزد. اتفاق و بحران در این فیلم تلویزیونی با تصادف همسر شیرین (با بازی هومن برق‌نورد) و قطع نخاع وی که تا پیش از حادثه، تمام مخارج زندگی و رفاه خانواده را بر عهده داشت، آغاز می‌شود.

این اتفاق تمام شرایط خانواده را به هم می‌ریزد و تنها دختر خانواده را که در شرایط سنی حساس نوجوانی نیز به سر می‌برد نسبت به اطرافش حساس‌تر می‌کند. با این همه، هجوم طلبکاران به خانه شیرین او را وادار به فروش خانه‌ای می‌کند که همواره به آن فخر می‌فروخت. از طرفی روابط منقطع شده شیرین و خانواده برادرش نیز داستان‌هایی فرعی را وارد خط اصلی داستان می‌کند و این حادثه سبب می‌شود شیرین و خانواده‌اش بعد از فروش خانه برای ادامه زندگی به منزل خالی پدری‌اش بروند، اما این پایان کار شیرین نیست.

در واقع بر اساس همان ساختار کلاسیک که ‌ ابتدای مطلب به آن اشاره شد شخصیت اصلی داستان در حرکت از نقطه آغاز تا پایان ماجرا باید دستخوش تحولاتی اساسی شود، به طوری‌که این تغییرات کاملا از او آدم دیگری بسازد. آغاز تحولات شیرین از زمانی آغاز می‌شود که او تصمیم می‌گیرد برای تامین هزینه‌های زندگی، کاری برای خود پیدا کند.

او که ابتدا تنها به چشم و همچشمی با دوستان و آشنایان مشغول بود، می‌کوشد بسختی، خانواده ۳ نفره‌اش را از طریق تنها کاری که بلد است، اداره کند و از آنجا‌ که لیسانس تغذیه دارد به عنوان تهیه‌کننده دسر در یک رستوران مشغول به کار می‌شود. از اینجای داستان باز هم بر اساس همان ساختار کلاسیک شاهد بروز مشکلاتی برای او هستیم که به ایجاد تعلیق در روند ماجرا کمک می‌کند.

فیلم دسر توت‌فرنگی همان‌طور که خواسته دست‌اندرکارانش بوده، سعی کرده‌ تصویرگر ظرایف زندگی زنی باشد که تلاش می‌کند از خلال ترمیم رابطه لطمه دیده با دخترش مینا، هم خانواده را سرپا نگه دارد و هم در کارش پیشرفت کند.

این فیلم هرچند توانست به درستی ساختار مورد نظرش را در کل اثر پیاده کند، اما در روند داستان، مخاطب جلوتر از قصه و کارگردان می‌توانست حوادث را پیش‌بینی کند. به عنوان نمونه پنهان‌کردن عنوان شغلی از مینا و نحوه حدس‌زدن مینا در مورد شغل مادرش و حوادث پیرامون آن و از طرف دیگر حسادت‌هایی که در محل کار، شیرین را دچار مشکل می‌کرد تاحدود زیادی از جانب مخاطبان قابل پیش‌بینی بود.

نقطه قوت این تله‌فیلم، بازی پریسا مقتدی بود که هرچند چهره شناخته شده‌ای در عرصه فیلم و سریال نیست اما در حوزه تئاتر چهره مطرحی است و توانست سطح بازی‌های این فیلم را به تنهایی بالا بکشد، چرا که هومن برق‌نورد بعد از تصادف در ابتدای قصه حضور کمرنگی داشت و بیشتر جریان بازی بر دوش پریسا مقتدی بود.