جمعه, ۱ فروردین, ۱۴۰۴ / 21 March, 2025
کاهش مرز بین مزاحمت و بازاریابی تلفنی
بازاریابی تلفنی یکی از مسیرهایی است که می تواند به صورت صحیح و عملی صورت پذیرد و مدیران را در این راستا کمک نماید . به عنوان مثال استفاده از بازاریابی تلفنی جهت رضایت سنجی مشتریان و یا هماهنگی با مشتریان جهت ارسال و پیگیری های مربوط به محصول و خدمت بسیار موثر می باشد.
استفاده از بازاریابی تلفنی برای برخی محصولات و صنایع کاربرد های بسیار مفیدی دارد که متاسفانه استفاده بی مورد و اشتباه از بازاریابی تلفنی در شرکت ها و صنایع مختلف، باعث دلسردی مدیران و حتی کارشناسان بازاریابی و فروش در این مورد شده است.

اگر مشتری هوشمندی باشید یا قبلاً با اعتماد به بازاریاب های تلفنی سرکیسه شده باشید، قبل از دادن هر پاسخی یا رسیدن به هر توافقی برای معامله، اندکی می اندیشید یا با شنیدن همان چند جمله اول محترمانه اعلام می کنید که نیازی به کالا و خدمات مذکور ندارید. که البته باید منتظر واکنش غیرمودبانه بازاریاب باشید و با قطع تلفن بدون عذرخواهی و خداحافظی روبه رو شوید.
بخشی از داستان بازاریابی تلفنی کاملاً غیرمجرمانه است. کالایی را با اطلاعات درست یا نیمه درست به شما معرفی می کنند و شما هم آگاهانه آن را انتخاب و خریداری می کنید. روی دیگر داستان اما، ماهیتی کاملاً مجرمانه و غیرقانونی دارد. اخیراً بیمه مرکزی نسبت به سوءاستفاده برخی افراد که در تماس با شهروندان خود را نماینده این بیمه معرفی می کنند و با دریافت مبالغی کارت تخفیف برای بیمه نامه شخص ثالث یا بدنه خودرو ارائه می دهند به مردم هشدار داده است. این تنها نمونه از کلاهبرداری تلفنی نیست.
اگر از وجه مجرمانه بازاریابی های تلفنی هم بگذریم، ابعاد اخلاقی این تماس ها همچنان زیر سوال است. اصلاً چه کسی شماره تماس شهروندان را به آنها داده است؟ چرا آنها اجازه دارند هر وقت و بی وقتی که بخواهند روی تلفن ثابت یا همراه شما تماس بگیرند و وقت و انرژی تان را هدر دهند؟ قانون برای برخورد با این تماس های ناخواسته و مزاحم، چه تدبیری اندیشیده است؟
بازاریابی تلفنی اخلاقی

■ بی دلیل نیست که بسیاری از مردم تصور می کنند شرکت ها با دروغگویی پول در می آورند چرا که بسیاری از بازاریاب های تلفنی اطلاعات را دستکاری می کنند یا از ترفندهایی برای فریب مشتریان بهره می برند. به همین دلیل، مهم تر از توجه به زمان بندی تماس ها، رعایت صداقت و شفافیت در دادن اطلاعات به مشتریان است. تماس گیرنده پیش از رسیدن به هرگونه توافقی باید مطمئن شود که مخاطبش از علت تماس و ماهیت واقعی گفت وگو آگاه است.
■ بسیاری از کارکنان بخش بازاریابی شرکت ها جوانان کم سن و سالی هستند که یا درگیر تحصیل اند یا شغل بازاریابی را تنها پلی برای رسیدن به جایگاه شغلی معتبر بعدی می دانند. این گونه افراد بیشتر بر منافع شخصی خود متمرکز هستند و اغلب آموزش ندیده اند یا از مهارت های ارتباطی لازم برخوردار نیستند.
همین مساله سبب می شود در گفت وگو با مشتری اصول حرفه ای یا اخلاقی را زیر پا بگذارند یا فراموش کنند. تصور کنید کسی بی اجازه با تلفن شما تماس بگیرد و بعد از شنیدن پاسخ منفی در نهایت بی ادبی تلفن را قطع کند. این رفتار غیر از تضییع حقوق مشتری، بزرگ ترین لطمه را به سازمان یا برندی خواهد زد که در دنیای پررقابت تبلیغات تلفنی با چنگ و دندان در جست وجوی شکار مشتری است.
داشتن چارچوب اخلاقی برای بازاریابی تلفنی
از سال 2005 تاکنون آژانس های بازاریابی متعددی در سراسر دنیا به دلیل طومار عریض و طویلی از شکایت های مشتریان، با چالش های قانونی روبه رو شده اند. این شکایت ها و نارضایتی ها خود سبب تشدید اعمال قوانین و مقرراتی شده است که بازاریابان را به محدود کردن تماس های تلفنی با شهروندان و بازنگری جدی در روندهای تجاری کسب و کار خود واداشته است. یکی از این قوانین تدوین فهرست ملی «تماس نگیرید» (Do-Not-Call Registry) در بسیاری از کشورهاست.
تماس ممنوع!
به همین دلیل است که وقتی با تماسی مواجه می شویم نمی دانیم باید یقه چه کسی را بگیریم؟ شرکت های خودروسازی لو رفتن شماره تماس را به گردن دفاتر بیمه یا مراکز تعویض پلاک می اندازند و شرکت های لوازم خانگی، فروشگاه ها را مقصر جلوه می دهند. تنها راه باقی مانده مداخله قانون است.
تاکنون، صاحبان 60 میلیون شماره تلفن ثبت شده در آمریکا به شرکت های مخابراتی اعلام کرده اند که مایل نیستند از سوی شرکت های تبلیغاتی یا موسسات پژوهشی با آنها تماس گرفته شود. بدین ترتیب فهرستی با عنوان «تماس نگیرید» تدوین و در اختیار موسسات مربوطه قرار داده شده است. در ایالات متحده، نزدیک به هفت سال است که از این فهرست استفاده می شود و صدها هزار شرکت برای تماس با مشتریان خود از آن تبعیت می کنند.
در کانادا نیز چنین فهرستی تنظیم و اجرایی شده است؛ کمیسیون رادیو و تلویزیون و مخابرات کانادا مقرراتی تنظیم کرده است که بر مبنای آن شرکت هایی که از فهرست «تماس نگیرید» تبعیت می کنند بتوانند به صورت یکپارچه به درخواست مشتریانی که مایل نیستند برای تبلیغات با آنها تماس گرفته شود پاسخ دهند. شرکت ها ناگزیرند در تمام تماس های خود چه داخلی و چه بین المللی این مقررات را رعایت کنند.
در واقع، شرکت های بازاریابی بر مبنای این فهرست لیست تماس های خود را فیلتر می کنند. برای آنکه این قانون جدی تر گرفته شود فاصله بین به روزرسانی فهرست ها هم کمتر شده است. به عنوان مثال در آمریکا، از ابتدای ژانویه سال 2005 تاکنون، حداقل فاصله برای فیلتر کردن شماره های «تماس ممنوع» در سیستم آژانس های بازاریابی، از 90 روز به 31 روز کاهش یافته است. این تغییر فشار بیشتری بر بازاریاب های تلفنی وارد می کند چرا که ناگزیرند به طور دائمی فهرست تماس های خود را پالایش و در واقع محدودتر کنند.
تماس با تلفن همراه هم در بسیاری موارد، تنها با رعایت مقررات خاص امکان پذیر است. به عنوان مثال در آمریکا، قانون فدرال، تماس با تلفن همراه افراد را به هر منظور، از تحقیق و نظرسنجی گرفته تا بازاریابی محدود کرده است. به علاوه به دلیل قابلیت تحرک در این گوشی ها و وجود برخی قوانین خاص محلی، از محققان خواسته شده تا برای این کار دستورالعمل اخلاقی جامعی تدوین کنند. همچنین، تماس با شماره تلفن های همراه با استفاده از سیستم های خودکار تلفنی (پیام های ضبط شده) بدون کسب اجازه قبلی به کلی ممنوع است.
علاوه بر ممنوعیت تماس با شماره های خاص، قوانین دیگری نیز وجود دارد که ناظر بر ساعات تماس با شهروندان و مستلزم رعایت محدوده خاص زمانی است. در شرایطی که بازاریابان در تلاشند از هر فرصتی برای افزایش شانس فروش استفاده کنند اعمال محدودیت در ساعات کاری نیز برای آنها دردسر محسوب می شود.
به علاوه، محدودیت هایی برای برقراری تماس در روزهای تعطیل نیز وجود دارد. تکنولوژی بر مبنای پیش شماره شهرهای مختلف و تنظیم زمان محلی نیز می تواند این فیلتراسیون زمانی را دقیق تر انجام دهد.
لزوم مداخله مدیریت در بازاریابی تلفنی
از سوی دیگر، به دلیل فشاری که روی واحدهای تماس وجود دارد و انتظاراتی که مدیران برای فروش و درآمدزایی بیشتر از این واحدها دارند، کارکنان هم کمابیش اصول اخلاقی و حرفه ای را نادیده می گیرند و به هر قیمتی تلاش می کنند مشتری بیشتری جذب کنند. حتی به این قیمت که اطلاعات را دستکاری کنند یا مشتریان را فریب بدهند.
معضل دیگر، استفاده از نیروهای آموزش ندیده یا فاقد مهارت های ارتباطی در این واحدهاست. کسانی که ادب را در مکالمات رعایت نمی کنند، حوصله یا صبر کافی برای شنیدن حرف های مشتری و پاسخگویی به وی ندارند و در نهایت به جای آنکه فروش را بالا ببرند، هم مُخل آرامش و آسایش شهروندان می شوند و هم به وجهه و اعتبار شرکت صدمه می زنند.
کارکنان بخش بازاریابی تلفنی باید افرادی مجرب و در عین حال مشتری مدار باشند. باید ارتباط گرانی فوق العاده، شنوندگانی صبور و منعطف و تصمیم گیرندگانی تیز و فرز باشند. توان تحمل استرس و مهم تر از آن داشتن انگیزه بالا از دیگر ویژگی های بازاریاب های تلفنی است.

شاید تمامی آنچه گفته شد به اصلاح عملکرد بازاریابان تلفنی و فراهم کردن چارچوبی اخلاقی و قانونی برای فعالیت آنان کمک کند اما، بی تردید نقش شهروندان آگاه و هوشیار در این فرآیند را نمی توان نادیده گرفت.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست