جمعه, ۲۸ دی, ۱۴۰۳ / 17 January, 2025
مجله ویستا
گفتگو با جواد یساری راوی افسانه های بازار
سالهاست از جواد یساری تنها یک نام باقی مانده. به جز بعضی اجراها در خارج از ایران، تصور همگانی دربارهٔاش بسیار روشن و دقیق نیست. بسیاری فکر میکنند جلایوطن کرده؛ بعضی هم به آهنگهایی که سالها پیش خوانده، دل خوش کردهاند. یساری اما همچنان نفس میکشد؛ در جوار بازار کهنسال تهران. او یک پدیده است؛ پدیده موسیقی «کوچهبازاری» یا «مردمی». یساری در یکی از نقاط مرکزی تهران، در مجاورت بازار، پذیرایمان میشود تا از حالوروز این روزها و قبلاش بگوید. قبل از انجام گفتوگو صفحاتی از مجلهای خارجی را نشانمان میدهد که او را خواننده افسانههای بازار تهران معرفی کرده است.
من از همان اولین آهنگی که خواندم معروف شدم. اولین آهنگم «پول سیاه» نام داشت. شعر آن را «سعید مهناویان» سروده بود که استاد بزرگی است. داود مقامی و علی نظری را ایشان کشف کرد. آخرین آهنگم هم «سپیدهدم» بود. آن زمان سالی یک کاست ضبط میکردم. یک آهنگم هم در قالب «صفحه» انتشار یافت. من کلا پنجسال خواننده بودم و پنجکاست ضبط کردم که همهشان موردپسند واقع شد و بعد از انقلاب هم هرآهنگی که خواندم تکراری بود. بعد از انقلاب احساس میکردم فضا بهتر شده و میتوانم کار کنم، اما اینطور نشد. کارهایی هم ارایه کردم که مورد پسند من نبود اما به این سبب این کارها را ارایه کردم تا نامم از یاد نرود. من کشتی میگرفتم ولی چون پایم مشکل داشت این کار را ادامه ندادم؛ اگرچه در حد رزرو تیم ملی بودم. در باشگاههای فولاد، فردوسی، تهران میدان شاپور کشتی میگرفتم. بعد از آن غزلخوانی میکردم. همراه «حسن شهرستانی» هم در یک فیلم خوانده بودم. به این ترتیب وارد کار موسیقی شدم و «پول سیاه» را خواندم. چون از کشتی کنارهگیری کرده بودم برای خوانندگی آمادگی داشتم. البته همه این قضایا با شوخی جدی شد. به طور مثال آن اوایل از من میخواستند ترانههای دیگران را بخوانم و مورد تشویق واقع میشدم. هیچ وقت خودم یا دیگران فکر نمیکردیم که روزی خواننده شوم.
اگر وزارت ارشاد به من اجازه میداد، ممکن بود فقط مخارج CDها پرداخت شود و به خود من پولی ندهند و نام من همچنان پررنگ بماند. قبلا بسیار سعی میکردم اشعار خانوادگی بخوانم تا همه بتوانند گوش کنند. در مواردی استاد مهناویان این کار را انجام میدادند و در مواردی هم خودم سوژه میدادم.
صدبار گفتهام که به من بگویید مشکل کجاست که دولت اجازه اجرا به من نمیدهد؟ کسی به من نگفته تو سواد نداری و لیاقت موسیقی نداری. بیایند بگویند چرا فلان آهنگ را خواندهای تا بگویم آهنگ «راه خطا» را با تاثیر از قرآن خواندم. «مناجات» را خواندم که بتوانم جواب بدهم. کسی به من توجه نکرده و من هم کسی نیستم که به ارشاد بروم. دولت حکم یک پدر را دارد و ما همه از دولت توقع داریم. بهخصوص ما که اهل بازار هستیم و شیلهپیله نداریم. درد من یکی، دو تا نیست… . شخصی به نام «ایرج حبیبی» ادای من را درآورد و از عکس من هم سوء استفاده کرد. من اعلام کردم که این، من نیستم. اصلا عکس من را استفاده میکردند که فروش داشته باشند.
منبع: شرق
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست