یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
ارزششناختی تنها ارزش هنری
در حالی که در نگاه نخست به نظر میرسد هنر مفهومی فضا را بر هر تفسیری باز نگه داشته است این سوال مطرح میشود: چگونه ممکن است گونهای از هنر که به فکر و اندیشه موجود در اثر اهمیت بسیار قائل است چنین فضای ابهام آلود و نامشخصی ایجاد کند و اینکه چگونه ممکن است تفاسیر مختلف یک اندیشه واحد را حمایت کنند؟
دلایل خوبی براین باور وجود دارد که سوالات فلسفی برخاسته از هنر مفهومی همه ریشه در یک نقطه نظر درونی دارند. با این توصیف مساله بغرنجتر خواهد بود. اگر اصل هنر مفهومی اندیشه نهفته در آن باشد به نظر میرسد که وظیفه تفسیر هنری دست یافتن به آن اندیشه باشد (اندیشهای که هنرمند اثر را بر مبنای آن خلق کرده است). به عبارت دیگر اگر رهایی از ماده در این گونه هنری جدی باشد ما با شکلی از تفسیر مواجه خواهیم بود که به هدف هنرمند میپردازد و در نتیجه با توجه به هدف واحد هنرمند یک تفسیر مناسبتر و برتر برای اثر هنری وجود خواهد داشت.
همانگونه که گفته شد اغلب هنرمندان مفهومی ما را به داشتن نگاه شخصی و در نتیجه تفسیری مختص به این نگاه تشویق میکنند و از ما، به عنوان بیننده، میخواهند که نسبت به ابزار مورد استفاده و همچنین بیان نگاه تفسیری خود محتاط نباشیم. پس از ما خواسته میشود که تنها با استناد بر اندیشه نهفته در یک اثر تفسیری تازه و جدید نسبت به آن داشته باشیم. حال اگر اندیشه هنر است چگونه تفسیر منحصر به فرد ما از آن اندیشه معتبر خواهد بود؟ بنابراین به نظر میرسد برای اینکه یک اثر ماهیتا مفهومی باشد باید هر دو این ادعاها که اثر هنری اندیشه صرف است و چگونگی تفسیر بستگی به نگاه بیننده دارد را رد کنیم.
هنر مفهومی با استفاده از ابزار موجود، با هدف ارزشهای شناختی و نه زیباییشناختی، در پی بازنمایی معنایی است. منظور از ارزششناختی ارزشی است که اثر هنری به سبب افزایش دانش و درک ما از موضوعی، مفهومی، و یا پیشامدی در خود دارد. به نظر میرسد هنر مفهومی با اعتقاد بر اینکه ارزشهای زیباییشناختی از ارزشهای شناختی هنر میکاهند در تلاش برای نزدیک کردن و هماهنگ کردن حضور این دو ارزش در هنر است.
در حالی که امروزه در حلقههای فلسفی و در جستوجوهای محققانه سویه حرکت به سمت جداسازی ارزشهای شناختی از ارزشهای زیبایی شناختی نیست، اما در بخش نخست کتاب «نقد قدرت داوری» کانت تمایز مشخصی بین داوریهای زیباییشناختی و شناختی (یا منطقی) ترسیم شده است. البته جنبشهای هنری اندکی، همچون هنر مفهومی، چنین دقیق و موشکافانه به وجود این تمایز پرداختهاند. در واقع هنر مفهومی با توجهی که به ارزششناختی، به عنوان تنها ارزش هنری پذیرفته شده در یک اثر، دارد امور را بر خود بسیار دشوار ساخته است.
البته هنر مفهومی تنها گونه هنری نیست که به اهمیت ارزششناختی میپردازد، شکلهای دیگری از هنر نیز هستند که در کنار ارزشهای زیباییشناختی به ارزشهای شناختی نیز توجه میکنند. اکثر ما بر این واقفیم که دلیل نگاه تحسین آمیزمان در هنر به دلیل وجود دانش و درکی است که از هنر حاصل میشود.
به این معنا که ما داستان میخوانیم، به موسیقی گوش میدهیم، آثار نقاشی را میبینیم نه فقط به دلیل لذتی که برای ما به همراه دارند، بلکه به این دلیل که از ما انسانهایی تواناتر میسازند. پس هنر تنها به هدف آذینبندی خلق نمیشود، و یا تنها به نیت لذت بردن از زیبایی آن مورد توجه قرار نمیگیرد. به طورکلی هنر ممکن است نوری باشد بر تجربههای ما، که آنها را خردمندانه و در عین حال جذاب میسازد.
منبع: Stanford Encyclopedia of Philosophy
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست