چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا
گلچین متن زیبا در مورد زندگی
متن زیبا در مورد زندگی به بی بدیل بودن این هدیه خداوند اشاره میکند. چرا که به گفته شاعر زندگی زیباست و زندگی و زیستن موهبتی الهی و هدیه ای از طرف خداوند است و اینکه ما به عنوان یک انسان اجازه زندگی کردن داریم، زیباست. با خواندن متنهای زیبا در مورد زندگی میتوانیم زندگی را بهتر بشناسیم و موفق شویم به دنیا و همه قشنگیهای آن لبخند بزنیم. تعدادی از متون با مضمون زندگی را در مطلب پیش رو نوشتهایم که مطالعه آنها را به شما توصیه میکنیم.
مجموعه متنهای زیبا درباره زندگی
هیچ میدانی زیبایی زندگی از عشق است؟ باید زیباییهای زندگی را دوست داشت و وقتی تپش قلبت سرعت و شدت گرفت، به این احساس اعتماد کنی و لبخند بزنی.
گاهی انسانهایی وارد زندگیات میشوند، آنها که حاضرند تا انتهای جاده زندگی با تو راه بیایند و تلخ و شیرینهای زندگی را همراهت بچشند. آنها را ببین، صدای قلبشان را بشنو.
به عشق آنها که چون باران رحمت بر زندگیات میبارد و شادابی و سرسبزی را به زندگیات به ارمغان میآورد، با لذت نگاه کن و آن را پذیرا باش. بدون چتر در معرض باران عشق قرار بگیر.
یادت باشد خدا هدیههایش را بستهبندی شده نمیفرستد. فرشتههایش را در قالب انسان به سویت روانه میکند، در قلبت را به روی زندگی بگشا. غصههای زندگی را دیدی بدان برای لذت بردن از شادیها و از ته دل بخند.
✦✦✦✦✦✦✦
زندگی زیباست. آرامش دارد و جادهای است پر از مناظر بکر و دوستداشتنی. اما برخی زندگی را با مسابقه دو و یک رقابت مادام العمر اشتباه گرفتهاند. گمان میکنند زندگی یعنی مسابق و باید در این مسابقه برنده شوند و بیشتر از همه پیشرفت کنند. در نظر آنها در انتهای جاده زندگی هدفی هست که هر که زودتر به آن برسد، موفقتر است.
میدوند و از یکدیگر جلو میزنند و گاهی در حالی که نفسشان بریده به مقصد میرسند. میرسند ولی نمیدانند وقتی فقط به انتهای مسیر فکر میکردند و از یکدیگر سبقت میگرفتند، در طول مسیر دیدن چه جاذبهها و زیباییهایی را از دست دادهاند. چه چیزها را از دست دادهاند و واقعیت زندگی را فدای هدفی پوچ کردهاند.
میرسند در حالی که هیچ چیز از زیباییهای زندگی را نفهمیدهاند و از هدف زندگی غفلت کردهاند. آمده بودند دنیا را ببینند، خدا را عبادت کنند، دوست بدارند، عشق بورزند و دست جاماندگان در جاده را بگیرند... اما یادشان رفت برای چه آمدهاند و فقط دویدند. شاید آن آخرها از خودشان بپرسند: «بیا حالا رسیدی، خب که چی؟» کاش ما راه رفته بعضیها را نرویم.
بهترین اشعار درباره زندگی
زندگی آموزگاری است که چیزهای زیادی به انسان میآموزد. زندگی میآموزد که همه لحظاتی که امروز به خاطر آنها ناراحتیم، روزی تبدیل به خاطرات میشوند. خاطراتی که اگر هم کوچک و خندهدار نباشند، حداقل آنقدر که روزی فکر میکردی تلخ و سخت هستند. زندگی میآموزد که شتاب بیهوده است، چیزهایی که قرار است به آنها برسی، دیر یا زود به آنها میرسی و اگر قرار نبوده برسی، دویدن و تقلا کردن فایده ندارد. زندگی میآموزد آنقدرها مهم نیستند، چه بسا در طول زندگی آرزوهای دور و درازی که وقتی به آنها رسیدیم، آنقدرها هم شیرین نبودند و آنقدرها هم مهم نبودند. زندگی میآموزد که از دست دادن خیلی هم دشوار نیست. اندوهها میگذرند و بیتابیهای تو لابلای روزهای زندگی گم میشوند. درس آموزگار زندگی را خوب فرابگیر و سعی کن شاد و شکیبا باشی. زندگی آموزگار مهربان و بزرگی است.
✦✦✦✦✦✦✦
در زندگی باید حواسمان جمع باشد. اول از همه حواسمان به خودمان باشد. حالمان خوب است؟ بالمان خوب است؟ پرنده آرزوهایمان بلندپرواز هست هنوز؟ همهچیز طبق آنچه که میخواستیم پیش میرود؟ شادی برقرار است؟ دلمان چطور؟ سرجایش هست؟ از عشق به زندگی مملو هست؟
بعد حواسمان جمع دور و بریهایمان باشد. آنها که کنارمان نشستهاند و دوستشان داریم، آنها که برق نگاهمان را از چشمان آنها میگیریم. آیا به آنها خوب دقت میکنیم؟ برق چشمهایشان را میبینیم؟ کلماتشان را با گوش جان میشنویم؟ عشقمان به آنها را نشان میدهیم؟ چشمها، لبها، لبخندها، اخمهای شیرین و حالات صورتشان را به یاد سپردهایم؟
بالاتر از همه حواسمان به آن کسی باشد که این زندگی را به ما هدیه داد. آیا او را میشناسیم؟ قدر هدایای کوچک و بزرگش را میدانیم؟ حواسمان هست که چند بار توی زندگی دستمان را گرفته است؟ گاهی سر را رو به آسمان بالا بگیریم و بگوییم: چه خوب آفریدگاری هستی، به خاطر زندگی و به خاطر همهچیز ازت ممنونم.
اگر در زندگی خود نقطه روشنی نمیبینید و هیچ امیدی به زندگی ندارید، به این معنا نیست که واقعاً امیدی به زندگی وجود ندارد. بلکه این شما هستید که باید چشم بگشاید، دور تا دورتان را نگاه کنید تا دری که باز است را از میان درهای بسته پیدا کنید. شاید آن کور سو که برای شما بیاهمیت است، اگر نزدیکش شوید نوری روشن است و همان که عمری دنبالش میگشتید. در زندگی از رفتن نترس. از امتحان کردن یک یک درهای بسته! شاید قفل نباشند و به راحتی باز شوند. اگر یک عمر به بسته بودن دری خیره شوی، کمترین توانایی خود را نادیده انگاری، فرصت زندگی را از دست خواهی داد. رفتن به سوی کورسوها را تجربه کن. نشستن و ناامیدی نه دری را باز میکند و نه تو را به جایی میرساند. تو در قبال زندگیات مسئول هستی. تو مسئولی که بروی تا برسی. لبخند بزن و برخیز. این است زندگی.
✦✦✦✦✦✦✦
تو فقط یک بار زندگی میکنی، پس برای خودت زندگی کن. به آرزوهایت بیندیش و برای رسیدن به آنها تلاش کن. تو فقط یکبار زندگی میکنی. عزیزانت را دوست بدار و آنها را بیخجالت ببوس. از بستنی خوردن در خیابان، از پیادهرویهای خوشخوشانه، از لبخند زدن به عابرانی که بر دلت مینشینند نترس. نترس که با کودکان بدوی و پا به پای آنها یاد کودکیهایت کنی. نترس که به کسی بگویی دوستت دارم. وقتی از صمیم قلب دوستش داری. از عشق ورزیدن واهمه نداشته باش، شاید فرصت عاشق شدن به این عمق هرگز تکرار نشود. و از آن طرف نترس که آدمهای بیمصرف زندگی را کنار بگذاری، نترس که آنها که روح تو را زخمی کردهاند، ترک کنی و برای خودت زیبا زندگی کنی. تو قرار نیست جاودانه باشی و باید قدر فرصتهایت را بدانی. تو فقط یک بار زندگی میکنی، پس برای خودت زندگی کن.
مراحل زندگی درونی با آنچه که از بیرون نگاه میکنیم فرق دارد. جوانهایی که پرشور و نشاط زندگی میکنند، گاهی یک دیدگاه خاص نسبت به پیری و حتی میانسالی دارند. پیری از آنها فرسنگها دور است، فکر میکنند پیری حس عجیب و غریبی است، احساس میکنند پیرها سالهای سال با جوانها فرق دارند و زندگیشان متفاوت است. اما وقتی همین جوانها به پیری میرسند، پیری عجیب نیست.
پیرمردها و پیرزنهای زیادی را دیدهام که هنوز همان نوجوان شاد در وجودشان هست؛ حتی اگر گرد سپیدی روی موهایشان نشسته باشد و پای چشمهایشان چین و چروک افتاده باشد یا نتوانند چند تا پله را بالا و پایین بروند.
زندگی از بیرون جسم را تحلیل میبرد و شکسته میکند اما اگر خود انسان بخواهد، پیر هم که بشود، روح او هنوز همان شیطنتها را دارد، هنوز همان دوست داشتن جوانه میزنند و برق چشمان شعله میکشد. پیرها به قدر جوانها از زندگی لذت میبرند.
✦✦✦✦✦✦✦
زندگی دویدن و دویدن و رسیدن به یکجا نیست. زندگی مسابقه نیست. گاهی وقتها بیخیال همه دویدنها بشو. گاهی وقتها فراموش کن کجایی، به کجا رسیدهای و به کجا نرسیدهای. گاهی وقتها فقط در حال زندگی کن و از زندگی لذت ببر.
اصلاً به قولهایی رنگارنگی که به خودت و دیگران دادهای نباش، تب رسیدن نداشته باش. از اینکه به خیلی هدفهایت نرسیدهای ناراحت و خجالتزده نباش. نفس عمیق بکش و بگو: من تلاشم را کردم اما نشد. این لحظه را خوش است. این لحظه را برای لحظههای قبل و بعد هدر نده.
به روی زندگی در لحظه لبخند بزن، از آفتاب تابان که به بخشندگی بر همه میتابد، از برگ درختان، از جیکجیک گنجشکها و از پرواز دسته کبوتران در آسمان لذت ببر.
✦
در پایان برای مخاطبان وب زندگی زیبا و زیبا نگریستن به زندگی را آرزو میکنیم. اگر شما نیز دیدگاههایی درباره زندگی دارید، آنها را با ما و دیگر خوانندگان مجموعه متنهای زیبا در مورد زندگی در میان بگذارید.
گروه فرهنگ و هنر وب
هیچ میدانی زیبایی زندگی از عشق است؟ باید زیباییهای زندگی را دوست داشت و وقتی تپش قلبت سرعت و شدت گرفت، به این احساس اعتماد کنی و لبخند بزنی.
گاهی انسانهایی وارد زندگیات میشوند، آنها که حاضرند تا انتهای جاده زندگی با تو راه بیایند و تلخ و شیرینهای زندگی را همراهت بچشند. آنها را ببین، صدای قلبشان را بشنو.
به عشق آنها که چون باران رحمت بر زندگیات میبارد و شادابی و سرسبزی را به زندگیات به ارمغان میآورد، با لذت نگاه کن و آن را پذیرا باش. بدون چتر در معرض باران عشق قرار بگیر.
یادت باشد خدا هدیههایش را بستهبندی شده نمیفرستد. فرشتههایش را در قالب انسان به سویت روانه میکند، در قلبت را به روی زندگی بگشا. غصههای زندگی را دیدی بدان برای لذت بردن از شادیها و از ته دل بخند.
✦✦✦✦✦✦✦
زندگی زیباست. آرامش دارد و جادهای است پر از مناظر بکر و دوستداشتنی. اما برخی زندگی را با مسابقه دو و یک رقابت مادام العمر اشتباه گرفتهاند. گمان میکنند زندگی یعنی مسابق و باید در این مسابقه برنده شوند و بیشتر از همه پیشرفت کنند. در نظر آنها در انتهای جاده زندگی هدفی هست که هر که زودتر به آن برسد، موفقتر است.
میدوند و از یکدیگر جلو میزنند و گاهی در حالی که نفسشان بریده به مقصد میرسند. میرسند ولی نمیدانند وقتی فقط به انتهای مسیر فکر میکردند و از یکدیگر سبقت میگرفتند، در طول مسیر دیدن چه جاذبهها و زیباییهایی را از دست دادهاند. چه چیزها را از دست دادهاند و واقعیت زندگی را فدای هدفی پوچ کردهاند.
میرسند در حالی که هیچ چیز از زیباییهای زندگی را نفهمیدهاند و از هدف زندگی غفلت کردهاند. آمده بودند دنیا را ببینند، خدا را عبادت کنند، دوست بدارند، عشق بورزند و دست جاماندگان در جاده را بگیرند... اما یادشان رفت برای چه آمدهاند و فقط دویدند. شاید آن آخرها از خودشان بپرسند: «بیا حالا رسیدی، خب که چی؟» کاش ما راه رفته بعضیها را نرویم.
بهترین اشعار درباره زندگی
|
زندگی آموزگاری است که چیزهای زیادی به انسان میآموزد. زندگی میآموزد که همه لحظاتی که امروز به خاطر آنها ناراحتیم، روزی تبدیل به خاطرات میشوند. خاطراتی که اگر هم کوچک و خندهدار نباشند، حداقل آنقدر که روزی فکر میکردی تلخ و سخت هستند. زندگی میآموزد که شتاب بیهوده است، چیزهایی که قرار است به آنها برسی، دیر یا زود به آنها میرسی و اگر قرار نبوده برسی، دویدن و تقلا کردن فایده ندارد. زندگی میآموزد آنقدرها مهم نیستند، چه بسا در طول زندگی آرزوهای دور و درازی که وقتی به آنها رسیدیم، آنقدرها هم شیرین نبودند و آنقدرها هم مهم نبودند. زندگی میآموزد که از دست دادن خیلی هم دشوار نیست. اندوهها میگذرند و بیتابیهای تو لابلای روزهای زندگی گم میشوند. درس آموزگار زندگی را خوب فرابگیر و سعی کن شاد و شکیبا باشی. زندگی آموزگار مهربان و بزرگی است.
✦✦✦✦✦✦✦
در زندگی باید حواسمان جمع باشد. اول از همه حواسمان به خودمان باشد. حالمان خوب است؟ بالمان خوب است؟ پرنده آرزوهایمان بلندپرواز هست هنوز؟ همهچیز طبق آنچه که میخواستیم پیش میرود؟ شادی برقرار است؟ دلمان چطور؟ سرجایش هست؟ از عشق به زندگی مملو هست؟
بعد حواسمان جمع دور و بریهایمان باشد. آنها که کنارمان نشستهاند و دوستشان داریم، آنها که برق نگاهمان را از چشمان آنها میگیریم. آیا به آنها خوب دقت میکنیم؟ برق چشمهایشان را میبینیم؟ کلماتشان را با گوش جان میشنویم؟ عشقمان به آنها را نشان میدهیم؟ چشمها، لبها، لبخندها، اخمهای شیرین و حالات صورتشان را به یاد سپردهایم؟
بالاتر از همه حواسمان به آن کسی باشد که این زندگی را به ما هدیه داد. آیا او را میشناسیم؟ قدر هدایای کوچک و بزرگش را میدانیم؟ حواسمان هست که چند بار توی زندگی دستمان را گرفته است؟ گاهی سر را رو به آسمان بالا بگیریم و بگوییم: چه خوب آفریدگاری هستی، به خاطر زندگی و به خاطر همهچیز ازت ممنونم.
اگر در زندگی خود نقطه روشنی نمیبینید و هیچ امیدی به زندگی ندارید، به این معنا نیست که واقعاً امیدی به زندگی وجود ندارد. بلکه این شما هستید که باید چشم بگشاید، دور تا دورتان را نگاه کنید تا دری که باز است را از میان درهای بسته پیدا کنید. شاید آن کور سو که برای شما بیاهمیت است، اگر نزدیکش شوید نوری روشن است و همان که عمری دنبالش میگشتید. در زندگی از رفتن نترس. از امتحان کردن یک یک درهای بسته! شاید قفل نباشند و به راحتی باز شوند. اگر یک عمر به بسته بودن دری خیره شوی، کمترین توانایی خود را نادیده انگاری، فرصت زندگی را از دست خواهی داد. رفتن به سوی کورسوها را تجربه کن. نشستن و ناامیدی نه دری را باز میکند و نه تو را به جایی میرساند. تو در قبال زندگیات مسئول هستی. تو مسئولی که بروی تا برسی. لبخند بزن و برخیز. این است زندگی.
✦✦✦✦✦✦✦
تو فقط یک بار زندگی میکنی، پس برای خودت زندگی کن. به آرزوهایت بیندیش و برای رسیدن به آنها تلاش کن. تو فقط یکبار زندگی میکنی. عزیزانت را دوست بدار و آنها را بیخجالت ببوس. از بستنی خوردن در خیابان، از پیادهرویهای خوشخوشانه، از لبخند زدن به عابرانی که بر دلت مینشینند نترس. نترس که با کودکان بدوی و پا به پای آنها یاد کودکیهایت کنی. نترس که به کسی بگویی دوستت دارم. وقتی از صمیم قلب دوستش داری. از عشق ورزیدن واهمه نداشته باش، شاید فرصت عاشق شدن به این عمق هرگز تکرار نشود. و از آن طرف نترس که آدمهای بیمصرف زندگی را کنار بگذاری، نترس که آنها که روح تو را زخمی کردهاند، ترک کنی و برای خودت زیبا زندگی کنی. تو قرار نیست جاودانه باشی و باید قدر فرصتهایت را بدانی. تو فقط یک بار زندگی میکنی، پس برای خودت زندگی کن.
مراحل زندگی درونی با آنچه که از بیرون نگاه میکنیم فرق دارد. جوانهایی که پرشور و نشاط زندگی میکنند، گاهی یک دیدگاه خاص نسبت به پیری و حتی میانسالی دارند. پیری از آنها فرسنگها دور است، فکر میکنند پیری حس عجیب و غریبی است، احساس میکنند پیرها سالهای سال با جوانها فرق دارند و زندگیشان متفاوت است. اما وقتی همین جوانها به پیری میرسند، پیری عجیب نیست.
پیرمردها و پیرزنهای زیادی را دیدهام که هنوز همان نوجوان شاد در وجودشان هست؛ حتی اگر گرد سپیدی روی موهایشان نشسته باشد و پای چشمهایشان چین و چروک افتاده باشد یا نتوانند چند تا پله را بالا و پایین بروند.
زندگی از بیرون جسم را تحلیل میبرد و شکسته میکند اما اگر خود انسان بخواهد، پیر هم که بشود، روح او هنوز همان شیطنتها را دارد، هنوز همان دوست داشتن جوانه میزنند و برق چشمان شعله میکشد. پیرها به قدر جوانها از زندگی لذت میبرند.
✦✦✦✦✦✦✦
زندگی دویدن و دویدن و رسیدن به یکجا نیست. زندگی مسابقه نیست. گاهی وقتها بیخیال همه دویدنها بشو. گاهی وقتها فراموش کن کجایی، به کجا رسیدهای و به کجا نرسیدهای. گاهی وقتها فقط در حال زندگی کن و از زندگی لذت ببر.
اصلاً به قولهایی رنگارنگی که به خودت و دیگران دادهای نباش، تب رسیدن نداشته باش. از اینکه به خیلی هدفهایت نرسیدهای ناراحت و خجالتزده نباش. نفس عمیق بکش و بگو: من تلاشم را کردم اما نشد. این لحظه را خوش است. این لحظه را برای لحظههای قبل و بعد هدر نده.
به روی زندگی در لحظه لبخند بزن، از آفتاب تابان که به بخشندگی بر همه میتابد، از برگ درختان، از جیکجیک گنجشکها و از پرواز دسته کبوتران در آسمان لذت ببر.
گروه فرهنگ و هنر وب
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست