پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
مجله ویستا

دل نوشته محراب قاسم خانی درباره همدلی از دست رفته مردم ایران



	دل نوشته محراب قاسم خانی درباره همدلی از دست رفته مردم ایران | وب


يادش به خیر. يه زمان‌هایی بود كه همه اينجا همديگه رو دوست داشتن. نه جايگاه اجتماعى مهم بود، نه وضعيت مالى، نه اعتقادات و نه قومیت‌ها. همه‌مون داشتيم كنار هم زندگى مي‌كرديم و حال مي‌كرديم. شوخى مي‌كرديم و جوك مي‌گفتيم، ولى به هم اطمينان داشتيم چون دوست داشتيم همو. همه قوميت‌ها و لهجه‌ها توى نمايش‌هاى تلويزيونى كنار هم زندگى می‌كردن و با هم شوخى می‌كردن. راديو كه كلاً روى لهجه می‌چرخيد. همه مون صبح جمعه با شما رو گوش می‌كرديم و دوسش داشتيم. شخصيت‌هاى ترك و لر و شمالى و جنوبى و تهرانى و اصفهانى و شيرازى كنار هم داشتن زندگى می‌كردن و جوك می‌گفتن و با هم شوخى می‌كردن و به هيچ كسى هم برنمی‌خورد. چون می‌دونستيم دوست داريم همو. به هم اطمينان داشتيم. ما و شما نداشتيم. همه‌مون ما بوديم. بر اساس قوميت دوستامون رو انتخاب نمی‌كرديم. بر اساس قوميت ازدواج نمی‌كرديم. اينجورى تربيت شده بوديم. اينجورى بهمون ياد داده بودن. توى خونمون بود... يادش بخير. الان ديگه دوست نداريم همو. به هم اطمينان نداريم. مرزبندى می‌كنيم. خودى و غير خودى داريم. ديگه ما نيستيم. ديگه دوست و صميمى نيستيم. شوخى نداريم با هم. بهمون برمی‌خوره. ديگه مدت‌هاست توى تلويزيون و راديو كنار هم نمی‌شينيم. عليه هم كمپين راه می‌ندازيم. از هم شكايت می‌كنيم. به هم فحش می‌ديم. وارد مسابقه‌اى شديم كه هر كى تنفر بيشترى داشته باشه و بيشتر بهش بربخوره و بلند تر عربده بكشه غيور تره. مطمئنم كه توى اين مسابقه هيچ برنده‌اى وجود نداره. آخرش همه‌مون ميبازيم... يادش بخير...