جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

آداب و اخلاق طبیب


آداب و اخلاق طبیب
طبیب باید عالم و عارف بچند علم و صفت و متصف با اخلاق حسنه و متادب به آداب مرضیه و معتقد به مبدأ و معاد و ثواب و عقاب و خائف از عقوبات الهی باشد و معتقد به پیشوایان آسمانی و حامل معروق و تارک از منکرات و حریص در طاعت و عبادات و بندگی حق باشد.
طبیب باید قانع متوکل و صابر بر مصائب و راضی بدانچه بدو وارد می شود بوده باشد او باید با وقار با تمکین و در عین حال لجوج و حریص و طامع نباشد بطور کلی باید متحلی به لباس تقوی و پرهیزکاری و مزین به زیور صفات پسندیده انسانی باشد، تا از این رهگذر معزز خلق و رستگار در پیشگاه خالق گردد و مردم اقوال، اعمال و افعال او را همگی بحسن قبول و اعتماد بپذیرند و قبول کنند و بدستور او عمل نمایند زیرا حسن ظن و قبول مردم درباره طبیب در امر معالجه تأثیر بسزایی دارد.
اوصاف پسندیده ای که طبیب را در کار معالجه موفقتر می دارد و بیمار نیز از آن بهره مند می گردد علاوه بر دانش پزشکی که آن سرلوحه کار طبابت است می توان به صفات زیر اشاره کرد.
۱- علم اخلاق: که بایستی آن علم ملکه و زیور طبیب باشد زیرا شالوده کار طبابت است.
۲- دانستن حکمت است: برای تائید و تشبید و تحقیق معانی و الطاف کلام و حسن بیان و نیز باید عامل به علم حکمت باشد یعنی حکیم راست گفتار و درست کردار و واضع شئ در موضع لایق آن و تابع حق و امر حق باشد نه تابع هوی و هوس.
۳- علم منطق: خصوص درباره جوهر و عرض و شناختن حدود اشیاء و فرق میان بیماری های جسمی و روحی و ذاتی و عرضی و کدام مزاج تحت کدام مرض و کدام مرض بکدام مزاج عارض شده است و نیز تقسیم بیماریهابه اعضاء یعنی شناخت بیماری هر عضوی.
۴- شناخت علم طبیعی: برای آنکه متعلق به علم طبیعی است.
۵- دانستن هندسه: برا ی شناخت شکل و معرفت هیئت اشیاء و اعضاء.
۶- دانستن علم هیئت: بجهت شناخت فصول اربعه سال بهار و تابستان پائیز و زمستان زیرا در فصول سال بیماریها فرق می کند و بعضی بخصوص در زمان معلومی پیدا می شود مثل بیماریهای آلرژی که در فصل بهار و بیماریهای گوارشی که در اول بهار و پاییز بیشتر دیده می شود و همچنین شناخت اقالیم و دوری و نزدیکی به خط استوا و همچنین نزدیکی و دوری زمین بخورشید و سیاره های تابع زمین وشناخت اشعه آسمانی یا اشعه کوسمیک که در مبحث خود دارای اهمیت زیادی است.
۷- طبیب باید دارای کیاست و فراست باشد و زود وضع بیمار خود را دریابد که در چه مرحله ای از بیماری است، آیا بهبودی، هلاکت و یا کهنه شدن بیماری در کار است یا نه و نیز آیا بیماری جسمی است یا روحی و آیا تمارض در کار نیست؟
بطور کلی طبیب در هنگام معالجه باید خود را در میان نبیند و شفا دهنده خدای را داند و او را مسند کارها شمارد و به او امیدوار باشد و استادان خود را بستاید و اگر کسی سخن نیکو و یا گفتاری غلط و خطائی از او سر زد، بلا تأمل در تصدیق و یا رد آن نکوشد و معارض با کسی نگردد، چه از روی حق و چه از روی باطل باعث تشنج طبیب دیگر نگردد و خود خطا نکند و خطای دیگران را مایه افتخار و تعزز خود نشمارد ، بلکه مایه تنبیه خود داند که خود چنین تدابیری ننماید.
دیگر آنکه بحق و بحسن خلق و بشاشت و لطف کلام متنفذ، متوجه احوال پرسی بیماران باشد و اگر بیماری تکرار مرض خود را با کلامی نماید و یا سوء تدبیری کند، بزودی از جا در نرود و طیش و غضب نکند و کسی را از خود نرنجاند و سخنی نگوید که ملال خاطری آورد، بلکه طبیب باید به تلطف و مدارا و مکرر، سخن بیماران رابشنود و با موعظه ایشان را از ناپرهیزی باز دارد و بگوید که زحمت و مشقت چند روزی را برای صحت و تندرستی دائمی باید پذیرفت که این سهل است و آن دشوار.
دیگر آنکه: طبیب باید محرم اسرار بیمار باشد و افشاء راز و بیماری آنها نکند خصوصاً موقعی که مریضی بخواهد کسی به بیماریش واقف نگردد.
و باز آنکه: اگر بیماری به مرضی مسری مبتلا شده باشد، او را سرزنش نکند بلکه بحسن خلق بیمار را معالجه نماید و حریص در معالجه بیمارش باشد و اگر خود مشکوک شد باید از استادان و دیگران بدون خودبینی مشورت کند زیرا معالجه را برای کسی دگیری می خواهد و برای خاطر او باید بکوشد. و اگر کسی سختی ضعیف و یا باطل گوید، صریحاً انکار نکند و رد مطلق ننماید و او را خجل و منفعل نکند و معارض او نشود، مخصوصاً در مجامع و اگر خواهد قولی را رد کند با بهترین وضع و سخن باشد و نیز بملایمت و حسن خطام اگر بیماری که تحت معالجه دیگران است به او مراجعه کرد و دارو و درمان او را شایسته دید باید بزبان لین باو بگوید که بهتر است شما تحت درمان طبیب خود باشید و در اینجا تکبر نکند و همکار خود را در میان بیند و به او احترام نهد و بیاد داشته باشد که گفته اند:
بزرگش نخوانند اهل خرد
که نام بزرگان بزشتی برد
نکته دیگر اینکه: اگر بیماری باو رجوع کرد و طبیب را نمی پذیرد با زبان شیرینی او را به طبیب دیگری راهنمایی کند، زیرا در اینجا نه طبیب نتیجه کار خود را مطلوب خواهد یافت نه بیمار بهبودی می یابد.
● نکاتی چند درباره مریض و و ظیفه او اینکه
طبیبی را اختیار نماید که متصف باوصاف بالا بوده و یا لااقل دارای چند صفت از آن نمونه ها باشد و اگر طبیبی در بلاد او با چنین اوصافی پیدا نشد ناچار باید به طبیبی مراجعه کند که عالم باشد.
دوم اینکه: اگر به طبیبی مراجعه کرد باید خود را کاملاً تابع دستورات وی بداند و دست از خواهش و تمنای خود بردارد و آنچه او گوید عمل نماید و چون و چرا در کار طبیب خود ننماید.
سوم اینکه : اگر مرض او بطول انجامد نگران نشود و در پی عوض کردن طبیب خود نباشد مگر اینکه موضوع را با طبیب خود در میان گذارد، زیرا بعضی بیماریها دوران بیشتری را برای معالجه لازم دارد و باید سیر طبیعی بیماری طی شود.
چهارم اینکه: با طبیب خود بحسن خلق و ادب رفتار نماید و با حرمت و ملایمت تکلم نماید و با خشونت و یا حرف رکیک با او سخن نگوید و اگر از طبیب خود قطع رابطه کرد و به طبیب دیگری مراجعه نمود از طبیب قبلی خود مذمت و بدگویی نکند و اجر او را ضایع ننماید، هر چند که آن طبیب به خطا رفته باشد.
● طب
طب یا علم پزشکی دانشی است که بوسیلۀ آن می توان بر کیفیات بدن آدمی آگاهی یافت و هدف از این کار عبارتست از: حفظ تندرستی در موقع سلامت و اعاده آن به هنگام بیماری و هنر و دانشی است که درمان بیماریها را بعهده دارد در عین حالیکه شفای بیمار خود را خواهان است. زیرا قرآن کریم می فرماید:
و اذا مرضت و هو یشفین. یعنی موقعیکه بیمار شدم شفای من با او است. و نیز گفته اند که:
شفا ار ز یزدان بخواهی رواست
دوا از طبیب و شفا از خداست
بدن آدمی و سایر جانداران از عناصر و ارکانی درست شده است که قابل تقسیم به عناصر دیگر نیستند و از ترکیب آنها انواع موجودات که از لحاظ صورت و شکل با هم متفاوت هستند بوجود می آیند. با زبان ساده تر، نخستین اجزای تشکیل دهنده شکل موجودات هستند که باجزاء ساده تر قابل تقسیم نیستند و بواسطه اختلاط و انتظام آنها است که اجسام مختلف در آفرینش شکل گرفته است و هر طبیب باید بداند که از جهت فیزیکی (علوم طبیعی) فقط از چهار عنصر بوجود آمده است که دو عنصر سبک و دو عنصر دیگر سنگین است عناصر سنگین عبارتند از خاک و آب و عناصر سبک آتش و هوا می باشد.
منبع : موسسه اطلاع‌رسانی طعام اسرار


همچنین مشاهده کنید