جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


دور دنیا با واکسیما


دور دنیا با واکسیما
نه دانشگاه رفت، نه بابای پولداری داشت. دوم راهنمایی بود كه فهمید درس‌خوندن به دردش نمی‌خوره. از مدرسه اومد بیرون و یه‌راس رفت سر كار و تو یه مغازه كفاشی مشغول به كار شد.
مثل هر شاگردمغازه‌ای كارش را با واكس‌زدن كفش شروع كرد و همین كار به ظاهر ساده‌ای كه خیلی‌ها ازش فرار می‌كنند، همه وجودش را جادو كرد.
«هر كی عاشق یك كاری می‌شه؛ من عاشق واكس شدم!»
علی یا اون‌طور كه دوست داره صدایش كنند، «علی واكسیما» امروز یك واكسی سیار است كه به صورت تلفنی و آن‌لاین به مشتریانش خدمات می‌دهد. سرویس تلفنی در زمینه واكس شاید كمی تازه و عجیب به نظر بیاید ولی این تنها چیزی نیست كه از او یك آدم متفاوت می‌سازد. علی در چندین فیلم سینمایی نقش‌آفرینی كرده است، به پوشش ظاهری‌اش اهمیت می‌دهد و از وقت‌های خاصی برای واكس‌زدن استفاده می‌كند.
«اولین بار پشت جلد یك مجله خارجی تصویر یك جعبه واكس جالب را دیدم؛ از همان زمان تصمیم گرفتم جعبه واكس‌های متفاوت بسازم.»
او با الگو از یك سریال تلویزیونی، روی جعبه واكس‌اش نوشت: «آنچه شما خواسته‌اید». اولین جعبه واكس علی چیز پیچیده‌ای نبود اما استفاده از چند روش تبلیغاتی جذاب و كم‌هزینه رضایت مشتریانش را در پی داشت؛ «جعبه واكسم جای روزنامه داشت. موقع واكس‌زدن مشتری‌ها روزنامه می‌خوندن؛ این‌جوری حوصله‌شون هم سر نمی‌رفت».
مسافرت به خارج از كشور رؤیای بسیاری از جوانان است و علی از قاعده مستثنی نبود.
«عاشق سفر هستم. قبلا یك بار دور ایران را ركاب زده بودم ولی می‌خواستم كشورهای دیگر را هم ببینم. هر چه سعی كردم پولی برای سفر پس‌انداز كنم، آن‌قدرها نمی‌شد كه بشود به مسافرت خارجی رفت. بعد یاد جعبه واكسم افتادم و فكر كردم من واكسی هستم، اونجا هم همین كار را ادامه می‌دهم و خرج خودم را درمی‌آورم.»
علی جعبه واكسی به شكل گیتار ساخت و عازم تركیه شد.
«نمی‌گم همه‌ش تفریح بود ولی سفر، تجربه‌های بی‌نظیری برایم داشت. روزهای اول خیلی سخت بود. به تدریج راه و چاه را یاد گرفتم. تركیه كشوری توریستی است و كاسبی در فصل تابستان كه مسافر زیاد می‌شود، حسابی رونق می‌گیرد.»
آشنایی با نحوه كار واكسی‌های تركیه تاثیر به‌سزایی در روند كار علی گذاشت.
«آنجا همه واكسی‌ها زیر نظر شهرداری هستند. آنها كد شناسایی مشخص دارند و دولت آنها را موظف كرده كه از جعبه‌های یك شكل استفاده كنند. انجام چنین كارهایی در ایران هزینه چندانی ندارد و من آرزو می‌كنم روزی واكسی‌های ایران هم سرو سامان بگیرند.»
علی بعد از تركیه به سوریه رفت و همین‌طور به چند كشور دیگر و در نهایت بعد از چند سال به ایران بازگشت؛ «من آدم وطن‌پرستی هستم. می‌خواستم كفش هموطنانم را واكس بزنم».
اهداف بزرگی در سر داشت و به قول خودش می‌خواست صنعت واكس را دگرگون كند.
«بعد از بازگشت به ایران كارم را با نوآوری و ساخت جعبه‌واكس‌های جدید ادامه دادم. طرح‌هایی كه به ذهنم می‌رسید چندان پیچیده نبود اما در پیشرفت كارم خیلی تاثیر می‌گذاشت؛ مثلا جمله كفشتان را واكس بزنید را به زبان‌های مختلف روی جعبه واكسم می‌نوشتم. همین كار به ظاهر ساده، باعث رضایت مشتری‌ها می‌شد.»
با استفاده از همین راه‌ها بود كه علی توانست مشتری‌های فراوانی را جلب كند. خلاقیت و نوآوری او حتی نظر خارجی‌ها را نیز جلب كرد و حالا علی، مشتریان تازه‌ای داشت؛ نمایندگی‌های شركت‌های بزرگ تجاری و حتی سفارتخانه‌ها!
«آدم پولداری نیستم ولی همیشه سعی می‌كنم لباس‌های مرتبی بپوشم. ادب و نزاكت را رعایت می‌كنم و اخلاق خوب را سرلوحه كارم قرار داده‌ام. این كارها را برای جلب مشتری نمی‌كنم ولی به هر حال در پیشرفت كار بی‌تاثیر نبوده است.»
علی فكر می‌كند قرن جدید، قرن اینترنت است.
او این روزها گذشته از سفارش تلفنی به درخواست‌های آن‌لاین مشتری‌های جدید نیز پاسخ می‌دهد. آخرین فعالیت تبلیغاتی او طراحی و راه‌اندازی یك وب‌سایت تخصصی در زمینه واكس است.
«ایرانی‌های بسیاری با من تماس می‌گرفتند و از من درخواست عكس و اطلاعات دیگر در زمینه كارم داشتند. حالا آنها می‌توانند با مراجعه به این سایت، جواب همه سوال‌هایشان را بگیرند ولی من گذشته از این، می‌خواهم این سایت را در آینده به یك پایگاه اطلاعاتی در زمینه واكس تبدیل كنم و در آن به سوالات مردم پیرامون كفش و بهترین روش‌های واكس‌زدن پاسخ دهم.»
علاقه علی به سینما او را به استودیوهای فیلمسازی كشاند. در آنجا بود كه با چند تن از كارگردانان معروف سینما آشنا شد و این آشنایی مقدمات حضورش در چند فیلم سینمایی را فراهم كرد. او در فیلم «آتش‌بس» در كنار مهناز افشار و محمدرضا گلزار ایفای نقش كرده است. آخرین نقش‌آفرینی علی نیز مربوط به فیلم «سنتوری» ساخته داریوش مهرجویی می‌شود. شاید علاقه و شباهت ظاهری علی به آنتونیو باندراس، علاقه‌اش به فیلم و سینما را دوچندان كرده باشد. هر چه هست، این علاقه تا آنجا پیش رفت كه دماغش را به تیغ جراح پلاستیك سپرد تا شباهتش به باندراس بیشتر شود.
رسانه‌ها به دنبال سوژه‌های جالب هستند و «علی۲۰۰۰» كسی نبود كه از نگاه آنها دور بماند.
«آنها به من تلفن می‌زدند و می‌گفتند می‌خواهیم درباره تو بنویسیم. اول روزنامه‌ها آمدند، بعد هم سروكله تلویزیون‌ها پیدا شد. خب البته معروف‌شدن، دردسرهایی هم داره ولی من سعی می‌كنم به رسانه‌ها نگاه حرفه‌ای داشته باشم. حالا فهمیدم كه نباید درخواست هر روزنامه یا تلویزیونی را قبول كنم؛ مثلا تلویزیون ماهواره‌ای از قول خودش هر چی خواسته بود درباره من گفته بود، در حالی كه حتی یك كلمه هم با من حرف نزده بودند».
علی از بعضی مطبوعات داخلی هم گله‌مند است.
«یكی از همین روزنامه‌ها نوشته بود من كفش‌های آقای احمدی‌نژاد را واكس زدم یا رئیس مجلس از من درخواست كرده به مجلس بروم؛ اینها واقعیت نداره و اگر هم چیزی بوده، آن روزنامه دست به بزرگ‌نمایی زده است. حتی یك جا می‌خواندم كه فلانی ماهی یك میلیون تومان درآمد دارد! كه این حرف هم صحت ندارد.» شبكه خبر، اولین شبكه تلویزیونی بود كه سراغ علی رفت. بعد از آن كانالD تركیه گزارش زندگی او را منتشر كرد و آن تصاویر از شبكه‌های آلمانی‌زبان نیز پخش شد. آخرین تلویزیونی كه سراغ علی آمده، شبكه «طلوع» افغانستان است.
پربیننده‌ترین تلویزیون افغانستان در نظر دارد از زندگی «علی ۲۰۰۰» برنامه‌ای آموزنده تهیه كند. كارگردان این تلویزیون می‌گوید: «تحت تاثیر امید و شوق به زندگی این فرد قرار گرفتم و فكر می‌كنم موفقیت او در كارش می‌تواند برای همه آموزنده باشد».
نام علی واكسی امروز در كشورهای دیگر هم شنیده می‌شود و حتی چند رسانه انگلیسی‌زبان، از زندگی‌اش گزارش تهیه كرده‌اند كه در بین اسامی آنها نام روزنامه «گاردین» و هفته‌نامه «آبزرور» هم به چشم می‌خورد.
علی سوار بر سه‌چرخه‌اش به دنبال سفارش مشتری‌ها می‌رود. او این روزها در فكر ثبت چند اختراع در زمینه كفش است؛ «وسیله‌ای ساخته‌ام به اسم «كفش در» كه با كمك آن می‌توانیم به‌راحتی پوتین و چكمه را از پا دربیاوریم». او به دنبال ثبت این اختراع است.
بعضی‌ها فكر می‌كنند راه موفقیت از پشت میزهای دانشگاه می‌گذرد، خیلی‌ها فكر می‌كنند دروازه موفقیت پشت دخل مغازه‌های بازار قرار گرفته ولی یك نفر هست كه این‌طور فكر نمی‌كند.
حبیب كورونی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید