یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


فنجانت را وارونه بگذار!


فنجانت را وارونه بگذار!
تعداد زیادی منتظرند تا نوبت به آنها برسد. هر یک برای حل مشکلی آمده‌اند یا قصد دارند از آینده خود باخبر شوند. بالاخره نوبت به دختر جوان رسید، جلو رفت، تردید داتش. هنوز کاملاً به این چیزها اعتقاد پیدا نکرده بود.مادر او را راهنمائی کرد که چه بگوید و چگونه رفتار کند. او هنوز شک داشت. زن فالگیر از چشمان پر از تردید او پی به این موضوع برده بود، به او گفت: ”فنجان قهوه را سربکش، سپس نیت کن و فنجان را وارونه بگذار.“ دخترک تمام این کارها را انجام داد، زن فالگیر چشمانش را بست و با حرکاتی تعجب‌آور شروع کرد به گفتن کلمات نامفهوم.پس از مدتی چشمانش را گشود و به دختر گفت: به زودی شخصی به نام محمد که دانشجوی پزشکی است به خواستگاری‌ات خواهد آمد و آینده روشنی خواهی داشت. با شنیدن این حرف‌ها، دیگر در نگاه دخترک اثری از شک نبود، چرا که پی برده همه اینها دروغی بیش نیست، آخر او یک ماه بود که نامزد کرده بود.همه ما اوقاتی از زندگی را در دشوارترین شرایط گذرانده‌ایم. در مواقع ناامیدی و انبوه مشکلات به‌دنبال راهی هستیم تا از این مسائل رهائی یابیم. برخی هم به فال و فالگیری روی می‌آورند تا بلکه از این راه بر درد و رنج‌های خود مرهمی بگذارند و با شنیدن حرف‌های امیدوارانه ـ هر چند دروغ ـ مسیر زندگی خود را تغییر دهند.دکتر غنچه راهب، عضو هیئت علمی گروه مددکاری اجتماعی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی معتقد است که دو عامل پیش‌بینی و کنترل بر موقعیت‌ها از جمله عوامل مؤثر بر بهداشت روانی و کاهش میزان اضطراب در انسان‌هاست. همچنین عوامل بسیاری می‌توانند باور ما را در مورد میزان کنترل افزایش دهند، به‌طور کلی هر قدر که یک موقعیت کاملاً شانسی در ظاهر به یک موقعیت واقعی شبیه‌تر باشد امکان دارد که در ما باور داشتن کنترل بر نتایج و بازده آن موقعیت شکل بگیرد. به‌عبارتی اعتقاد به این امر که ما توانائی کنترل موقعیت‌ها را داریم، وقایع را برای ما قابل پیش‌بینی می‌کند که این موضوع به‌نحوی در کاهش اضطراب و افزایش بهداشت روانی موثر است.در بررسی صورت گرفته در مورد افرادی که به فال و فالگیری جهت آرام‌سازی موقت خود استفاده می‌کنند. در حالی‌که این افراد به ابزاری دروغین و غیرقابل استناد تکیه می‌کنند و در بسیاری از موارد حتی بنابر پیش‌بینی‌های کاذب، اقدام به تغییر رویه زندگی خود کرده یا به اهداف و برنامه‌هائی در جهت پیشگیری از وقوع وقایع پیش‌بینی شده توسط فالگیران روی می‌آورند و این آغاز مشکلات تازه و بروز بحران‌های متعدد در زندگی آنهاست، چرا که این پیش‌گوئی‌ها، غیر قابل استناد و دروغین هستند.در مجموع می‌توان گفت که افرادی به فال و فالگیری روی می‌آورند که توانائی پذیرش واقعیت‌های زندگی را ندارند و حل مسائل و تصمیم‌گیری در مورد مشکلات مختلف را در حد توانائی خود نمی‌دانند. پس بهتر آن است که در جهت مقابله با این اعتقادات ناصحیح نسبت به فال و فالگیری، توجه خود را به عوامل دربرگیرنده این نیاز معطوف کنیم.دکتر راهب، برهم خوردن بهداشت روانی فرد، ناتوانی در حل مشکلات، تصمیم‌گیری و رویاروئی با واقعیت‌ها، اعتمادبه‌نفس پائین و خودپنداره ضعیف در فرد را از جمله عوامل روی آوردن افراد به فال و فالگیری می‌داند. لذا می‌بایست سیستم‌های آموزشی، پرورشی و بهداشتی جامعه بر روی آموش مهارت‌های زندگی به افراد اقدام کنند تا چگونگی برخورد صحیح با مسائل را به آنها بیاموزند و فرهنگ جامعه به افراد متخصص در جهت حل بحران‌ها و رویاروئی با واقعیت‌ها را گسترش دهند.همچنین کم‌سوادی، فرهنگ‌های عامه‌پسند و غلطی که بین برخی طبقات اجتماعی وجود دارد در گرایش خانواده‌ها به این مسائل نقش عمده‌ای دارد. به‌علاوه از نتایج روانی فال‌بینی در افراد خرافه‌پرست و گام برداشتن به دنیای خیالی است و این یعنی از دست رفتن جایگاه عقل در تصمیم‌گیری‌های منطقی.در نتیجه فرد به‌جای تکیه بر توانائی‌ها و فعالیت‌هایش و برنامه‌ریزی در راستای رسیدن به اهداف و حل مشکلات، به حرف‌های پوچ و بی‌ثبات تکیه می‌کند. این افراد با اتکا به این مسائل هدف خود را در زندگی گم کرده و کوشائی خود را در حل مشکلات و رسیدن به آرزوها از دست می‌دهند و نتیجه این امر چیزی جز سرخوردگی نیست.دکتر امان‌ا.. قرائی‌مقدم، جامعه‌شناس در این‌باره می‌گوید: ضعف در آموزش و پرورش، فقر فرهنگی و آموزشی از جمله عوامل نفوذ عقاید خرافی در میان افرغاد است. در جامعه‌ای که فقر فرهنگی و ضعف در آموزش و پرورش بیداد می‌کند بالطبع افکار خرافه‌پرستی افزایش می‌یابد. به همین دلیل خرافه‌پرستی در طبقات پائین جامعه که از فقر فرهنگی و اقتصادی رنج می‌برند بیشتر است. ما برای آنکه این‌گونه عقاید را کاهش دهیم باید سطح آموزش و پرورش را در مبنای علمی بالا ببریم تا اقشار مختلف جامعه به سمت علم و دانش هدایت شوند، چنانچه در میان دختران و زنان تحصیل‌کرده میزان خرافه‌پرستی به مراتب کمتر است.هر چند روی آوردن به فال و فالگیری، امید به زندگی را افزایش می‌دهد اما از عواقب سوء آن می‌توان به دور شدن از واقعیت‌های موجود در جامعه اشاره کرد.از سوئی گرایش افراد به فالگیری تنها به جامعه ایرانی مربوط نمی‌شود و در میان شهروندان جوامع توسعه یافته اروپائی و امریکائی نیز این‌گونه عقاید دیده می‌شود.بنابراین برای مقابله با افکار خرافی بایستی بدون اعمال فشار و اجبار به فرد با ارتقاء فرهنگی عمومی به سمت واقع‌گرائی وارد عمل شد. باید این واقعیت را پذیرفت که سرنوش هرکس بستگی به خود وی دارد. پس با برنامه‌ریزی‌های هدفمند می‌توان به مبارزه مشکلات و مسائل رفت و پیروز شد.
سارا قاسمی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید