چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


هدف حذف عشایر است


پایان كوچ
جامعه عشایری متشكل از ۱۰۱ ایل و۹۸۵ طایفه است كه جمعیتی بالغ بر ۵/۱ میلیون نفر عشایر كوچنده را شامل می شود و ۶ میلیون نفر نیز تحت تاثیر فضای عشایری هستند. قلمرو كوچ عشایر گستره ای به وسعت ۳۶۹هزار كیلومتر مربع است یعنی ۵۹ درصد مساحت ایران. عشایر ۴۲میلیون راس دام، ۰۵۴ هزار هكتار اراضی كشاورزی و ۰۲ هزار هكتار باغ دارند. در میان عشایر تقریباً بیكاری وجود ندارد. با این وجود نظام برنامه ریزی كشور قصد دارد آنان را اسكان دهد. آن هم بر روی كاغذ. بر اساس این كاغذها تا پایان برنامه سوم توسعه۰۵ درصد عشایر اسكان یافته اند. بر كاغذهای برنامه چهارم توسعه نیز نوشته اند ۰۷هزار خانوار عشایری داوطلب اسكان هستند. یعنی سالانه ۴۱ هزار خانوار و اگر۰۰۲ روز در سال كار مفید اداری صورت گیرد یعنی روزی۰۷ خانوار باید اسكان یابند. اما هنوز آیین نامه های اجرایی طرح اسكان عشایر در برنامه دوم و سوم توسعه نوشته نشده است. معنای چنین كاری آن است كه ۵ سال دیگر می توان گفت بر اساس آمار دیگر عشایری وجود ندارد كه نیازمند بودجه و طرح و هزاران چیز دیگر باشد. پس كوچ به پایان رسیده است.این حرف را دكتر جلال الدین رفیع فر استاد دانشگاه تهران به گونه ای دیگر باز می گوید: «امروز سوءتفاهمی درباره نقش و اهمیت عشایر به وجود آمده است و آن اینكه عشایر كارآیی لازم را در فضای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ندارند. اینان جامعه ای رو به انقراض هستند و آنقدر اهمیت ندارند كه برای آنها برنامه ریزی شود. این درحالی است كه عشایر خیلی بیش از آنچه ما تصور می كنیم در زندگی روزمره ما شهرنشینان تاثیر و حضور دارند. از محصولات دامی و لبنی گرفته تا فرش و گلیم زیرپای ما از جوامع عشیره ای است.»دكتر عمادی معاون ترویج و نظام بهره برداری وزارت جهاد كشاورزی همچنین نظری دارد: «بسیاری از كسانی كه نمی توانند با مشكل عشایر و پیچیدگی های آن خودشان را منطبق كنند به دنبال پاك كردن صورت مسأله هستند و امید دارند به اینكه اسكان عشایر باعث شود كه اصلاً صورت مسأله پاك شود و دیگر چیزی به نام عشایر نداشته باشیم. بیشتر تحصیل كرده ها وقتی بعضی از مسؤولان دنبال آن هستند كه زودتر یكی از سه بخش جمعیتی ما كه عشایر است و بیشترین پیچیدگی معضلات را هم دارند در دو بخش دیگر حل شوند.»
ثبات یا كوچ، پارادوكس نظام برنامه ریزی
تضاد نظام مبتنی بر آمار و عدم تعریف خرده فرهنگ ها در چنین تفكری باعث شده كه سازمان های اداری و رسمی كه امروزه جای نظام های سنتی عشایر را گرفته اند فاقد كارآیی لازم باشند زیرا خصلت زندگی عشایری تحرك و جابه جایی در قلمروهای متفاوت است در حالی كه الزام نظام مدیریتی جدید بر ثبات است، زیرا عرضه خدمات از سوی آنها در محدوده جغرافیایی خاص صورت می گیرد.این حرف های علی اكبری رئیس سازمان امور عشایر است و اضافه می كند: «قلمرو عشایر به صورتی است كه گاهی چندین شهرستان و استان را در برمی گیرد. در چنین شرایطی است كه ناسازگاری نظام بخشی با ویژگی های فرامنطقه ای عشایر به وضوح نمایان می شود. بنابراین نظام برنامه ریزی به خاطر عدم پاسخگویی به نیازهای عشایر آنها را به حاشیه رانده و خواسته های جامعه یاد شده را از قلم انداخته است. استمرار این شرایط موجب تعمیق نابرابری ها و توسعه نیافتگی مناطق عشایر شده كه تداوم آن ضمن تاثیر منفی بر رشد متوازن منطقه ای، تحقق و استمرار توسعه پایدار كشور را نیز متاثر خواهد كرد.
راه پرسنگلاخ كوچ
اما اسكان تنها یكی از مشكلات پیش روی تداوم زندگی عشایر است. با از ریخت افتادگی نظام سنتی زندگی عشایر كه ماحصل تغییرات اجتماعی و سیاسی پس از به وجود آمدن تفكر قدرت مطلق حكومت مركزی است كه در دوره پهلوی آغاز شد و پس از انقلاب اسلامی نیز به گونه ای دیگر ادامه یافت، اكنون نظام مدیریتی جامعه عشایر دچار انحطاط شده است. محسن احمدی، معاون اجتماعی و ارتباطات سازمان امور عشایر موضوع را چنین بیان می كند: «عشایر ما از دیر باز با تكیه بر مقررات عرفی و مدیریت محلی، به امور خود رسیدگی می كردند، اما به دنبال تحول گسترده ناشی از شهرنشینی و قانونگذاری های مختلف این جامعه متشكل دچار نابسامانی و بهم ریختگی شده است. خلا مدیریتی در وضعیت فعلی بنیان زندگی و قلمرو آنان را مورد تهدید قرار داده و سهم عشایر از منابع عمومی و نقش آنان در عرصه های مختلف به این دلیل با چالش های جدی مواجه شده است.»او با اشاره به گذشت بیش از یك سال از قانون تشكیل شوراهای اسلامی عشایری می گوید: «هنوز اقدامی برای راه اندازی چنین شوراهایی صورت نگرفته است. این در حالی است كه با تغییرات به وجود آمده در كشور، همچون پیدایش تقسیمات جدید كشوری، شیوه های سنتی مدیریت این جوامع دچار نابسامانی شده و مكانیزم تامین نیازها، حفظ قلمرو، نظام بهره برداری و معیشت جامعه عشایری با نقصان و خسارات زیادی روبه رو شده است.»اما این مشكلات زیاد چیست كه همه از آن سخن می گویند؟ ساده ترین شكل آن را ایرجی، نماینده ریش سفیدان و معتمدان عشایر چنین بازگو می كند: «عشایر در مراتع ملی زندگی می كردند كه اكنون ایل راه این مراتع را از دست داده اند. كوه ها هم اكثراً اعلام محیط زیست شده است. به این دلیل عشایر ناچار هستند از ییلاق به قشلاق را از راه های آسفالته كوچ كنند و راهی را كه باید در دو یا سه ماه طی می كردند، حالا در هشت روز طی می كنند. همین باعث شده است كه خیلی از عشایر در راه تلفات بدهند. بیشتر مشكلات در برنامه ریزی است كه سازمان مدیریت و برنامه ریزی درباره عشایر كم لطفی می كند. ما آرزو داشتیم نام عشایر را از سازمان مدیریت و برنامه ریزی در رسانه های گروهی بشنویم كه بگویند این یك كلام را هم از عشایر دم زده اند ولی متاسفانه تا امروز چنین حرفی زده نشده است.به عنوان مثال اگر بخواهیم وام بگیریم می گویند سند معتبر بیاور، برای چادر عشایری كه سند صادر نكرده اند. چیز دیگری هم جایگزین نكرده اند. امكان اینكه عشایر ضامن هم بشوند نیز وجود ندارد. دولت برای همه مردم وام اشتغال در نظر گرفته است و به یك دكه كنار خیابان شهر هم وام می دهد. اما به چادر عشایر كه زنش در داخل چادر صنایع دستی تولید می كند و مردش بیرون چادر گوشت تولید می كند هیچ چیزی تعلق نمی گیرد.»اما این هم تمام مشكل نیست. برای حذف عشایر بسیاری دیگر از اقدامات انجام شده است. زمانی عشایر در ایران دارای ارگانی به نام شورای عالی عشایر بودند كه زیر نظر نخست وزیر وقت در سال ۸۶۳۱ كار خود را آغاز كرد. قرار بر این بود كه كلیه سیاستگذاری های كلان در امور عشایر در آن شورا كارسازی و تصویب شود. در آن شورا وزارتخانه هایی نظیر بهداشت، راه، دفاع، آموزش و پرورش، كشاورزی و سازمان هایی نظیر بهزیستی، محیط زیست، نیروی انتظامی با چند تن از معتمدان عشایر حضور داشتند، اما آخرین جلسه این شورا به ریاست معاون اول رئیس جمهور در سال ۱۸ برگزار شد و دیگر هرگز جلسه ای نداشته است. به موازات شورای عالی در استان ها هم شورای عشایر استان به ریاست استاندار و با حضور ادارات مختلف تشكیل می شد كه همزمان با تشكیل كار گروه های تخصصی استان در برنامه سوم توسعه این شوراها منحل شدند.بی توجهی به این جامعه بزرگ انسانی به حدی بوده است كه تنها ۲/۴ درصد از جمعیت ۰۰۲هزار نفری دانش آموزان عشایر در دوره متوسطه تحصیل می كنند، تنها ۰۱ درصد از جمعیت ۵/۱ میلیون نفری عشایر كوچ رو تحت پوشش بیمه هستند. با وجود باور همه افراد بر نقش مهم عشایر در حفظ مرزها و مقابله با تهاجمات، برخی قصد داشتند بسیج عشایری را منحل كنند.
فرهنگی كه قربانی می شود
این روزها خبر می رسد كه قانونگذار در برنامه چهارم توسعه طرح ایجاد مراكز حفظ آثار و فرهنگ ایلی و توسعه گردشگری عشایری را در نظر گرفته است. این شاید تنها نقطه روشن آینده كوچ باشد. گرچه شاید تا آن زمان دیگر اثری از فرهنگ اصیل عشایر نمانده باشد چه اكنون عشایر تنها تزیینی هستند برای مجالس و مهمانی های تشریفاتی تا مردان و زنانی با لباس و ساز و گویش خاص حس كنجكاوی را تحریك كنند. اما شاید هنوز امیدی باشد اگر باور كنیم قرار است به زودی ستاد ویژه ای برای برخورد با سوءاستفاده كنندگان از فرهنگ اصیل عشایری تشكیل شود. اضطرار در این بخش هنگامی بیشتر رخ می نماید كه به یاد آوریم آخرین تتمه كوچ برای ما مردانی هستند كه با پوشیدن مخلوطی از لباس عشایر وظیفه نگهبانی و گارسونی را در رستوران های سنتی بر عهده دارند. نوازندگانی كه تنها سرنا و دهل را می شناسند و از صدها نوای كوچ تنها هی هی و وای وای را ترنم می كنند.آیا می توان امیدی داشت؟ احمدی معاون اجتماعی سازمان امور عشایر می گوید: «برخی دستگاه ها و نهادهای دولتی و غیردولتی با ترویج ابتذال و سوءاستفاده از عنوان عشایر در راه نابودسازی فرهنگ و هویت تاریخی اقوام ایرانی گام برمی دارند. این روزها توجه به فرهنگ عشایری در اجرای لجام گسیخته موسیقی توسط چند گروه ضعیف در جشن ها و سورگانی ها و حاشیه نمایشگاه ها خلاصه شده یا با پوشاندن چند نوع لباس ناهمگون بر تن پیشخدمتان رستوران های سنتی به تاراج رفته است. متاسفانه به جای تلاش برای حفظ ویژگی های فرهنگی عشایر مانند: سلحشوری، شجاعت، درستكاری، مهمان نوازی و پاك اندیشی یا ترویج آداب و سنن و هنر و صنایع دستی آنان، كار را به جایی رسانده ایم كه جایگاه و منزلت این تولیدكنندگان واقعی كشور در حد رقاص و مطرب تنزل یافته است. كار به جایی رسیده است كه مثلاً پیشخدمتان رستوران های سنتی لباس بختیاری می پوشند و كلاه قشقایی بر سر می گذارند و به لهجه آذری سخن می گویند. با چنین كارهایی شأن و منزلت عشایر را در حد كولی ها تنزل داده اند. باید با همكاری مسؤولان فرهنگی و انتظامی به این آشفته بازار پایان داد.»
ولی آیا می توان باور داشت كه كوچ همچنان زنده بماند و ما به آن افتخار كنیم، همان گونه كه دیگران در مواجهه با همه زمختی زیستن انسان هایی سخت كوش جز به همت آنان سخن نگفته اند؟
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید