جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

مقام سید الشهدا علیه السلام به بیان امام زمان علیه السلام


مقام سید الشهدا علیه السلام به بیان امام زمان علیه السلام
سلام بر تو ای طلوع تمامت زیبایی! ای بلندای شکوهمند تمنایی! ای همیشه مهربان و ای همیشه بیدار! سلام بر تو ای بقیه گرانقدر الهی! درود بر تو ای ذخیره بی همتای پیامبران! ای باب الله و ای حجت خدا!
درود بر تو ای وجه الله! ای نور خدا! ای حریم دار کبریایی و ای صراط مستقیم! ای‌میثاق خداوندی! ای وعده ازلی و ای پناه سرمدی! سلام بر تو ای کشتی نجات! ای‌ینبوع حیات! ای حجت معبود و ای وارث موعود! درود بر تو ای درهم کوبنده ستمگران! ای بر افرازنده پرچم ایمان و ای منتقم خون شهیدان! سلام بر تو ای‌حجت‌خدا در زمین! ای صاحب اختیار! ای ولی دلسوز و ای راهنما به اراده الهی! سلام بر تو ای بهار مردم و ای خوشی ایام! ای مهدی امت و ای قائم منتظر و ای‌عدل‌مشتهر!
سلام بر تو و بر نیاکان پاک‌زادت! سلام بر تو و بر دوستداران پاک نهادت که پیشانی شان آشنای سجده‌گاه نیاز است و در نیایش خویش، خواهش تو در سر دارند.
کی می‌آیی، ای صمیمیت پنهان! ای مدار زیبایی‌ها و بیداری‌ها! ای عزیز زمین و زمان! ای آشناترین حدیث دلدادگی! ای قدیمی‌ترین آرزوی دل‌های شیفته و پریش! دیرزمانی است که سینه‌های سوزان و چشم‌های گریان منتظران بر جاده فرج! در انتظار طلوعت نشسته‌اند.
دیر هنگامی است که دست‌های خسته و لرزان مریدان و غلامان درگاهت، برآستانه ظهور آسمانی و حضور لایتناهی تو، به اشتیاق نشسته است.
ای غایب از نظر! هر چند فراق تو را امید وصالی است؛ هنوز هجر تو در باورم نمی‌گنجد. بیا و آیینه دل آرزومندان را به نور جمال کبریایی ات روشن گردان و زنگاردل‌مردگی و خمودی را از صفحه جان‌ها بزدای. بیا و تشنگان به انتظار نشسته را، از زلال ظهور و صافی حضورت بنوشان. بیا و خلعت قیام بر قامت قائمانه خویش تا قیام قیامت برافراشته دار و سینه افروخته شیعیان را به مرهم فرج، التیام بخش.
ای دیدار تو را هزار جان رایگان! چه زمان! باد از طره مشکبوی تو نافه گشایی می‌کند.
بیا که با تو هر روز، امروزند و بی تو هر روز، دیروز؛ با تو من می‌خندم، می‌گریم، می‌بالم، می‌شورم، می‌نازم، می‌تازم، و می‌مانم؛ بی تو، من ماندن را نیز از یاد برده‌ام، باتوهر رمز و رازی گشوده است و بی تو هر واژه، رمزی است. آری، با تو باران پیام‌برطراوت است و بی تو باران هق هق گریه، آمدنت را بارها در زیر سایبان «کمیل»گریسته‌ایم و در روشنای آفتاب «ندبه» نام تو آواز داده‌ایم، هر سپیده دم، بر«عهد» خود تازه نمودیم و با «آل یاسین» تو را سلام دادیم، ای موعود! بوی آمدنت کی‌می‌آید!
ای مهربان دور از نظر! سلام بر حضور غایبانه ات، بر ما بسیار سخت است که همه را ببینیم و تو را نبینیم. بر ما سخت است که جز تو همه پاسخمان دهند! بر ما سخت است مولایمان در کنارمان نباشد.ای امید دل هایی که در دوازده قرن غیبت! چشم انتظارت ماندند و با قلبی سوخته شکستند و رفتند.
عاشقان تو می‌دانند که دوازده ستوده خداوندی را تو تمامی، رهایی بندگان را تو توانی و تاریکی دل‌های منتظران را تو شهابی، در انتظار آمدنت می‌مانم و تو، همین روزها می‌آیی، می‌دانم زیرا دشت‌ها بی تو خسته‌اند، آسمان خاکستری است و فصل‌ها سر در گریبان، چشمه‌ها تشنه‌اند، آفتاب غمگین، کوچه‌ها غریب، لحظه‌ها سنگین، نگاه‌ها منتظر و زمین بی پناه.
وقتی بیایی ناگهان ویرانه‌ها آیینه می‌شوند و دل‌های نجیب در زیر سایبان دست‌های تو پناه می‌گیرند. وقتی بیایی ما را با ارابه آفتاب تا مهتابی دریا می‌بری و تمام قسطهای دلتنگی ما را می‌پردازی. آری، می‌آیی و بر ظلم‌های کهنه تاریخ مرهم عدل می‌نهی و بر سلسله گل، عطر و عود می‌پراکنی.
ای همیشه سبز! چشم به راه آمدنت، در جاده‌های سرد انتظار ره می‌پیماییم. چه‌بگویم که از عشق سرودن تو، آبشار به تپش می‌افتد و از شوق بودن تو، آسمان شب، ستاره می‌زاید.
اعتقاد به اصل امامت، خورشید حیات بخشی است که با تمام هستی تک تک شیعیان گره خورده و از اسلام خلفا و رهپویی در مسیر کج راهه‌ها و بی‌راه‌ها جلوگیری می‌نماید چرا که امامت چراغ هدایت و کشتی نجات دهنده ای است که باعث عزت و فلاح تابعین، محبان و شیعیان گردیده است .
در این میان اعتقاد به وجود حضرت بقیه الله الاعظم (عج الله تعالی فرجه ) و انقلاب جهانی آن حضرت و در یک کلمه مهدی باوری از بنیان‌های فکری و اعتقادی بوده که بدون آن نمی‌توان به امامت اصیل و ژرف دست یافت .
شیعه بر این باور است که تنها کسی که ریشه‌ تمامی ستم‌ها را از میان برخواهد افکند و تمام جهان را از عدل و داد سرشار خواهد ساخت حضرت اباصالح المهدی (عج الله تعالی فرجه) خواهد بود.
او کسی است که همه پیامبران، امامان و اولیای الهی از سالیان دور آمدن او را بشارت می‌دادند و به یاد او و دولت او پیروان و محبان خود را آرامش می‌بخشیدند .
او کسی است که اسلام را فراگیر خواهد ساخت و کلمه لا اله الا الله را بر سراسر گیتی طنین انداز می‌نماید و بر کره خاکی حکومت واحد جهانی اسلام را بنیان خواهد نهاد.
پس بر همگان لازم است او را شناخته ، همیشه به یاد آن حضرت بوده برای تعجیل در فرج آن منجی ، دست نیاز و دعا به پیشگاه ربوبی بالا برده از خداوند تسریع در بر پایی آن حکومت جهانی را خواستار باشند و در اعمال و رفتار خود موجبات رضایت او را فراهم ساخته با ولی خدا همراه باشند که کسی که با امام نور همراه نباشد گرفتار امام نار می‌گردد پس همیشه پیروی از ولایت لازم و واجب و مقدمه برپایی حکومت جهانی حضرت مهدی خواهد بود .
توجه به این نکته ضروری است که هر متاع به مقدار اهمیتش در معرض خطر و هجمه بیشتری است امروز ولایت و امامت تنها سد استواری است که رویا روی تمام قدرت‌ها ایستاده است از این رو تمام دشمنان داخلی و خارجی به آن تاخته یاران خویش و هم پیمانان خود را به رویارویی با آن فرا خوانده‌اند از ایجاد شبهات و تفکیک ولایت فقهی و علمی گرفته تا انکار تولد حضرت مهدی .
پس از عرض ادب به آستان موعود امم به بیان پاسخ این پرسش می پردازیم که چگونه امام حسین علیه السلام مقامی تا این حد والا نزد خداوند یافت و البته این پاسخ تماما از ناحیه مقدسه امام زمان علیه السلام است:
سید بحرالعلوم (ره) به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد. در بین راه راجع به این مسئله، که گریه بر امام حسین (ع) گناهان را می آمرزد، فکر می کرد.
همان وقت متوجه شد که شخص عربی که سوار بر اسب است به او رسید و سلام کرد.
بعدپرسید: جناب سید درباره چه چیز به فکر فرو رفته ای؟ و در چه اندیشه ای؟ اگر مسئله علمی است بفرمایید شاید من هم اهل باشم؟ سید بحرالعلوم فرمود: در این باره فکر می کنم که چطور می شود خدای تعالی این همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان بر حضرت سیدالشهداء (ع) می دهد، مثلا در هرقدمی که در راه زیارت برمی دارد، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملش نوشته می شود و برای یک قطره اشک تمام گناهان صغیره و کبیره اش آمرزیده می شود؟ آن سوار عرب فرمود: تعجب نکن! من برای شما مثالی می آورم تا مشکل حل شود.
سلطانی به همراه درباریان خود به شکار می رفت.
در شکارگاه از همراهیانش دور افتاد و به سختی فوق العاده ای افتاد و بسیار گرسنه شد.
خیمه ای را دید و وارد آن خیمه شد.در آن سیاه چادر، پیرزنی را با پسرش دید.
آنان در گوشه خیمه عنیزه ای داشتند (بز شیرده) و از راه مصرف شیر این بز، زندگی خود را می گرداندند.وقتی سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولی به خاطر پذیرایی از مهمان، آن بز را سربریده و کباب کردند، زیرا چیز دیگری برای پذیرایی نداشتند.
سلطان شب را همان جا خوابید و روز بعد، از ایشان جدا شد و به هر طوری که بود خود را به درباریان رسانید و جریان را برای اطرافیان نقل کرد.
در نهایت از ایشان سوال کرد: اگر بخواهم پاداش میهمان نوازی پیرزن و فرزندش راداده باشم، چه عملی باید انجام بدهم؟ یکی از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهید.
دیگری که از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفی بدهید.یکی دیگر گفت: فلان مزرعه را به ایشان بدهید.سلطان گفت: هر چه بدهم کم است، زیرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل کرده ام.چون آنها هر چه را که داشتند به من دادند.
من هم باید هرچه را که دارم به ایشان بدهم تا سر به سر شود. بعد سوار عرب به سید فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سیدالشهداء (ع) هرچه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر داشت همه را در راه خدا داد پس اگر خداوند به زائرین و گریه کنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد، نباید تعجب نمود، چون خدا که خدائیش را نمی تواند به سیدالشهداء (ع) بدهد، پس هر کاری که می تواند، انجام می دهد، یعنی با صرف نظر از مقامات عالی خودش، به زوار و گریه کنندگان آن حضرت، درجاتی عنایت می کند. در عین حال اینها را جزای کامل برای فداکاری آن حضرت نمی داند. چون شخص عرب این مطالب را فرمود، از نظر سید بحرالعلوم غایب شد.
محمود مطهری نیا
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید