جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


نگاهی به پخش سریال «جواهری در قصر» از شبکه دوم سیما


نگاهی به پخش سریال «جواهری در قصر» از شبکه دوم سیما
چندماهی هست که جمعه شب ها سریالی از شبکه دوم پخش می شود به نام «جواهری در قصر». این سریال با استقبال قابل توجه مخاطبان تلویزیون روبه رو شده است. چند روز پیش بود که در بخش خبری ساعت ۲۲ شبکه سه اعلام شد که این سریال ۸۵ درصد مخاطبان تلویزیون را به خود جذب کرده و حتی حاشیه مثلاً بامزه ای هم درباره این سریال پخش شد که از چاپ اعلامیه فوتی برای مادام هان، یکی از شخصیت های مثبت سریال، توسط عده ای از مخاطبان با ذوق داشت.
من یکی شک ندارم که گاهی تلویزیون در اعلام آمار بینندگانش اغراق می کند و به دلیل نداشتن رقیب، این اغراق ها- یا با کمی اغماض، اشتباهات- معمولاً ندیده گرفته می شود.
اما در این مورد تردید ندارم که سریال «جواهری در قصر» ۸۵درصد و شاید هم درصد بیشتری از مخاطبان تلویزیون را جذب کرده است. چون با یک ارزیابی میدانی (در ابعاد میدانی نه چندان بزرگ) به راحتی می توان به این واقعیت پی برد. اما آیا این آمار نشان دهنده کیفیت سریال «جواهری در قصر» است؟
۱) سریال «جواهری در قصر» داستان سرراستی دارد. یک آدم بد در مقابل یک آدم خوب. مختصاتی که در اکثر درام ها رعایت می شود. اما رقابت بانو هان و مادام چویی برای اکتساب عنوان بانوی اول قصر و حضور شخصیتی به نام یانگوم طرح پیچیده و متفاوتی برای یک سریال نمی تواند باشد.
اکثر مدافعان «جواهری در قصر»، موفقیت و شهرت لی یونگ آئه در منطقه شرق آسیا را دلیلی برای کیفیت بالای این سریال می دانند. غافل از اینکه خانم لی یونگ عمده شهرتش را مدیون بازی در فیلم «همدردی با بانوی انتقام جو» به کارگردانی پارک چان ووک است.فیلمی که از سوی محافل هنری با استقبال مواجه شد. از سوی دیگر محبوبیت سریال در کشورهایی نظیر سنگاپور یا هنگ کنگ قطعاً نمی تواند دلیل موجهی بر کیفیت بالای این سریال باشد.
به هر حال ما چنین ادعاهایی را درباره گذشته فرهنگی مان در یکی دو ماه اخیر و به هنگام نمایش فیلم۳۰۰ داشته ایم. ما کجا و سنگاپور و هنگ کنگ کجا؟ لااقل ادعایش را که داریم؟ جدای از بازی اغراق شده بازیگران سریال که به طور طبیعی در اکثر آثار سینمایی و تلویزیونی متعلق به شرق آسیا وجود دارد و ریشه در رفتار اینچنینی مردم آن منطقه دارد؛ سریال «جواهری در قصر» فاقد پیچیدگی های دراماتیک است.
کمی اگر منطقی فکر کنیم رقابت دو آشپز برای تهیه غذای بهتر و مثلاً یافتن علت شور شدن سس، چه کششی می تواند برای مخاطب داشته باشد؟ باور کنید شخصاً کارتون پسر شجاع و یا همین میتی کومان را خیلی دراماتیک تر می دانم. لااقل دلم خوش است که پسر شجاع را نه برای آدم های بزرگسال که برای بچه ها ساخته اند.هرچند شیطنت های شیپورچی می تواند برای هر مخاطبی در هر رده سنی جذاب باشد. یا در میتی کومان با مسائل مهمی مثل عدالت، حکومت و سوءاستفاده صاحب منصبان از موقعیت شان هستیم. اما واقعاً «جواهری در قصر» هیچ کدام از این فاکتورها را دارد؟ آیا آشپزی نمی تواند سوژه اصلی یک سریال باشد؟ چرا که نه.
همانطور که مثلاً نویسنده ای مثل اسوو در رمان به زندگی مردی می پردازد که می خواهد سیگار را ترک کند. اما نویسنده با هوشمندی داستان را از سیگار به جزئیات زندگی ذهنی و بیرونی شخصیت اصلی می کشاند و یکی از جاودانه ترین آثار ادبی را خلق می کند. «جواهری در قصر» یا همان یانگوم اما به دلایل دیگری محبوب است. استقبال مردم از چنین سریال بی کیفیتی را در جای دیگری باید جست وجو کرد.
۲) آن وقت ها تلویزیون فقط دو تا شبکه داشت. صبح که اصلاً و ابداً. عصرها برنامه ها از ساعت چهار و نیم شروع می شد و نهایتاً تا نیمه شب ادامه داشت. آن روزها نه ماهواره ای در کار بود، نه شبکه جهانی اینترنت بود و نه حتی ویدئو.
همه مجبور بودند شام را که میل کردند چشم بدوزند به تلویزیون. آن روزها شبکه دوم، فرهنگی تر از شبکه اول بود. با این همه مردم عاشق «اوشین» و «هانیکو» شده بودند.
شنبه ها ساعت ۹ شب کمتر کسی توی خیابان بود. سال های جنگ بود و شاید رسانه انحصاری و ملی ما کمتر فرصت فرهنگ سازی را به دست می آورد اگرچه داعیه اش را داشت. تا اینکه شبکه های سوم و چهارم و پنجم از راه رسیدند و در نبود تلویزیون خصوصی رقابتی بین شبکه های تلویزیونی شکل گرفت.
شبکه اول که شبکه رسمی کشور بود، شبکه سوم شبکه ورزش شد، شبکه چهارم شبکه فرهنگی و شبکه پنجم شبکه شهری. از اینجا بود که شبکه دوم در کمال ناباوری انواع و اقسام تغییرات را تجربه کرد تا بتواند سری میان شبکه های تلویزیونی دربیاورد. اتفاقاً در لابه لای این تغییرات، یک برنامه موفق هم متولد شد. گفت وگوی ویژه خبری شبکه دو (بگذریم که آن هم این روزها عقیم شده). اما مسوولان شبکه دو برای جلب مخاطب فکرهای دیگری را هم در سر داشتند؛تکرار تجربه های گذشته. به یک باره سریال جواهری در قصر سر از شبکه دوم سیما درآورد. اگر اوشین و هانیکو موفق بودند چرا یانگوم موفق نباشد؟
نگارنده این سطور اما دلش خوش بود که مخاطب ایرانی حالا دیگر سینمایی را پشتوانه خودش دارد که کن را تجربه کرده و سریال هایی همچون پزشک دهکده و قصه های جزیره را تماشا کرده است. سریال هایی که در آنها به زیبایی سیر تکوین جهان مدرن تشریح شده بود. من اینگونه فکر می کردم و هیچ گونه شانسی برای جواهری در قصر قائل نبودم. اما...
۳) من اگر جای مسوولان شبکه دوم و به طور کل مسوولان تلویزیون ایران بودم هرگز اعلام نمی کردم که جواهری در قصر ۸۵درصد بیننده دارد چرا که اعلام نتیجه این نظرسنجی به معنای زیر سوال بردن عملکرد فرهنگی آنان است.
وقتی در ایران اجازه تاسیس شبکه تلویزیونی وجود ندارد و صدا و سیما هم برای تولید برنامه ها از بودجه عمومی کشور استفاده می کند بنابراین باید به کلمه مورد علاقه مسوولان یعنی «رسالت»شان عمل می کرده اند و به تربیت مخاطب می پرداختند.
آیا نتیجه این همه صرف هزینه در سازمان عریض و طویلی مثل صدا و سیما، پایین آوردن سلیقه مخاطب در چنین حدی است؟ پخش جواهری در قصر و سریال های ضعیف محصول کشورهای ترکیه و سوریه در کشوری که کارگردان هایش فیلم هایی می سازند که برنده جوایز جهانی می شود یا سریال های درخشانی در همین تلویزیون می سازند چه معنایی می تواند داشته باشد.
۴) بعضی از کسانی که با من درباره سریال جواهری در قصر هم نظر هستند عمده تقصیر را می اندازند گردن مردم و از آنها ایراد می گیرند که چرا چنین سریال ضعیفی را تماشا می کنند. اما فکر می کنم در این بین کمترین تقصیر متوجه ۸۵ درصدی است که مجری بخش خبری شبکه سوم سیما به آن افتخار می کند. تقصیر را باید در کارنامه کسانی جست وجو کرد که سلیقه مخاطبان رسانه ملی را تا حد «جواهری در قصر» پایین آورده اند.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید