جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

در چیستی فرهنگ سیاسی نخبگان


در چیستی فرهنگ سیاسی نخبگان
فرهنگ و نگرش سیاسی نخبگان و گروه های حاکم در ایران به آن سبب که در ایجاد یا بازتولید ساختارهای قدرت تاثیرگذار است، همواره حائز اهمیت بوده و هست. این فرهنگ به دلایل متعدد تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و روان شناختی مضمونی فردگرا و جمع گریز و به عبارتی دیگر رقابت ستیز و غیرمشارکتی داشته است، لذا در آن ساخت قدرت سیاسی به عنوان رابطه یی عمودی، یک سویه و از بالا به پایین در میان حاکمان و مردم تصور می شده است.
این ساخت و رابطه سیاسی اگرچه بازتابی از تلقی قدرت در خانواده و زندگی عامه بوده و بدون تغییرات عمیق اجتماعی و فرهنگی نمی تواند دگرگون شود، اما به طور خاص از اندیشه و نگرش نخبگان نیز تاثیر می پذیرد. بر این اساس می توان گفت طرز تلقی و رفتار سیاسی نخبگان در تقویت یا تضعیف زمینه های توسعه سیاسی، رشد جامعه مدنی و جلب مشارکت و رقابت آحاد و گروه های اجتماعی اثرگذارتر از فرهنگ سیاسی عمومی است.
با تکیه بر اهمیت این موضوع شایسته است در چیستی، چگونگی و بایستگی فرهنگ سیاسی نخبگان در ایران، روزنه هایی نو گشوده شود و پرسش هایی بنیادی در معرض توجه قرار گیرد؛ چرا فرهنگ سیاسی گروه های حاکم در ایران گرایش به ترجیح رابطه «تابعیت محور» بر رابطه «مشارکت مدار» دارد؟ چرا سیاست به جای آنکه عرصه همسازی و همکاری با گروه های مختلف اجتماعی قلمداد شود، بیشتر معطوف به چگونگی از میدان به در کردن رقیبان می گردد؟ اساساً چرا قدرت سیاسی مجرای جامعه پذیری و فرهنگ پذیری مبتنی بر مدنیت، تجمیع و شهروندی نمی شود؟ اینها و پرسش هایی از این دست می توانند چشم اندازهایی تازه در حوزه سیاست نظری و عملی بگشایند.
مشارکت ستیزی نخبگان به این معنا، اگرچه خود هم بر تمرکز ساختاری قدرت سیاسی و هم بر ضعف جامعه مدنی تاثیر می گذارد، اما خود واکنشی برخاسته از تجربه های تاریخی و عملکرد ساخت های سیاسی نیز هست. در این فرهنگ بیشتر رفتارهای سیاسی خاصی شکل می گیرد که بر «بی اعتمادی و بدبینی» متکی است. فرهنگ سیاسی تابعیت، توانایی های افراد را در همکاری و پیدایش اعتماد متقابل از میان می برد، شهروندان را نسبت به کارکرد قدرت سیاسی بدبین می سازد و نگرش های نامساعد نخبگان را نسبت به مشارکت سیاسی و رقابت اجتماعی تقویت می کند. فرهنگ سیاسی نخبگان ایران تاکنون از زوایای مختلفی مورد بررسی قرار گرفته که فصل مشترک فقدان دیدگاه مساعد نسبت به گسترش مشارکت و رقابت در سیاست است.
«ماروین زوئیس» فرهنگ سیاسی نخبگان ایران را در چهار ویژگی «بدبینی سیاسی»، « بی اعتمادی شخصی»، «احساس عدم امنیت آشکار» و «سوءاستفاده های فردی» خلاصه می کند؛ ویژگی هایی که رفتار سیاسی را در جامعه شکل می دهند. «دیوید مک کله لند» زمینه های عمومی این فرهنگ را که در امثال و حکم، فولکلور و ادبیات عامه منعکس است، مانع شکل گیری گرایش های مشارکت جو و رقابت پذیر می داند.
به نظر او «فردگرایی منفی» و پرهیز از بیان صریح نظریات برخاسته از همین خصوصیت ها و زمینه ها است... زرنگی، تک روی، واگذاشتن صلاح مملکت به خسروان، اعتماد نکردن به کسان، انتظار شر داشتن از دیگران، گزافه گویی، فرصت طلبی، آب را گل آلوده کردن، تسلیم در برابر خصم غالب، ترجیح سکوت بر نظرورزی، راز آلودگی، تملق، لاف یاری زدن در نعمت و... از جمله خصوصیت ها و زمینه هایی است که عملاً راه را بر مشارکت ستیزی و رقابت گریزی می گشایند.
«وست وود» بدبینی نهفته در فرهنگ سیاسی نخبگان ایران را مقوله یی می داند که ریشه در واقعیت های تاریخی دارد، به وسیله واقعیت تایید می شود به نوبه خود واقعیت سیاسی را در ایران تشکیل می دهد.
به صورت خلاصه می توان گفت بی اعتمادی و بدبینی نسبت به مقوله قدرت سیاسی از جمله ویژگی های عمده فرهنگ سیاسی تابعیت و واکنش نسبت به رابطه یکسویه و عمودی قدرت به شمار می رود و فرهنگ سیاسی نخبگان را به شدت فرا می گیرد. به این گونه فرهنگ مفهوم و مقوله مشارکت و رقابت یا از عرصه حیات سیاسی خارج می شود یا تصویری مخدوش و وارونه می یابد و طبیعی است که رفتارهای سیاسی برآمده از فرهنگ غیررقابتی و غیرمشارکتی، آمیزه یی از انفعال و کناره گیری، اعتراض پنهان و ترس یا دنباله روی و منفعت طلبی خواهد بود.
این گونه فرهنگ سیاسی نخبگان که دهه ها و سده های اخیر تاریخ ایران را در برگرفته است، نه تنها با مبانی فرهنگ اسلامی ما، فرهنگ فتوت و یاریگری جامعه ما سازگاری ندارد بلکه با تجربه و رویکرد جهان جدید نیز ناهمساز است. پس باید چاره یی نو اندیشید و راه هایی نو در پیش گرفت.
چگونه می توان نگرش ها و رفتارهای نخبگان سیاسی را به مشارکت جویی و رقابت پذیری نزدیک تر کرد؟ روشن ترین پاسخ به آن فراهم کردن زمینه ها و ایجاد نهادهایی است که میل به گشودگی، رقابت و مشارکت داشته باشند و تقویت نهادهای مدنی توزیع مردم سالارانه قدرت سیاسی، تحزب و سازمان یافتگی جامعه را برتابند. اما این سخن تمامی پاسخ نیست.
پاسخ های کامل تر و جامع تر را باید هم بیشتر در میان نخبگان و گروه های سیاسی واکاوید و هم تفصیل آن را بیشتر به میان جامعه برد.
این جهان و این جامعه با توصیه به تنهایی نمی سازد، پس نه دل ها را به خوکردن به تنهایی توصیه کنیم و نه از تن ها بلا بجوییم.
هادی خانیکی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید