جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

هژمونی رژیم صهیونیستی استراتژی آمریکا در خاورمیانه


هژمونی رژیم صهیونیستی استراتژی آمریکا در خاورمیانه
ایالات متحده آمریکا بعد از سرنگونی حکومت صدام و اشغال کشور عراق در راستای نیل به هدف اصلی سیاست خارجی خود یعنی استیلا بر نظام بین الملل که سلطه بر منطقه خاورمیانه جزئی از این هدف می باشد، تحرکاتی را پیرامون تغییر در نقشه سیاسی منطقه خاورمیانه آغاز کرد.
دامنه اصلی این تغییرات بر سه کشور ایران،سوریه و لبنان متمرکز شد. سه کشوری که کمربندی امنیتی را علیه رژیم صهیونیستی ایجاد نموده اند.
برخورد با سوریه بلافاصله بعداز پایان جنگ علیه صدام به صورت یک جنگ روانی کلید زده شد. طرح اینکه فرماندهان ارشد ارتش، وزرا، اعضای برجسته حزب بعث و خانواده صدام به سوریه گریخته اند، تجهیزات شیمیایی و هسته ای صدام به سوریه ترانزیت شده است، نیروهای القاعده از ناحیه سوریه حمایت های نظامی و مالی می شوند و موارد مشابه دیگر آغازگر یک جنگ روانی علیه سوریه بود که با ترور رفیق حریری در بیروت وارد فاز جدیدی شد. از این مقطع فشار بر روی دولت سوریه و شخص بشار اسد فزونی یافت. با متهم ساختن بشار اسد به دخالت در ترور رفیق حریری و اعزام گروه تحقیق سازمان ملل متحد به سوریه و لبنان فشارهای دیپلماتیک بر سوریه به اوج خود رسید که با صدور قطعنامه ۱۵۵۹ شورای امنیت دولت سوریه مجبور شد نیروهای نظامی خود را که به مدت دو دهه در لبنان حفظ کرده بود خارج نماید. این فشارها با خروج «عبدالحلیم خدام» معاون اول حافظ اسد و بشار اسد، از حاکمیت و قرار گرفتن در راس رهبری اپوزیسیون سوریه و برگزاری اجلاس مخالفین دولت سوریه در پاریس به یک زنجیره کامل مبدل گشت. یعنی فشار داخلی بعلاوه فشار خارجی و بین المللی.
با توجه به فشارهای دیپلماتیک سیاسی و اقتصادی که طی سه سال گذشته بر دولت بشار اسد وارد آمده و همچنین بازتولید یک اپوزیسیون قدرتمند به رهبری عبدالحلیم خدام توسط آمریکا، اسرائیل و فرانسه، ابزار نظامی کارایی لازم را در برخورد با سوریه نخواهد داشت چرا که آمریکا و اسرائیل در تلاشند تا با استفاده از ابزار فشار داخلی و فشارهای دیپلماتیک و بین المللی بر تصمیم گیری های دولت سوریه تاثیر گذارند. اما در پی درگیر شدن آمریکا و اسرائیل در یک جنگ نظامی با سوریه بعنوان یک دولت مستقل عرب، اول اینکه حاکمان کشورهای عربی مجبور به واکنش خواهند شد و این با طرح اسرائیلی ها مبنی بر اینکه تا سال ۲۰۰۸ با ۱۰ کشور عربی-اسلامی شمال آفریقا و حوزه خلیج فارس روابط رسمی دیپلماتیک برقرار خواهند نمود مغایر است. دوم اینکه بشار اسد در مواجهه با چنین تهاجمی می تواند وحدت ملی کشور خود را تقویت نموده و فعالیت های چندین ساله اپوزیسیون را خنثی نماید.
به موازات فشار بر سوریه، فشار بر لبنان نیز در دستور کار قرار گرفت. فشار بر لبنان از زمانی که ریاست جمهوری امیل لحود به مدت سه سال دیگر تمدید شد آغاز گردید. با ترور رفیق حریری، خروج نیروهای سوری از لبنان، آزادی سمیر جعجع از زندان، بازگشت میشل عون از تبعید(فرانسه) به لبنان، تقویت سعد حریری پسر رفیق حریری و تشکیل ائتلاف ۱۴ مارس، فشار دیپلماتیک برای تصویب و اجرای قطعنامه ۱۵۵۹ شورای امنیت که خواستار خلع سلاح حزب الله لبنان بود، فشار داخلی و خارجی در دستور کار مقامات آمریکایی قرار گرفت.
برخورد نظامی آمریکا و رژیم صهیونیتی با حزب الله لبنان در راستای هدف اصلی سیاست خارجی آمریکا یعنی هژمونی اسرائیل بر خاورمیانه برابر با هژمونی آمریکا بر نظام بین الملل قرار داشت حزب الله لبنان که یکی از موانع اصلی تحقق هژمونی اسرائیل می باشد می تواند تاثیر بسزایی در سرنوشت آینده منطقه خاورمیانه داشته باشد. به این علت که توقف اسرائیل در راه برتری بر منطقه خاورمیانه به استیلای آمریکا بر کل نظام بین الملل خلل وارد می آورد. به همین دلیل آمریکا و اسرائیل از همه ابزارها چه دیپلماتیک و چه نظامی علیه حزب الله استفاده کرده اند. اما دلیل اصلی درماندگی آمریکا و اسرائیل در مقابل حزب الله به ماهیت جنبش حزب الله برمی گردد. جنبش حزب الله نه مانند گروه های القاعده و طالبان رفتار می کند که به راحتی بتوان با کوچکترین مستمسکی با آنها برخورد کرد و نه یک دولت است که با معادلات دیپلماتیک و مقتضیات نظام بین الملل بتوان با آن برخورد نمود. جنبشی که مشروعیت و محبوبیت منطقه ای و جهانی اش و رهبران آمریکا و اسرائیل را در برخورد با خود به نقطه انفعالی رسانده است. نکته قابل اشاره اینکه آمریکا تمام تلاش خود را به کار بسته تا حزب الله لبنان از معادلات داخلی لبنان و منطقه خاورمیانه حذف گردد و در این راه بیشترین بهره را از استفاده ابزاری از شورای امنیت می برد.
حلقه سوم و مهمترین مانع بر سر سیاست ها و اهداف آمریکا و اسرائیل در منطقه خاورمیانه،جمهوری اسلامی ایران است که سابقه ای ۲۷ ساله در مبارزه و تقابل با آمریکا و اسرائیل داشته و دارد هر چند سعی آمریکا در سال های گذشته بر این بوده است که با به وجود آوردن یک اجماع بین المللی علیه جمهوری اسلامی ایران در بحث پرونده هسته ای بتواند برخورد با ایران را به مرحله اجرا درآورد. با توجه به اینکه فشار داخلی و اپوزیسیون قدرتمندی در خارج از کشور وجود ندارد، تمرکز فشار بر روی ایران از نوع بین المللی بوده است. با توجه به اینکه تاکتیک آمریکا در استفاده ابزاری از شورای امنیت در طی چند سال گذشته به کرات و در موارد مختلف به اجرا گذاشته شده است، تلاش آمریکا بر این بوده که با استفاده از این ابزار و فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد، جمهوری اسلامی ایران را تحت فشار قرار دهد.
با توجه به اینکه جمهوری اسلامی ایران توانسته است نقش بسیار پر رنگی را در رهبری و هدایت ملت ها و دولت های مسلمان و آزادیخواه جهان ایفا نماید، برخورد با ایران آن هم به صورت نظامی برای ایالات متحده آمریکا بسیار پرهزینه خواهد بود، مضاف بر اینکه آمریکا و اسرائیل تا زمانی که دربند کمربند امنیتی جمهوری اسلامی ایران علیه خودشان باشند (حماس و جهاد اسلامی در فلسطین، حزب الله لبنان و سوریه) چنین اقدامی را علیه ایران در دستور کار قرار نخواهد داد.
نتیجه اینکه ایالات متحده آمریکا که داعیه رهبری و برتری بر کل نظام بین الملل را دارد، با استفاده ابزاری از سازمان های بین المللی خصوصا شورای امنیت سازمان ملل متحد تلاش خواهند نمود که عرصه های منطقه ای و بین المللی را بر حزب الله لبنان، سوریه و جمهوری اسلامی ایران تنگ تر نماید. هدف آمریکا این است تا تاثیرگذاری این سه ضلع مثلث را در منطقه خاورمیانه به حداقل رسانده و در مقابل با حمایت از رژیم صهیونیستی، این رژیم غاصب را تبدیل به تنها هژمونی منطقه خاورمیانه مبدل نماید.
محمدنبی آقاتقی
منبع : سایت بصیرت


همچنین مشاهده کنید