شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

آخرین پروسترویکا


آخرین پروسترویکا
هر روز صبح در هاوانا خاطرات مربوط به شاید درخشان ترین سال های ایالات متحده امریکا زنده می شود. در اینجا اتومبیل هایی در رنگ های درخشان از جلوی چشم توریست های امریکایی رد می شوند که سال هاست در امریکا فراموش شده اند. چندین دهه تحریم کوبا از سوی واشنگتن بهترین مکانیک ها و تعمیرکارهای تاریخ اتومبیل را در اینجا به بار آورده و در تمام مدت روز اتومبیل هایی نظیر اولدزموبیل، شورولت و پونتیاک از مقابل دوربین های توریست ها رژه می روند. در این متروپل جهانی ماشین های اوراقی البته هر کس که بخواهد می تواند درشکه سواری هم بکند یا پای پیاده به دنبال آثار ارنست همینگوی باشد یا تصویر اسکلت آن عمارت های زمانی باشکوه را در دوربین خود ذخیره کند.
اما دست نگه دارید، این روزها برای اولین بار هاوانا شانس به راهی دیگر رفتن را هم به ما می دهد. حال می توان از زمان ازدست رفته خلاص شد و به آینده چشم دوخت. می توان به انتخاب خود به برنامه ریزی برای سفرهای درون شهری پرداخت. البته این کار چندان راحتی نیست و باید یک کامپیوتر یا حداقل بخشی از یک کامپیوتر را پیدا کنید،
اما نقطه شروع این چرخش همان موج وعده هایی است که رائول کاسترو دو ماه قبل و از زمان واگذاری قدرت از سوی برادرش به وی به مردم ارائه داد. اما اقدام ویژه کاستروی دوم همان بود که در ماه گذشته به عنوان پیش درآمدی بر آغاز یک پروسترویکا در این آخرین دولت واقعی سوسیالیستی (البته بعد از کره شمالی) انجام داد. آنچه آن فیدل کاستروی کاریزماتیک همواره با جدیت آن را ممنوع می کرد تا به خیال خودش از رویگردانی مردم از کمونیسم و فریب آنها توسط کالاهای مصرفی و ضدانقلاب جلوگیری کند، حال توسط برادرش در نوعی به اصطلاح حراج زمستانی سیاسی، آزاد اعلام می شود.
به ناگاه سیاستی مصرف گرایانه اتخاذ می شود یعنی چیزی که هرگز در جزیره کوچک فیدل وجود نداشت؛ حال دیگر استفاده از کامپیوتر، دی وی دی و تماشای کانالی که فیلم های غربی نشان می دهد برای شهروندان کوبایی مجاز است. کشاورزان در آینده می توانند زمین خود را اجاره دهند یا ابزارآلات و ماشین های کشاورزی خود را به قیمت آزاد بفروشند. کوبایی ها برخلاف سابق اجازه دارند شب را در هتل های گران قیمت و لوکس بگذرانند، اتومبیل کرایه کنند یا در سواحلی که پیش از این تنها برای توریست ها رزرو شده بود، حمام آفتاب بگیرند. البته همه اینها به شرطی است که پول زیادی داشته باشند و از آنجایی که اکثر کوبایی ها چنین پولی ندارند پس کماکان باید بیرون در بمانند،
اما تا چه اندازه می توان خط مشی جدید در کوبا را جدی گرفت؟ آیا گلاسنوست و پروسترویکا هدف است یا تنها نوعی بخشش و لطف و گذشت به شمار می آید؟ آیا این جزیره کمونیستی می تواند رسماً به دنیای مدرن گام بگذارد؟ اولین فروشنده هایی که در طول خیابان گردی ام با آنها روبه رو می شوم وقتی اسم کامپیوتر را می شنوند سری تکان می دهند و چنان نگاهی می کنند که معنایش این است؛ چه پرسش گستاخانه یی، به جای آن در این مغازه جدید ترین موبایل موجود که مجوز رسمی هم دارد موجود است.
از صبح تا شب «کوباسل» تبلیغ می کنند و از پیر و جوان برای خرید سیم کارت های آن صف می کشند، آن موبایل داخل ویترین شبیه به یک مانکن به دور خود می چرخد و قیمتش ۲۶۰ «پزوی قابل تبدیل» است. هر پزوی قابل تبدیل تقریباً برابر با یک دلار و معادل ۲۸ «پزوی ملی» است. اما مساله اینجاست که متوسط دستمزد در کوبا بیش از ۱۸ دلار در ماه نیست. بدین ترتیب قیمت این گوشی موبایل بیش از یک سال حقوق یک معلم است. پس تعجبی ندارد که جمعیت حاضر در این مغازه بیشتر از آنکه مشتری باشند، برای تماشا آمده اند.
به بیشتر مغازه های پرزرق و برق هاوانا سر می زنیم اما اثری از کامپیوتر نیست. هنگام قدم زدن در بخش قدیمی شهر دو مغازه هستند که در مجموع یک کیبورد، بقایایی از یک ماوس و چند کابل و البته یک سوم از مانیتور را موجود دارند، حتی در «قصر کالا» هم که مشتریان زیادی دارد و پزوی ملی در آن رایج است وسایل الکترونیکی گوناگونی وجود دارد اما از کامپیوتر یا قطعات آن اثری نیست. وقتی از فروشندگان در این مورد می پرسم، می خندند و با خجالت می گویند؛ «هر روز منتظر ورود کامپیوتر هستیم.»
تا زمان رسیدن کامپیوتر، چاره یی نیست جز آنکه برای تهیه یک کامپیوتر شخصی سری به بازار سیاه یا مرکز فروش اجناس دست دوم «دوستان خارجی» بزنیم. البته برای دسترسی به اینترنت می توان از کافی نت واقع در خیابان «اورایلی» هم استفاده کرد. پیش از این تنها خارجیان مجاز به استفاده از این کافی نت بودند اما در حال حاضر کوبایی ها هم به آن رفت و آمد دارند و از شدت ازدحام جایی برای نشستن گیر نمی آید. البته هر ساعت استفاده از اینترنت این کافه نزدیک به یک سوم میانگین حقوق در کوبا هزینه دربر دارد و بدین ترتیب معمولاً کوبایی ها به اینجا می آیند که اقوام شان از فلوریدا برای آنها پول می فرستند تا به این وسیله از طریق اینترنت از حال آنها باخبر شوند.
با این حال در برخی هتل های کوبا هم می توان با خرید کارت اینترنت از تنها شرکت موجود در این کشور از فضای وب استفاده کرد اما در اینجا هم معمولاً سایت های مخالف و منتقد فیلتر می شوند. حتی وب سایت بلاگر معروف یعنی یوآنی سانچز نیز که چندین جایزه بین المللی برده و هر روز با نثری شیوا به روز می شود و یک میلیون بیننده دارد، فیلتر شده است.
با این حال بلاگرهای کوبا از همین امکانات برای ارتباط با دنیا استفاده می کنند. آنچه زمانی در بهار پراگ به عنوان روزنامه های ادبی درمی آمد و نویسندگانی مثل واتسلاو هاول در پناه شعر و نثر ادبی از آن به عنوان وسیله انتقاد علیه حکومت استفاده می کردند یا آنچه در روزنامه مسکونیوز دوران گورباچف نوشته می شد، امروزه در کوبا به صورت عصیانگران اینترنتی مشاهده می شود. آنها به هر صورت ممکن وارد صفحات مختلف می شوند و فیلم و مطلب و صفحات روزنامه ها را در همان کامپیوترها ذخیره می کنند و اگر کسی پسورد آنها را نداند، آن مطالب در همان جا باقی می مانند.
همه قواعد بازی گلاسنوست از پراگ گرفته تا هاوانا شبیه به مسابقه دو میان خارپشت و خرگوش است. در همان حال که دولت ها خیلی زود از تب و تاب اصلاحات می افتند، روشنفکران با خواست های فزاینده در انتظار ایستاده اند. بسیاری از کوبایی های سالخورده به دلیل عدم تحقق همه وعده های داده شده در سال های دور، به این تب و تاب تند تغییرات جدید اعتماد چندانی ندارند.
به عقیده آنها بی تردید در نهایت همه چیز بهتر خواهد شد اما بهتر است که سرعت اصلاحات آهسته تر باشد. آنها امید دارند که در این صورت از گزند بی ثباتی و جرم و جنایتی که دیگر دولت های تحت تسلط ایالات متحده در امریکای لاتین از آن رنج می برند، در امان بمانند.
شاید به همین دلیل است که با وجود آنکه رائول کاسترو از همان نمونه های سنتی گلاسنوست و پروسترویکا پیروی می کند اما هرگز به صورت علنی از آنها نامی نمی برد. به غیر از چین که پروسترویکای خود را بدون گلاسنوست آغاز کرد، کاسترو دوم درست به مانند گورباچف پس از کنار کشیدن برادرش فیدل از لزوم بحث و انتقاد آزادانه در مورد وضعیت کشور سخن به میان آورد. او دانشجویان معترض را آزاد گذاشت و دستور داد مقامات امنیتی مانع تجمع های کارگری نشوند. تنها چیزی که به شدت ممنوع است، همان انتقاد به برادرش فیدل است زیرا خود وی هم پنجاه سال در سایه فرماندهی آن برادر کار کرده بود.
همه آنچه به نام اصلاحات پروسترویکا نام گرفته در واقع زاده بازیگران اصلی بوده است؛ بازیگرانی که گاه از روی اتفاق و گاه از طریق فشارهای اپوزیسیون روی کار آمده اند. به عنوان مثال دوبچک در چکسلواکی، لخ والسا در لهستان که در اصل یک کارگر ساده برق کار بود یا دنگ شیائوپنگ در چین یا گورباچف که به عنوان یکی از اعضای نه چندان مهم حزب کمونیست شوروی تومار امپراتوری سوسیالیسم را در هم پیچید.
اما رائول کاسترو ۷۱ ساله تنها برای دموکراسی تلاش نمی کند بلکه به دنبال برپایی یک اقتصاد بازار آزاد و البته تحت کنترل ارتش و حزب است، درست به مانند الگوی چین و ویتنام. رائول به هیچ عنوان در فکر تقبل یک نقش مطرح نیست و توانایی آن را هم ندارد. داستان و تجربه همه تلاش های اصلاح گرایانه یی که خیلی زود باعث دلسردی در عرصه سیاست و جامعه شد، به او می آموزد که باید احتیاط کند. او کارگردانی است که در مقابل تماشاچیان ظاهر نمی شود و تئاتری را به صحنه می برد که تبلیغات زیادی برای آن صورت نمی گیرد.
لغو همه ممنوعیت هایی که رائول کاسترو دستور آن را داد، هنوز هم در هیچ روزنامه یی به صورت رسمی منتشر نشده است، در حالی که پنجاه سال تمام هر کلمه یی که از قلم بوروکراسی دولتی جاری می شد، بلافاصله همچون وحی منزل منتشر می شد. اگرچه دست لرزان پروسترویکا بسیاری فرمان ها را بی اثر کرده است، اما هنوز هم دلایل کافی برای ادامه این اقدامات وجود ندارد. بدون شک تاریخ تلاش های پروسترویکا در گذشته، به رائول کاسترو هم آموخته است که نباید به اصطلاح موضوع دیگری برای تداوم ایده ها و رویاهای ملت در اختیار آنان گذاشت.در حال حاضر آزادسازی های دیگری در عرصه های مختلف نیز به همین نحو در کوبا انجام می شود؛ عرصه هایی که برای جمعیت ۱۱ میلیونی کوبا هنوز هم از اهمیت بالایی برخوردار است یعنی آزادی سفر به خارج و خرید فروش آپارتمان. هنوز هم کوبایی های جوان و بااستعداد برای تحقق خواست های خود در کوبا چشم انداز روشنی ندارند. اگرچه سیستم آموزشی کوبا در همه امریکای لاتین زبانزد است و نرخ بیسوادی در این کشور حتی از نرخ بیسوادی در ایالات متحده هم پایین تر است اما مردم این کشور قربانی یک سیستم دیکتاتوری شکست خورده به شمار می آیند. سفر به خارج ظاهراً آزاد است اما نحوه و روند صدور گذرنامه و هزینه های بالای آن در عمل با ممنوعیت سفر تفاوتی ندارد. اما این روزها مقامات دولتی قول داده اند که به زودی همه این محدودیت ها برداشته شده و همه شهروندان کوبا به استثنای پزشکان و افراد امنیتی و دانشجویانی که خدمت سربازی و تعهدات اجتماعی خود را انجام نداده اند، بتوانند به خارج سفر کنند. علاوه بر آن کوبایی ها می توانند از این پس اموال شخصی و خانه هایی را که دولت در اختیار آنها گذاشته بفروشند و همین طور تحت شرایط خاصی می توانند مایملک خود را برای بازماندگان به صورت ارث باقی بگذارند.
کسی که با نگاه بدبینانه محض به مسائل امروز کوبا می نگرد، در واقع نسبت به دو واقعیت چشم پوشی کرده است؛ اولاً برخلاف چین و روسیه با آن سنت های کهنه استبدادی، اصلاحات اقتصادی در کوبا با برخی رفرم های اجباری سیاسی همراه است.
و به همین دلیل است که رائول کاسترو نقش شخصی و محتاطانه خود در این اصلاحات را چندان برجسته نمی کند و نمی خواهد در نظر نیروهای ارتش آن قهرمانی جلوه کند که زمانی دوبچک، گورباچف و یلتسین بودند. ثانیاً آنچه رائول کاسترو در ۲۸ دسامبر ۲۰۰۷ اعلام کرد از همه دیگر اقدامات وی دشوارتر است یعنی در اختیار گذاشتن زمین به کسانی که بیشترین تولید را دارند. او حوزه کشاورزی را مادر همه اصلاحات نامید. به همین خاطر و برای جلوگیری از نارضایتی هایی که آن سرنوشت را برای شوروی رقم زد، کاسترو دستور اعزام سربازان به مزارع را برای کمک به بازارهای کشاورزی صادر کرد. البته زمانی برادرش نیز چنین دستوری صادر کرده بود اما بلافاصله پس از رفع خطر، اوضاع به روال سابق بازگشت.برای اولین بار از زمان انقلاب در ۵۰ سال پیش، دولت کوبا بخشی از قدرت خود را واگذار خواهد کرد و برخی تصمیم گیری ها در مراکز بخش ها اتخاذ می شود.
زمین ها به افراد یا تعاونی های آزاد کشاورزی واگذار می شود و تعاونی ها می توانند راساً اقدام به خرید کود و بذر و وسایل مورد نظرشان بکنند؛ خریدی که پیش از این صرفاً از سوی دولت انجام می گرفت. پرسشی که در اینجا باقی می ماند این است که این مردم با چه پولی می توانند زمین هایی را که بعضاً ۵۰ سال به صورت بایر باقی مانده اند، بار دیگر حاصلخیز کنند؟ اصولاً چطور می توان کشوری را که بعد از ۵۰ سال حکومت کمونیستی و تحریم های امریکایی وارث یک اقتصاد سوخته است، بار دیگر آباد کرد؟
کوبا امروزه وابسته به کمک های ونزوئلا است و این کشور سالانه در واقع دو میلیارد دلار به کوبا کمک مالی می کند. اما جناب چاوس هم که خود را وارث انقلابی بزرگی چون فیدل کاسترو می داند و نظر خوشی هم به رائول ندارد، از جایگاه چندان محکمی برخوردار نیست. ولی رئیس جمهور جدید کوبا به عنوان اقدام متقابل و برای بیرون آمدن از زیر سایه برادر در عرصه سیاست خارجی به دنبال دوستی با خانم لولا رئیس جمهور برزیل است و از طرف دیگر شخصاً از رئیس جمهور محافظه کار مکزیک یعنی کالدرون برای دیدار ازکوبا دعوت به عمل آورده است.آخرین فروشنده یی که من برای خرید کامپیوتر به وی سر زدم، می گوید؛ «ما کوبایی ها گاه برای فرار از مشکلات کشورمان می خواهیم به ونزوئلا برویم، غافل از آنکه ونزوئلا خود در حال افتادن در دامی است که ما پنجاه سال پیش گرفتار آن شدیم و ظاهراً در حال رهایی از آن هستیم.»
کریستیان شمید- هویر
ترجمه؛ محمدعلی فیروزآبادی
منبع؛Die Zeit
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید