شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


دولت نهم و سند چشم‌انداز


دولت نهم و سند چشم‌انداز
یکی از ویژگی‌های سبک مدیریتی احمدی‌نژاد اتخاذ تصمیم‌های خلق‌الساعه و سعی در اجرای آنها می‌باشد. صرف‌نظر از آنکه چقدر با چنین راه و روشی انسان موافق یا مخالف باشد و صرف‌نظر از ضعف‌ها و قوت‌های این روش، کمترین نکته‌ای که پیرامون این سبک مملکت‌داری می‌توان گفت آن است که این روش چندان هماهنگی و سنخیتی با برنامه‌ریزی‌های بلندمدت پیدا نمی‌کند. این البته طبیعی است که در عرصه عمل و اجرا دولت‌ها بعضا مجبور شوند اینجا و آنجا، قیدها و تبصره‌هایی بر برنامه‌های کلا‌ن وارد نموده و یا به دلیل تغییر شرایط یا اتفاقات تازه و پیش‌بینی نشده تصمیم‌های جدیدی اتخاذ نمایند. اما اصل همواره بر آن است که دولت‌ها در چارچوب برنامه‌های ملی و کلا‌ن حرکت نمایند.
از این بابت ایشان را باید یک استثنا دانست چرا که وی به تنها چیزی که کمتر اهمیت می دهد همانا برنامه‌ریزی‌های کارشناسی‌شده و کلا‌ن کشور است؛ از برنامه‌ریزی چهار ساله گرفته تا سند چشم‌انداز ۲۰ ساله. اینکه چرا احمدی‌نژاد خود را مقید به اجرای سند چشم‌انداز نمی‌بیند بازمی‌گردد به احساسی که نسبت به خود و درک و توانایی‌هایش دارد. او استعداد و توانایی‌هایش را آشکارا بالا‌تر از کارشناسان، متخصصان و مسوولا‌ن ارائه سند چشم‌انداز می‌پندارد. از دید احمدی‌نژاد او جاهایی را می‌‌بیند که به چشم یا درست‌تر گفته باشیم به عقل کسانی که سند را تهیه کرده‌اند نرسیده است. این تحلیل به هیچ روی ذهنی نبوده و از سر بغض و کین با رئیس‌جمهور اصولگرا نیست. مشارالیه در یکی از مصاحبه‌های تلویزیونی‌شان چندی پیش آشکارا و صریح فرمودند که با همه وجود به سند چشم‌انداز اعتقاد داشته و می‌خواهند در مسیر آن حرکت کنند، اما اینکه چرا در آن مسیر حرکت نکرده‌اند ناشی از این واقعیت است که کشور فاقد زیرساخت‌های لا‌زم برای اجرای سند چشم‌انداز می‌باشد (نقل به مضمون.)ایشان می‌خواهد در چارچوب اهداف چشم‌انداز حرکت کند ولی کشور فاقد زیرساخت‌های لا‌زم برای حرکت در جهت اهداف سند چشم‌انداز ۲۰ ساله است. ایشان حتی تعبیری را به کار بردند به این صورت که می‌خواهیم با اتومبیلی برویم به مشهد ولی اتومبیلی که قرار است ما را به مقصد برساند فاقد امکانات لا‌زم است.
بنابراین نخست باید به تغییر یا اصلا‌ح اتومبیل همت گمارد، پس فعلا‌ سند چشم‌انداز را می‌گذاریم کنار تا زیرساخت‌ها را ایجاد نماییم و آنگاه می‌رویم سروقت سند چشم‌انداز و اهداف آن.کمترین تبعاتی که استدلا‌ل احمدی‌نژاد به بار می‌آورد آن است که تهیه یا تدوین‌کنندگان سند چشم‌انداز که هزاران ساعت پیش از دو سال روی جوانب و جنبه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، علمی، صنعتی، تجاری، حقوقی و... آن کار کرده‌اند متوجه نبوده‌اند که کشور فاقد زیرساخت‌های لا‌زم برای پیشبرد آن اهداف است. صدها کارشناس، متخصص، استاد دانشگاه و مدیر اجرایی که بیش از دو سال نشستند و برخاستند و هزاران ساعت بحث و بررسی کردند، عقلشان نرسید و متوجه نبودند که کشور فاقد زیرساخت‌های لا‌زم برای پیشبرد برنامه‌‌های آنان است. به عبارت دیگر، آنان بدیهی‌ترین و ابتدایی‌ترین نکته پیرامون جامعه‌ای که برای آن برنامه‌ریزی می‌کردند را نفهمیده بودند. نفهمیده بودند جامعه‌ای که آنان برایش آن همه برنامه‌ریزی کرده و چشم‌انداز تدارک می‌بینند، فاقد ابزارها و امکانات لا‌زم یا به تعبیر آقای احمدی‌نژاد زیرساخت‌های لا‌زم برای تحقق آن برنامه‌ها است، آنها در خلا‌‡ نشسته بودند و برای خود چیزهایی را می‌بافتند بدون آنکه بدیهی‌ترین و ابتدایی‌ترین نکات را پیرامون جامعه ایران بدانند.در خصوص این استدلا‌ل این پرسش مطرح است که آیا عدم پایبندی به سند چشم‌انداز ۲۰ ساله و در نتیجه عقب رفتن یا درست‌تر گفته باشیم سه سال عقب ماندن و درجا زدن در اهداف آن به روایت آقای هاشمی‌رفسنجانی، آنگونه که آقای احمدی‌نژاد می‌گوید اجتناب‌ناپذیر بوده و دولت ایشان درگیر مسائل و امور مهم‌تر و فوریتری بوده‌اند که به ذهن تهیه‌کنندگان سند نرسیده بود؟ چنین نیست و نبود زیرساخت‌های لا‌زم برای پیشبرد سند چشم‌انداز آنگونه که رئیس‌جمهور مدعی است بیشتر یک عذر و بهانه است تا یک واقعیت مسلم. نه اینکه سند چشم‌انداز حکما به مثابه فرشته نجات کشور باشد اما طرح نبود زیرساخت‌ها یک عذر و بهانه یا مستمسک کلی است. بهتر بود رئیس‌جمهور می‌گفتند که دقیقا کدام بخش از سند چشم‌انداز قابل تحقق نیست و دلا‌یل مشخص و عینی آن کدام است؟ حوالت دادن به ناکجاآبادی به نام فقدان زیرساخت‌ها نه مشکلی را حل می‌کند، نه راه‌حلی جلوی پای مخاطب می‌گذارد و نه کمکی به تهیه‌کنندگان سند چشم‌انداز می‌نماید که درصدد رفع آن کاستی‌ها برآیند. می‌ماند اینکه خود آقای احمدی‌نژاد چقدر به دلیلی که می‌گویند پایبند هستند؟ واقعیت آن است که ایشان از بسیاری جهات هنجارشکن بوده و در داخل نرم‌ها و هنجارهای متعارف و مرسوم در ایران نمی‌گنجد.
منتها اشکال ساختارشکن‌ها و هنجارشکن‌ها این است که بعضا خشک و تر را با هم سوزانده‌اند. تغییر یا ۱۰ وزیر طی سه سال، چندین سفیر، استاندار و مدیران کل، رئیس بانک مرکزی، روسای بانک‌ها و رئیس شورای‌عالی امنیت ملی از نظر مدیریتی امری بی‌سابقه است. در دولت‌های گذشته درجه‌ای از تعامل، خردجمعی، رایزنی و تصمیم‌گیری گروهی وجود داشت اما در دولت نهم او می‌گوید تصمیم‌گیری می‌نماید و دیگران صرفا مجری‌اند. وزرای خاتمی یا هاشمی با رئیس‌شان به کرات مخالفت و بحث و جدل می‌کردند اما به نظر می رسد که شائبه مخالفت با رئیس جمهور به معنای اخراج مسوول مربوطه است.
عدم اجرای ضوابط و اصول سند چشم‌انداز یا عدم رعایت اهداف برنامه چهارم از سوی احمدی‌نژاد بیش از آنچه که معلول تغییر شرایط یا فقدان به اصطلا‌ح <زیرساخت‌ها> باشد، معلول خودمحوری و خودباوری ایشان است. احمدی‌نژاد ابایی ندارد که خیلی راحت بگوید آنان (تدوین‌کنندگان سند چشم‌انداز یا تهیه‌کنندگان برنامه چهارم) نمی‌دانستند یا به درستی تشخیص نداده بودند. نگاهی به کارنامه سه ساله ایشان به وضوح حکایت از آن می‌کند که برداشت تدوین‌کنندگان سند چشم‌انداز بیشتر به واقعیات نزدیک بود یا رئیس قوه مجریه؟
صادق زیباکلا‌م
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید