یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

بررسی نتایج غیر رئالیستی تعین ناقص نظریه با شواهد تجربی


بررسی نتایج غیر رئالیستی تعین ناقص نظریه با شواهد تجربی
در این مقاله برهان تعین ناقص نظریه با شواهد تجربی مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. نشان می دهیم استفاده از این برهان برای تشکیک در صدق نظریه ها کفایت نمی کند و فرضهای ضمنی و غیر بدیهی دیگری برای این نتیجه گیری مورد نیاز است که الزام آور نیست و قابل مناقشه است.
رئالیستها بر خلاف ضد رئالیستها معتقدند پذیرش نظریه های بالغ و موفق، به معنی باور به صدق ( تقریبی ) این نظریه هاست. بررسی و تدقیق در خصوص این ادعای رئالیست ها و براهینی که علیه آن ارایه می شود، از نظر تأثیر آن در رویکرد کلی ما به هدف علم مهم است. تلقی ما از هدف علم و تصمیم گیری در خصوص آن نیز از این جهت دارای اهمیت است که گاه تصمیم گیری در مورد ( چگونگی ) ادامهٔ یک برنامهٔ پژوهشی ( مثل تلاش در ارایهٔ تعابیر مختلف در حوزهٔ نظریهٔ کوانتوم ) منوط به این امر است که دانشمند هدف نهایی علم را صرفاً در کفایت تجربی خلاصه نکند و لذا با وجود کفایت تجربی، پژوهش و بررسی بیشتر به منظور کشف لایه های عمیق تر واقعیت، ادامه یابد و متوقف نشود. مثلاً جستجوی مدل ها و تعابیر مختلف در حوزهٔ مکانیک کوانتوم اغلب مبتنی بر این پیشفرض است که این تلاش ها فهم کاملتری از دنیای اطراف به ما می دهد، این در حالیست که برای فردی که هدف علم را کفایت تجربی بداند، جستجو در جهت ارایهٔ این مدل ها تا مادامیکه کفایت تجربی نظریه را بالا نبرد، هیچ اهمیت معرفتی ندارد. مثلاً بر مبنای همین رویکرد اخیر است که ون فراسن با ایدهٔ نظریه های متغیرهای نهانی، به عنوان نظریه ای رقیب برای نظریهٔ کوانتوم معمولی، مخالف است و آن را نامعقول می شمارد، چرا که به زعم وی نمی توان گفت اگر نظریه ای با وجود کفایت تجربی، تبیین گر نباشد، وظیفهٔ علم ناتمام مانده است .(۱۹۸۰:۲۳)
علاوه بر این، برای هر کسی که در خصوص هستی شناسیِ دنیایی که در آن زندگی می کند کنجکاو باشد، این مسأله دارای اهمیت اساسی است که بداند دنیای اطرافش شامل چه چیزهایی است. اغراق نیست اگر بگوییم هر ارگانیزم زنده برای بقا نیازمند شناخت محیط اطراف خود است؛ به عبارتی می خواهد بداند در محیط اطرافش واقعاً چه چیزهایی وجود دارد. چون شناخت دنیای اطراف به کمک نظریه ها صورت می گیرد، لاجرم این پرسش طرح می شود که آیا هر آنچه در نظریه ها فرض گرفته می شود واقعیت دارد یا صرفاً ابزاری ریاضی است؟ بعبارتی آیا نظریه ها صادقند یا صرفاً ابزاری برای پیش بینی اند؟ اگر نظریه ها تقریباً صادق تلقی شوند می توان گفت لااقل برخی از هویات نظری آنها مدلول و مرجعی واقعی دارند. بنابراین، داوری در مورد وجود یا عدم وجود هویات نظریِ بکار رفته در نظریه، مسبوق و منوط به مشخص شدن موضع ما در خصوص رئالیسم و ضد رئالیسم است. با توجه به آنچه گفته شد، اهمیت پذیرش صدق نظریه ها و تلقی رئالیستی از هدف علم از یک سو با پیشرفت علم، و تا اندازه ای نیز با ارزش ذاتی شناخت محیط اطراف ارتباط پیدا می کند.
از براهین مهمی که ضد رئالیستها بر اساس آن، ادعای رئالیست ها را مورد مناقشه قرار می دهند تعین ناقص نظریه توسط شواهد تجربی است (Under determination of theory by data )که غالباً از آن برای دستیابی به نتایج نسبی گرایانه و مورد چالش قرار دادن صدق نظریه ها استفاده می شود. هدف ما در این مقاله این است که ضمن بررسی دقیق این برهان نشان دهیم که این برهان به تنهایی برای مقصودی که ضد رئالیستها در نظر دارند کفایت نمی کند. بعبارتی نشان می دهیم شیوه استفاده ضد رئالیست ها از این برهان در جهت تثبیت مواضع خود یا غلط است و یا بی اهمیت.
علیرضا منصوری