سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


فقط می نویسم


فقط می نویسم
وقتی صحبت از جایزه بوکر می شود درست ترین پیش بینی در مورد برنده احتمالی را به فیلمنامه نویس معروف ویلیام گلدمن نسبت می دهند که گفته بود: «هیچ کس چیزی نمی داند.» و حال این گفته در مورد برنده جایزه امسال که نویسنده تقریباً گمنامی ـ البته تا پیش از بردن جایزه ـ است مصداق کامل دارد. وقتی آن ان رایت، نویسنده نه چندان شناخته شده رمان تکان دهنده «گردهمایی» و یکی از چهره های «بیگانه» فهرست رقیبان جایزه بوکر ،۲۰۰۷ در تصاحب آن از نویسندگان سرشناسی همچون «یان مک یویین» و یا «لوید جونز» پیشی گرفت پنجمین نویسنده ای شد که در ۵ سال اخیر برخلاف تصور، گمانه زنی و حتی شرط بندی محافل مختلف ادبی این جا یزه را از آن خود می کرد. ان رایت خیلی به شرط بندی این افراد و بنگاه ها اعتقادی ندارد و معتقد است جوایز ادبی همیشه همانطور که مردم فکر می کنند داده نمی شود. او در مورد کسانی که این شرط بندی ها را می کنند و این حدس ها را می زنند، می گوید: «آنها کتاب ها را نمی خوانند، پس از کجا می فهمند، خیلی چیزهای غیرمنتظره در همان شبی که قرار است جایزه را بدهند اتفاق می افتد که مسیر یک نویسنده را عوض می کند.»
با این حال و با وجود داشتن چنین اعتماد به نفسی «ان رایت» کسی نبود که از بردن این جایزه شوکه نشود. او که ایرلندی است ، پیش از ترک دابلین به مقصد لندن برای دلگرمی به ۲ فرزند کوچکش گفته بود: «اگر مادرتان جایزه را نبرد گریه نکنید چون برد و باخت مطرح نیست.»
«ان رایت» چهارمین نویسنده ایرلندی پس از آیریس مردخ، رادی دویل و جان بان ویل است که موفق به دریافت بوکر می شود و می داند که این جایزه ۵۰ هزار پوندی نخستین برگ برنده او در آغاز راهی طولانی برای موفقیت های آتی ادبی است اما در مورد پروسه کارش می گوید: «نمی دانم بردن این جایزه از این پس نوشتن را برای من آسان تر خواهد کرد یا سخت تر.»
چنین تردید و تزلزلی را شاید بتوان به هیجان و کم خوابی این چند روز و مصاحبه های مختلفی که بلافاصله پس از بردن این جایزه با او شده بود نسبت داد. نخستین مصاحبه با یکی از بخش های رادیویی بنگاه خبرپراکنی بی بی بی بود و او حال تنها پس از ۴ ساعت خواب منگی خفیفی را در سر خود حس می کند.
ان رایت در حالی که از این خوش شانسی خود خوشحال است، می گوید : «خوش شانس بودن خیلی خوب است. من همیشه دوست داشتم خوش شانس باشم اما زمان هایی بوده که نوشتن کتاب برایم خوش شانسی نیاورد.» جایزه بوکر نه تنها اعتبار این نویسنده را افزایش داده است، بلکه فروش این کتاب و همچنین آثار قبلی او را در بازاری که رمان های مدرن برای پرفروش شدن تقلا و همواره رقابت می کنند افزایش داده است. پیش از حضور «ان رایت» در فهرست نامزدها، تنها کمتر از هزار نسخه از رمان «گردهمایی» او به فروش رفته بود در حالی که پس از پیروزی بوکر و ظرف تنها چند روز بیش از ۳ هزار نسخه از آن به فروش رفت. او حال با اعتماد به نفس می تواند پیش بینی کند که تا پایان ماه چند هزار نسخه دیگر از آنها به دست خوانندگان علاقه مند خواهد رسید. او می گوید: «اوایل این جایزه را به شکل یک جور تشویق شغلی و ارتقای کاری می دیدم اما وقتی نامم را در فهرست نامزدها دیدم متوجه شدم که خیلی بیشتر از این چیز هاست. همیشه از لحظه اعلام نتایج می ترسیدم چون فکر می کردم با بردن یک نفر دیگر دوران خوش من هم که در فهرست نامزدها بودم به پایان خواهد رسید.»
رمان «گردهمایی» اگر چه همه رقبای «بوکر»ی خود را مغلوب کرده اما مطمئناً جزو یکی از ۱۰ کتاب پر فروشی نخواهد بود که مردم در اوقات فراغتشان یا در ساحل بخوانند. این رمان درباره یک خانواده از هم گسیخته است که غرق شدن عضوی از این خانواده در دریا که برادر راوی است و مرگ او در حقیقت یک خودکشی بوده بهانه ای برای کنکاش در پیشینه خانوادگی آنان و بیرون کشیدن راز هایی نهفته در چندین نسل می شود که ورونیکا به عنوان راوی اصلی واهمه ای از رویارویی با آنها ندارد. به رغم لحن نوشتاری این رمان که غالباً طنز تلخی را در خود نهفته دارد «گردهمایی» رمانی غمبار و سرشار از لحظات تیره و تاریک برای شخصیت ها توصیف شده و حتی نیویورک تایمز در نقدی که بر روی اینها چاپ می کند ابایی ندارد که بگوید در «گردهمایی» «اثری از تسلی دیده نمی شود. چندی پیش رابرت هریس، نویسنده رمان پرفروش «سرزمین پدری» و «پمپئی» در انتقادی کوبنده از سیاست داوران جایزه بوکر در سال های گذشته و سمت و سویی که این جایزه در انتخاب آثار برتر به خودگرفته است، گفت: «ناشران نویسندگان را تحت فشار می گذارند تا رمان های «بوکری» بنویسند یعنی رمان هایی غمبار و سرد که خوانندگان علاقه ای به آنها نشان نمی دهند.» با این حال ان رایت که برخلاف اعتقاد همه رمان های خود را هرگز با چنین ایده ای ننوشته است در دفاع از خود و اثر منتخبش می گوید: «گردهمایی» از لحن طنز خاص در توصیف تلخ ترین اتفاقات همچون مرگ یک عزیز استفاده می کند و این طنز کلامی بی شک همان تسلی ای است که دیگران از آن غافل بوده اند. او ادامه می دهد: «به هر حال هیچ کس به من نگفته بود یک رمان غمگین بنویسم. من هیچ وقت نویسنده مطیعی نبوده ام. اگر کسی به من می گفت درباره چه بنویس، مطمئنم وقتی پشت میزم می نشستم قلمم خشک می شد. کار من نوشتن کتاب است و نمی توانم نظر بیشتری درباره جایزه بوکر داشته باشم.»
کار نوشتن کتاب برای ان رایت از زمانی به طور جدی شروع شد که او برای تولد ۲۱ سالگی خود یک ماشین تحریر هدیه گرفت و در نتیجه از آن زمان در دانشگاه East Anglia در رشته نویسندگی خلاق و زیر نظر استادانی همچون مالکوم برادبوری و آنجلا کارتر تحصیل کرد. با این حال زندگی واقعی او به عنوان یک رمان نویس وقتی شروع شد که او کار سابقش در مقام تهیه کننده یک برنامه زنده تلویزیونی در ایرلند را به خاطر فشار بیش از حد کار رها کرد. او در مورد آن تجربه کاری می گوید: «۳ روز در هفته برنامه زنده داشتیم و واقعاً اگر همین طوری ادامه می دادم یک جایی از پا می افتادم. فشار کار روی ما خیلی زیاد بود.» از آن پس ان رایت ۴ رمان نوشت: «دلخوشی الیزا لینچ»، «تو مثل چه هستی»، «کلاه گیسی که پدرم می پوشید» و «گردهمایی». او همچنین یک اثر غیرداستانی به نام «بچه داری: ورود به دنیای مادری» و مجموعه ای از داستان های کوتاه با نام The Portable Virgin را به چاپ رسانده است. با این حال خارج از محافل ادبی نویسنده چندان شناخته شده ای نیست. کتاب بعدی او که باز مجموعه ای از داستان های کوتاه با نام «عکس گرفتن» است در ماه مارس سال آینده منتشر خواهد شد.
در رمان «گردهمایی» که تحسین برانگیزترین کار اوست شواهد و قراینی از زندگی خود ان رایت بویژه عشق و علاقه وافر او به مطالعه دیده می شود. او برای لحظه ای دابلین دهه ۱۹۲۰ که پدربزرگ و مادربزرگ ورونیکا (قهرمان کتابش) در آن می زیستند را به یاد می آورد: مقطعی از زمان و مکانی که برای همیشه با جیمز جویس که الهام بخش ان رایت بود قرین خواهد بود. او درباره جویس و سایه ای که به نظر بعضی ها این نویسنده بر ادبیات کشور ایرلند انداخته، می گوید: «نویسندگانی در ایرلند هستند که فکر می کنند جویس سایه سنگینی بر ادبیات کشورشان انداخته و آنها در هیبت ادبی او گم شده اند. من فکر می کنم این حرف مسخره ای است چون او الهام بخش بسیاری از آنها بوده و در حقیقت روشنی بخش راهشان بود. او همه درها را باز کرد.»
بخشی از این آزادی نصیب ان رایت نیز شده است که دوست دارد درباره چیزهایی بنویسد که مردم همیشه در اعماق وجود خود بدان اعتقاد دارند اما جرأت و یا شاید حوصله نوشتن آن را نداشته اند و یکی از آنها عشق در عین نفرت است. ان رایت درباره این موضوع ظریف که در رمان «گردهمایی» خود بدان اشاره کرده، می گوید: «یکی از چیزهایی که می خواستم دراین رمان انجام دهم نشان دادن این مسأله است که چطور عشق و نفرت گاه آنچنان در هم تنیده می شوند که نمی توان آنها را از یکدیگر منفک کرد و گاه این حس پیش می آید که انسان از این که خیلی به چیزی دلبسته است از دست خودش عصبانی می شود. این رمان این حقیقت ساده را در بخش هایی نشان می دهد.» در رمان «گردهمایی» بخشی که انعکاس دهنده ، این موضوع است آنجاست که ورونیکا به شوهرش می گوید: «دخترانت هم شوهر خواهند کرد. شوهرانی که از آنها نفرت خواهند داشت چون خودشان را دلبسته به آنها می دانند.»
ان رایت می گوید: «این بار می خواستم عشق را طور دیگری نشان دهم و این یکی از جوانب عشق است. جنبه متفاوتی که کمتر به آن اندیشیده ایم ؛ عشق در عین نفرت.»
رمان «گردهمایی» نقدهای مختلف و واکنش های مثبت و منفی بسیاری را در پی داشته اما شاید مهمترین واکنش که مسیر زندگی ان رایت را برای همیشه عوض خواهد کرد متعلق به هاوارد دیویس، رئیس هیأت داوران جایزه بوکر امسال باشد که در تحسین از رمان «گردهمایی» گفته بود: «این رمان یکی از زیباترین پایان ها را دارد. یکی از بهترین جمله های پایانی یک رمان که تاکنون خوانده ام.» و این جمله چیزی نیست جز نقل قولی از ورونیکا (راوی داستان) که پیوند مجدد او به زندگی و خانواده اش را به خواننده خبر می دهد. ان رایت درباره این مهمترین جمله می گوید: «این جمله یعنی این که نمی توان خانواده را ترک کرد که یک باور سفت و سخت ایرلندی است چون هر وقت با دوستانی در نیویورک یا لندن حرف می زنم می شنوم که آنها برای کریسمس پیش خانواده هایشان نخواهند رفت. یا آن که به والدینشان سر نمی زنند و خیلی کم آنها را می بینند. در زندگی من این امکان ندارد.»
در حال حاضر تنها خواسته ان رایت نوشتن است. کاری که با داشتن مسئولیت خانه، همسرداری و نگهداری از ۲ بچه خردسال ۴ و ۷ ساله دیگر یک کار تمام وقت نیست. او می گوید:«خیلی مقرراتی نیستم. در روزهایی نوشتن خیلی ساده تر از روزهای دیگر است و من فقط زمانی می نویسم که می توانم. قبلاً خیلی کارها را با هم انجام می دادم ولی حالا به نوشتن نیاز دارم چون اگر ننویسم دیوانه می شوم. به نظرم داشتن بچه شما را در کارتان دقیق می کند چون می دانید وقت محدودی برای نوشتن دارید و باید حداکثر استفاده را از آن ببرید.»
اگر ان رایت در گذشته با کمبود وقت مواجه بود حال که تا یک سال آینده عنوان «برنده بوکر» را بر دوش خواهد کشید خود را گرفتارتر از گذشته خواهد یافت آنقدر که از هم اکنون در پاسخ به این پرسش که مابقی روز را چگونه سپری خواهد کرد، می گوید: «کسی چه می داند. زندگیم از این به بعد دیگر مال خودم نیست.»
مترجم: شیلا ساسانی نیا
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید