یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

سبقت از راست


سبقت از راست
اصولگرایان اگر زمانی بر این باور بودند که هیچ اختلاف مبنایی میان آنها وجود ندارد و تحلیل جناح مقابل درخصوص تفرقه در اردوگاه اصولگرایان را فرافکنی رقیب علیه خود قلمداد می کردند؛ اکنون ورق طوری برگشته است که اصولگرایان علاوه بر اعتراف به وجود گسست در میان خود، مدل های مختلفی هم از این آرایش چندوجهی ارائه می دهند.
اگر تا پیش از برگزاری انتخابات شوراهای سوم، عسگراولادی اصولگرایان را به چهار طیف تقسیم می کرد، با نزدیک شدن به انتخابات مجلس هشتم، مریم بهروزی از حضور پنج ائتلاف در جمع اصولگرایان خبر می دهد. نکته جالب اینجاست که اصولگرایان امروزه دیگر از رسانه ای شدن انشقاق خود واهمه ای ندارند و حتی چنددستگی خود را به عنوان امری طبیعی پذیرفته اند؛ اگرچه طبق همان سیاست رنگ باخته هنوز از تلاش برای رسیدن به وحدت سخن می گویند. البته اصولگرایان خود بهتر می دانند که بر تن کردن جامه ای یکدست بر این پیکر چندپاره کاری دشوار و شاید هم محال است.
رجوع به چند انتخابات گذشته دلیل مناسبی بر این مدعاست. در حقیقت به رغم اینکه اصولگرایان معتقدند در هدف یکی بوده و تنها اختلاف آنها در سلیقه و روش است، اما به زعم ناظران سیاسی منشاء تشتت جریان اصولگرا اختلاف روش و سلیقه نیست بلکه این اختلافات تا حد زیادی به نحو تقسیم قدرت بازمی گردد.
از زمانی که اصولگرایان فرصت یافتند تا پیشینیان خود را پس بزنند، موج طیف های مختلف در این جریان به حرکت درآمد و پس از چندی هم این امواج هر یک عنوانی و تابلویی برگزیدند، تابلوهایی که دیگر هیچ اثری از عنوان های سنتی همچون موتلفه و جامعه روحانیت مبارز در آنها وجود نداشت.
در حقیقت این بار اصولگرایانی به میدان آمده بودند که داعیه هر چیز را داشتند؛ داعیه نوآوری در مدیریت، اقتصاد،... و حتی داعیه سردمداری اصولگرایی. شاید به جرات بتوان گفت آنچه امروز عامل ایجاد آرایش چندوجهی در این جریان سیاسی محسوب می شود، درجه ای از تک روی و استقلال طلبی گروه هایی است که اولین حضورشان در انتخابات شورای شهر دوم بود. به عبارت دیگر بازگشت به قدرت و حفظ آن برای طیف های جدید این جریان چنان معیار مهمی محسوب می شود که برای تحقق آن حاضر هستند هر آرایش جدید و یا تغییر شکلی را بپذیرند. این تغییرات با حذف تدریجی سنتی های راست آغاز شد و اکنون با پشت سر گذاشتن همه پیشینیان اصولگرا (اعم از سنتی و تکنوکرات) در حال وقوع است.
ترس از همین مدعی شدن یکجانبه و سندزدن اصولگرایی به نام یک طیف از اصولگرایان در سخنان باهنر نیز به وضوح دیده می شود. باهنری که خود از حامیان بزرگ دولت در مجلس اصولگرا محسوب می شود در عین حال همواره سعی می کند حساب خود را از رایحه خوش خدمت (حامیان دولت احمدی نژاد) جدا کند. وی در سخنانش تاکید می کند که «حاکمیت امروز اصولگرایی نتیجه خون دل خوردن ها و تلاش های ۱۷-۱۶ ساله جریان اصولگرایی است و کسی هم متولی اصلی اصولگرایی نیست». به گفته باهنر اگر عده ای تصور کنند که متولی اصولگرایی هستند، یکپارچگی اصولگرایی تهدید می شود.
این عضو تاثیرگذار مجلس و جریان سنتی اصولگرا تلاش اصولگرایان را زمانی مثمرثمر می داند که اصولگرایان موجودیت خود را نتیجه تلاش اصولگرایان بدانند، نه صاحب اصولگرایی. سخنان باهنر نشان می دهد که یکی از دلایل واهمه اصولگرایان خصوصا راست سنتی اکنون انحصاری شدن تابلوی اصولگرایی از سوی طیفی خاص است.
شاید به همین دلیل بود که این مسئله به کشمکش لفظی این فعال سیاسی و سیداحمد خاتمی مبدل شد. اگر خاتمی راه نجات اصولگرایان از تفرقه را یافتن یک فصل الخطاب می داند، باهنر اما معتقد است که فصل الخطاب جوابگو نیست و اصولگرایان به یک شورا برای اخذ تصمیمات نهایی نیاز دارند. البته خاتمی هم در واکنش به این سخنان باهنر تجربه شورایی را یک تجربه شکست خورده قلمداد می کند.
شاید دلیل خاتمی برای این سخن، تجربه ناکام شورای هماهنگی نیروهای انقلاب برای انتخابات ریاست جمهوری نهم است، انتخاباتی که نقطه عطف اختلافات اصولگرایان محسوب می شود. تا پیش از این انتخابات، اصولگرایان هر چند متفرق بودند، اما مخالفت شان با گروه های نوظهور آنقدر بالا نگرفته بود که خود شخصا وارد رقابت با حریف خودی شوند.
اگرچه در جریان انتخابات نهم هیچ یک از طیف های مختلف اصولگرایان کوتاه نیامد و هر مجموعه ای یک کاندیدا معرفی کرد تا شانس خود را برای حضور در قدرت امتحان کند. به بیان دیگر، آنقدر صدای نواهای مختلف در جمع اصولگرایان بلند بود که هیچ کدامشان هیچ صدایی نشنیدند و نتیجه هم کاندیدایی شد که مورد حمایت مستیم هیچ یک از گروه های اصولگرا نبود.
همین نتیجه منجر به پیدایش طیفی شد که خود را حامی بی قید و شرط دولت و سیاست های آن دانسته و البته داعیه اصولگرایی اصیل هم دارند. به اعتقاد این گروه تاکنون سایر اصولگرایان درک درستی از مبانی اصولگرایی نداشته اند و تعریفشان از اصولگرایی غیر از تعریفی است که این گروه برای خود در نظر گرفته است.
به همین دلیل هم بود که یکجانبه گرایان در انتخابات اخیر (۲۴ آذر) حساب خود را صریحا با هرگونه اصولگرای غیر از خود جدا کردند. همین جدایی، انحصارطلبی و عدم حمایت سایر گروه های این جناح از یکجانبه گرایان بود که نتیجه ای جز شکست برای حامیان دولت در پی نداشت. این عده نه کسی را به به عنوان فصل الخطاب می پذیرند و نه تک نوازی یک طیف خاص را.
هر چند تجربه شورایی شدن هم به ظن بسیاری از ناظران سیاسی راهکار مناسبی برای رسیدن به نقطه نظر مشترک و تجربه مناسبی برای این جمع سیاسی نیست که دوباره بخواهد تکرار شود، چرا که ظاهرا دیگر هیچ یک از اصولگرایان حاضر نیستند منافع طیفی خود را تعدیل کرده و یا از بخشی از آن صرف نظر کنند.
برآیند این تحلیل ها و تفسیرها و البته اخبار درونی این جریان چنین می نمایاند که هم اکنون بهترین گزینه برای طیف های مختلف جریان راست، سبقت گرفتن از یکدیگر در راه فتح کرسی های مجلس هشتم است و البته کوتاه ترین راه، یافتن حلقه و وصلی با قدرت است. در این میان طبیعی است که راست سنتی تلاش بیشتری برای این اتصال به خرج می دهند، چرا که یک جانبه گرایان حمایت دولت را در اختیار دارند و تکنوکرات ها، اکثریت شورای سوم را به دست گرفته اند. بنابراین مهمترین گروهی که به طور رسمی با قدرت ارتباطی ندارد، راست سنتی است.
سنتی هایی که تاکنون تلاش های زیادی هم به خرج داده اند و در راستای همین سعی و کوشش ها، ملاقات هایی را هم به منظور رایزنی با بزرگان اصولگرا ترتیب داده اند، هر چند تاکنون پاسخ درخوری دریافت نکرده اند. دیدار با آیت الله مهدوی کنی، اعضای جامعه مدرسین و در پی آن هم احتمالا جامعه روحانیت توسط این گروه ها انجام شده و هنوز نتیجه آنها مشخص نیست.
ولی اصولگرایان طبق عادت معهود هنوز هم سعی دارند تا اخبار داخلی خود را از معرض رسانه ها مخفی نگاه دارند. اگرچه معمولا همیشه این اطلاعات از کانالی به رسانه ها منتقل می شود. یکی از این دیدارها، ملاقات اعضای جبهه پیروان خط امام و رهبری با اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم است.
این دیدار از جمله برنامه هایی بود که قرار نبود اخبار و محتویات جلسه آن از رسانه ها مخفی نگه داشته شود، اما زمانی که اعضای هر دو تشکل با انتشار خبر مربوط به دیدار خود در سایت های خبری مواجه شدند، قبل از هر چیز اعلام کردند که نباید این خبر تحت پوشش رسانه ای قرار می گرفت.
با این حال اعضای هر دو تشکل به جزئیات و موارد مطروح در جلسه اشاره ای نکردند، اما اخبار غیررسمی حاکی از این است که این دیدار مانند ملاقات اعضای جبهه پیروان با آیت الله مهدوی کنی در راستای تعامل و نزدیکی هر چه بیشتر گروه های اصولگرا در آستانه انتخابات مجلس هشتم انجام شده است. شاید یک روی نگرانی اعضای جبهه پیروان یا جامعه مهندسین از رسانه ای شدن اخبارشان این است که مبادا سایر گروه های اصولگرا به این نوع تک روی ها معترض شوند. شاهد مثال دیگر هم جلسه ای بود که اواخر فروردین و با حضور تعدادی از چهره های سیاسی تراز اول اصولگرایان برگزار شد.
جلسه ای که در آن رئیس جمهور با رئیس مجلس و نایب رئیس مجلس که همزمان ریاست فراکسیون اصولگرایان را برعهده دارد حضور داشتند. سخنگوی جبهه پیروان در حالی خبر از این دیدار داد که به جزئیات آن اشاره ای نکرد.
کمال سجادی اما برداشت خود را از این دیدار اینگونه بیان کرد؛ «نگاه کارشناسی من این است که اصولگرایان سعی می کنند با این دیدارها برای انتخابات مجلس هشتم به ائتلاف حزبی دست یابند و این جمله در راستای این هدف بوده است. همچنین سایت خبری بازتاب هم که به محسن رضایی، یکی از کاندیداهای اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری منتسب است، این خبر را از زاویه دیگری مورد بررسی قرار داده و با اتخاذ لحنی منتقدانه در این باره چنین نوشت؛ در جلسه دیدار برخی از چهره های سیاسی اصولگرایان با رئیس جمهور نظیر عسگراولادی، باهنر و تعدادی از نمایندگان مجلس مانند حدادعادل و فدایی، غیبت چهره هایی چون علی لاریجانی، محسن رضایی و قالیباف جای تامل داشت.
علاوه بر این در گزارش این پایگاه خبری نزدیک به اصولگرایان آمده است؛ بر پایی این جلسه آن هم بدون حضور همه سران اصولگرا یا حداقل چهره های شاخص آنها، اعتراض بخشی از اصولگرایان را به اینگونه حرکات انشعابی در پی داشته است. خبر این پایگاه اطلاع رسانی در حقیقت اعتراض گروهی از اصولگرایان را انعکاس می دهد که در این جناح از وزن و سهمی برخوردارند.
علی لاریجانی، کاندیدای اصولگرایان سنتی در انتخابات نهم در حالی در این جلسه غایب بوده است که اکنون یک مهره موثر در دستگاه دیپلماسی کشور است. لاریجانی شاید اکنون در فعالیت های سیاسی حضور ملموسی نداشته باشد، اما در زمانی نزدیک نمایندگی یک جریان مهم از اصولگرایان را عهده دار بوده است (انتخابات ریاست جمهوری نهم) جریانی که گروه های قدیمی چون موتلفه، جبهه پیروان و جامعه روحانیت در آن می گنجند، اما هم اکنون طیف نزدیک به لاریجانی با قرار گرفتن در آستانه انتخابات مجلس هشتم، ظاهرا جایی در رایزنی ها و تعامل درونی اصولگرایان برای خود پیدا نمی کنند.
محمدباقر قالیباف هم از این مسئله مستثنا نیست؛ قالیبافی که اصولگرایان در بحبوحه انتخابات شورای شهر سعی داشتند تا به هر دستاویزی شده وی را اصولگرا معرفی کنند، اما همین عضو تاثیرگذار جبهه اصولگرایان که با توجه به سابقه نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری و دو سال تصدی شهرداری پایتخت از پایگاه نسبتا گسترده ای نزد اصولگرایان اصلاح طلب برخوردار است نیز در وزن کشی های جدید اصوگرایان به بازی گرفته نمی شود.
گویا موجی در جریان اصولگرا به راه افتاده است که هرازگاهی سر یک طیف از این جبهه را زیر آب می برد! وقتی حامیان دولت سعی می کنند ساز جدایی کوک کنند، طیف های دیگر ادعای انحراف اصولگرایی را مطرح می کنند و وقتی اصولگرایان اصلاح طلب محور ائتلاف اصولگرایان قرار می گیرند، طیف نزدیک به دولت شعار اصولگرایی را از دست رفته می بیند.
شواهد و قرائن هم حکایت از این دارد که این موج جدید همچنان در میان اصولگرایان ادامه خواهد یافت. با این حال هر یک از گروه های اصولگرا می کوشند تا در وزن کشی جدیدی که به راه افتاده است، وزن خود را با تمسک به جریان ها یا افراد تاثیرگذار سنگین کنند، به طوری که حامیان دولت به دلیل تجربه ناموفق خود در انتخابات ۲۴ آذر بعید به نظر می رسد که بخواهد به تک روی خود ادامه دهد.
بنابراین اگر همچنان این گروه خط قرمز خود را با قالیباف و طیف او حفظ کند، ناگزیر است از چهره های شاخص و بانفوذ در مجلس و جریان اصولگرایی (مثلا کسی مثل باهنر) به نفع خود بهره مند شود تا بدین وسیله وزن قابل توجهی را در جبهه اصولگرایان به خود اختصاص دهند.
اصولگرایان سنتی و برخی از آنها چون باهنر اما به دلیل خاطره تلخی که از یکجانبه گرایی حامیان دولت دارند، بعید است چندان علاقه ای به ائتلاف با این گروه از خود نشان دهند. از طرفی برخی از اقدامات آنها نظیر ملاقات با شخص رئیس جمهور نشان از این دارد که این عده می کوشند بی واسطه خود را به مراکز قدرت وصل کنند و یکباره به جریانی تاثیرگذار تبدیل شوند. از سوی دیگر اکنون طیف نزدیک به قالیباف که شورای شهر را نیز در اختیار دارد با نزدیکی به اصولگرایان تکنوکرات خواهان سنگین شدن کفه ترازوی اصولگرایی به نفع خود است. در این میان یک گروه چهارمی هم نادیده انگاشته شده که آن گروه اصولگرایان منتقد دولت در مجلس هستند.
اصولگرایانی که اضلاع تشتت در جریان اصولگرایی را به یک مربع شبیه کرده است و نقش آنها در رقابت های منتهی به انتخابات مجلس از این حیث که هم اکنون حضور پررنگی در مجلس هفتم دارند، جدی تر هم خواهد بود.
حال باید دید در ماه های آینده و با توجه به آغاز به کار شورای شهر سوم، نوع مواجهه دولت و مجلس در ماه های بعد و احتمال پیدایش طیف جدیدی از اصولگرایان در مجلس و شاید وقوع اتفاقات پیش بینی نشده دیگر، کدام یک از طیف های اصولگرایان می توانند نقش خود را پررنگ تر و طیف های رقیب را کمرنگ تر کند، اما از هم اکنون مشخص است که ماه های آینده، ماه های وزن کشی و یارگیری جناح های متعدد اصولگرایان برای یافتن حضوری جدی تر در آرایش بعدی اصولگرایان در انتخابات مجلس خواهد بود.
مرجان توحیدی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید