سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

عقب نشینی از عراق


عقب نشینی از عراق
آتش دو جنگ خانمانسوز مردم عراق را همزمان فرا گرفته است، یکی جنگ عراقیان علیه اشغالگران و دیگری جنگ داخلی. در نتیجه بیش از ده درصد جمعیت ۲۵ میلیون نفری آن کشور آواره شده اند. آمار پناهندگان عراقی در کشورهای منطقه به روایت غربی ها (جدول) وضعیت رقت بار این فاجعه را به نمایش می گذارد.
شاید به همین تعداد از مردم شهرها و روستاها نیز در داخل عراق آواره شده اند، تصور اینکه بر سر کودکان آواره چه می آید، موی بر بدن هر شنونده ای راست می کند. آیا امکان تامین نیازهای اولیه بهداشتی و واکسیناسیون اطفال و نوزادان آواره وجود دارد؟ آیا هیچ دولتی آمادگی دارد هزینه تحصیل کودکان عراقی، حتی در مقطع دبستان را تامین کند؟ دولت اردن برای رسیدگی به امور پناهندگان، درخواست یک میلیارد دلار کمک از سازمان ملل کرده است. طی دو سال اخیر اهالی شهرک ها و محلات بغداد از یکدیگر تفکیک شده اند. دیگر محلات مختلط وجود ندارد. صدها هزار نفر از شیعیان بغداد از ترس هجوم تروریست ها در جنگ فرقه ای، خانه و کاشانه خود را ترک کرده اند و به شهرک ها و محلات شیعه نشین پناه برده اند.
در مناطقی که جماعت سنی و شیعه، ده ها سال در کنار هم زندگی می کرده اند، امروز مردم در خوف و ناامنی شدید به سر می برند، تمام دارایی خود را از دست داده اند و هر روز ده ها و بلکه صدها نفر از افراد غیرنظامی و بی گناه در جریان بمب گذاری ها، جان خود را از دست می دهند. سقوط رژیم صدام موجب شد نظامیان سابق و بعثی ها از اریکه قدرت به زیر آیند، ولی این همه داستان نبوده و نیست. طبقه متوسط شهری هم که بدنه اصلی ادارات دولتی و شرکت های سودآور خصوصی را تشکیل می دادند، نفوذ و موقعیت اجتماعی سابق را از دست داده اند. اکثریت مردم شیعه و کرد عراق که در زمان رژیم سابق تحت فشار صدام می زیستند، امروز مهار حکومت را در دست دارند. وضعیت ائمه جماعات و سران قبایل در قلمرو مثلث سنی نشین عراق، دستخوش چنان تغییراتی شده که دیگر به آسانی سرسپردگی حکومت جدید را نمی پذیرند و حاضرند برای حفظ امتیازات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی سابق، به جنگ ادامه دهند.
● به پایان جنگ بیندیشیم
عرب ها از هر دو فرقه مذهبی، دستشان به خون آلوده شده و هر روز بر نفرت شان نسبت به یکدیگر افزوده می شود. پس از هر عملیات در این جنگ داخلی، آتش انتقام دوباره شعله می کشد، مایه تاسف است که منادیان نفرت بین مذاهب اسلامی تحت عناوین مقدسی مانند «عملیات استشهادی» به اقدام مسلحانه روی آورده اند و از کشته شدن در این راه هم ابایی ندارند. در پنجاه سال گذشته در آسیا و آفریقا و اروپا، حدود ۵۴ جنگ داخلی، شناسایی و مورد مطالعه قرار گرفته است.
پایان بخشیدن به این جنگ ها از طریق مذاکره و اعلام آتش بس هرچند امکان پذیر بوده ولی از شانس موفقیت بالایی برخوردار نیست. این گونه منازعات مسلحانه قومی، اغلب بیش از ده سال به طول می انجامد تا تمامی توان و تاب طرفین درگیر، بسوزد یا یکی از آنها به شکست کامل تن در دهد. نا آرامی های عراق ابعاد خطرناک دیگری را در بطن خود گسترش می دهد که موجبات رنج و محنت دائمی مردم عراق و نگرانی کشورهای همسایه را برای سال های آینده فراهم می آورد. امروز تنها امریکا و القاعده نیستند که در عراق با یکدیگر می جنگند. بمبگذاران هر روز صدها نفر از مردم بی گناه عراقی را هدف قرار می دهند. ادامه خشونت ها نه تنها روابط میان کردها، شیعیان و سنیان عراق را برای ده ها سال دیگر تحت تاثیر قرار می دهد، بلکه متعاقب آن در تمامی مسائل ژئوپولتیک حوزه خلیج فارس هم تغییرات عمده ای را به وجود می آورد.
ایران اسلامی برای آنکه از رنج و محنت این مردم کاسته شود، پس از ۲۷ سال برای اولین بار، آمادگی خود را برای مذاکره با امریکا اعلام کرد، در حالی که می داند این کشور در عراق شکست خورده و راهی جز عقب نشینی ندارد.
▪ عواقب ادامه حضور امریکاییان عبارتند از؛
۱) تلفات بیشتر نظامیان امریکایی
۲) اوج گیری خشونت ها در عراق
۳) انزوای بیشتر امریکا در مبادلات سیاسی بین المللی
۴) اوج گیری مبارزات ضدامریکایی در منطقه
۵) افزایش فشارهای سیاسی علیه بوش در داخل امریکا
اما بدون داشتن تحلیلی شایسته از شرایط جنگ موجود نمی توان پای در میدان مین نهاد، چراکه بررسی وضعیت عراق پس از خروج امریکا به نحوه عقب نشینی نظامیان از عراق بستگی دارد. غفلت از این نکته جایز نیست، اگر امریکا از عراق هم مانند ویتنام با فشار مبارزین مسلح اخراج شود، معلوم نیست صحنه سیاسی و قدرت نظامی در عراق به دست چه کسانی خواهد افتاد؟ نیروی مبارزی که بتواند تا آخرین لحظه به جنگ با اشغالگران ادامه دهد، اندیشه سرنگونی حکومت منتخب مردم عراق را هم از نظر دور نخواهد داشت. آیا نظامیان عراقی و نیروهای طرفدار دولت نوری مالکی به تنهایی خواهند توانست ثبات و آرامش را به میهن خویش بازگردانند؟ آیا همانطور که در لبنان اتفاق افتاد پایان بخشیدن به جنگ داخلی نیازمند نشستی مرکب از سران کشورهای دیگر مانند کنفرانس سران عرب در طائف نیست؟
گمان نبرید که خروج امریکا از عراق فی نفسه برای بازگشت ثبات و آرامش کفایت می کند و در پناه چنین آرامشی، پناهندگان عراقی می توانند از سوریه، لبنان، اردن و غیر آن به موطن خویش بازگردند. بلکه به این سوال بیندیشند که موازنه قدرت میان اقلیت بیست درصدی عرب های سنی با اکثریت حاکم، در عمل چه صورتی به خود می گیرد؟ اینها که نیم قرن همه قدرت و ثروت و سلطه را در انحصار خویش داشتند و همه آن را به زیان اکثریت به کار گرفتند، آیا در آینده نزدیک، دست از خونریزی و کشتار برمی دارند و به قواعد بازی دموکراتیک تن می دهند؟
● دستاورد مذاکرات ایران و امریکا
توافق ایران و امریکا در دور دوم مذاکرات بغداد مبنی بر تشکیل کمیته امنیتی سه جانبه اقدام خوبی است، اما در اهمیت آن نباید اغراق شود. هرجا که خطر اقدامات مسلحانه و مخل امنیت در مرزها احساس شود، فعالیت کمیته های مشترک دولت ها به عنوان نسخه شفابخش تجویز می شود. سال ها پیش از این به منظور تشریک مساعی برای حفظ امنیت نواحی مرزی بین دولت های ایران و پاکستان کمیته مشابهی تشکیل شد، کما اینکه در سال های اخیر کمیته دیگری فعالیت چریک های کرد را در مرز ایران و ترکیه زیر نظر دارد.
حضور نیروهای اشغالگر در عراق باعث می شود که دولت عراق نتواند کنترل مرزها را راساً عهده دار شود و برای حفظ امنیت در این نواحی برنامه های ویژه ای تدارک ببیند. بنابراین کمیته پیشنهادی که در اصل باید صرفاً شامل نمایندگان ایران و عراق می بود، در حال حاضر و تا زمان خروج اشغالگران از عراق به صورت سه جانبه برگزار می شود. امریکایی ها می کوشند که دستور کار این کمیته را به امنیت مرزهای عراق با ایران محدود سازند، درحالی که امنیت این کشور بیشتر توسط تروریست هایی در معرض خطر قرار گرفته که از مرزهای سه کشور عربی همسایه به عراق وارد می شوند و از حمایت مالی و تدارکاتی این سه دولت بهره مند هستند. دولت امریکا خوب می داند که شکست مفتضحانه اش با تلفات سنگین حین عقب نشینی و فرار نیروها همراه خواهد بود. حال آنکه خروج امریکا از عراق می تواند با توافقی آبرومندانه و نه با شکستی مفتضحانه همراه شود.
▪ دولت های همسایه عراق در تحقق هر یک از دو گزینه زیر نقش مهمی خواهند داشت؛
۱) فرآیند خروج نیروهای اشغالگر پس از مذاکره و امضای توافقنامه با دولت عراق می تواند با درخواست رسمی نخست وزیر عراق و تحت نظارت سازمان ملل متحد انجام شود. در این گزینه آبروریزی دولت امریکا در حداقل خواهد بود. دولت بوش خیلی زود باید عراق را ترک کند و زمان کافی برای تکرار سناریوی خروج آبرومندانه نیروهای انگلیس از هنگ کنگ را در اختیار ندارد. امریکا و دولت عراق هر دو امیدوارند که آرایش صحنه سیاسی به نحوی تغییر کند که خشونت ها پس از خروج امریکا تا حدی مهار شود. اما استراتژی امریکا برای نیل به این هدف مورد تایید آقای نوری مالکی نیست.
امریکا با کمک مالی و تسلیحاتی به سران قبایل از آنها می خواهد که با عوامل سازمان تروریستی القاعده به ستیز برخیزند و در عوض به آنها وعده می دهد که از سهم بیشتری در موازنه قدرت سیاسی داخلی برخوردارشان سازد. آنقدر که از طریق صندوق های رای، چنین سهمی برای آنها دست یافتنی نیست.
۲) عقب نشینی بدون تشریفات قانونی، تحت فشار مبارزه مسلحانه نیروهای معارض به نفع هیچ کس نیست. وقوع آن برای امریکا بسیار خطرناک تر است و باعث می شود منافعی که این کشور در عراق برای خود قائل بود، به کلی و برای همیشه از دست بدهد. دولت های مهم طرفدار امریکا در منطقه، به ویژه عربستان، اردن و مصر نیز، که از حمایت های امنیتی و تسلیحاتی امریکا برخوردارند، به خاطر حفظ موقعیت خویش نمی خواهند شاهد شکست مفتضحانه امریکا باشند و تا جایی که در توان دارند از هیچ کوششی برای جلوگیری از آن فروگذار نخواهند کرد. طرف های مذاکرات سیاسی با داد و ستد امتیازها، به تعادل و موفقیت می رسند اگر تنها یک طرف بر حقوق ولو قانونی خویش پافشاری کند و دیگری هیچ امتیازی به دست نیاورد، مذاکره سرانجامی نخواهد داشت. جمهوری اسلامی می تواند به امریکا کمک کند تا با حداقل تلفات، نظامیان خود را از عراق خارج کند و این تنها امتیازی است که اشغالگران می توانند از آن بهره مند شوند، زیرا که به زعم ما، عقب نشینی سازمان یافته و منظم نیرو های بیگانه به نفع مردم عراق و کشور های همسایه هم خواهد بود.
در غیر این صورت خشونت ها و درگیری های مسلحانه همزمان با عقب نشینی نیروهای اشغالگر شدت می یابد، احتمال گسترش هرج و مرج در بعضی مناطق بغداد و شهرهای سنی نشین مانند فلوجه، انبار و عماره وجود دارد. طی مدت کوتاهی دامنه خشونت ها از این مناطق به آسانی به نقاط شیعه نشین نیز سرایت خواهد کرد. به بهانه حمایت از عرب های سنی دولت های وابسته در منطقه می توانند دست به حمایت گسترده از گروه های ضدشیعی بزنند و همچنان بر آتش جنگ داخلی بدمند به امید آنکه گسترش نفوذ ایران در منطقه مهار شود. آنها بدشان نمی آید که شاهد تکرار فاجعه زمستان ۸۴ در سامرا باشند.
نحوه خروج امریکا از عراق می تواند به عنوان مهمترین موضوع در دستور کار مذاکره ایران و امریکا قرار گیرد. امریکا هم برای اینکه بتواند با حداقل تلفات عراق را ترک کند، بایستی همه راه های ممکن برای مهار خشونت در عراق را بررسی کند. برای مهار گروه های ترور، امریکا باید دول عربی همسایه را تحت فشار قرار دهد تا مانع رسیدن کمک های مالی و تسلیحاتی به تروریست ها و گروه های به اصطلاح استشهادی شوند. تنها در این صورت دولت عراق قادر خواهد بود زمینه خروج بدون تلفات نیرو های امریکا را فراهم سازد. جمهوری اسلامی ایران نیز هرگونه درخواست کمک از دولت عراق را با نظر مثبت مورد توجه قرار دهد. نقش ایران می تواند شامل اتخاذ مواضع سیاسی مناسب، گسترش همکاری های تجاری و اقتصادی با عراق و استفاده از نفوذ معنوی خویش برای بازگشت آرامش باشد.
اما هیچ یک از کشورهای همسایه هرگز نمی توانند و نباید عهده دار نقشی شوند که کنفرانس سران عرب در طائف به عهده سوریه گذاشت و حافظ اسد نیز پس از خاتمه جنگ لبنان آمادگی خود را برای پذیرش آن اعلام کرد. ورود نیرو های نظامی کشور های همسایه از جمله ایران، هرگز نمی تواند به حفظ امنیت عراق کمک کند، نه دولت منتخب مردم عراق و نه گروه های معارض و مسلح، هیچ کدام از نظر سیاسی با ورود هرچند محدود نظامیان همسایه موافقت نخواهند کرد، حتی اعزام گروه های آموزشی نظامی به عراق، با توجه به حساسیت های قومی موجود در این کشور، برای ایران و ترکیه به مصلحت نیست، زیرا که تروریست ها به آسانی آنها را به عنوان هدف عملیات انتحاری خود انتخاب خواهند کرد.
احمد حاتمی یزد
مدیرعامل سابق بانک تجارت - دکترای اقتصاد
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید