یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

دام خرس بزرگ‌


دام خرس بزرگ‌
دو ماه پس از این که گرجستان بر سر اوستیای جنوبی به جنگ روسیه رفت، آتش‌بسی که با میانجیگری اتحادیه اروپا برقرار شد به قوت خود باقی است اما تهدید برای امنیت اروپا نیز باقی مانده است. عجیب این است که این مسکو، و نه واشنگتن یا بروکسل، است که بهترین اندیشه‌ها را برای راه‌حلی دائمی برای مناقشات دیرپا در قفقاز و سایر نقاط اروپا دارد.
اما غرب چرا باید با کرملین گفتگو کند؟ استراتژی حاکم غربی آشکارا منسوخ و فاقد قدرت تخیل و دورنگری است. آمریکا غیر از محکوم کردن توسعه‌طلبی روسیه و حمایت از متحد گرجی خود با وعده مبهم عضویت در ناتو کار چندانی نکرده است اقدامی که وضعیت متارکه شکننده جنگ شرق - غرب را نابود خواهد کرد.
گفتگو درباره جنگ سرد جدید نشان می‌دهد رهبران آمریکا در گذشته زندگی می‌کنند اما تاریخ کشور خود را نمی‌دانند. از سوی دیگر دیپلماسی پویای اروپا نمی‌تواند این واقعیت را پنهان کند که وضع اروپایی‌ها در مدیریت بحران خوب است اما در ژئوپلتیک خیلی خوب نیست.
بیش از ۳۰۰ ناظر غیرمسلح (از جمله تعدادی از انگلیس) برای جایگزینی نیروهای روسیه در داخل گرجستان مستقر شده‌اند اما ۲۷ کشور عضو به شدت بر سر روسیه اختلاف دارند و انگلیس و «اروپای جدید» با مشارکت استراتژیک روسیه - اتحادیه اروپا مخالفند در حالی که ایتالیا، فرانسه و آلمان با آن موافقند.
به این دلیل تعجب چندانی ندارد که اتحادیه اروپا نتوانسته در طرح و ساختار امنیتی جدید پان اروپا رهبری را در دست بگیرد. این دقیقا چیزی است که مسکو در سر دارد.
دیمیتری مدودف، رئیس‌جمهوری روسیه از زمان نخستین سفر خود به غرب در ژوئن گذشته، بارها به همتایان اروپایی (و آمریکایی) خود پیشنهاد کرده است درباره معاهده‌ای برای امنیت اروپا مذاکره کنند. چنین معاهده‌ای تضمین‌های امنیتی دسته جمعی برای همه طرفین به بار خواهد آورد و معیارهای مشترک حاکم بر روابط دوجانبه و چندجانبه فراهم خواهد ساخت.
چگونه از موقعیت کنونی به آنجا برسیم؟ نظر مدودف تشکیل کنفرانس پان اروپا با مشارکت کشورها و سازمان‌های فعال در اروپا، از جمله اتحادیه اروپا، ناتو، شورای اروپا و سازمان امنیت و همکاری در اروپا است. الگوی طرح مدودف با عنوان <هلسینکی ۲> همان الگوی سازمان امنیت و همکاری در اروپا شامل فرآیندی دوساله از مشارکت پیگیر شرق - غرب در دهه ۱۹۷۰ است که از تنش‌های جنگ سرد کاست و به جلوگیری از جنگ هسته‌ای کمک کرد.
متاسفانه، این غرب بود که آن طرح ژئو استراتژیک مشترک را باطل کرد. غرب پس از ۱۹۹۰ سازمان همکاری و امنیت اروپا را نیز به سود ناتو کنار گذاشت. گسترش گستاخانه ناتو به شرق شکاف بین روسیه و بقیه اروپا را بیشتر کرد و مانع از هرگونه آشتی واقعی شد.
تلاش کورکورانه دولت بوش برای استقرار سپر دفاع موشکی در لهستان و جمهوری چک نگرانی‌های روسیه را از محاصره شدن به وسیله غرب تشدید کرد. در کنار اعلام استقلال کوزوو، واکنش یک جانبه غرب به بحران گرجستان سوءظن مسکو را که غرب علاقه‌ای به اتحاد با روسیه ندارد، بیشتر کرد.
این موضع غرب به پوتین و مدودف جسارت بیشتر داد تا با برقراری روابط چندجانبه با کشورهای آسیای مرکزی و چین و تقویت روابط دوجانبه با کشورهای سوریه و ایران شرایط تازه‌ای برای روسیه به وجود آورند. حاصل این اقدامات حرکت به سمت برخورد شرق غرب بوده است.
برای اجتناب از ایجاد تنش بیشتر، چاره‌ای جز مشارکت دادن روسیه نیست. اما چگونه از افتادن در دام خرس بزرگ خودداری کنیم؟ رهبری روسیه قطعا برای ایجاد چارچوبی دسته جمعی فشار می‌آورد تا شاید گسترش ناتو را وتو کند،‌ مانع از ایجاد سپر ضدموشکی شود و به اوکراین، مولداوی و گرجستان بی‌طرفی را تحمیل کند.
به هر حال در سیاست، هر کشوری <خطوط قرمز> خود را دارد‌و مسکو در داخل ساختاری چندجانبه قادر نخواهد بود شرایط خود را یک‌جانبه تحمیل کند. از این گذشته هیچ یک از سازمان‌های موجود چتر امنیتی مشترکی ارائه نداده است: ناتو تفرقه‌انگیز، سازمان امنیت و همکاری اروپا دچار تفرقه و شورای اروپا ضعیف است.
کار هر سازمان جدیدی می‌تواند بهتر از آنها باشد. غرب با پذیرفتن مالکیت برابر یک فرآیند مشترک، می‌تواند در مقابل برای راه‌حل سیاسی دائمی مناقشات ارضی اروپا به روسیه فشار بیاورد. در حالی که آمریکایی‌ها به گذشته چسبیده‌اند و اروپایی‌ها غرق در حال هستند شگفت‌آور نیست که غرب اندیشه مدودف را برای آینده مشترک نادیده گرفته باشد. اما وقتی پای امنیت اروپا در میان باشد، غرب تا چه وقت توان نادیده گرفتن پیشنهادهای کرملین راخواهد داشت.
آدریان پبست
مترجم: علی ایثاری کسمایی‌
منبع: گاردین‌
منبع : روزنامه جام‌جم


همچنین مشاهده کنید