یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

معمولاً همان چیزی را ادراک می کنیم که انتظار داریم!


معمولاً همان چیزی را ادراک می کنیم که انتظار داریم!
● آیا آمریکایی ها از اصلاح طلبان حمایت می کنند
۱) اجازه می خواهم برای پاسخ به این پرسش، تمهید نظری کوتاهی را دستمایه خود قرار دهم. این تمهید نظری، مبتنی بر این منطق است که ما معمولاً همان چیزی را ادراک می کنیم که انتظار داریم. اطلاعات تازه با تصاویر موجود در ذهن ما همگون می شود.
هر چقدر ابهام اطلاعات دریافتی بیشتر باشد، شخص از درستی تصویر ذهنی خود مطمئن تر و به همان ترتیب پایبندی او به دیدگاه تثبیت شده بیشتر خواهد بود. بنابراین، معمولاً فردی که اسیر «انتظارات» خود است، هدفش از تحلیل، پرده برداری از واقعیت عینی نیست، بلکه کشف این نکته است که چگونه این واقعیت را به گونه یی خلق کند که عینی و طبیعی به نظر برسد.
نظریه دریافت، آن گونه که استوارت هال به توضیح آن می پردازد، بر این ایده تاکید می ورزد که متن - چه کتاب باشد چه فیلم - منفعلانه از سوی مخاطبان پذیرفته نمی شود، بلکه مولفه های فعالانه را هم شامل می شود. فرد درباره معنای متن مذاکره می کند.
معنا به پس زمینه فرهنگی فرد وابسته است. پس زمینه، می تواند توضیح بدهد که چطور بعضی خوانندگان قرائت خاصی از متن را می پذیرند در حالی که دیگران ردش می کنند. به بیان دیگر، دریافت کننده اطلاعات از طریق فرآیندهای توصیف و مفهوم سازی و جایگزین سازی، معنای آنچه را دریافت کرده، برمی سازد یا بازنمایی می کند. پس، بازنمایی، رفتاری است که از طریق آن ما واقعیت را واجد معنا می سازیم؛ همچنین معناهایی را که درباره خودمان و دیگران و جهان پیرامون مان ایجاد می کنیم، از طریق بازنمایی با یکدیگر سهیم می شویم یا مورد مجادله قرار می دهیم.
۲) در پرتو این تمهید نظری می خواهم بگویم، در تحلیل این اقدام، افزون بر این مهم که امریکایی ها از رهگذر این «اظهار لطف»هایی که گاه و بیگاه نسبت به اصلاح طلبان ایرانی در قالب صنایع لفظی گوناگون و با بهره گیری از تمهیدات و تکنیک های مختلف گفتاری و نوشتاری مبذول می دارند، چه هدف یا اهدافی را دنبال می کنند، باید به تحلیل و تفسیری که از این «گفته ها» و «گفتن ها» توسط برخی از گروه های داخلی ارائه می شود نیز توجه کرد.
● در تحلیل اقدام امریکایی ها توجه به چند نکته ضروری است؛
▪ امریکایی ها کاملاً واقفند که این اقدام شان جز چهره و وضعیتی آنافورمیک نصیب اصلاح طلبان نخواهد کرد. آنامورفوسیس تصویری است که چنان تخریب شده است که تنها از یک زاویه خاص قابل شناسایی است. آنامورفوسیس، شکلی از تعلیق است که معنای ظاهری یک تصویر یا یک وضعیت را به حال تعلیق درمی آورد. امریکایی ها نیک می دانند که اصلاح طلبان همان کسانی هستند که امکان و استعداد دگرسازی آنها را تضعیف و تخریب می کنند.
به بیان ساده تر در صورت تسلط اصلاح طلبان در عرصه سیاست و قدرت این مرز و بوم، امریکایی ها دیگر قادر نخواهند بود
ـ ایران را به مثابه یک دگر رادیکال جایگزین دگری به نام اسرائیل در افکار عمومی اعراب کنند.
ـ حضور نظامی خود در منطقه را توجیه کنند.
ـ وابستگی روزافزون اعراب و کشورهای منطقه به خود را تمهید و تدبیر کنند.
ـ فروش سرسام آور تسلیحات نظامی خود به کشورهای منطقه را ادامه دهند.
ـ اتحادیه های گوناگون امنیتی منطقه یی و فرامنطقه یی را شکل دهند.
ـ تقویت فزاینده توان و قدرت میلیتاریستی خود را برای افکار عمومی داخلی خود توجیه کنند.
ـ ناکارآمدی خود در افغانستان و عراق را توجیه و تفسیر کنند.
ـ برخورد نظامی محتمل خود با ایران را طبیعی و بدیهی جلوه دهند. از این رو، باید چهره یی مشوش و آلوده و کریه از اصلاح طلبان به نمایش بگذارند و افکار عمومی جامعه ایرانی را نسبت به آنان کدر و خدشه دار کنند.
▪ هدف دوم امریکایی ها از این اقدام، رادیکال تر و عمیق تر کردن بدبینی ها و ستیزش های جناحی و مرامی در ایران امروز است.
امریکایی ها نیک می دانند که برخی از گروه های سیادت طلب داخلی ایران مشتاقانه و حریصانه به دنبال بهانه یی برای تخریب و از میدان به در کردن حریف و رقیب خود می گردند. امریکایی ها همچنین نیک می دانند که تنها راه ورودشان به حریم سیاست و قدرت ایران از مسیر شکافی است که در اثر تشدید و تعمیق این بدبینی و ستیزش میان جناح های داخلی ایجاد می شود.
بنابراین در یک اقدام بسیط و تاکتیکی (حمایت تبلیغاتی از اصلاح طلبان)، چنین شرایط استراتژیک را برای عبور خود فراهم می سازند. طنز قضیه این جاست که همین گروه های به ظاهر امریکاستیز، دقیقاً همان کسانی هستند که این مسیر را برای عبور امریکاییان تسطیح و هموار می کنند.
سومین هدف امریکایی ها از این اقدام در این تحلیل نهفته است که آنان به تجربه دریافته اند که اسقاط نظم و نظام مستقر در ایران امروز توسط گروه های رادیکال راست کیش بسیار محتمل تر است تا توسط اصلاح طلبان. به بیان دیگر آنان دریافته اند که تسلط اصلاح طلبان بر عرصه سیاست و قدرت ایران، جز به امتداد و استمرار نظم و نظام دینی- انقلابی نخواهد افزود در حالی که، استمرار حکومت راست کیشان رادیکال می تواند این نظم و نظام را چه در عرصه داخلی و چه در پهنه خارجی در معرض بحران های شالوده شکن متعدد و متنوعی قرار دهد.
به نظر من مهم تر و موثرتر از این اقدام امریکایی ها، تفسیر و تاویل غرض/ مرض آلوده برخی از گروه های راست کیش داخلی از چنین اقداماتی، و تمایل بیمارگونه آنان در تصویر، تبلیغ و ترویج چهره یی کاذب از اصلاح طلبان و نهایتاً، از هم گسیختن سامان نظم هویتی آنان و دگرگونه جلوه دادن آن است. با این بیان می خواهم بگویم اصلاح طلبان به مثابه «لکه های بی معنا یا بدمعنا» (آنافورمیک) صرفاً برساخته سیاست و درایت امریکایی ها نیستند، بلکه برساخته میل و خیال این گروه های راست کیش نیز هستند. از منظر این گروه ها، اصلاح طلبان رادیکال ترین و در عین حال، خطرناک ترین و تحمل ناپذیرترین «دگر گفتمانی -سیاسی» آنان هستند.
زیرا در ساحت و افق خیالی و امیالی آنها گروه های اپوزیسیون غیراصلاح طلب، گروه های تصمیم و تدبیرپذیر هستند؛ دقیقاً مشخص است چه می خواهند و آنچه آنان می خواهند قادر به بی قرار کردن گفتمان آنان و به چالش کشیدن هژمونی آنان نیست.
اصلاح طلبان، اما همان اشخاص تصمیم و تدبیرناپذیرند که درباره آنها نمی توان فهمید که واقعاً چه کسانی هستند و چه می خواهند و نیات و امیال شان چیست. بنابراین آنها همواره مشکوک و مبهم و کدرند. واضح تر و صریح تر بگویم، منافقند؛ نه درونند و نه برون، نه انقلابی اند و نه ضدانقلابی، نه چندان مذهبی اند و نه چندان غیرمذهبی، نه چندان امریکایی هستند و نه چندان ضدامریکایی، نه چندان مردمی اند و نه چندان ضدمردمی.
محمدرضا تاجیک
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید