یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

گوآم و دغدغه های روسی


گوآم و دغدغه های روسی
با به قدرت رسیدن چهره های غرب گرا و ضد روس در پی وقوع انقلاب های رنگی در برخی از اعضای گوآم و روی کار آمدن عناصر جوان و پرانگیزه در تعدای دیگر از آنها، این سازمان تا حدود زیادی از انفعال یا حداقل از کم تحرکی خارج شده و شتاب چشم گیری در حرکت کند آن بوجود آمده است.
پس از پایان عمر جهان دو قطبی که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱م واقعیت پیدا کرد، گرایش به سمت تاسیس و فعالیت سازمانهای منطقه ای نسبت به دهه های قبل تشدید شد. اگرچه در آن دوره نیز سازمان های منطقه ای زیادی تولد یافته و با رویکردها ی مختلف اقتصادی، سیاسی و امنیتی فعالیت می کردند، ولی بعد از افول ستاره عمر ابرقدرت شرق، انگیزه همگرایی های منطقه ای در میان برخی از دولت ها و ملت ها بنا به دلایل مختلفی بیش از پیش قوت گرفت. در میان کشورهای متمایل به ابرقدرت شرق، یکی از دلایل عمده این رویکرد پر کردن خلاء ناشی از فروپاشی شوروی و ایجاد چتر امنیتی جدید در دنیای تازه بود.
برخی دیگر از کشورها با هدف تحکیم موقعیت بین المللی خود در نظام بین الملل یک ـ چند قطبی تمایل خود را به تشکیل سازمانهای همکاری منطقه ای نشان داده و در راه تحقق آن گام برداشتند. در واقع این کشورها به دنبال جهان چند قطبی بوده و تاسیس برخی سازمانهای منطقه ای قوی و پرظرفیت را مقدمه شکل گیری چنین جهانی به حساب می آوردند. شاید بتوان ایجاد سازمان همکاری های منطقه ای شانگهای در سال ۱۹۹۶م به رهبری روسیه و چین و عضویت کشورهای آسیای مرکزی را نمونه بارز این رویکرد به حساب آورد.
در مواردی دیگر، گاه برخی از کشورهای یک حوزه مشخص جغرافیایی صرفا با انگیزه تامین منافع خود بویژه در عرصه اقتصاد و تجارت، اقدام به تشکیل سازمان منطقه ای کرده و با وضع قوانین و مقررات خاص در درون مجموعه خود، به تبادل همکاری می پردازند. مثال روشن این نوع از همکاری های منطقه ای در حال حاضر، سازمان همکاری منطقه ای جنوب شرق آسیا موسوم به «آ- سه- آن» است. این سازمان به رغم اینکه در سال های اول تشکیل خود، در سده شصت میلادی، رویکردهای سیاسی و امنیتی داشته، ولی در مقطع فعلی گرایش آن بیشتر در زمینه همکاری های تجاری و اقتصادی است.
در حوزه جمهوری های شوروی، علاوه بر تشکیل جامعه کشورهای مشترک المنافع ( CIS ) که تنها اسمی از یک سازمان منطقه ای را یدک می کشد و فقط محملی برای روسیه به عنوان وارث اتحاد جماهیر شوروی است تا همچنان دل خود را به اینکه در راس یک مجموعه ای سیاسی است، خوش کند، تاسیس «سازمان توسعه دموکراسی و اقتصادی گوآم» نمونه یک سازمان منطقه ای است که با اهداف و جهت گیری های خاص تاسیس شده و فعالیت می کند.
اینکه سازمان گوآم چه نوع سازمانی است و در دسته بندی های موجود کجا قرار می گیرد؟ موضوع این نوشته مختصر و تحلیلی است و تلاش شده تا در آن، انگیزه های شکل گیری و جهت گیری های کاری و عملی آن در میدان فعالیت، بصورت موجز و گذرا مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد.
● شکل گیری و تاسیس گوآم
سازمان منطقه ای گوآم متشکل از چهار کشور گرجستان، اوکراین، آذربایجان و مولداوی است که همگی از جمهوری های شوروی هستند و در منطقه قفقاز و جنوب غرب فدراسیون روسیه واقع شده اند. در سال ۱۹۹۷م رهبران این چهار کشور تازه استقلال یافته طی نشستی در حاشیه اجلاس سران شورای اروپا در استراسبورگ فرانسه، با صدور بیانیه ای تصمیم و توافق خود را مبنی بر ایجاد یک سازمان همکاری منطقه ای بنام «گوآم» اعلام کردند.
واژه گوآم ترکیبی از حروف اول چهار کشور گرجستان، اوکراین، آذربایجان و مولداوی بر اساس ترتیب حروف الفبای روسی است.
در سال ۱۹۹۹م جمهوری ازبکستان نیز به عضویت این سازمان در آمد و با این اقدام، گوآم حوزه جغرافیایی خود را به شرق دریای خزر یعنی آسیای مرکزی هم گسترش داد. اما عضویت این کشور چندان پایدار نبود و این کشور ظاهرا به علت آشکار شدن هرچه بیشتر ماهیت این سازمان از یک سو و دخالت مستقیم آمریکا به عنوان حامی گوآم در بروز انقلاب های رنگی از سوی دیگر، که تاشکند را هم در سال ۲۰۰۵م تا آستانه انقلاب رنگی پیش برد، از آن خارج شد و رسما در همین سال جدایی خود را از گوآم اعلام کرد.
بدنبال نشست های پراکنده ای که مقامات کشورهای عضو گوآم از سال تاسیس آن در سال ۱۹۹۷م به بعد داشته اند، در ماه می سال گذشته میلادی ( ۲۰۰۶ ) اولین اجلاس سران چهار کشور عضو در شهر کیف برگزار شد. در این نشست علاوه بر رهبران گرجستان، اوکراین، آذربایجان و مولداوی مقامات برخی دیگر از کشورها، بویژه چند کشور شرق اروپا از جمله لهستان، رومانی و بلغارستان و همچنین نمایندگانی از سایر سازمانها و مجامع بین المللی حضور داشتند.
در ۱۹ ژوئن سال جاری دومین نشست سران کشورهای عضو گوآم در باکو پایتخت جمهوری آذربایجان برگزار شد که علاوه بر رهبران کشور های عضو، روسا و مقامات شش کشور اروپایی (لهستان، رومانی، بلغارستان، لیتوانی، لتونی و استونی)، هیئت های نمایندگی آمریکا و ژاپن و نیز نمایندگانی از برخی مجامع و سازمان های بین المللی نظیر سازمان ملل، پارلمان اروپا، سازمان امنیت و همکاری اروپا و.... نیز در آن شرکت کردند، بطوری که مجموع تعداد هیئت های نمایندگی حاضر در اجلاس بنا بر گزارش رسانه های باکو ( محل برگزاری نشست) به حدود سی هیئت و نمایندگی رسید.
در اجلاس ماه می ۲۰۰۶م، ریاست دوره ای سازمان گوآم برای مدت یک سال در اختیار اکراین قرار گرفته بود که با انقضای آن، در اجلاس اخیر این ریاست برای دوره یک ساله جدید به عهده جمهوری آذربایجان گذاشته شد.
دبیرخانه دائمی این سازمان طبق توافق اعضاء در کی یف، مرکز اوکراین واقع شده و دبیر کل فعلی آن نیز والری چچلاشویلی اوکراینی است.
عنوان این تشکیلات از سازمان همکاری های منطقه ای گوآم در ابتدای تاسیس به «سازمان توسعه دموکراسی و اقتصادی گوآم» تغییر یافته و در حال حاضر با این اسم و عنوان معرفی و شناخته می شود.
● محورها و زمینه های همکاری و همگرایی اعضاء
اجتماع و همکاری چند کشور در قالب یک تشکل منطقه ای مستلزم داشتن زمینه ها و محورهای مشترک برای تعامل و همکاری سازنده است. طبیعتا سازمان گوآم نیز از این قاعده کلی مستثنی نیست و پر واضح است که کشورهای عضو این اتحادیه بنا بر نیازها، هدفها و دغدغه های مشترکی که دارند، گرد هم جمع شده و فعالیت هایی را در پیش گرفته اند.
مهمترین محورها و زمینه های همکاری و مشارکت جمعی اعضای این مجموعه در موارد زیر دسته بندی و خلاصه می شود:
۱) دغدغه تامین امنیت و حفظ تمامیت ارضی
سه کشور از چهار کشور عضو گوآم با مسئله جدایی طلبی دست به گریبانند و دغدغه حفظ تمامیت ارضی کشورشان درد مشترکی است که آنها را دور هم جمع کرده تا با همفکری، همکاری و تلاش جمعی بر این تهدید امنیتی فائق آیند.
جمهوری آذربایجان درگیر مناقشه و جدایی طلبی منطقه خود مختار قره باغ است و از سال ۱۹۹۲م بر سر حاکمیت این منطقه با همسایه خود ارمنستان جنگ و اختلاف دارد. البته ارامنه ساکن این منطقه که در عین داشتن خودمختاری در ترکیب جغرافیای سیاسی آذربایجان قرار داشتند، از سال ۱۹۸۸م ادعای جدایی از حاکمیت باکو را مطرح کرده و بر آن پای فشردند. در ادامه این روند سیاسی، دولت ایروان به حمایت از آنان برخاست و در نتیجه، دو کشور، درگیر جنگی تمام عیار شدند. این مناقشه پس از گذشت ۱۹ سال از آغاز آن هنوز راه حلی پیدا نکرده و به رغم فعالیت ۱۵ ساله گروه میانجی مینسک و سپری شدن۱۳ سال از آتش بس میان دو کشور، همچنان معضل بزرگ و بحران اول قفقاز جنوبی به حساب می آید.
گرجستان با مشکل جدایی طلبی اوستیای جنوبی و آبخازیا رودر روست و سالهاست که برسر حاکمیت این دو جمهوری و منطقه خودمختار، با روسیه در تنش و کشمکش به سر میبرد. تفلیس مسکو را به حمایت از جدایی طلبان این دو منطقه متهم می کند و خواستار عدم دخالت روسیه و ایجاد شرایط و زمینه های تسلط و حاکمیت سیاسی خود بر این مناطق است.
در کنار این دو مناقشه فرسایشی و به تعبیری منجمد شده، مولداوی عضو دیگر این سازمان نیز با همین معضل گریبانگیر است و منطقه روس نشین «پری دنییسترویه» با ساز جدایی طلبی خود سالهاست که مشکل اول این جمهوری در تامین امنیت ملی و حفظ تمامیت ارضی به حساب می آید.
بی تردید یکی از دلایل اصلی اجتماع این کشور ها در قالب یک سازمان همکاری منطقه ای وجود این درد مشترک و مواجه بودن آنها با مسئله جدایی طلبی است تا با بکار گیری توان و امکانات مشترک خود همدیگر را در جهت حل این مشکل و رهایی از تبعات سیاسی، امنیتی و اقتصادی آن یاری نمایند.
نکته مهمی که در این رابطه لازم به اشاره است اینکه هرسه کشور یاد شده در بحث جدایی طلبی بخشی از خاک خود، به نوعی با روسیه طرف مقابل هستند و خود را با یک دشمن مشترک رودرو می بینند. گرجستان و مولداوی مستقیما و آذربایجان هم غیر مستقیم مسکو را متهم به ایجاد این مناقشات توان فرسا کرده و عامل اصلی ایجاد چنین بحرانی را رهبران روسیه قلمداد می کنند.
۲) نارضایتی از جامعه کشور های مشترک المنافع (CIS)
هر چهار کشور گرجستان، اوکراین، آذربایجان و مولداوی از کارآیی و عملکرد جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع ( همسود ) که به زعم مسکو جانشین اتحاد جماهیر شوروی شده، در خصوص پرداختن به مسائل و مشکلات اعضاء و تلاش در راستای حل معضلات ناراضی اند و وجود آن را چندان ضروری به حساب نمی آورند. این سازمان که در سال ۱۹۹۱م و به دنبال فرو پاشی شوروی با پرچم داری و زعامت روسیه تشکیل شد، نتوانسته تاکنون انتظارات اعضاء بخصوص آنهایی که با مشکلات بزرگی نظیر کشور های مورد بحث مواجهند را برآورده ساخته و باری از دوش آنان بر دارد.
رهبران چهار کشور عضو گوآم بارها از جامعه کشور های مشترک المنافع به رهبری روسیه انتقاد کرده و فلسفه وجودی آن را زیر سئوال برده اند. آنان روسیه را به تک روی و انحصار گرایی در درون جامعه مشترک المنافع متهم کرده و سیاست های خود محورانه مسکو را عامل عدم موفقیت و بن بست موجود در این مجموعه سیاسی می دانند.
بنابراین تاسیس گوآم را از جهتی می توان نوعی واکنش به ناکار آمدی CIS و تلاش در جهت خروج از انفعال بوجود آمده در سایه عملکرد بی خاصیت آن تلقی می کنند.
۳) ظرفیت ها و امتیازات ژئو پلتیک منطقه
موقعیت فوق العاده مهم و ژئو استراتژیک قفقاز جنوبی و حوزه دریای سیاه که کشورهای عضو گوآم در آن قرار گرفته اند، نقش کلیدی و غیر قابل انکاری در خطوط ارتباطی و شاهراههای مواصلاتی بین شرق و غرب وشمال و جنوب ایفا می کند. این موقعیت کم نظیر جغرافیایی، شرایط بسیار مطلوبی در امر حمل و نقل و ترانزیت کالا و تعامل تجاری و اقتصادی کشورهای منطقه و حتی فراتر از آن را بوجود آورده بطوری که در اجلاس باکو سران کشور های عضو، یکی از اساسی ترین محورهای همکاری را موضوع حمل و نقل عنوان کرده و بر گسترش خطوط مواصلاتی بویژه احداث و گسترش راه آهن تاکید کردند. اجرایی کردن لایحه احداث راه آهن باکو- تفلیس- قارص یکی از مصادیق این بخش از همکاری است که به احتمال زیاد در آینده نزدیک تحقق خواهد یافت.
اتصال آسیای مرکزی به اروپا از طریق این منطقه و راه اندازی کریدور شمال و جنوب که آنهم با مشارکت و عضویت برخی از اعضای این اتحادیه امکان پذیر است، موقعیت ویژه ای را به کشورهای این حوزه بخشیده است که این نیز به نوبه خود یکی دیگر از محورها و زمینه های مهم همکاری در میان اعضای گوآم محسوب می شود و مورد توجه جدی آنهاست.
۴) ترانزیت انرژی و خطوط انتقال نفت و گاز
در مقطع فعلی، مهمترین محور و زمینه همکاری اعضای گوآم ترانزیت انرژی و راه اندازی و بهره برداری از خطوط انتقال نفت و گاز حوزه دریای خزر با استفاده از اراضی کشور های عضو این سازمان به اروپا و غرب است. جمهوری آذربایجان که تنها دارنده منابع نفت و گاز در مجموعه کشورهای گوآم به حساب می آید، برای انتقال این منابع به بازارهای جهانی که عمدتا غرب و اروپا مد نظر است، می بایست خطوط مورد نیاز انتقال نفت و گاز خود را از اراضی اعضای دیگر گوآم عبور دهد. اهمیت این امر زمانی بیش از پیش افزایش یافت که غرب و مشخصا آمریکا بنا بر ملاحظات سیاسی مانع از انتقال انرژی خزر از طریق ایران یا مسیر های دیگر نظیر روسیه به بازار های جهانی شد.
شرایط کنونی منطقه طوری رقم خورده است که آذربایجان به عنوان دارنده ذخایر قابل توجه نفت و گاز از یک طرف و اعضای دیگر گوآم از سوی دیگر با درک متقابل موقعیت و نیاز های همدیگر احتیاج به نزدیکی و همگرایی بیشتر دارند تا قبل از صدور منابع انرژی موجود در خزر به منافع مشترک دست پیدا کنند. البته این وضعیت را بیش از هر چیز و هر کسی، سلطه گری آمریکا بوجود آورده و گرنه آذربایجان گزینه ها و مسیرهای مختلفی برای صدور نفت و گاز خود در پیش رو دارد که می تواند بدون استفاده از اراضی سایر کشور های عضو گوآم نسبت به انتقال و فروش آن اقدام نماید.
در اجلاس باکو، الهام علی‌یف، رئیس جمهور آذربایجان ضمن اعلام اینکه سه حوزه نفتی متعلق به کشورش یعنی آذری، چراغ و گونشلی، ۱ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تن نفت و حوزه های در حال بهره برداری گاز آذربایجان ۵/۱ تریلیون متر مکعب ذخیره گاز دارند، نسبت به ضرورت گسترش خطوط انتقال نفت و گاز خزر به اروپا تاکید کرد. بر این اساس، سران اعضای گوآم در نشست فوق، علاوه بر اشاره به لزوم تکمیل ظرفیت انتقال خط لوله باکو - تفلیس - جیهان که در حال حاضر با نصف ظرفیت خود فعال است، به احداث یک خط لوله جدید نفتی در مسیر ادسا - پرودی - گدانسک تاکید کردند. در صورت تحقق این امر، نفت خزر پس از انتقال به دریای سیاه، از طریق همین خط به سواحل دریای بالتیک در شمال اروپا منتقل می شود.
این در حالی است که هم اینک خط لوله انتقال گاز باکو- تفلیس- ارزروم نیز تا گرجستان فعال شده و تا سال آینده میلادی گاز خزر را به پایانه احداث شده در ارزروم ترکیه منتقل خواهد کرد.
۵) غربگرایی
رهبرانی که در سال ۱۹۹۷ میلادی با صدور بیانیه ای در استراسبورگ اقدام به تاسیس سازمان همکار یهای منطقه ای گوآم کردند، پرورش یافتگان مکتب کمونیسم و دست پروردگان کرملین بودند و هنوز علقه های چند ده ساله خود نسبت به مسکو و جماعت روس تبار را کاملا قطع نکرده بودند. کسانی مثل لئونید کوچما، حیدر علیف و ادوارد شوارد نادزه روسای جمهور اوکراین، آذربایجان و گرجستان علی رغم رنجشها و گلایه های فراوانی که از عملکرد رهبران مسکو طی سال های ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۷ میلادی داشتند، هنوز خود را بی نیاز از نظر لطف اختیار داران کاخ کرملین نمی دیدند و تمایلی به خراب کردن همه پل های پشت سر خود در روابطشان با مسکو نشان نمی دادند. بنابراین دلایل اولیه و اصلی تاسیس گوآم از نظر آنان در درجه نخست ناظر بر همکاری در جهت حل مناقشات درونی و مقابله با حرکت های جدایی طلبانه بود.
در سال ۲۰۰۳ م رهبران کشور های عضو گوآم تقریبا به فاصله چند ماه عوض شده و نسل قدیم رهبران این جمهوری ها جای خود را به نسل جدیدی از رهبران جوانتر و غربگراتر دادند. با این رویداد مهم که همرا با انقلاب رنگی در دو جمهوری از چهار کشور عضو گوآم (گرجستان و اوکراین ) بود، روحیات ضد روسی و یا به بیان دیگر غربگرایانه در این کشورها تشدید شد. بطوری که به تبع آن دولت هایی که سر کار آمدند بیشتر و آشکارتر از رهبران قبلی این جمهوری ها روسیه ستیزی را در پیش گرفتند.
۶) منطقه آزاد تجاری
در مذاکرات نشست سران گوآم در باکو، یکی دیگر از موضوعات و محورهای مذاکره که به عنوان بستر و زمینه همکاری از آن یاد شد، ایجاد منطقه آزاد تجاری در بین کشورهای عضو بود. یوشچنکو و ساآکاشویلی، روسای جمهور اوکراین و گرجستان و واسیلی تارلو نخست وزیر مولداوی در سخنرانی های خود مشخصا روی این موضوع تاکید کرده و خواستار اجرایی شدن آن در آینده شدند. تارلو این کار را مقدمه پیوستن به سازمان تجارت جهانی (WTO) قلمداد نمود و پیشنهاد کرد این پروژه در صورت اجرا، متناسب با قواعد و مقررات WTO پیش برود تا زمینه های الحاق به سازمان فوق به مرور فراهم گردد.
۷) همکاری های فرهنگی
همکاری ها و تبادلات فرهنگی که معمولا بستر ساز تفاهمات سیاسی و مبادلات اقتصادی میان کشورها، چه بصورت دو جانبه و چه در قالب همکاری های چند جانبه محسوب می شود، مورد توجه رهبران گوآم بوده و در اجلاس اخیر نیز بر آن تاکید شد.
یکی از اسنادی که در اجلاس باکو توسط رهبران کشور های عضو به امضا رسید توافق نامه همکاری های فرهنگی اعضای گوآم برای مدت سه سال ( ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰ ) بود و طرفها براساس آن متعهد شدند طی سه سال آینده گام های عملی چشم گیری در این راستا برداشته و برنامه هایی را در کشورهای همدیگر به اجرا در آورند.
● جهت گیری ها ورویکردهای گوآم
با به قدرت رسیدن چهره های غرب گرا و ضد روس در پی وقوع انقلاب های رنگی در برخی از اعضای گوآم و روی کار آمدن عناصر جوان و پرانگیزه در تعدای دیگر از آنها، این سازمان تا حدود زیادی از انفعال یا حداقل از کم تحرکی خارج شده و شتاب چشم گیری در حرکت کند آن بوجود آمده است.
تغییر عنوان این اتحادیه همکاری منطقه ای به «سازمان توسعه دموکراسی و اقتصادی گوآم» نشان از برداشتن گامی دیگر در جهت فعال سازی آن و گسترش دایره عملکرد چنین مجموعه ای تلقی می شود. الهام علیف میزبان اجلاس دوم سران و رئیس یک سال آینده سازمان در سخنرانی افتتاحیه نشست باکو بر گسترش میدان فعالیت گوآم از چارچوب منطقه ای به وسعت و حیطه بین المللی تاکید کرد و اعلام نمود که گوآم از این پس در هیئت و ساختار یک سازمان بین المللی ظاهر خواهد شد (۴).
با توجه به تحرکات و فعالیت های دو سال اخیر گوآم و با عنایت به موضع گیری ها و اظهارات رهبران کشورهای عضو، جهت گیری ها و رویکرد های اصلی این سازمان منطقه ای را می توان در موارد زیر جمع بندی کرد:
الف) رهایی از وابستگی به روسیه و سلطه مسکو
یکی از دلایل و انگیزه های اولیه اعضای گوآم در تشکیل این سازمان، نارضایتی از روسیه و علاقمندی به ارتباط و تعامل هرچه بیشتر با غرب و اروپا بود. با عنایت به اینکه هر چهار عضو این سازمان از جمهوری های شوروی بوده و بطور سنتی در تمام عرصه های سیاسی، امنیتی، اقتصادی و حتی تا حدود زیادی فرهنگی وابستگی به مسکو داشتند، طبیعی است که پس از کسب استقلال، رهایی از قید و بند های این وابستگی، از دغدغه ها و تمایلات آشکار آنها بوده باشد.
رویکرد رهایی این کشورها از مسکو در تمام حوزه ها پیگیری می شود و ضرورت این مسئله از دید آنها غیر قابل تردید تلقی می گردد. مواضع انتقاد آمیز و در مواردی شدیدا ضد روسی برخی از رهبران گوآم ماهیتی «آنتی روس» به سازمان گوآم داده است بطوری که این امر در نشست ها و سخنرانی های رسمی رهبران عضو کاملا آشکار است. در نشست اخیر روسای جمهور گوآم در باکو، الهام علیف، ساآکاشویلی و واسیلی تارلو بدون نام بردن از روسیه، این کشور را به تجاوز گری متهم کرده و عامل اصلی مسئله جدایی طلبی در این جمهوری ها قلمداد کردند. بنا براین در اینکه یکی از رویکرد های اصلی گوآم رهایی از سلطه روسیه در ابعاد مختلف است، تردیدی وجود ندارد و این خط در میان رهبران کشور های عضو بصورت پر رنگ مشاهده می شود.
ب) پیوستن به ساختارهای اروپایی
ورود در ساختارهای اروپایی و همکاری و همگرایی تنگاتنگ با اتحادیه اروپا از جهت گیری های اصلی و اساسی گوآم به حساب می آید و رهبران کشورهای عضو این مجموعه تلاش می کنند روز به روز بر شتاب خود در این مسیر افزوده و پشت سرهم، گام های جدیدی در این راه بردارند. به نظر می رسد این کشورها پس از عضویت در برخی از ساختارها ی اروپایی نظیر شورای اروپا، سازمان امنیت و همکاری اروپا که طی چند سال گذشته اتفاق افتاد، هم اینک نیم نگاهی به اتحادیه اروپا دارند و خیلی علاقه دارند در خصوص طرح و پیگیری این مسئله، چراغ سبزهایی از سوی آن اتحادیه دریافت نمایند.
اگرچه موانع زیادی پیش روی برخی از کشورهای عضو این مجموعه نظیر آذربایجان وجود دارد و سرنوشت ترکیه مثال روشن پیمودن این راه سخت و دشوار است، ولی در مجموع اعضای گوآم انگیزه و امید بیشتری به آن دارند و هر از گاه بصورت غیر مستقیم هم که شده آنرا بر زبان جاری می کنند.
اینکه آیا در این راه توفیقی نصیب اعضای گوآم خواهد شد یا نه نیاز به گذشت زمان و چگونگی پیشرفت امور در آینده دارد.
ج) همکاری با ناتو و تلاش برای عضویت در آن
پیمان نظامی ناتو به عنوان یکی از ابزارهای قدرتمند اروپا و آمریکا در جهت تحکیم و گسترش هژمونی غرب در جهان، پیشروی به سمت شرق را از راهبرد های اصلی خود در دوران پس از فروپاشی شوروی قرار داده است. بی شک نفوذ و حضور در قفقاز و شرق اروپا ( مرزهای جنوبی و غربی روسیه ) از حلقه های اولیه و اولویت دار این حرکت است و سالهاست که فرماندهی و دبیر خانه ناتو برنامه هایی را بدین منظور طراحی و اجرا می کنند که یکی از مشخص ترین آنها برنامه «همکاری برای صلح» است. هم اکنون کشور های عضو گوآم در چارچوب این برنامه، همکاری های نزدیک و مستمری با ناتو دارند.
برخی از کشورهای عضو گوآم از جمله گرجستان و اوکراین فراتر از این رفته و رسما درخواست عضویت در ناتو را ارائه داده اند و بصورت جدی علاقمند هستند تا وارد آن شوند. به رغم مخالفت روسیه با این روند، ناتو هم بصورت آرام و خزنده فواصل این مسیر را طی می کند و با انگیزهای که در میان رهبران برخی از اعضای گوآم وجود دارد، احتمال تحقق آن در آینده منتفی نیست.
د) توسعه و پیشرفت اقتصادی اعضاء
تردیدی نیست که یکی از رویکردهای اعضای گوآم در قالب همکاری و فعالیت جمعی در این سازمان، تلاش مضاعف برای رسیدن به مراتب رشد و ترقی اقتصادی و صنعتی است. ظرفیت ها و امکانات موجود در منطقه و بهره مندی از موقعیت استراتژیک جغرافیایی توسط اعضاء، انگیزه آنان را در این راه دوچندان کرده و آنان را برای رسیدن به این هدف گرد هم جمع کرده است.
درآمدهای حاصل از صدور نفت و گاز خزر که در درجه اول نصیب آذربایجان و در مرتبه دوم بواسطه حق ترانزیت، عاید سایر اعضاء می شود، امکان سرمایه گذاری در بخشهای مختلف اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را به آنها می دهد.
احداث و فعالیت خطوط آهن، ایجاد کریدورهای مواصلاتی در محورهای شمال- جنوب و شرق- غرب و راه اندازی منطقه آزاد تجاری و بازار مشترک که مد نظر رهبران و روسای کشور های عضو است، می تواند به این روند کمک شایانی کرده و نتایج ملموسی داشته باشد.
● سخن آخر
۱) طی چند سالی که از فروپاشی شوروی می گذرد، جمهوری های جداشده از پیکره آن، از فرصت های بدست آمده استفاده کرده و تلاش نمودند با دنیای خارج از روسیه و دیگر مجامع و سازمانهای منطقه ای و بین المللی پیوند و ارتباط دوستی و کاری برقرار سازند. عضویت جمهوری آذربایجان و ۵ کشور آسیای مرکزی (ترکمنستان، ازبکستان، قرقیزستان، تاجیکستان و قزاقستان) در سازمان همکاری های اقتصادی اکو، الحاق آنها به سازمان کنفرانس اسلامی، پیوستن ارمنستان، آذربایجان، گرجستان، اوکراین و.....به سازمان همکاری های منطقه ای دریای سیاه و نمونه هایی از این قبیل مثال های بارز این حرکت است. تاسیس و فعالیت سازمان گوآم را هم می توان در تداوم این رویکرد ارزیابی کرد و آن را تلاشی برای رهایی از سلطه روسیه و نزدیکی به قدرت ها و کشورهای دیگر به حساب آورد.
۲) با توجه به حضور هیئت های نمایندگی آمریکا در نشست های دوره ای گوآم و نقشی که واشنگتن در پیشنهاد اولیه تشکیل آن داشته، می توان ادعا کرد که در پس پرده تولد سازمانی بنام گوآم، آمریکا هم دارای منافعی است و مقاصدی را تعقیب می کند. محدود کردن هرچه بیشتر روسیه، پیشروی در حوزه نفوذ سنتی آن، استفاده از امکانات و ذخایر نفت و گاز منطقه، یار گیری برای پیاده کرده سایر خطوط و سرفصل های راهبرد جهانی واشنگتن برای آینده، محاصره جغرافیایی ایران اسلامی به عنوان کانون حرکت های ضد آمریکایی و رهبر بیداری ملت های مسلمان و......از جمله اهداف و مقاصد آمریکا از حضور و فعالیت در چارچوب کاری برخی سازمانهای منطقه ای نظیر گوآم به حساب می آید. حضور چشم گیر و فعال برخی کشورهای تازه عضویت یافته در اتحادیه اروپا از شرق این قاره همانند لهستان، رومانی، لیتوانی، بلغارستان و...هم معنی داراست. شاید این امر در راستای سرمایه گذاری واشنگتن بر روی کشورهای اروپای شرقی و در ارتباط با سخن رامسفلد وزیر دفاع سابق این کشور مبنی بر تقسیم بندی اروپا به دو بخش پیر و جوان قابل تحلیل باشد. وی در آن اظهار نظر قابل تفسیر بزرگان اروپا نظیر فرانسه و آلمان را نمایندگان اروپای پیر و فرسوده و جمهوری های شرقی آن را نمایندگان اروپای جوان معرفی کرده بود.
۳) علی رغم وجود ظرفیت ها و بسترهای مساعد برای گسترش و پیشرفت گوآم هنوز قضاوت درخصوص میزان توفیق و کار آیی این سازمان در آینده نزدیک، قدری دشوار است و باید منتظر گذشت زمان شد. نمی توان از نظر دور داشت که این جمهوری ها، جوان و تازه استقلال یافته هستند و از پختگی و تجربه سیاسی و تاریخی لازم برای جریان سازی در عرصه فعالیت های سیاسی و اقتصادی بزرگ در حجم و مقیاس بین المللی برخوردار نیستند.
افزون بر این، رهبران این کشورها باید از آلت دست شدن پرهیز کرده و از اینکه ابزاری در دست اروپا و آمریکا برای رسیدن به منافع و مقاصد یکسویه آنان باشند، خودداری نمایند. همکاری و همگرایی منطقه ای به شرط اینکه با رویکرد مستقلانه و با لحاظ منافع ملی کشورهای منطقه باشد پسندیده و حتی در دنیای کنونی اجتناب ناپذیر است و اگر گوآم در این مسیر حرکت نماید، از حمایت سایر کشورهای پیرامونی هم می تواند بهره مند شود.
نویسنده: رضا - میرمحمدی
منبع: سایت - باشگاه اندیشه - به نقل از http://www.iras.ir
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید