سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


دافنه‌ دوموریه‌، از سلاله‌ هنرمندان‌


دافنه‌ دوموریه‌، از سلاله‌ هنرمندان‌
دافنه‌ دو موریه‌ در روز ۱۲ ماه‌ مه‌ ۱۹۰۷ در خانواده‌یی‌ هنرمند در شهر لندن‌ به‌ دنیا آمد. پدرش‌ «سر جرالد دوموریه‌» مدیر هنری‌ و تهیه‌كننده‌ معروف‌ پیس‌های‌ تئاتر و نوه‌ دختری‌ «جرج‌ دوموریه‌» كاریكاتوریست‌ معروف‌ انگلیس‌ بود. سر جرالد همچنین‌ نوه‌ «ماری‌ آن‌ كلارك‌» معلم‌ «دوك‌ یورك‌» دومین‌ پسر پادشاه‌ جرج‌ سوم‌ بود. دافنه‌ دوموریه‌ بعدها شخصیت‌ اصلی‌ داستان‌ «ماری‌ آنه‌» كه‌ در سال‌ ۱۹۵۴ منتشر شد را از «ماری‌ آن‌ كلارك‌» الگوبرداری‌ كرد. عمه‌ دافنه‌ سردبیر یك‌ مجله‌ محلی‌ بود كه‌ بعدها یكی‌ از داستان‌های‌ او را وقتی‌ كه‌ دافنه‌ نوجوانی‌ بیش‌ نبود به‌ چاپ‌ رساند و آن‌ را به‌ یك‌ آژانس‌ چاپ‌ داستان‌های‌ ادبی‌ فروخت‌.دافنه‌ دوموریه‌ بعد از اتمام‌ تحصیلاتش‌ در لندن‌، راهی‌ پاریس‌ شد و در این‌ شهر شروع‌ به‌ نوشتن‌ داستان‌های‌ كوتاه‌ نمود و در سال‌ ۱۹۱۳ اولین‌ داستانش‌ را به‌ نام‌ روح‌ دوست‌ داشتنی‌ منتشر كرد و در پی‌ آن‌ دو داستان‌ دیگر چاپ‌ كرد. اعتبار و اهمیت‌ دافنه‌ با نوشتن‌ شرح‌ حال‌ كامل‌ پدرش‌ به‌ نام‌ «یك‌ تصویر» و داستان‌ معروفش‌ «میكده‌ ژاماییك‌» آشكار شد و همگان‌ با نام‌ او آشنا شدند. در همین‌ سال‌ها دافنه‌ دوموریه‌ كتابی‌ تحت‌ عنوان‌ «كافه‌ جاماییكا» را منتشر كرد كه‌ بعداص توسط‌ آلفرد هیچكاك‌، فیلمی‌ از آن‌ ساخته‌ شد. یكی‌ از زیباترین‌ داستان‌های‌ دافنه‌ با عنوان‌ «پرندگان‌» كه‌ قصه‌ تقابل‌ طبیعت‌ و انسان‌ را نشان‌ می‌دهد نیز توسط‌ این‌ فیلمساز ساخته‌ شد. در سال‌ ۱۹۴۴ فیلمی‌ از رمان‌ دیگر دافنه‌ با نام‌ «مرداب‌ مرد فرانسوی‌» كه‌ در خصوص‌ یك‌ دزد فرانسوی‌ بود نیز ساخته‌ شد. در این‌ سال‌ها شاهد تبلور استعداد دافنه‌ دو موریه‌ هستیم‌ كه‌ مضامین‌ داستان‌هایش‌، محور اصلی‌ فیلم‌های‌ هیچكاك‌ هستند و همكاری‌ این‌ دو با یكدیگر باعث‌ جاودانگی‌ آثار دافنه‌ و همچنین‌ فیلم‌های‌ هیچكاك‌ شده‌ است‌. دافنه‌ دو موریه‌ در سال‌ ۱۹۵۱رمان‌ معروف‌ خود با عنوان‌ «دختر عموی‌ من‌ راشل‌» را به‌ رشته‌ تحریر در آورد كه‌ در سال‌ ۱۹۵۲ فیلمی‌ از روی‌ آن‌ سا
خته‌ شد. این‌ داستان‌ به‌ خوانندگان‌ خود شرح‌ می‌دهد كه‌ چگونه‌ یك‌ مرد ممكن‌ است‌ بازیچه‌ زنی‌ كه‌ شاید شوهرش‌ را به‌ قتل‌ رسانده‌ است‌، قرار بگیرد. در این‌ داستان‌ «آمبروس‌ اشلی‌» با دختری‌ زیبا به‌ نام‌ «راشل‌ سنگالتی‌» آشنا می‌شود و با او ازدواج‌ می‌كند و شش‌ ماه‌ بعد می‌میرد. اما این‌ مرد پیش‌ از مرگش‌، نامه‌هایی‌ را برای‌ خواهرزاده‌اش‌ فیلیپ‌ كه‌ در ضمن‌ راوی‌ داستان‌ هم‌ هست‌ می‌فرستاده‌. فیلیپ‌ ابتدا از راشل‌ متنفر می‌شود و سپس‌ دلبسته‌ سحر و افسون‌ او می‌گردد. در پایان‌ این‌ داستان‌ نیز دافنه‌ دوموریه‌ این‌ سوال‌ را بدون‌ پاسخ‌ می‌گذارد كه‌ آیا آمبروس‌ واقعاص توسط‌ راشل‌ به‌ قتل‌ رسیده‌ یا اینكه‌ خود قربانی‌ معصوم‌ تصورات‌ فیلیپ‌ شده‌ است‌ و در ادامه‌ داستان‌ راشل‌ می‌میرد و این‌ راز را با خود به‌ گور می‌برد.
دافنه‌ دوموریه‌ خود در جایی‌ می‌گوید: «بعضی‌ اوقات‌ تصور می‌كنم‌ كه‌ راشل‌ قاتل‌ است‌ و بعضی‌ وقت‌ها خیر. من‌ در پایان‌ این‌ قصه‌ نتوانستم‌ ذهن‌ خودم‌ را به‌ قاتل‌ بودن‌ یا نبودن‌ این‌ زن‌ متقاعد كنم‌.» در این‌ میان‌ آنچه‌ واضح‌ است‌ نقش‌ فیلیپ‌ در قتل‌ او است‌ و شاید قاتل‌ اصلی‌ قصه‌ هم‌ او است‌.در سال‌ ۱۹۳۲، دافنه‌ دو موریه‌ بر آن‌ می‌شود تا زندگی‌ مشتركی‌ را آغاز كند از این‌ رو با «كلنل‌ آرتور مونتگیو برونینگ‌ دوم‌» كه‌ از فرماندهان‌ نیروی‌ هوایی‌ انگلیس‌ بوده‌ و مدت‌ها سمت‌ فرماندهی‌ گارد محافظت‌ از كاخ‌ سلطنتی‌ را بر عهده‌ داشته‌ و بخاطر خدماتش‌ در طول‌ جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ لقب‌ سر یا شوالیه‌ را به‌ دست‌ آورده‌ بود، ازدواج‌ كرد. آنها ۳۳ سال‌ شادمانه‌ در كنار یكدیگر زندگی‌ كردند و ثمره‌ این‌ ازدواج‌ سه‌ فرزند بود. دافنه‌ دوموریه‌ در خلال‌۳۳ سال‌ زندگی‌ مشترك‌ با همسرش‌، همواره‌ از حمایت‌ها و تشویق‌های‌ او برای‌ نوشتن‌ هر چه‌ بیشتر برخوردار بود.اما دافنه‌ در سال‌ ۱۹۶۴ او را برای‌ همیشه‌ از دست‌ داد. در همین‌ سال‌ دافنه‌ كتاب‌ دیگر خود را با نام‌ لنز آبی‌ به‌ رشته‌ تحریر در آورد.مضمون‌ این‌ كتاب‌ ما را به‌ یاد رمان‌ مشهور مسخ‌ نوشته‌ فرانتس‌ كافكا می‌اندازد. چرا كه‌ در آن‌ كتاب‌ قهرمان‌ داستان‌ پی‌ می‌برد كه‌ یك‌ عنكبوت‌ است‌. در داستان‌ لنز آبی‌ نیز قهرمان‌ داستان‌، روزی‌ خود را یك‌ گوزن‌ می‌بیند. گوزنی‌ كه‌ برای‌ جنگیدن‌ بیشتر، دیگر خسته‌ و ناتوان‌ شده‌ و هر لحظه‌ آماده‌ كشته‌ شدن‌ بود. داستان‌ این‌ كتاب‌ توجه‌ خوانندگان‌ وقت‌ را به‌ خود جلب‌ كرد تا جایی‌ كه‌ برای‌ چندین‌ سال‌ پیاپی‌ این‌ كتاب‌ مدام‌ تجدید چاپ‌ می‌شد. ماجرای‌ به‌ ظاهر ساده‌ داستان‌ با به‌ كار گذاشتن‌ لنز آبی‌ بر چشم‌های‌ خانم‌ «ماردا وست‌» آغاز می‌شود. این‌ لنزها باعث‌ شد تا خانم‌ وست‌ دیگران‌ از جمله‌ همسر خود را انسان‌هایی‌ با سر حیوان‌ ببیند. هر چند خود دافنه‌ دوموریه‌ این‌ داستان‌ را به‌ همه‌ كسانی‌ كه‌ دارای‌ لنز آبی‌ هستند، توصیه‌ می‌كند اما در پایان‌ داستان‌ وحشتی‌ عجیب‌ سراسر وجود خواننده‌ را فرا می‌گیرد و به‌ خود می‌گوید كه‌ ای‌ كاش‌ صاحب‌ چشمانی‌ با لنز آبی‌ نمی‌شد.دافنه‌ دوموریه‌ در سال‌ ۱۹۶۹ بخاطر زحماتش‌ در عالم‌ ادبیات‌ انگلیس‌ به‌ لقب‌ شوالیه‌ مفتخر گردید. او وقتی‌ به‌ این‌ افتخار كه‌ آرزوی‌ هر نویسنده‌ چیره‌ دستی‌ است‌ رسید كه‌ اكثریت‌ مردم‌ این‌ كشور داستان‌هایش‌ را خوانده‌ و با نام‌ دافنه‌ دوموریه‌ بخوبی‌ آشنا بودند. از جمله‌ مهمترین‌ آثار ارزشمند دافنه‌ دوموریه‌ عبارتند از روح‌ مهربان‌، دختر عموی‌ من‌ راشل‌، پرندگان‌، سپر بلا، و ده‌ها اؤر دیگر.جالب‌ است‌ بدانید طبق‌ آخرین‌ سرشماری‌ بی‌بی‌سی‌، موسسه‌ خبری‌ انگلیس‌ در مورد پر طرفدارترین‌ داستان‌های‌ این‌ كشور، داستان‌ «ربه‌كا» همچنان‌ درصدر داستان‌های‌ انگلیسی‌ قرار دارد. باید گفت‌ داستان‌های‌ «دافنه‌ دوموریه‌» همواره‌ به‌ لحاظ‌ برخورداری‌ از مضامین‌ عاطفی‌ و اجتماعی‌ و غالب‌ بودن‌ این‌ خصیصه‌ مورد توجه‌ عامه‌ مردم‌ در سراسر جهان‌ قرار گرفته‌ است‌ و عمده‌ این‌ داستان‌ها به‌ زبان‌های‌ متعددی‌ از جمله‌ فارسی‌ ترجمه‌ شده‌ است‌.در پایان‌ خالی‌ از لطف‌ نیست‌ بدانید فیلم‌ «ربه‌كا» كه‌ در سال‌ ۱۹۴۰ و محصول‌ امریكا است‌ هنوز یكی‌ از با ارزش‌ترین‌ آثار هنر هفتم‌ است‌. در این‌ فیلم‌ آلفرد هیچكاك‌ از حضور هنرپیشگان‌ بنامی‌ همچون‌ لارنس‌ اولیویه‌، جون‌ فونتین‌ و جرج‌ سندرز بهره‌ گرفته‌ است‌. این‌ فیلم‌ برنده‌ جایزه‌ اسكار شده‌ بود.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید