سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


خود ، غریبی در جهان چون شمس نیست


خود ، غریبی در جهان چون شمس نیست
● تاملی در كتاب مقالات شمس و ترجمه انگلیسی آن
«من عادت نبشتن نداشته ام هرگز، سخن را چون نمی نویسم در من می ماند و هر لحظه مرا روی دگر می دهد.» شمس تبریزی
▪ پروفسور ویلیام چیتیك در مقدمه كتاب
«Me and Rumi» نوشته است كه سال های جوانی زمانی كه قصد داشت تا تحقیقی كامل درباره شمس تبریزی انجام دهد و كتاب «مقالات شمس» را به عنوان رساله دكترای خود تصحیح و جمع آوری كند، مرحوم فروزانفر كه در آن زمان استاد او در دانشكده ادبیات دانشگاه تهران بوده است، محترمانه او را از انجام چنین كاری نهی می كند و توضیح می دهد كه انجام چنین كار بزرگی از عهده یك دانشجوی دكترا برنمی آید و چنین اقدامی باید از سوی استادی مبرز و اندیشمندی بزرگ انجام گیرد كه تسلط بی نقصی بر روی متون تصوف و ادبیات عرب داشته باشد و بدین ترتیب ویلیام چیتیك منتظر می ماند تا آنكه دكتر محمدعلی موحد پس از سال ها تحقیق در كتابخانه های تركیه و ایران كتاب ارزشمند مقالات شمس تبریزی را به مشتاقان دانستن درباره این مرد بزرگ هدیه می كند و محققان و شیفتگان را از مهجوری بیشتر نجات می دهد. اگرچه حوادث مربوط به تحولات سیاسی و اجتماعی ایران زمین وقفه ای چندساله در این راه پدید می آورد اما به هر تقدیر كتاب مقالات شمس تبریزی با تصحیح و تعلیق پیر فرزانه ای چون محمدعلی موحد توسط انتشارات خوارزمی در فروردین ۶۹ برای نخستین بار پرده حجاب از رخ برمی كشد و به بازار عرضه می گردد. كتابی كه سال بعد به عنوان كتاب سال جمهوری اسلامی شناخته شد و اكنون در آستانه چاپ سوم قرار دارد. دكتر موحد در پیشگفتار كتاب توضیح می دهد كه كمتر كسی از محققان و پژوهشگران و علاقه مندان به وجود كتابی به نام مقالات شمس آگاهی داشته است و اوراق پراكنده و درهم از گفتار و نوشته های شمس تبریزی چنان آشفته و بی نظم بوده است كه جویندگان را از یافتن اندیشه ای ارزشمند و سخنانی درخور و شایسته پشیمان می كرده است. او می نویسد كه كشف دوباره شمس مرهون اقبال و توجهی است كه در زمان های اخیر به فهرست نویسی و معرفی ذخایر خطی كتابخانه های بزرگ تركیه شد و محققینی چون ریتر و عبدالباقی گلپینارلی از زوایای كتابخانه ها بیرون كشیدند و مرحوم فروزانفر نخستین محقق ایرانی بوده است كه پس از دریافت عكسی از نسخه مقالات به ارتباط عجیب مطالب آن با مثنوی مولانا توجه داده است. كتاب مقالات شمس كه در واقع یادگار گرانبهایی است از دوران ورود شمس به قونیه و برگرفته از حالاتی است كه او با مولانا داشته است، به صورت یادداشت های پراكنده توسط اطرافیان به نگارش درآمده و گردآورنده این مطالب شخص شمس تبریزی نبوده بلكه او مطالب را می گفته و دیگران می نوشته اند.دكتر محمدعلی موحد نیز چون مرحوم فروزانفر بر ارتباط تنگاتنگ میان مقالات شمس و مثنوی معنوی تاكید فراوان دارد و حتی در جایی می نویسد كه مثنوی در واقع روایت منظوم و مشروحی از سخنان پیر تبریز است و شرح رمزی از انعام او است كه با تجربیات روحی خود مولانا درهم آمیخته و از اطلاعات وسیع و تصرفات ساحرانه ذهن وقاد وی مایه گرفته است. دكتر موحد معتقد است كه كتاب مقالات نه تنها روی زندگانی شمس روشنی می افكند بلكه ما را در محیط عرفانی آن روز عالم اسلام قرار می دهد.كتاب مقالات شمس تبریزی در میان مولویان نه به عنوان مقالات بلكه به نام خرقه شمس تبریزی شناخته شده است.
مرجع اصلی كتاب مقالات شش نسخه اصلی بوده اند كه دكتر موحد با بررسی دقیق آنها و تطبیق نسخ، خیال خواننده را از بابت تعدد روایات راحت می كند، نسخه های اصلی تحقیق بنا به قول خود دكتر موحد عبارتند از: نسخه ولی الدین در كتابخانه ولی الدین افندی/ نسخه اول موزه قونیه/ نسخه دارالمثنوی شیخ مراد/ نسخه فاتح در كتابخانه فاتح/ نسخه دوم موزه قونیه و نسخه سوم موزه قونیه؛ در این رابطه همچنین نسخ فرعی و كمكی بسیاری مورد تحقیق و مطالعه مصحح قرار گرفته است و اما پروفسور ویلیام چیتیك در سال ۲۰۰۴ میلادی با انتخاب بخش هایی گزینشی از مقالات شمس و ترجمه آن به زبان انگلیسی كتابی را تحت عنوان «Me and Rumi» به عنوان زندگی نامه خودنوشتی از شمس تبریزی به چاپ رساند كه مورد توجه بسیار قرار گرفت و به عنوان كتاب خارجی برگزیده جمهوری اسلامی شناخته شد. این كتاب كه در ۴۱۰ صفحه و از سوی انتشارات Forus viTAE در سال ۲۰۰۴ به چاپ رسیده است دربرگیرنده مقدمه ای از مرحومه پروفسور شیمل است. بخش های گزینش شده از كتاب به قول خود مترجم بخش هایی است كه او به گونه ای انتخاب كرده كه گویا قرار است خود شمس تبریزی زندگی نامه اش را به نگارش درآورد. این ابتكار اگرچه در نوع خود قابل توجه است اما مشكل اصلی آن این است كه دیگر «مقالات شمس» و یا خرقه «شمس تبریزی» نیست بلكه كتابی است كه به سلیقه مترجم گردآوری و نظم دهی شده است. علاوه بر این مترجم در پیشگفتار خود دلیل انتخاب نكردن برخی از قسمت های كتاب مقالات را برای ترجمه، عدم درك درست معانی آنها عنوان كرده و اینكه چون نتوانسته است مفهوم مطالب را به طور دقیق درك كند ترجیح داده است كه به ترجمه همان بخش های آسان تر اكتفا كند، كه این نكته نیز از دیگر نقدهای جدی بر كتاب است. نكته سومی كه درباره كتاب من و رومی می توان نوشت این است كه مترجم اندیشمند و سختكوش اثر آقای پروفسور چیتیك محور مسئله را شخص مولانا قرار داده و شمس تبریزی را به عنوان شخصیتی فرعی در برابر او در نظر گرفته است. این نگاه حاكم بر كتاب باعث ایجاد نوعی غریبی مضاعف برای شمس تبریزی گردیده است كسی كه به اعتبار گفته بزرگان مولانا، مولانا شدن خود را مدیون او است و چنان كه پیشتر گفتیم حتی كتاب مثنوی ترجمه ای منظوم از مقالات شمس است. به عنوان كتاب توجه كنید: «من و رومی»؛ همین عبارت به تنهایی موید ادعای ما درباره كتاب است؛ اگرچه برای اثبات بیشتر می توان به سرفصل های كتاب نیز اشاره كرد: فصل اول: سال های زندگی ام بدون مولانا / فصل دوم: طریق من به سوی خدا/ فصل سوم: احوالم با مولانا. این مسئله یعنی عدم توجه به استقلال شخصیت شمس تبریزی و ضرورت شناخت او به عنوان یكی از اولیای خدا و ارتباط دادن تنگاتنگ او با شخصیت مولانا جدی ترین نقدی است كه به كتاب می توان وارد كرد.
و اما نقاط مثبت كتاب را از قول مرحومه شیمل در پیشگفتار كتاب ذكر می كنیم. كتاب من و رومی به عنوان نقطه عطفی حقیقی در مطالعات درباره این چهره اسرارآمیز است و برای اولین بار در زبان اروپایی گزارشی دست اول از شمس در اختیار می گذارد كه تاكنون مطالعه ای توسط علمای غربی در مورد آن انجام نگرفته است... در كتاب من و رومی ویلیام چیتیك دوسوم مقالات را به انگلیسی برگردانده و آنها را به گونه ای ترتیب داده كه روشن كننده معانی و متن است. او یادداشت ها و فهرست اصطلاحاتی را فراهم آورده كه كمك زیادی به خواننده برای فهم تكه هایی كه مبهم ترند می كند، نتیجه تمام این تلاش ها كتابی خواندنی از زندگی شمس است. برای اولین بار در منابع غربی بدون واسطه مولوی و اسطوره سازان به شمس دسترسی داریم. در این كتاب شمس با ظاهری خشن، هوشیار و پرحرف، ماهر، تلخ، مهربان، عالم و گستاخ و برتر از همه اینها مظهر حضور خداوند ظاهر می شد. این كتاب كلیشه هایی را كه آثار فرعی در این باره ایجاد كرده بود، از بین می برد و دسترسی به شخصیت زنده تر و جذاب تر از آنچه تاكنون ما از نوشته های علما و تذكره نویسان انتظار داشتیم، میسر می كند.»
دكتر محمدعلی موحد در انتهای مقدمه كتاب مقالات شمس نوشته است: نمی خواهیم بر سبیل معمول از سال ها رنج و كوششی كه برای فراهم آوردن چنین متنی لازم بوده است سخن به میان آوریم. ما منتی بر كس نداریم آن رنج و كوشش را با شوق و شعفی هم مرز با وجد و شوریدگی پذیرا گشته بودیم. شب ها و روزها یی را كه به این متن عزیز می پرداختیم خود را در كریاس خلوتخانه نورانی شمس و مولانا می دیدیم و لحظات زمان را به شمیم انفاس آن دو آیت كبری معطر می یافتیم و به همین سبب از یاد عللی كه نشر مقالات را در آن تاریخ ناكام گذاشت و معامله ای كه اولیای آن روز دانشگاه مزبور بر ما روا داشتند تن می زنیم و خدای را سپاس می گزاریم كه پس از چند سال توفیق یافتیم كه آن كار نیمه تمام را از سر گیریم.
مژگان ایلانلو
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید