شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

وضع مطلوب و موجود تربیت دینی و اخلاقی، بررسی پژوهش‌های آماری نقصان‌های تربیت دینی و اخلاقی در آموزش و پرورش


وضع مطلوب و موجود تربیت دینی و اخلاقی، بررسی پژوهش‌های آماری نقصان‌های تربیت دینی و اخلاقی در آموزش و پرورش
اهداف پژوهشی هر نظام آموزشی، نشان دهنده‌ی فلسفه‌ و اصول آموزش و پرورش آن نظام می‌باشد. چنانچه اگر فلسفه آموزش و پرورش در یک کشور، پرورش انسان‌هایی کارآمد باشد، مسلماً اصول آموزش و پرورش و اهداف آن نیز جلوه‌گر فلسفه «کارآمدی» خواهد بود.
در نظام آموزشی ما، براساس اعتقادات اسلامی ملت و قوانین و لوایح موجود (مصوّب شورای عالی آموزش و پرورش)، اولویت و جهت‌گیری کلی تمام برنامه‌ها و فعالیت‌ها، تقویت ارزش‌های الهی و معنوی در دانش‌آموزان می‌باشد.
مثلاً در اصل چهارم از اصول حاکم بر نظام آموزش و پرورش آمده است:
«در آموزش و پرورش نه تنها تعلیمات دینی خاص، بلکه همه برنامه‌ها و آموزش‌ها باید به عنوان اجزای یک مجموعه هماهنگ اسلامی، برحسب اقتضاء و گنجایش، جنبه و جهت دینی داشته باشد. برنامه‌ریزان و معلمان باید در همه برنامه‌ها و فعالیت‌ها، بنا بر مقتضیات خاص هر موضوع، به جنبه‌های الهی و تقویت بینش دانش‌آموزان توجه کنند» (اصول حاکم بر آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران، مصوّب ۱۳۶۸).
البته باید توجه داشت که با توجه به نگرش اسلام نسبت به انسان، در تعیین اهداف نظام آموزشی ایران، به پرورش تمامی ابعاد وجودی انسان، توجه شده است. چنانچه هدف کلی، تربیت انسان معتقد و مسلمانی است که بتواند در ابعاد اجتماعی، سیاسی، زیستی، فرهنگی، هنری و علمی رشد یابد، این ابعاد در کنار بعد دینی و اخلاقی، وجوه مختلف اهداف نظام آموزشی ما را تشکیل می‌دهد و لذا می‌توان گفت که در نظام آموزشی ما، اصطلاحاتی نظیر « تربیت سیاسی» ، « تربیت اخلاقی» و « تربیت هنری» ناظر بر مجموعه فعالیتها، برنامه‌ها و طرح‌هایی هستند که به تحقق هر یک از مجموعه‌ی اهداف مصوب کمک می‌کنند. مثلاً می‌توان به مجموعه‌ی طرح‌ها، برنامه‌ها و فعالیت‌های مرتبط با تحقق اهداف هنری،« تربیت هنری» نام داد و به مجموعه‌ی طرح‌ها، برنامه‌ها و فعالیت‌های مرتبط با تحقق اهداف دینی و اخلاقی «تربیت دینی و اخلاقی» اطلاق نمود.
در پی تشکیل دبیرخانه سند ملی آموزش و پرورش و با توجه به رهنمودهای مربوط به فرآیند تدوین آن و با نظر به اهمیت خاص تربیت دینی و تربیت اخلاقی و نیز ارتباط خاص این دو ساحت تربیتی با یکدیگر، مسؤولان سند را بر آن داشت تا ساحت تربیت دینی و تربیت اخلاقی را به عنوان « یک بخش واحد و مستقل » درنظر بگیرند؛ لذا با توجه به ماهیت سند، اهداف زیر برای بررسی‌های این بخش مقرر گردید.
● اهداف پژوهش:
۱) تعیین شاخص‌های عملکردی در حیطه‌ی تربیت دینی و اخلاقی بر اساس مرتبه اسلام – ایمان (اعتقاد + عمل به فرائض)
۲) تحلیل وضع موجود تربیت دینی و اخلاقی فارغ‌التحصیلان نظام آموزشی (بر‌اساس شاخص‌ها)
۳) مشخص کردن نقاط ضعف عملکرد یادگیرنده در حیطه تربیت دینی ـ اخلاقی (به تفکیک هر شاخص)
۴) تبیین و تحلیل عوامل موجد (و مؤثر بر) نقاط ضعف در عملکرد یادگیرندگان (به تفکیک عوامل بیرونی و عوامل درونی نظام آموزشی)
۵) طبقه‌بندی و تعیین اولویت نقاط قوت و ضعف با توجه به مؤلفه‌های اصلی آموزش و پرورش
با توجه به اهداف ذکر شده، سئوالات پژوهشی زیر طرح گردید.
۱) وضعیت مطلوب عملکرد دانش‌آموزان (برون داد نظام آموزشی) در ساحت تربیت دینی- اخلاقی چیست؟
۲) وضعیت موجود عملکرد دانش‌آموزان (برون‌داد نظام آموزشی) در ساحت تربیت دینی اخلاقی چگونه است؟
۳) نقاط قوت و ضعف عملکرد دانش‌آموزان کدامند؟
۴) ارتباط نقاط قوت و ضعف با مؤلفه‌های اصلی چگونه است؟
● روش شناسی تحقیق:
نظام آموزش و پرورش کشور ما داعیه‌ی تربیت دینی و اخلاقی دارد و به همین سبب برای محک زدن میزان تحقق این ادعا تحقیقات بسیاری در این زمینه انجام گرفته است، امّا نتایج آن‌ها معمولاً به صورت پراکنده و جدا از هم مورد بررسی قرار گرفته است. لذا بدیهی است که اگر نتایج این تحقیقات در کنار هم و با یک دید کلی نگریسته شود می‌تواند پاسخ‌گوی مسائلی باشد که هر تحقیق به تنهایی از عهده آن بر نمی‌آید. بنابراین این گزارش متکفل آن است که بر مبنای جمع‌بندی و تحلیل این تحقیقات تصویری از وضع موجود در ساحت تربیت دینی - اخلاقی به دست بدهد و راه‌کارهایی را ارایه نماید.
در این راستا ابتدا اسناد نظام آموزشی و سایر منابع معتبر در ارتباط با اهداف تربیت دینی ـ اخلاقی تحلیل شد و فهرستی از شاخص‌های عملکردی در حیطه‌ی تربیت دینی ـ اخلاقی تهیه شد. سپس از طریق جمع‌بندی وتحلیل پژوهش‌های انجام گرفته، در باب عملکرد جوانان در حوزه دین و اخلاق نقاط قوت و ضعف در عملکرد یاد گیرنده در ساحت تربیت دینی ـ اخلاقی بازشناسی و تحلیل شد. سپس عوامل نقاط ضعف با نظر دوباره به پژوهش‌ها و با تحلیل نظرات صاحب نظران و با نظر به مؤلفه‌های پنج‌گانه شامل نظام مدیریت و راهبری، نظام تحقیق و توسعه، نظام تأمین منابع انسانی، نظام تأمین منابع مالی و مادی و نظام برنامه‌ریزی درسی و آموزشی تحلیل گردید. نکته‌ی قابل توجه آن‌که در تحلیل نقاط ضعف با توجه به تأثیر پذیری تربیت دینی از عوامل بیرون نظام آموزشی ـ با پذیرش نگاه سیستمی ـ این عوامل نیز مورد لحاظ قرار گرفت.
در تعیین شاخص‌های عملکردی در حیطه تربیت دینی ـ اخلاقی، در فرآیند مطالعه منابع، پژوهش فقیهی(۱۳۸۴) با عنوان ”مولفه‌های دین‌داری از منظر خود دین" به دلیل هماهنگی با دید زیربنایی در پژوهش حاضر و تقسیم تاثیر دین بر سه حیطه‌ی شناختی، عاطفی و رفتاری به عنوان الگوی پایه محسوب شده و تلاش شد تا در وهله اول اهداف مصوب نظام آموزش و پرورش (اهداف کلی و اهداف سه دوره ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان در حوزه اعتقادی و اخلاقی)، اهداف مصوب برنامه درس تعلیم و تربیت دینی در دوره متوسطه و پیش‌دانشگاهی، اهداف مصوب شورای عالی جوانان در عرصه‌ی اخلاق ومعنویت تحت عنوان منشور تربیتی نسل جوان و همچنین پژوهش فتحی واجارگاه(۱۳۸۴) با عنوان ویژگی‌های انسان مطلوب، به‌ عنوان منابع اصلی تشکیل دهنده محتوای اثرات دین‌داری در سه حوزه مذکور (شناختی، عاطفی و رفتاری) مورد استفاده قرار گیرند .
در ادامه به‌منظور تکمیل و قوام الگوی طراحی شده با رجوع به پژوهش‌های صورت گرفته در زمینه ملاک‌های دین‌داری، تلاش شد تا موارد مغفول یا کمرنگ در منابع اولیه نیز در این طراحی مورد توجه قرارگیرند. لیست این پژوهش‌ها به‌این شرح می‌باشد:
- العانی، نزار(۱۳۸۴):
تدوین ملاک‌های ارزیابی رفتار دینی فرد مسلمان و پرسش‌نامه‌های پیشنهادی آن؛ همایش مبانی نظری و روان‌سنجی مقیاس‌های دینی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
- خاکی قراملکی، محمدرضا (۱۳۸۴):
کارکردهای دین از منظر مدل تحلیل ایمان دینی؛ همایش مبانی نظری و روان‌سنجی مقیاس‌های دینی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
- داوودی، محمد (۱۳۸۴):
ساختار اسلام و مولفه‌های تدین به آن؛ همایش مبانی نظری و روان‌سنجی مقیاسهای دینی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
- فقیهی، علی‌نقی (۱۳۸۴):
مولفه‌های دین‌داری از منظر خود دین؛ همایش مبانی نظری و روان‌سنجی مقیاسهای دینی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
- معنوی‌پور، داوود (۱۳۸۴):
ساخت و هنجاریابی مقیاس سنجش رشد اعتقادی دانش‌آموزان مقطع متوسطه شهر تهران؛ همایش مبانی نظری و روان‌سنجی مقیاسهای دینی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
لازم به ذکر است که در بررسی نهایی شاخص‌ها معلوم شد که بیش از ۸۵ درصد این شاخص‌ها به‌صورت مستقیم منطبق بر چهار منبع اصلی (مصوبات آموزش و پرورش، اهداف مصوبات برنامه درسی تعلیم و تربیت دینی، اهداف مصوب در منشور تربیتی جوانان و پژوهش مربوط به ویژگی‌های انسان مطلوب) بوده و ۱۵ درصد دیگر شاخص‌ها نیز با تفسیر برخی از اهداف در منابع اصلی قابل برداشت می‌باشند، اما در منابع ثانوی به‌طور مستقیم به آن‌ها اشاره شده است. به این ترتیب روایی شاخص‌های موجود را می‌توان در انطباق حداکثری آن با منابع اصلی (منابعی که در واقع بیان ادعاهای نظام آموزش و پرورش به عنوان اهداف تعلیم و تربیت دینی- اخلاقی و انتظار نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان تحولات لازم در این حوزه) دانست.
قابل توجه آن که گزارش حاضر درتحلیل وضع موجود ـ بررسی شاخص‌های عملکردی ـ با محدودیت‌هایی مواجه شد:
۱) اکثر پژوهش‌های انجام شده با هدف بررسی عملکرد یادگیرندگان نظام آموزشی و پوشش دادن به شاخص‌های مرتبط با حیطه‌ی تربیت دینی ـ اخلاقی انجام نشده بودند. لاجرم، این مرور شامل وزارت ارشاد و سازمان جوانان به عنوان دو سازمانی که کارهای متنابهی را در زمینه مذکور انجام داده‌اند نیز هست. این سازمان‌ها جوانان را عمدتاً در بازه سنی ۲۹ ـ ۱۵ سال مورد توجه قرار داده‌اند و مقصود اصلی پژوهش‌های آن‌ها بررسی تأثیر تحصیلات و نظام آموزشی نبوده‌ است بنابراین در این پژوهش‌ها «یافته‌ها» یا بر اساس گروه‌های سنی و یا بر اساس مقطع تحصیلی بوده است و لذا یافته‌های زیادی مبنی بر وضعیت دیپلم‌های ۱۸ ساله به عنوان محصولات عمده نظام آموزشی موجود نیست.
۲) تعداد اندکی از پژوهش‌گران که جامعه دانش‌آموزان را مد نظر قرار داده‌اند پژوهش خود را در منطقه محدودی مثلاً شهر تهران، مشهد و... انجام داده‌اند و بنابراین با مشکل تعمیم نتایج رو به‌رو هستند.
۳) به لحاظ نظری، مشخص نیست که برای سنجش تحقق اهداف نظام آموزشی براساس شاخص‌های حیطه تربیت دینی ـ اخلاقی باید به سراغ چه افرادی برویم؟
۳ـ۱) آیا دانش‌آموز فعلی را می‌توان محصول نظام آموزشی تصور کرد؟ (با توجه به آن‌که مراحل آموزش و پرورش را تا پایان نپیموده است).
۳ـ۲) افراد فارغ‌التحصیل (دیپلم‌ها) تا چه سنی محصول نظام محسوب می‌شوند؟ (مثلاً یک فرد ۲۲ ساله دیپلم محصول نظام است؟ یعنی با آن‌که حدود ۴سال در محیط دیگری نظیر بازارکار، دوران سربازی، دانشگاه و ... بوده است، می‌توان با سنجش عقاید و باورها و ارزشهای وی و امثال او فرآیند تربیت دینی ـ اخلاقی وزارت آموزش و پرورش را مورد ارزیابی قرار داد؟)
۳ـ۳) آیا دانشجویان سال اول (ورودی‌ها) می‌توانند ملاک عمل قرار گیرند؟ آیا با توجه به توان علمی و احتمالاً انگیزش تحصیلی بالاتر اینان نسبت به سایر افراد، نمونة موردنظر، معرف فارغ‌التحصیلان آموزش و پرورش محسوب می‌شوند؟
با توجه به محدودیت‌های فوق و در پاسخ به سؤال سوم، در این گزارش موارد زیر مد نظر قرار گرفتند.
۱) نمونه آماری تحقیقات ملی سازمان جوانان (۲۹ ـ ۱۵ ساله) مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به آمار بالای تعداد دیپلم‌ها در نمونه مذکور (بالای ۵۰ درصد) و کم بودن نسبت افرادی که هیچ راهی به آموزش و پرورش نداشته‌اند (کمتر از ۱۰درصد) و با اندکی تساهل می‌توان نمونه‌های سازمان ملی جوانان را برون‌داد نظام آموزش و پرورش دانست. ضمن آن‌که در حد امکان و اطلاعات موجود سعی شد در مواردی که تفاوت معناداری وجود داشت، نتایج مقایسه گروه باسواد و بی‌سواد اعلام شود و تلاش شد در مواردی که اطلاعاتی راجع به دانش‌آموزان یا افراد ۱۵ تا ۱۸ سال (سنین دوره متوسطه) یا ۱۸ تا ۲۴ سال (با فاصله‌ی اندکی از اخذ دیپلم) وجود داشت، گزارش گردد.
۲) پژوهش‌های منطقه‌ای به خصوص در شهرهای تهران و مشهد، با توجه به امکان دسترسی بیشتر به پژوهش های مربوط در هر مقوله بعد از پژوهش‌های ملّی گزارش شد.
۳) در مواردی که به هر دلیلی مثلاً محدودیت‌های بالا یا اندک بودن تعداد پژوهش‌های مربوط، قضاوت در وضعیت عملکردی با مشکل بیشتری مواجه شد، تحلیل‌ها با کمال احتیاط علمی انجام پذیرفت (نوع زبان به کار گرفته شده در محتوای گزارش همواره راهنمای کاربرانِ گزارش راجع به میزان اعتماد به تکافوی ادّله‌ی قضاوت می‌باشد).
۴) مقوله‌هایی که در مورد آن‌ها پژوهشی انجام نشده بود، مشخص گردید و از انجام تفسیر ـ به هر نحو ممکن ـ در مورد آن‌ها خودداری گردید. این موارد عمدتاً راجع به شاخص‌های تربیت اخلاقی بوده‌اند. متأسفانه در موارد بسیاری، هیچ‌گونه اطلاعاتی در گزارش‌ها راجع به بررسی شاخص‌های تربیت اخلاقی نظیر کظم‌غیظ، شکر، همیاری و... موجود نبود.
برای بررسی وضعیت عملکرد دانش‌آموزان در این پروژه، سعی شد تمامی گزارش‌های پژوهشی مقالات، کتاب‌های مشتمل بر گزارش‌های پژوهشی مرتبط با تربیت دینی اخلاقی از سازمانهای مختلف جمع‌آوری شود. کلید واژه‌های استفاده شده برای جستجوی منابع عبارت بودند از تربیت دینی – تربیت اخلاقی، دینداری ـ نگرش به دین، نگرش به غرب، بزهکاری میزان تقید به نماز و سایر احکام، دیدگاه دانش‌آموزان نسبت به حجاب و سایر مفاهیم دینی و ...
مراکز و سازمان‌هایی که با مراجعات مکرر اعضاء تیم‌ پژوهشی برای کسب اطلاعات و اسناد مربوط استفاده شد، موارد زیر بوده‌اند.
▪ تهران:
ـ سازمان ملی جوانان
ـ سازمان تبلیغات اسلامی
ـ دفتر تبلیغات اسلامی
ـ وزارت ارشاد اسلامی
ـ مرکز پژوهش‌های بنیادی وزارت ارشاد
ـ دانشگاه تربیت مدرس
ـ دانشکده علوم اجتماعی تهران
ـ دانشگاه علامه طباطبایی
ـ مرکز پژوهش‌های صدا و سیما
ـ دانشگاه تهران
ـ ناجا
ـ تربیت معلم
ـ دفتر تحقیقات کاربردی معاونت اجتماعی ناجا
ـ مرکز پژوهشهای مجلس
ـ معاونت پرورشی وزارت آموزش و پرورش
ـ دفتر برنامه‌ریزی و تالیف کتب درسی (گروههای دینی و قرآن)
ـ دفتر تحقیقات وزارت آموزش و پرورش
▪ قم:
ـ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
ـ مؤسسه پژوهشی امام خمینی
ـ مرکز مطالعات تعلیم و تربیت اسلامی
ـ مرکز جهانی علوم‌اسلامی
ـ دفتر تبلیغات اسلامی
▪ مشهد:
ـ کارشناسی تحقیقات آموزش و پرورش
ـ مرکز منطقه‌ای مطالعات جوانان
ـ سازمان ملی جوانان
ـ سازمان تبلیغات اسلامی
ـ دفتر تبلیغات اسلامی
ـ وزارت ارشاد
ـ جهاد دانشگاهی
ـ واحد پژوهش‌های صدا و سیما
ـ سازمان زندان‌ها و اقدامات تربیتی
ـ مرکز پژوهش‌های اجتماعی و خدمات اجتماعی و جوانان آستان قدس رضوی
ـ دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی دانشگاه فردوسی
بعد از مرحله جمع‌آوری اسناد مربوط در قالب کتاب، نشریه، CD و گزارش‌های پژوهشی، فیش‌های متعددی در هر سند براساس مقوله‌های مورد مطالعه (مندرج در شاخص‌ها) تهیه شد. سپس در هر مقوله، یافته‌های مربوط، به گونه تلخیص شده از اسناد مختلف ذکر شد و در پایان هر مقوله نتیجه‌گیری کلی به عمل آمد.
در مرحله بعدی پروژه، براساس تحلیل یافته‌های موجود، نقاط قوت و ضعف در عملکرد دانش‌آموزان در ساحت تربیت دینی – اخلاقی معین شد. سپس برای کشف عوامل مؤثر در پدید‌آیی نقاط ضعف، آراء صاحب‌نظران حوزه تربیت دینی – اخلاقی، بخصوص افرادی که در مورد آسیب‌شناسی تربیت دینی مقالاتی داشتند جستجو شد. سپس عوامل مندرج در آثار مذکور، براساس پنج مؤلفه دسته‌بندی و تحلیل گردید.
● مراحل تحقیق:
به طور خلاصه مراحل اجرای تحقیق به شرح زیر بو ده است:
۱) بررسی اسناد و تدوین شاخص های عملکرد مطلوب در ساحت تربیت دینی و اخلاقی
۲) بررسی پژوهش های انجام شده راجع به عملکرد دانش آموزان در ساحت تربیت دینی و اخلاقی و مشخص کردن نقاط قوت و ضعف در عملکرد دانش آموزان
۳) بررسی نظر صاحبنظران به منظور کشف عوامل موثر بر عملکرد دانش آموزان در ساحت تربیت اخلاقی به تفکیک مولفه های پنج گانه
۴) جمع بندی و تحلیل نهایی و ارائه راهکارها
● نتیجه گیری:
▪ بعد شناختی
اکثریت مطلق افراد، از نظر اعتقاد به اصول دین، توحید، نبوت، امامت و معاد مشکلی ندارند. تقریباً می‌توان چنین استنباط کرد که بین ۸۵ درصد تا ۹۵ درصد افراد به نحو کلی از معتقدان به دین به‌شمار می‌روند. در مواردی نظیر اعتقاد به مهدویت و اعتقاد به وحی الهی و اعتقاد به وجود شیطان به عنوان عامل وسوسه‌گر، یافته‌هایی که مستقیماً به این امور مربوط ‌باشند، وجود ندارد، ولی به طور کلی می‌توان چنین استنباط کرد که از نظر اعتقاد به اصول دین و مؤلفه‌های کلی و جزئی آن، در آن‌چه به خود خدا مربوط است توافق بیشتری وجود دارد و در سایر موارد تا حدی از اجماع افراد کاسته می‌شود.
از نظر معرفت ( ادراک) اثرات دین، بررسی پژوهش‌ها نشان‌دهنده بی‌توجهی پژوهشگران به این مقوله ارزشمند است. ولی تعداد اندک پژوهش‌های انجام شده به ویژه در مورد " ادراک تأثیر ارزش‌های معنوی و اخلاقی بر رفتار انسان" نشان‌دهندة، وجود این معرفت (ادراک) در اکثریت افراد (بیش از ۸۵درصد) است.
اگر چه به طور کلی اکثریت بالایی از جوانان از نظر اعتقادی و معرفتی در بعد شناختی با کمتر مشکلی روبه‌رو هستند، باید اذعان داشت که گروه اقلیت( غیر معتقدان یا ملحدان) به ویژه در زمینه نفی معاد و ناظر دانستن خدا، جمعیت بزرگی حدود ۳ میلیون ۵۰۰ هزار نفر را تشکیل می‌دهند. این جمعیت تربیت نیافته به لحاظ دینی، به احتمال زیاد، با توجه به مقرون بودن تربیت دینی و تربیت اخلاقی در ایران، از لحاظ وجدان اخلاقی نیز در ضعف کامل به سر می‌برند و می‌توانند در بزه‌آفرینی و سایر مشکلات ، موجد مسائل زیادی باشند.▪ بعد عاطفی، انگیزشی، نگرشی
با توجه به یافته‌ها و تحلیل‌های پژوهش‌های مذکور، کمتر موردی را می‌توان جست که مستقیماً راجع ‌به ُبعد عاطفی و انگیزشی نسبت به خدا و پیامبران و امامان، پژوهشی انجام شده باشد تا بتوان قضاوت دقیق و جامعی را در باب مذکور ابراز داشت. اما با توجه به پژوهش‌هایی که در مورد هویت دینی به طور کلی و بعد عاطفی آن به طور خاص انجام شده است می‌توان گفت که وضعیت اکثریت جوانان در این مؤلفه از بعد عاطفی مشابه عملکرد آن‌ها در بعد شناختی است (برخی تحقیقات، بعد شناختی هویت دینی و برخی بعد عاطفی آن را در جوانان ایرانی قوی‌تر دانسته‌اند).
به طور کلی در مؤلفه‌ نگرش نسبت به دستورات و مؤلفه‌های دینی نیز پژوهش‌های اندکی شده است و متأسفانه، در باب مواردی نظیر وجدان کاری، انضباط اجتماعی، روحیه کار و تلاش و کرامت اخلاقی، کاوش به سزایی صورت نپذیرفته است. اما با نظر به انجام برخی پژوهش‌ها در ریز مؤلفه بسیار با اهمیتی تحت عنوان اولویت‌دهی به ارزش‌های دینی و اخلاقی، می‌توان برای این مؤلفه‌ نیز تصویری کلی به دست آورد.
براساس یافته‌ها و تحلیل‌های مربوط، وضعیت عملکرد جوانان از نظر اولویت دهی به ارزش‌های دینی و اخلاقی چندان رضایت‌بخش نیست و به طور کلی ارزش اقتصادی نوعی ارجحیت بر ارزش‌های مذهبی دارد. در عین حال باید اشاره کرد که نشانه‌هایی از تلقی‌های مثبت به ارزش‌های دینی و اخلاقی نظیر علم‌آموزی، خدمت به مردم، مناسک دینی، جهادگری و حتی شهادت در راه خدا در جوانان وجود دارد و برخی یافته‌های غیرمستقیم نشان‌دهنده تلقی مثبت جوانان نسبت به صفات اخلاقی نظیر گذشت، ایثار، بردباری، درستکاری، صداقت و اخلاص و بیزاری از دروغ و نیرنگ بوده است.
آنچه در این مؤلفه، پیش از هر چیز جای نگرانی دارد، نگرش جوانان به برخی حرام‌ها ( حرامهای مربوط به لذت‌طلبی) است. به نظر می‌رسد تعداد زیادی از جوانان علاوه بر آن که مرتکب این حرام‌ها می‌شوند به نوعی،‌ خود را - با توجه به فردی و شخصی بودن این‌گونه گناهان و عدم اضرار این گناهان به اجتماع و عدم وجود امکان ازدواج و مشکلات اقتصادی اجتماعی دیگر- چندان گناهکار احساس نمی‌کنند.
پژوهش‌های مربوط به مؤلفه‌ نگرش نسبت به جامعه و انسان‌ها عمدتاً در دو ریز مؤلفه: دارا بودن روحیه امید به آینده و سلامت روانی بوده است. به طور کلی در دو ریز مؤلفه سلامت روانی و امیدواری نسبت به آینده جای نگرانی زیادی وجود دارد. در مورد امیدواری نسبت به آینده جامعه ایران، میزان ناامیدی به اصلاح مسائل مربوط به ازدواج، اشتغال و امثال آن آنقدر زیاد است که می‌تواند زمینه‌ساز انواع بزه‌ها و نابهنجاری‌ها را فراهم آورد.
از آنچه بیان شد می‌توان چنین استنباط کرد که در بعد عاطفی، انگیزشی و نگرشی، وضعیت در مؤلفه‌ها متفاوت است. به‌گونه‌ای که در مؤلفه مربوط به خدا و پیامبران و امامان وضع به مراتب بهتر از نگرش نسبت به دستورات و مؤلفه‌های دینی و اخلاقی و به ویژه نگرش نسبت به جامعه و انسان‌ها می‌باشد. شاید بتوان چنین استنباط کرد که در مواردی که نگرش‌ها بیشتر صبغه شناختی دارند ( در‌ آنها عنصر شناختی غالب است) وضعیت بیشتر شبیه بعد شناختی و بالتبع مناسب‌تر است و در مواردی که نگرش‌ها بیشتر صبغه آمادگی برای عمل دارند، وضعیت چندان مناسب نیست.
▪ بعد رفتاری و عملکردی:
بعد رفتاری و عملکردی در حوزه تربیت دینی-اخلاقی با توجه به وسعت شرع و اخلاق در مصادیق، تقریباً مشتمل بر تمامی رفتارهای انسان در خلوت و جلوت می‌شود. اگر چه پژوهش‌های انجام شده تمام جنبه‌های مختلف این بعد را مورد کاوش قرار نداده‌اند ولی باید اذعان داشت که مسائل اساسی نظیر نماز و پرهیز از برخی گناهان و بزهکاری به دفعات و به نحو تقریباً اطمینان‌آوری مورد پژوهش قرار گرفته‌اند.
اکثر جوانان، در انجام واجبات نظیر نماز و روزه کوتاهی نمی‌کنند، اگر چه چیزی در حدود ۱۰تا ۱۵ درصد افرادی که معتقد به خدا هستند، به هر دلیلی در نماز‌ خواندن کوتاهی می‌نمایند. در مجموع به نظر می‌رسد حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد جوانان به نماز توجه چندانی ندارند. این واقعیت به معنای آن است که حدود ۵ میلیون نفر از جمعیت جوان کشور گروه بی‌نماز هستند. وضعیت در نمازهای جماعت و به ویژه جمعه نامناسب‌تر است.
بدترین وضعیت بعد رفتاری در حوزه محرمات و در بعد عملکرد فردی است به گونه‌ای که وضعیت در موارد گناهان جنسی و موسیقی بسیار ضعیف ارزیابی می‌شود. در حوزه رفتارهای اجتماعی و اخلاقی پسندیده‌ نیز پژوهش‌ها نشان‌دهنده ضعف عملکردی شدید در جوانان در زیر مؤلفه الگو‌گیری و استفاده از زندگی انبیاء، اولیای الهی و اسوه‌های دینی در زندگی فردی هستند.
نکته قابل توجه آن‌که در اکثریت قریب به اتفاق موارد، نتیجه تحقیقات نشان می دهد که تاثیر سواد و آموزش و پرورش بر عملکرد در ساحت تربیت دینی و اخلاقی افراد خنثی و حتی منفی است. به بیان دیگر در پژوهش‌های مرتبط، بارها مشاهده شد که افراد دارای تحصیلات بیشتر (و یا دارای پدر و مادر با تحصیلات بالاتر) از نظر عملکرد در تربیت دینی و اخلاقی به طور معنا داری پایین تر بوده‌اند (اگر چه در اندک مواردی خلاف آن هم مشاهده شده است).
● ارزیابی نهایی:
قضاوت در مورد وضعیت عملکرد دانش آموزان در ساحت تربیت دینی و اخلاقی قضاوتی توام با نگاه ارزشی است. برای توضیح بیشتر، مواردی را به عنوان مثال متذکر می شود. اعتقاد به خدا در بین دانش آموزان بهترین وضعیت را دارد. یعنی حداقل ۹۵درصد دانش آموزان خداوند را قبول دارند. نقطه مطلوب آن است که تمام دانش آموزان خداشناس باشند. اما اهمیت گروه پنج درصدی، که عملکرد مطلوب ندارند تا چه حدی است؟ جمعیت این افراد در کل جامعه ۲۹-۱۴ سال بیش از ۱ میلیون نفر می شود. آیا وجود یک میلیون نفر کافر قابل تحمل است؛ یعنی جامعه اسلامی وجود این افراد را (علیرغم در صد بسیار اندک آنان نسبت به کل جمعیت جوانان) نشانه ضعف نظام آموزشی نمی داند؟ یا این که بیش از۵ میلیون نفر از جمعیت جوان کشور نماز نمی خوانند (اگر چه حدود ۱۵ میلیون نفر نماز می خوانند) نشانه ضعف نیست؟
یا در باب دوستی‌های خلاف شرع پسر و دختر بر اساس یافته های پژوهش ها ، آمار مرتکبان به حرام حدود ۵۰ درصد (یعنی بیش از ۱۰ میلیون نفر) است. اگر این گونه دوستی ها را رویدادی طبیعی با توجه به بالا رفتن سن ازدواج و به تعبیر برخی روشنفکران پاسخ به نیازهای ضروری قلمداد کنیم، می توانیم آمار بالا را حمل بر ضعف ننماییم؟ آیا چنین قضاوتی دارای بار ارزشی نیست؟
ملاحظه می شود که به سادگی و فارغ از قضاوت های ارزشی نمی توان یافته های مربوط به عملکرد تربیت دینی و اخلاقی دانش آموزان را نشانه هایی از نقاط قوت یا ضعف تلقی نمود. در عین حال باید توجه داشت که فارغ از هر قضاوت ارزشی، نتیجه بسیاری از تحقیقات، هیچ برتری و تفوقی را در گروه تحصیل‌کرده نسبت به گروه با تحصیلات پایین تر یا بی سواد در عملکرد دینی و اخلاقی نشان نمی دهد. حتی در برخی از موارد، عملکرد پایین تری را نشان می دهد. به بیان دیگر، حداقل می توان پذیرفت که عملکرد نظام آموزشی در ساحت تربیت دینی و اخلاقی نقطه قوت بر جسته ای ندارد و شاید بتوان نتیجه گرفت که عملکرد آن ضعیف یا نسبتا ضعیف است.
از سوی دیگر اگر از مقایسه افراد تحصیل‌کرده با افراد دیگر صرف نظر کنیم و آنچه در جوانان روی داده است را تماما متوجه نظام آموزش و پرورش بدانیم و از قضاوت ارزشی در مورد مقایسه میزان اهمیت نماز نخواندن با عدم اعتقاد به ارسال پیامبران و گوش دادن موسیقی صرف نظر کنیم، می توان با اطمینان اذعان کرد که عملکرد دانش آموزان و فارغ التحصیلان نظام آموزش و پرورش در ابعاد عملکردی- رفتاری بسیار پایین تر از ابعاد شناختی (معرفتی) است. بنابراین، فارغ از هر گونه قضاوت ارزشی می توان به تحلیل و تبیین این مساله همت گماشت. در قسمت بعدی با اتکا به نظر صاحبنظران صرف نظر از آن که تا چه حد عملکرد دانش آموزان را دارای فاصله از وضع مطلوب بدانیم، با پذیرش کلی این امر، که نظام آموزشی در ساحت تربیت دینی و اخلاقی چندان موفق نبوده است، عوامل زیر را تحلیل کرده ایم.
● نظرپرسی از صاحبنظران:
این بخش از دو قسمت عمده تشکیل شده است. در قسمت اول، به عوامل عمده تاثیرگذار در تربیت دینی و اخلاقی دانش آموزان پرداخته شده است و در قسمت دوم، دیدگاه صاحب‌نظران راجع به نقاط قوت و ضعف در مؤلفه های پنج گانه نظام تربیت دینی و اخلاقی مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت، راهکارهای اصلاحی مربوط به هر یک از مؤلفه ها ارائه گردیده است.
در جمع بندی از نظام برنامه‌ریزی درسی و آموزش تربیت دینی و اخلاقی، همانطور که مشاهده می‌شود، نظرات صاحبنظران در زمینه‌ی نقاط ضعف آموزش و پرورش در حیطه‌ی نظام برنامه‌ریزی درسی و آموزش تربیت دینی، در بیست زیر نظام، شناسایی و طبقه بندی شده‌اند، که عبارتند از:
۱) ظاهرگرایی و نقل گرایی، تسلط صبغه‌ی احکامی و آدابی بر سایر وجوه در تربیت دین؛
۲) بی‌توجهی به قرآن و مفاهیم معنوی دعا در تعلیم و تربیت؛
۳) همراهی بیش از اندازه تربیت دینی با غم؛
۴) انتظارات نادرست نظام تعلیم و تربیت دینی از مخاطبان؛
۵) ناکارآمدی (نسبتاً ذاتی) نظام آموزش و پرورش رسمی متمرکز در امر تربیت دینی (عدم تناسب نظام آموزش و پرورش رسمی متمرکز با تربیت دینی)؛
۶) ترجیح دین‌یابی به دین‌دهی؛
۷) مستقیم‌ بودن آموزش در تربیت دینی (و ضرورت اتخاذ رویکردهای غیرمستقیم)،
۸) تسلط وجه عاطفی در تربیت دینی و لزوم توجه به گفتمان عقلی؛
۹) تسلط حیطه‌شناختی (دانش) در تربیت دینی و غفلت از حیطه عاطفی و عملی؛
۱۰) خلط دین و انقلاب در تربیت دینی؛
۱۱) الگوپردازی نامناسب در تربیت دینی؛
۱۲) تأثیرپذیری تربیت دین از فهم برنامه‌ریزان از دین؛
۱۳) عدم امکان تربیت دینی به مفهوم سنتی آن در جهان امروز؛
۱۴) عدم همراهی دعوت عملی با دعوت کلامی در تربیت دینی؛
۱۵و ۱۶) عدم توجه به نیازسنجی آموزشی و سایر اصول علمی در تدوین اهداف و سایر عناصر برنامه‌های درسی حوزه‌ی تربیت دین؛
۱۷) فقدان یا کمبود روحیه پرسشگری در جوانان؛
۱۸) عدم توجه به زبان روز و تحوّلات دنیای جدید و ضرورت به کارگیری قالب‌ها و روش‌های جدید و محتوای کتابهای تعلیمات دینی؛
۱۹) تأثیر خانواده، محیط و رسانه‌های مختلف بر تربیت دینی (ضرورت ارزشیابی و اصلاح عوامل دخیل در تربیت دین)؛
۲۰) و در نهایت، فقدان نظام ارزش‌یابی مناسب تربیت دینی.
تمامی نقاط ضعف مطرح شده در این زیر نظام از اهمیت بالایی برخوردار است که بایستی مطمع نظر دست اندرکاران ، سیاست‌گذاران و طراحان نظام آموزشی قرار گیرد. به عنوان مثال، از آسیب‌های جدی در حوزه تربیت دینی، مشخص نبودن و ابهام در اهداف اساسی و انتظارات تربیت دینی است. به اعتقاد برخی صاحبنظران، اهداف و انتظارات، نقطه‌ی آغازین و عزیمت تربیت دینی به شمار می‌آید که در بحث تربیت دینی کشورمان مغفول مانده است. از این‌رو بایستی انتظارات ما از حوزه تربیت دینی در آموزش و پرورش کشورمان مشخص گردد.
همین‌طور، نیازسنجی در آموزش و پرورش از اهمیت والایی برخوردار است. اگر نیازسنجی صورت نپذیرد، بنای تربیت یک بنای نامستحکم و لرزان خواهد بود. به اعتقاد صاحبنظران کشورمان، حوزه تربیت دینی از نبود نیازسنجی در این حوزه به شدت رنج می‌برد، و بایستی سازوکارهای لازم برای انجام نیازسنجی در تربیت دینی صورت پذیرد. در غیر این‌ صورت، روش‌ها، اهداف و محتوای تربیت دینی با نیازها و شرایط اجتماعی جامعه و دنیا با مشکلات جدی مواجه خواهند بود.
یا این‌که، نظام ارزش‌یابی تربیت دینی از نقاط ضعفی نظیر ارزش‌یابی کلیشه‌ای امتحان ـ نمره، ارزش‌یابی پایانی‌نگر و محصول محور رنج می‌برد و نظر بر آن است که با توجه به پویایی‌های موجود در حوزه تربیت دینی می‌توان با اتخاذ راه‌کارهایی نظیر اتخاذ ارزش‌یابی‌های فرایند محور، حذف سیستم نمره ـ کارنامه‌، در جهت تعدیل و حذف نقاط ضعف سیستم ارزش‌یابی حوزه تربیت دینی اقدام کرد.
از نقاط ضعف اساسی دیگر نظام آموزش و پرورش در حوزه تربیت دینی، تسلط رویکرد دین‌دهی به جای رویکرد دین‌یابی است. از این‌رو نظام آموزش و پرورش بایستی از اتخاذ روش‌های تزریقی و تلقینی محض پرهیز کرده و پتانسیل و توان فرایند گزینش و انتخاب را در دانش‌آموزان نهادینه نماید.
در برخی جاها نیز به نظر می‌رسد که بین محورهایی تناقضاتی وجود دارد. به عنوان مثال، بین محور۵-۸ (تسلط وجه عاطفی در تربیت دینی و لزوم توجه به گفتمان عقلی) با محور ۵-۹ تسلط حیطه‌ی شناختی در تربیت دینی و غفلت از حیطه‌ی عاطفی و عملی، ناهمخوانی و ناسازگاری وجود دارد.
این تناقض‌نمایی یا پارادوکس را می‌توان از دو منظر مطمع نظر قرار داد.
نخست آن‌که آن را به عنوان دو نگاه متفاوت و متمایز در نگاه به نقاط ضعف تربیت دینی تلقی کرد. دیگری آن‌که، این‌دو متناقض نیستند؛ به این معنا که دسته دوم (تسلط حیطه‌ی شناختی در تربیت دینی و غفلت از حیطه‌ی عاطفی) بر این نقطه ضعف تأکید دارد که اساساً آن‌چه در تربیت دینی کشورمان اتفاق می‌افتد سیطره سطوح اولیه‌ی شناختی نظیر حفظ کردن و از بر کردن (سطح دانش) است و به سطوح بالای شناختی توجهی نمی‌شود و حیطه‌ی عاطفی تربیت دینی نیز بسیار صوری و ظاهری است. طرفداران دسته اول (تسلط وجه عاطفی و غفلت از گفتمان عقلی) نیز معتقدند که اساساً به وجه شناختی تربیت دینی (همانند دسته اول) توجهی نمی‌شود و فقط مجموعه‌ای اعمال و رفتار ظاهری و احساسی در نظام آموزشی صورت می‌پذیرد. بنابراین، تناقضی بین دو دسته نگاه دیده نمی شود.
به طور کلی، زیر نظام برنامه‌ریزی درسی و آموزش تربیت دینی و اخلاقی از یک زاویه تا حدود بسیار زیادی، سطح عملیاتی نظام آموزش و پرورش در حیطه‌ تربیت دینی و اخلاقی است که بایستی توجه اساسی به این نقاط ضعف به منظور رفع یا بهبود آن‌ها صورت پذیرد.
● نتیجه گیری نهایی:
همان‌طور که قبلا بیان شد، دیدگاه صاحب نظران در تحلیل عوامل نقاط ضعف موجود در عملکرد دانش آموزان، مبتنی بر درک اجمالی آنان از وضعیت موجود عملکردی بوده است.
بنابراین آن‌چه در فصل چهارم این پروژه و به طور خلاصه در فصل پنجم آمده است، تبیین کننده جامع عوامل موثر بر وضعیت موجود عملکردی است که در این پروژه، در فصل سوم ترسیم ولی به این سؤال پاسخ داده نشد که:
چرا وضعیت عملکردی دانش آموزان در ساحت تربیت دینی و اخلاقی در ابعاد مختلف، یکسان و مشابه نیست؟ (چرا در بعد اعتقادی، اکثریت افراد مشکلی ندارند ولی هر چه به ابعاد عملی و رفتاری نزدیک می شویم، وضعیت به نسبت نامطلوب تر می شود؟)
البته برای پاسخ به این سوال از دیدگاه صاحب نظران (مندرج در همین پروژه)کمک گرفته شد و آن پاسخ این بود که: تجلی یافتن اعتقادات مذهبی در عمل افراد مستلزم تعمیق باورها و ارزش‌ها و به بیان دیگر رسیدن فرد به مراحل بالای حیطه عاطفی، یعنی اتصاف به ارزش‌ها و سازماندهی آن‌ها می باشد.
در این راستا، اصول تربیت اسلامی، نقش اساسی الگوها را در پیمودن نردبان ارتقاء به سطوح بالای حیطه عاطفی یاد آور شده‌اند. در عرفان اسلامی- شیعی، نقش استادی که متربی خویش و نقاط ضعف را بشناسد و راه درمان را یاد آور شود، مطلبی مورد اتفاق است؛ حتی در تربیت اسلامی از نقش قلب (دل)یاد می شود. به عبارت دیگر، حدیث مشهور" القلب یهدی الی قلب" دلالت بر آن دارد که به اصطلاح ضرب المثل فارسی سخنی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. در همین رابطه است که از نفس حق در تربیت یاد می شود. با نظر به آن‌چه بیان شد، نقش معلم به عنوان الگو در تربیت اسلامی بسیار اساسی است. اما چنان‌که بررسی نظرات صاحب نظران نشان داد و پژوهش‌ها نیز نشان می دهد (و درک حضوری مجری، حاصل از تدریس به دبیران دینی ،قران و پرورشی در مراکز آموزش عالی ضمن خدمت نیز آن را تایید می‌کند) باید اذعان داشت که نیروی انسانی دست اندرکار در تربیت دینی و اخلاقی از وضعیت و جایگاه مطلوب خود، فاصله بسیار زیادی دارند. چنین معلمانی چه بسا بتوانند دانش آموزان را به حفظ و یا بالاتر، فهم دلایل اثبات وجود خداوند وا دارند ولی قطعا نمی‌توانند در تقویت رفتارهای دینی و خلاقی تاثیر به سزایی داشته باشند. ناهمگونی سایر الگوهای تربیتی پدر و مادر و دست اندرکاران مختلف مدارس نیز در عدم تاثیر آموزش‌ها در حیطه رفتاری موثر بوده‌ اند.
جنبه رسمی داشتن نظام آموزشی و تلقی رسمی و فاقد بار تربیتی از سوی دانش آموزان بخصوص در مقاطع بالاتر از تحصیلات و مدرسه، نظام ارزشیابی پیشرفت تحصیلی و به کارگیری الگوی موضوعات مجزا نیز از مواردی است که از دیدگاه صاحب نظران، در عدم تقویت و توسعه رفتار دینی و اخلاقی در دانش‌آموزان و محدودیت موجود در بهره‌گیری از انبوه فعالیت‌های تربیت دینی و اخلاقی موجود تاثیر می‌پذیرد.
در این راستا، ملاحظه می‌شود که به دلیل وجود آزمون‌های سراسری و رقابت‌های تحصیلی ، کتاب‌های دین و زندگی که انتظار می‌رفت در جهت اصلاح وضع موجود و سوق دادن دین در زندگی فردی و اجتماعی افراد موثر باشند نیز به ابزاری برای آزمون تبدیل شدند و در تبلیغات صدا و سیما به کتابهای سبز و...(حاوی تست)مبدل شدند.
محتوای یکسان آموزش‌های دینی و اخلاقی برای تمامی دانش‌آموزان مسلمان ایران، عامل دیگری است که آموزش‌های دینی را عمدتا در تقویت بعد شناختی محدود نماید. بسیاری از وقایع بزرگ تاریخ اسلامی نظیر واقعه مربوط به جناب زبیر، جناب حر و بشر حافی و... وجود دارد و نیز استنکاف ائمه اطهار(ع) از دادن اطلاعات مذهبی به بعضی افراد نشان می‌دهد که اصولاً در تربیت اسلامی نگاهی فردی و به اصطلاح طبابتی وجود دارد.
"طبیب دوار یدور بطبه" واقعاً نمی‌توان از یک محتوای مشابه برای تمام دانش‌آموزان انتظار داشت که مشکلات به منصه ظهور و بروز نرسیدن باورها را حل نماید. به بیان دیگر، این گونه محتواها هر چه‌قدر هم با دقت تنظیم شده باشند، معمولاً فقط می‌توانند برای تقویت شناخت و تا حدی برانگیزاننده عواطف موثر باشند.
علاوه بر موارد فوق، که مربوط به درون نظام آموزشی بوده است، نباید از تاثیر عوامل اجتماعی غافل بود.
یافته‌های تحقیق طالبی (۱۳۸۰) نشان می‌دهد که نوجوانان ارزش‌های اخلاقی را می‌شناسند و می‌پذیرند. اما تعارض بین نگرش و عمل آن‌ها تحت تاثیر عوامل اجتماعی نظیر گروه‌های مرجع، رسانه‌ها و غیره قرار دارد و تا زمانی که کار تربیت در کلیه سطوح و در جمیع جهات صورت نگیرد، امکان موفقیت کامل وجود نخواهد داشت.
● پیشنهادات پژوهشی:
۱) پژوهش در حوزه عملکرد فارغ التحصیلان نظام آموزشی در بازه سنی (۱۷-۲۰)در ساحت تربیت دینی و اخلاقی.
۲)پژوهش در حوزه عملکرد فارغ التحصیلان و دانش آموزان در موارد مغفول در پژوهش های گذشته (نظیر اعتقادات تفصیلی و رفتار های اخلاقی).
۳)پژوهش راجع به عوامل نا کافی آموزش و پرورش در حوزه تربیت دینی و اخلاقی(با توجه به نتایج پروژه حاضر و تفاوت های عملکردی در بعد شناختی، عاطفی و رفتاری).
۴)نیازسنجی پژوهشی در حوزه تربیت دینی و اخلاقی.
۵)بررسی وضعیت کمی و کیفی معلمان و دبیران قران و پرورشی.
۶)امکان سنجی چگونگی پیوند عوامل موثر در تربیت دینی(خانواده، رسانه، نهادها و...)
۷)انجام پژوهش راجع به میزان اثر بخشی بر نامه‌های جدید دینی و قرآن و پرورشی و مقایسه با برنامه‌های پیشین.
منبع : خبرگزاری ایسنا


همچنین مشاهده کنید