یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

حضرت فاطمه(س) به روایت ادبیات


حضرت فاطمه(س) به روایت ادبیات
عظمت شخصیت و جایگاه رفیع بزرگ بانوی اسلام حضرت فاطمه زهرا(س) هنوز ناشناخته مانده است و چه بسیار فضایل و کراماتی که در کتب تاریخی از ایشان روایت شده اما در عرصه ادبیات ما ناسروده باقی مانده است.
بی‌گمان حضرت صدیقه طاهره(س) دارای شخصیتی شگفت و بسیار عمیق و تاثیرگذار بوده‌اند. آنچنان که مطالعه زندگانی پرخیر و برکت ایشان به راستی اعجاب آور است. زیرا علی‌رغم عمر کوتاه دنیوی که بر اساس شهادت اکثر منابع بیش از هجده سال نبوده است- ثمرات بسیار گرانبهایی از ایشان به یادگار مانده است. به این ترتیب میراث مظلومه بزرگ اهل بیت(ع) از یک سو سیره ایشان است که شامل رفتار و شیوه زندگانی مردمی و پرهیزگارانه ایشان است و از سوی دیگر آثار برجا مانده از آن بانوی گرامی که در برگیرنده گفتار ایشان می‌باشد.
متاسفانه در اکثر آثار ادبی سرایندگان و نویسندگان کمتر به دیگر ابعاد و زوایای زندگی حضرت فاطمه(س) پرداخته‌اند و بیشتر با رویکردی عاطفی به بیان مسلمات و مشهورات بسنده کرده‌اند. در حالی که یک اثر ادبی قابل تامل نیازمند برخورداری از دو بال احساس و اندیشه است.
با مروری بر آثاری که در این زمینه خلق شده است به این واقعیت می‌رسیم که اکثر ادبا آن قدرها که از قبر ناشناس ایشان سخن گفته‌اند. از «قدر» ناشناخته ایشان سخن به میان نیاورده‌اند. در حالی که انسان امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند درک و شناخت «قدر» آن بانوی بزرگوار است.
شاید علت این غفلت را بتوان، در عدم مراجعه به تاریخ و مطالعه آثاری که درباره آن حضرت وجود دارد جستجو کرد. زیرا چگونه ممکن است که از فرازهای فراوان زندگی ایشان کمتر اثری در آثار ادبی دیده شود و به جای آن شاهد کلی گویی‌هایی یک شکل و همسان بود؟
به عنوان مثال حضرت فاطمه زهرا(س) با آنکه فرزند رسول خدا(ص) و همسر حضرت علی‌بن ابیطالب(ع) بوده‌اند و از موقعیتی ممتاز و بسیار برجسته برخوردار بوده‌اند، اما زندگانی خیلی ساده و حتی دشواری داشته‌اند که به گواه روایات تحمل آن از عهده هر انسانی ساخته نبوده است و با این حال احسان و کمک به دیگران و رعایت حقوق سایر همنوعان بخش زیبا و عظیمی از زندگانی ایشان را فراگرفته است. این فرازها در آثار ادبی نمودی بسیار اندک داشته است.
به عبارت دیگر عمده آثار ادبی، به لحاظ محتوا دارای بار معنا و اطلاعاتی افزون از آنچه مردم کوچه و بازار به نیکی می‌دانند، به مخاطب ارائه نمی‌دهد.
اصولا در اکثر آثار نه ردی از سیره آن حضرت به چشم می‌خورد و نه اثری از کلام آن حضرت دیده می‌شود. در حالی که در خطبه‌های شورانگیز و سخنان گهربار آن بانوی فرزانه، جهانی بی‌پایان از معنویت و عرفان نهفته است، که می‌تواند انگیزه، راهنما و راهگشای انسان دردمند و نیازمند اعصار و قرون باشد.
بخش دلپذیری از زندگانی حضرت زهرا(س) اختصاص به اشعاری دارد که توسط ایشان سروده شده و این اشعار در کتاب‌های مختلف نقل و در کتاب «نهج‌الحیات» گردآوری و منتشر شده است. موضوع این اشعار شامل رثای پدر ارجمند(ص)، همدردی با تهیدستان، ازدواج با حضرت امیرالمومنین(ع)، تربیت فرزندان، همسرداری و شکوه از دنیاست. در واقع این اشعار بیانگر بلاغت و مهارت آن بانوی یگانه در قلمرو نظم و هر یک از اشعار سرشار از مضامین دل انگیز و نکته سنجی‌های ارزنده‌ای است که متاسفانه این مهم آن طور که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفته است و چه بسا بسیاری از مردم هنوز نمی‌دانند از حضرت زهرا(س) اشعاری نیز به یادگار رسیده که لبریز از مهر و عرفان و عالیترین جلوه‌های اخلاق است.
اوضاع خطیر عصر حاضر ایجاب می‌کند که شاعران و نویسندگان در آثار خویش بکوشند تا پیام شکوهمند و سرنوشت ساز آن حضرت به گوش و ذهن و جان مردم برسد. در واقع اشعار فاطمی باید تبلور آشکار متعهدترین شعر روزگار ما باشد. شعری که ارزش‌گرا و حق مدار باشد و بتواند به انسان پریشان و راه گم کرده این دوران حقیقت نورانی وجود مقدس حضرت فاطمه زهرا(س) را به عنوان الگویی کامل و برتر یادآور شود و روش زندگی آن حضرت را به عنوان یک مدل الهی که به رستگاری دنیا و آخرت می‌انجامد، در حد توان معرفی کند.
شاعری که خود را فاطمی می‌داند نباید نسبت به درد بزرگ حضرت فاطمه، اندیشه و دغدغه‌های ایشان فاصله داشته باشد.
بی‌تردید مطالعه تاریخ زندگانی آن حضرت و اندیشه و انس با کلام ملکوتی بانوی دو جهان، موجبات ارتقای توانایی‌های شاعران و دست یافتن آنان به افق‌های تازه‌ای خواهد شد.
در خصوص شخصیت مقدس حضرت ام ابیها(س) و فضایل و کرامات بی‌شمار آن بانوی مکرمه تاکنون کتاب‌های ارزنده بسیاری به رشته تحریر درآمده است و بسیاری از علما و اندیشمندان در اعصار و قرون گذشته و نیز عصر حاضر کوشیده‌اند تا هر یک در حد بضاعت خویش در بیان زوایایی از شخصیت سترگ و الهی آن حضرت نقشی ایفا نمایند.
در این عرصه پهناور، آنچه تا به حال کمتر بدان پرداخته شده است، قلمرو سحر انگیز ادبیات است که با نگاهی ژرف در این گستره شگفت می‌توان به جلوه‌های تازه و ناگفته‌های دلپذیری دست یافت.
به تحقیق و به شهادت تاریخ در طول حیات پرفراز و نشیب بشریت، هر نام و واقعه‌ای به سهولت امکان راهیابی به قملرو ادب و هنر را نداشته است و چه فراوان است اسامی و وقایعی که حتی علی‌رغم وسعت و عظمت، به هیچ وجه مورد اشاره و استقبال اهل قلم قرار نگرفته و یا اینکه در اندک آثار معدودی به آن اشاره مختصری شده است که همین اندازه نیز در رهگذر زمان به تدریج رنگ باخته و به فراموشی گراییده است.
یکی از جهات شکوهمند و جلوه‌های عظمت آسمانی شخصیت حضرت ام‌الائمه (س) رویکرد گسترده و اعجاب آور سخن سرایان و هنرمندان نسبت به تعظیم و تکریم مقام و منزلت آن بانوی بانوان است تا بدانجا که به جرات می‌‌توان ادعا کرد که در طول تاریخ هیچ بانویی تا به این میزان مورد احترام و ستایش سخن سرایان واقع نشده است. کثرت آثار در این باره به اندازه‌ای وسیع و حیرت انگیز است که محاسبه دقیق آن به راستی دشوار و چه بسا امکان ناپذیر است و به یکی دو زبان و چند لهجه نیز محدود نمی‌شود. به علاوه شور و ارادت شاعران در این عرصه با گذشت ایام نه تنها هرگز روی کاستی و زوالی به خود ندیده، بلکه به مرور بر این عشق و ارادت بی‌نظیر آنچنان افزوده شده که به گواه آثار خلق شده در این زمینه می‌توان گفت که آفرینش چنین آثاری همواره رو به فزونی بوده است و ناگفته نیز نماند که برخی شاعران در این طریق تنها به یک سروده اکتفا نکرده‌اند و باز ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که بسیاری از شاعران در سروده‌های متعدد خویش از قالب‌هایی نظیر قصیده و مثنوی سود جسته‌اند و در ابیات فراوانی کوشیده‌اند تا در حد استطاعت خویش حق مطلب را به زیباترین شکل ممکن ارائه نمایند.
در سده‌های نخست هجری، جاهلیت عرب از یکسو و اختناق دستگاه خلافت امویان و عباسیان از سوی دیگر مانع از این بود که شاعران بتوانند آزادانه و بی‌ هیچ‌گونه رعب و وحشتی در منقبت و رثای آن بانوی گرامی و مصائبی که بر او گذشت شعر بسرایند و چه بسا آثاری که توسط این دستگاه‌ها مورد تاراج قرار گرفت و سراینده آن به سخت‌ترین مجازات‌ها گرفتار آمد. لیکن شعر فاطمی علی‌رغم همه این موانع راه خود را به سمت آینده بازگشود تا پیام سرخ خویش را به نسل‌ها و عصرهای آینده برساند.
سیمای پر فروغ بانوی ممتاز آیین اسلام در شعر شاعران شیعی و غیر شیعی، بیانگر عظمت بانویی است که وارث راستین خاندان رسالت است و تجسم دردناک سهمگین‌ترین و عظیم‌ترین مظلومیت‌هاست.
حضرت فاطه زهرا(س) در آینه ادبیات
یکی از فضایل غیر قابل انکار و بزرگ بانوی ممتاز اسلام، که در بسیاری از کتب معتبر تاریخی مورد ستایش قرار گرفته است احاطه ادبی و تسلط ایشان در سخن سرایی بوده است.
ابوالفضل احمد بن ابی‌طاهر مروزی (۲۸۰-۲۰۴ هـ-ق) مولف کتاب «بلاغات النساء» در کتاب ارجمند خویش خطبه شورانگیز، شیوا، بلیغ و تاریخ ساز حضرت فاطمه زهرا(س) در مسجد مدینه را در شمار بهترین و تفکرانگیزترین آثار بانوان صدراسلام ذکر کرده است.
این خطبه آنچنان قوی و به لحاظ ادبی برخوردار از آرایه‌های لفظی، معنوی فراوان و خصوصا صنعت سجع است که برخی از محدثان سنت و جماعت را بر آن داشته که در اصالت آن تردید نمایند و آن را به ابوالعیناء نسبت دهند. مهمترین استدلال این گروه بر این پایه است که برای بیان شکوه و دادخواهی و سخن گفتن با عامه مردم زبان گفتاری می‌بایست نثر مرسل باشد. در حالی که هنر سجع‌گویی در خاندان رسول اکرم(ص) امری عادی به شمار می‌آمده و گذشته از این نکته نیز هنر سجع گویی حتی پیش از ظهور اسلام نیز در شهر مکه رواج بسیار داشته است و این نکته نیز شایان تامل فراوان است که نخستین دسته از آیات مکی قرآن کریم نیز بدین صورت نازل شده است.
در خطبه حضرت زهرا(س) علاوه بر سجع از صنایع ادبی دیگری همانند تشبیه، استعاره، کنایه، موازنه، ترصیع، تضاد و گونه‌های دیگری نیز استفاده شده است که این موضوع حکایت از دانش ادبی گسترده آن بانوی گرامی دارد.
در اهمیت و اصالت این خطبه احمد بن ابی طاهر در حدیثی از زیدبن‌علی‌بن‌حسین‌بن زید العلوی آورده است که پیر مردان آل ابوطالب این خطبه را از دختر پیامبر(ص) روایت کرده‌اند و آن را به فرزندان خویش می‌آموختند و به یکدیگر درس می‌داده‌اند.
دلیل دیگر بر اصالت این مهم خطابه‌های حضرت امیرالمومنین امام علی‌بن ابیطالب(ع) و دیگر فرزندان ایشان، بویژه خطابه‌های آتشین حضرت زینب کبری(س) در مجلس عبیدالله بن زیاد اشاره کرد. چنان که ابن زیاد نیز در این مجلس به بلاغت حضرت علی(ع)، خاندان بنی‌هاشم و تیره عبدمناف اقرار نمود.
علاوه بر آنچه ذکر شد، دیگر احادیثی که از آن بانوی عظیم‌الشان به یادگار رسیده است را می‌توان به عنوان شاهدی دیگر بر فصاحت و بلاغت ایشان به شمار آورد.
در این احادیث اندیشه آسمانی ریحانه رسول اکرم(ص) با زیباترین کلمات و تعابیر آراسته شده است، به نحوی که خواننده و یا شنونده از مطالعه یا استماع آن احساس شیفتگی و جذبه‌ای ملکوتی می‌یابد.
و اما در قلمرو شعر نیز اشعاری به آن حضرت منسوب است که برخی از این اشعار در معتبرترین کتاب‌ها به طور متواتر نقل شده است. آنچنان که تردید در این جایز به نظر نمی‌آید. بویژه فضای خاص و نحوه تکلم با مخاطبان خاص شکی بر جای نمی‌گذارد که این اشعار متعلق به آن حضرت است.
نخستین شعر، سروده‌ای است که مربوط به لحظه‌های آغازین زندگانی زناشویی آن حضرت است. شعری با مضمون ستایش همسر نمونه‌اش امام علی(ع:)
اضحی الفخار لنا و عز شامخ
و لقد سمونا فی بنی عدنان
نلت العلا و علوت فی کل الوری
و تقاصرت عن مجدک الثقلان
اعنی علیا خیر من و طاالثری
ذالمجد و الاء فضال و الاحسان
فله المکارم و المعالی و الحبا
ماناحت الاطیار فی الاغصان
یعنی:
۱) افتخار و عزت والا، از آن ما شد و ما در میان فرزندان «عدنان» سربلند شدیم.
۲) تو به بزرگی و برتری رسیدی و از همه آفریده‌ها والاتر شدی و جن و انس از عظمت تو عقب ماندند.
۳) معصوم «علی» است، بهترین کسی که گام بر خاک نهاده، بزرگوار و دارای احسان و نیکی.
۴) والایی‌های اخلاقی و بزرگی‌ها از آن اوست، تا آن گاه که مرغان بر شاخه‌ها به ترنم مشغولند.
(مناقب ابن شهر آشوب ج ۳ ص ۳۸۹)
در روایتی که در کتاب‌هایی همچون «مناقب این شهر آشوب»، «مسند احمد»، «عوالم»، «بحارالانوار»، «فتح الباری»، «فضایل خمسه» و... نقل شده است آمده: حضرت زهرا(س) هنگام بازی دادن کودکان خود این اشعار را زمزمه می‌کرده‌اند:
اشبه اباک یا حسن
واخلع عن الحق الرسن
و اعبد الها ذالمنن
ولا توال ذالاحسن
یعنی:
۱) حسن جان! مانند پدرت باش، ریسمان ظلم را از گردن حق برکن.
۲) خدایی را بپرست که صاحب نعمت‌های فراوان است و هیچ‌گاه با صاحبان ظلم و تعدی دوستی مکن.
و آن‌گاه که امام حسین(ع) را بر روی دست نوازش می‌داد، می‌فرمود:
انت شبیه با بی
لست شبیها بعلی
یعنی: (حسین جان! تو به پدرم رسول الله(ص) شباهت داری و به پدرت شبیه نیستی.)
امام علی(ع) این اشعار را می شنیدند و تبسم می‌فرمودند.
(بحارالانوار- ج ۴۳ ص ۲۸۶)
در روایت دیگری که در کتب «تفسیر البرهان»، «امالی شیخ صدوق»، «احقاق الحق»، تفسیر نورالثقلین»، «نورالابصار»، «تفسیر فرات الکوفی» و... آمده است حکایت از آن دارد که روزی گرسنه‌ای در منزل امام علی(ع) را کوبید و تقاضای کمک کرد. امام علی(ع) در قالب شعری نیازمندی آن تهیدست را به حضرت فاطمه(س) بازگو فرمود و تذکر داد که اگر امکان دارد به او مساعدت شود و حضرت فاطمه(س) نیز با شعر چنین پاسخ گفت:
امرک سمع یا بن عم و طاعه
ما بی من لوم و لا وضاعه
اطعمه و لا ابالی الساعه
ارجو اذا اشبعت من مجاعه
یعنی:
۱) فرمان تو را ای پسر عمو بی‌درنگ اطاعت خواهم کرد، از طرف من تو را در این پیشنهاد سرزنشی نخواهد بود.
۲) هم اکنون این گرسنه را اطعام می‌دهم و به یاد آینده خویش نخواهم افتاد و آرزو دارم با شکم گرسنه در راه خدا ایثار کنم. (عوالم - ج ۱۱ ص۵۸۸)
در این روایت چندین بار امام علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) با زبان شعر گفتگو می‌کنند.
رحلت رسول گرامی اسلام حضرت محمد بن عبدالله (ص) فاجعه‌ای بس بزرگ و جبران ناپذیر بود و اندوه این واقعه دردناک بر فاطمه زهرا(س) که او را «ام ابیها» می‌خواندند و همه از شدت علاقه این دختر به پدر بزرگوارش آگاه بودند، بسیار سخت و طاقت فرسا بود. اندوهی که هیچ‌گاه پایانی نداشت و بی‌قراری فاطمه در این مصیبت جانکاه به گونه‌ای جلوه گر بود که شگفتی تمامی مردمان از دوست و دشمن را بر انگیخته بود.
به شهادت روایاتی که در کتب تاریخی مربوط به این دوره ثبت و ضبط شده است، حضرت صدیقه طاهره(س) اندوه خویش را در قالب سوگ سروده‌هایی بر مزار شریف پدر عالی قدر خویش زمزمه می‌کرده‌اند.
اشعاری که از این دوره نقل و به یادگار رسیده است را می‌توان به دو دوره تقسیم کرد:
نخست اشعاری که صرفا مرثیه است و بیانگر غم و اندوه ناشی از رحلت پدری عالی قدر که پیامبر بزرگ خداست و بیان صفات و فضایل آن رسول گرانقدر است.
در این اشعار با زیباترین و لطیف‌ترین کلمات و تشبیهات از هجران رسول خدا(ص) یاد شده است و بی‌تابی و ناشکیبایی در آن موج می‌زند. تا بدانجا که تحمل زندگانی پس از رسول خدا(ص) را بسیار دشوار و ناممکن توصیف می‌فرماید.
در اشعاری که در کتاب «احقاق الحق ج ۱۹ ص »۱۶۰ آمده، چنین می‌خوانیم:
«قل صبری و بان عنی عذائی
بعد فقدی لخاتم الانبیاء
عین یا عین اسکبی ادمع سحا
و یک لاتنجلی بفیض الدماء
یا رسول الاله یا خیره الله
و کهف الایتام و الضعفا
قد بکتک الجبال الوحش جمعا
والطیر و الارض بعد بکی السماء
و بکاک الحجون والرکن و
المشعر یا سیدی مع البطحاء
و بکاک المحراب و ادرس للقر
ءان فی الصب معلنا و السماء
و بکاک الاسلام اذ صارفی
الناس غریبا من سائر الغرباء
لوتری المنبر الذی کنت تعلوه
علاه الضلام بعد الضیاء
یا الهی عجل و فاتی سریعا
لقد تنغفت الحیاه یا مولایی
یعنی:
(صبر و تحمل من کوتاه و عزا و مصیبتم آشکار است چون خاتم پیامبران را از دست داده‌ام
دیده!‌ ای دیده، اشک ببار و ای برتو اگر سیل اشک را جاری نسازی
ای رسول خدا، ای برگزیده حضرت حق، ای پناه یتیمان و مستضعفان
کوه‌ها و حیوانات و پرندگان برتو می‌گریند، زمین هم پس ازآسمان گریست
شهر مکه و رکن و مشعر و سرزمین بطحاء اشک‌ها با ریدند
و محراب و محل درس قرآن در صبح و شب از فراق تو گریه دارند
و اسلامی که در میان امت تو غریت و تنها مانده است بر تو می‌گرید
پدر جان اگر منبرت را بنگری خواهی دید که پس از نور و روشنایی، ظلمت از آن بالا می‌رود
خدایا مرگم را زود مقرر فرما، زیرا زندگی دنیا بر من تیره و تاریک شده است)
و اما دسته دوم، اشعاری هستند که ضمن ابراز اندوه و دلتنگی، دارای سخن گلایه آمیز از روزگار و بیانگر تنگناها و فشاری است که بعد از رحلت رسول اکرم(ص) گریبانگیر خاندان پاک آن حضرت شده است. به عبارت دیگر این اشعار را می‌توان نمونه‌های ارزنده‌ای از شعر متعهد آن روزگار به شمار آورد. شعری که با زبان شکایت به محضر نبی‌اکرم(ص)، از کجروی‌ها، نفاق‌ها، انحراف‌ها و تنهایی بزرگ اهل بیت(ع) رسول خدا که در محاصره انواع و اقسام توطئه‌ها و دسیسه‌ها قرار گرفته‌اند و پایمال شدن حقوق آنان و نادیده انگاشته شدن شان والای آنان حکایت دارد.
در شعری که در کتاب «عوالم ج ۱۱ ص »۴۵۴ آمده است و همچنین در منابع دیگری همچون «مناقب» ج۱ص۲۴۲ و «وفاء الوفاء» ج ۲ ص۴۴۳ نیز ثبت شده است، چنین می‌خوانیم:
صبت علی مصائب لو انها
صبت علی الایام صدن لیالیا
قد کنت ذات جمی بظل محمد
لااخشن من فیم و کان جمالیا
فالیوم اخشع للذلیل و اتقی
فیمی و ادفع ظالمی بردائیا
یعنی:
(مصائبی بر من باریدن گرفته که اگر بر روزها می‌بارید، شب می‌شد
من در سایه حمایت و یاری محمد بودم و از هیچ دشمن و کینه‌ای نمی‌ترسیدم و او جمال من بود
امروز در برابر فرومایگان خاضعم و باک دارم از تعدی دشمنان که ظالم را با پیرهنم دفع می‌کنم)
این اشعار بدون شک نشانگر اوضاع سیاسی و اجتماعی آن عصر است و سندی بر مظلومیت آن حضرت و خاندان پاک وی(ع.) در شعری غمانگیز و تکان دهنده که در کتاب‌هایی همچون «طبقات ابن سعد» ص ۸۵۳، «الا بدال» ج ۱ص۱۶۴، «بلاغات الانساء» ص ۱۲ ابن طیفور، «مجمع بحار الانوار»ج ۳ ص ۴۹۱، «الغائق» ج ۳ ص ۲۱۷، «البد و التاریخ» ج ۵ ص ۶۸، «ریاحین الشریعه» ج ۱ ص ۳۳۸، «امالی» شیخ مفید ص ۴۱، «تفسیرالبرهان» ج ۳ ص ۲۶۴، «تفسیر نورالثقلین» ج ۴ ص ۱۸۷، «الطرائف» ص ۲۶۵، «احتجاج» طبرسی ص ۹۲، «الغدیر» ج ۷ ص ۱۹۲، «الوانی» ج ۲ ص ۱۸۸، «اعیان الشیعه» ج ۱ ص ۳۱۸، «کوکب الدری» جزء اول ص ۲۲۲ و بسیاری از کتاب‌های معتبر، آمده است، چنین می‌خوانیم:
قد کان بعدک ابناء و هنبه
لو کنت شاهدها لم یکبر الخطب
انا فقدناک فقد الارض و ابلها
واختل قومک فاشهدهم فقد نکبوا
و کل اهل له قربی و منزله
عند الاله علی الادنین مقترب
ابدت رجال لنا نجوی صدور هم
لما مضیت و جالت دونک الترب تجهمتنا رجال تو استخفف بنا
لما فقدت و کل الارض مغتصب
.... انا دز ئنابمالم یرزدو شجن
من البریه لاعجم و لاعرب
یعنی:
(بعد از تو خبرها و مسائل مختلف وبلاهای درهم و برهمی پیش آمد که اگر تو بودی آنچنان بزرگ جلوه نمی‌کرد.
ما تو را از دست دادیم مانند سرزمینی که از باران محروم شود و قوم تو مختل ماند، بیا ببین که چگونه از راه منحرف شدند.
هر خاندانی که برای او نزد خدا قرب و منزلتی بود، نزد بیگانگان هم محترم بود. غیر از ما که حرمت ما را در هم شکستند
مردانی چند از امت تو همین که رفتی و پرده خاک میان ما و تو فاصله انداخت اسرار سینه‌ها را آشکار کردند
همین که تو رفتی، مردانی دیگر به ما روترش کردند و ما را کوچک شمردند و هر زمینی از ما غضب شد
به راستی ما بلادیدگان به مصیبتی گرفتار شدیم که هیچ بلا دیده‌ای نه در عرب و نه در عجم آنچنان مبتلا نشده است.
از دیگر اشعاری که به حضرت فاطمه(س) منسوب است، شعری است که ورقه بن عبدالله الازدی از فضه همدم آن حضرت در واپسین روزهای زندگی نقل کرده است و در «ریاحین الشریعه» ج ۲ ص ۷۳ و چند کتاب معتبر دیگر این شعر دیده می‌شود.
«ابکنی ان بکیت یا خیر هاد
واسبل ادمع فهو یوم الغراق
یا قرین البتول اوصیک بالنسل
فقد اصبحا حلیفا اشتیاق...
یعنی:
اگر خواستی گریه کنی، بر من گریه کن، ای بهترین راهنما و اشک‌ها را سرازیر کن که امروز روز جدایی است.
ای همدم فاطمه! وصیت می‌کنم تو را به فرزندانم، که همدم شوق و محبت شده‌اند....)
و در ادامه این شعر که مهر و دلواپسی مادرانه در آن متبلور است حضرت فاطمه زهرا(س) آینده تلخ و سیاهی را پیش‌بینی می فرمایند که سرانجام به شهادت فرزندان ایشان می‌انجامد.
آینده نگری و یا به تعبیر دیگر پیشگویی تاریخی از دیگر جلوه‌های اشعار منسوب به حضرت فاطمه(س) است که البته در خطبه‌ها و سخنان به یادگار مانده از آن بانوی بزرگوار نیز شاهد این کرامت الهی هستیم.
و اما نکته‌ای که جا دارد به آن اشاره شود اینکه غالبا کسانی که درصدد تکذیب این اشعار برآمده‌اند، همان کسانی هستند که نه تنها منکر خطبه‌ها، بلکه حتی منکر بخشی از روایات و احادیث مربوط به تاریخ صدر اسلام و خصوصا هر آنچه که مربوط به مظلومیت خاندان وحی(ع) است، می‌باشند و این خط استمرار همان جریانی است که از دوران صدر اسلام تمام تلاش خود را به کار بست تا هر گونه اثری را در این باره به یغما برد و از تاراج بخش اعظمی از این آثار هرگز فروگذار نکرد و در مقابل با جعل و تحریف تاریخ درصدد فضیلت تراشی برای دشمنان اهل بیت(ع) برآمد.
کامران شرفشاهی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید