شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا
اجارهی مسکن بیداد میکند!
چندین نظر و انتقاد دو سه خطی به نوشتهی «کاری کنید تا خدا باورتان کند!» شده است که خود میتواند باب گفتگویی باشد برای مشکل مسکن و بهویژه آنان که مجبور هستند بخش عمدهای از درآمد حاصل از زحمت خود را بابت اجارهی مسکن بپردازند و بهناچار در فشار بسیار طاقتفرسایی زندگی کنند. بله، آنان هستند که نیاز به گشودن این باب دارند چرا که ظاهرا غیر آنان، حکایت سیر از گرسنه خبر ندارد را به یاد میآورند!.
دوستی اظهار نظر کرده که محتوای این مطلب، گونهایست که جای علت و معلول عوض شده است: عمده مشکلات موجود مسکن را به گردن صاحبخانهها انداخته و لبهی کین و نفرت خود را متوجهی آنها کرده... درحالیکه چنین نیست و علت اصلی را باید در ساختار مناسبات غلط موجود جستجو کرد و نه در رفتار و عمل مالکان. بسیار صاحب خانههایی هستند که بازنشسته بوده و دریافت همین اجارهی محدود، کمک خرجشان محسوب میشود و...
علاقهمند دیگری به این نکته پرداخته که در جامعهی ما کمتر از بیست تا سی درصد خانوارها مستاجر هستند و بنابراین گفتارهایی در بارهی تورم و فشار آن بر روی فقط مستاجرها و حرفهایی در این ردیف... پرت شدن از اصل قضیه است.
شخصی که خود مستاجر است و امسال صاحبخانهاش ۸۰ هزار تومان بر اجارهاش افزوده و چون افزایش چنین مبلغی حکایت از انصاف صاحبخانه داشته، با تواضع طنزآمیزی نظر داده که: صاحبخانهی ما چیز زیادی ندارد؛ ایشان در یک ساختمان، خودش زندگی میکند، یکی را به ما اجاره داده، البته همسرش هم کارمند است که فکر میکنم ماهی یک میلیون تومان حقوق دارد و در ضمن آپارتمان دیگری در شهرک غرب و چند تکه زمین در نواحی شمالی تهران دارد... این شخص را نمیتوان مقصر دانست و گفت؛ او دیگران را بهطور غیر مستقیم استثمار میکند و...
نظرهای دیگری نیز ابراز شده که کم و بیش در تایید نیز بوده است، اما نکتهی قابل توجه و تعمق، ابراز نظریست که تلاش برای پیدایی راهکار و یا راهکارهایی را برای حل مشکل مسکن و بهویژه مستاجران، عمده دانسته است: بیان درد، در عالیترین شکلش فقط میتواند طرح موضوع باشد که اگر به تکرار درآید و تلاش برای حل آن صورت نگیرد، خود تبدیل به عادت شده و تمایل به حل موضوع را از بین میبرد و آن را در حاشیه و سایه نگه میدارد.
آنچه آمد فشردهایست از واکنش نسبت به نوشتهی «کاری کنید تا خدا باورتان کند»! که البته همهی آنها را ارج گذاشته و بسیار قدردادن که به اصل موضوع که همان معضل مسکن و اجاره نشینهاست... توجه شده است. بر همین اساس و بهخصوص برای دقت و تلاش برای پیدایی راهکارهایی به منظور حل معضل کنونی، آن را با کمک هم پیمیگیریم تا باشد که هم از طرح چند بارهی آن و هم از ارایهی راه حلهای پیشنهادی همگانی، طریقی ممکن برای برون رفت از آن تنگنای اجتماعی حاصل آید.
در این رابطه، شاید بتوان با جملهای کوتاه، کنه و ریشهی کلام را بیان کرد و گفت: اگر ساختار بنیادی جامعه بر پایهی تقدس مالکیت خصوصی نباشد، نیروی کار به عنوان کالا برای خرید و فروش عرضه نگردد و استثمار انسان از انسان رنگ ببازد و... مسالهای به نام مسکن و اجاره نشینی به طور کل حل میشود. اما همانطور که مشخص است چنین «اگری» در شرایط موجود فقط «اگر» است و بنابراین میتوان؛ آن راه حل اساسی و بنیادی را در دستور کار آرمانی و دراز مدت گذاشت! اما درعین حال، نمیتوان به هیچ راه حل کوتاه مدتی دست یافت مگر اینکه هر تز و حرکتی در راستای همان اهداف بلند مدت باشد. برای مثال این شیوهی کار که به مستاجران وام داده شود تا بتوانند بخشی از بار سنگین اجاره را به صورت رهن به صاحبخانهها پرداخت کنند... نه تنها راهکاری موقتی محسوب نشده و نمیشود، حرفش هم باعث شد تا بهطور سرسامآوری بر اجارهها افزوده شود.
چرا؟ برای اینکه چنین کاری، چه از نظر روانی و چه بهطور عینی بر حقانیت رشد بیوقفهی اجارهی مسکن صحه گذاشت و این باور را جا انداخت که دریافت اجارهی مسکن به بهانهی افزایش قیمت مصالح ساختمانی و تورم بیبندوبار و داستان جا انداخته شدهی بازار عرضه و تقاضا و دهها دلیل تراشیده و نتراشیدهی دیگر... امری بوده است به حق و قانونی، چرا که به همین دلایل بوده است که دولت ضروری دانسته تا بابت سکونت مردمان مستاجر شده هم یارانه پرداخت کند! بدیهیست که چنان کاری و کارهایی در همین ردیف، نه تنها رهگشا نخواهد بود بلکه عملا به داراها کمک کرده و به آنان امکان میدهد تا با خیالی آسوده و وجدانی آرام تمام بار سنگین کمبودها و نارساییها و تورم و غیره را به دوش ضعیفهاو یا ضعیفتر از خودشان بگذاراند و البته، آنان که ابدا ضعیف نیستند و بخش عمدهی امکاناتشان را به طور خصوصی، [مسکن، تنها بخشی است که سرمایههای خصوصی در آن بیشترین نقش را عهدار شدهاند و جالب است که بیشترین مشکل را برای جامعه بهوجود آورده است!!] در راستای هیاهوی خصوصی سازی، در خدمت مسکن قرار دادهاند، دیگر تکلیفشان در این آشفتهبازار روشن است که چهها بر سر این مردم درآورده و درمیآورند.
نوشتهی «کاری کنید تا خدا باورتان کند» نخواسته است تا ریز گیرندگان اجاره را که سر و ته زندگیاشان را جمع کنید توانایی دخل و خرج ماهانه را ندارند، زیر سئوال ببرد! موضوع اصلی آمریت افسار گسیختهی مالکیت خصوصی بر زمین است که برای همه فاجعه آفریده است، به ویژه که در این حوزه بخش خصوصیسرمایه نقش فعالتری داشته و امروز به روشنی حاصل و نتیجهی کارش را که همان فاجعه برای نادار نگهداشتهشدههاست، آشکار نموده است.
فقط کافیست که برای مثال ارزش مغازههایی که در یکی از خیابانهای تهران، بگوییم ولیعصر، را محاسبه کنیم! چند دهتا صفر را جلوی عددی بگذاریم تا قیمت آن مغازهها مشخص شوند؟ قیمت شهر تهران چقدر است؟ آیا واقعیت دارد که همهی این «قیمت» در اختیار ده تا بیست درصد جمعیت قرار دارد؟ و آیا حقیقت دارد که هشتاد تا نود درصد این جمعیت (در سطح کشور) ده تا بیست درصد آن «قیمت» را صاحب هستند؟ اگر چنین است... و اگر زمین دارد چنین نقشی را ایفا میکند و اگر زمین دارد شیرهی جان این هشتاد درصد از مردم را که تماما نیروهای فعال جامعه هستند، میمکد... پس باید به شیوه و راهکارهایی اندیشید که نه تنها به استمرار چنین وضعی میدان ندهد بلکه آن را ضربهپذیر گرداند.
اجرای عدالت در رابطه با بهرهوری از مسکن و... امکانپذیر نخواهد بود مگر این که «زمین» مانند «هوا» دارای ارزش و قیمت نباشد!! در راستای تحقق این امر که بخشی از عدالت را معنا میسازد، باید تلاش کرد.
اما تا تحقق آن، باید به شیوههای مقطعی که باعث عقب نشینی غارتگران شود نیز اندیشید و نسبت بدانها نیز پیگیر و پر تلاش بود. برای مثال: تمامی واحدهای خالی شناسایی شوند تا همگان دریابند که گرانی مسکن و اجارهی مسکن نه فقط بخاطر بازار عرضه و تقاضاست، بلکه به سبب احتکار است!، به علت آن است که یک مسکن خالی، به خودی خود ارزشهایی نجومی بهوجود میآورد! بهخاطر آن است که دستهایی دارند پولهای باد آورده را در بورس بازی مسکن دارای هویت میکنند و آنها را که بهصورت مسکن درآمده در آبنمک میخوابانند تا همچنان این املاک، به خودی خود باد کنند و صاحبان خودشان را به قیمت افلاس و بیچارگی اکثریت مردم، فربهتر گردانند!!
باید خواسته شود تا آمار واقعی مستاجرها، صاحبان خانههایی که دارند به بانکها قسط پرداخت میکنند و اکثرشان ناتوان هستند، مبلغی که مستاجرها بابت اجاره پرداخت میکنند، میزان حقوق و درآمد آنانی که اجاره پرداخت میکنند، میزان فشار و بدبختی که تحمل میکنند... همهی اینها آمار گیری شود و از طرف دیگر درآمد کلان پولدارها شناسایی گردد و جلوی افزایش بیرویهی قیمت املاک و مسکن با شیوههای قانونی عدالت خواهانه گرفته شود. دریافت مالیات از توانمندان، واقعی گردد و پرداختش به نیازمندان که کار میکنند و یا آنان که کار کردهاند و اکنون ناتوان شدهاند... تحقق واقعی پیدا کند. یارانهی واقعی را در توزیع عادلانهی تولید و ثروت تعریف کنند و... بالاخره این که دولت که به عنوان هماهنگ کنندهی روابط اجتماعی حضور و قدرت دارد میتواند اجارهها را به نصف و یکسوم تقلیل دهد و صاحبان خانهها را برای حق خواهی!! به سوی خود دعوت نماید و به آنانی که نیاز دارند یارانه پرداخت کند!!
بگذار دولت بتواند ناتوانها را از صفها نجات دهد و کمی هم تواناها را با صف آشنا سازد!! تا بیایند یارانهی مسکن را دریافت کنند. آیا امکانپذیر است؟
این که «حق مالکیت» محترم است، محترم باشد! اما به شرطی که «از کجا آوردهای» نیز از احترام برخوردار شود. مالکیتی که به نام ملک، آپارتمان، زمین و... به خودی خود بزاید، تردید نباید کرد که فرزندانش همگی نامشروع و ناقصالخلقه هستند. عوارض چنان فرزندانی برای جامعه چیزی نیست جز افزایش بیوقفهی جرم و جنایت، خودکشی، ارازل و اوباش، مرگ و گرسنگی، بیهویتی و ظلم و جنایت.
اجارهی مسکن سرسامآور است. تودههای مردم مستاجر زجر میکشند. توان پرداخت چنین اجارههایی امکانپذیر نیست. کاری نکنید که چنین پرداختهایی از راههایی عملی گردد که آن راهها جرم محسوب شدهاند!! بار مالی افزایش جرم بر دوش جامعه سنگینی میکند و خواهد کرد و باز متاسفانه بهای آن را نیز آنان که مستاجر هستند میپردازند و خواهند پرداخت.
و باز: انتظار معقول و بهجاییست که دستاندرکاران، کارشناسان، اقتصاددانان و همهی کسانی که توانایی در حل این معضل دارند، فعالانه وارد گود شوند و حرف و حدیثهای راهگشا ارایه دهند تا باشد که مسیری درست و صحیح پیدا شود. به نفع سیر است که از گرسنه خبر داشته باشد!
منبع : پایگاه اطلاعرسانی فرهنگ توسعه
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران مجلس شورای اسلامی مجلس حجاب دولت دولت سیزدهم رئیسی رئیس جمهور سیدابراهیم رئیسی گشت ارشاد توماج صالحی جمهوری اسلامی ایران
تهران قتل شهرداری تهران سیل کنکور هواشناسی وزارت بهداشت پلیس سلامت سازمان سنجش زنان سازمان هواشناسی
قیمت دلار قیمت خودرو خودرو بازار خودرو دلار قیمت طلا مسکن سایپا بانک مرکزی ارز ایران خودرو تورم
سینمای ایران سینما کیومرث پوراحمد سریال پایتخت سریال تلویزیون موسیقی رهبر انقلاب قرآن کریم فیلم ترانه علیدوستی مهران مدیری
کنکور ۱۴۰۳ اینترنت عبدالرسول پورعباس
اسرائیل رژیم صهیونیستی آمریکا فلسطین غزه جنگ غزه روسیه چین حماس اوکراین ترکیه ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس استقلال جام حذفی آلومینیوم اراک فوتسال بازی تیم ملی فوتسال ایران تراکتور باشگاه پرسپولیس بارسلونا سپاهان
هوش مصنوعی سرطان نخبگان سامسونگ اپل فناوری ناسا الماس بنیاد ملی نخبگان مریخ ربات
سازمان غذا و دارو کاهش وزن بارداری هندوانه مالاریا آلزایمر زوال عقل