شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی تاریخ نگار بی‌همتا


خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی تاریخ نگار بی‌همتا
خواجه رشیدالدین فضل الله بن عمادالدوله ابوالخیر همدانی، سیاستمدار نامی و وزیر مقتدر دولت ایلخانی، که در سال ۶۴۵ هجری قمری در شهر همدان دیده به جهان گشود از جمله تاریخ نگاران نامدار و مشهور روزگار فرمانروایی مغولان است. او که مردی فاضل، عالم، ادیب و شاعر بود کتابی مشهور در مورد تاریخ به نام «جامع التواریخ» دارد. این کتاب از جمله ارزشمندترین، مهمترین و دیرین ترین منابع در شناخت مغولان و رخدادهای روزگار کامرانی و قدرتمداری آنان به شمار می آید.
خواجه رشیدالدین که در جهانداری و سیاست ورزی نظری صائب داشت و به تعبیری وارث مواریث باستانی ایران بود نگارش جامع التواریخ را به سفارش غازان خان، پادشاه دانشمند و دانش دوست مغول، آغاز کرد و در سایه تشویق ها و حمایت های اولجایتو (سلطان محمد خدابنده ) که پس از مرگ غازان بر اورنگ شاهی نشسته بود به پایان رسانید. او برای به انجام نیکو رساندن این کار به مطالعه اسناد مغولی و گفت وگو با خبرگان و مطلعین تاتار پرداخت و حتی به مصاحبه شفاهی با پولادچینگ سانگ، سفیر خاقان چین در دربار غازان خان و اخذ اطلاعات از خود غازان نیز اقدام کرد.
این دانشمند پرآوازه تاریخ ایران که در تفسیر دین، قرآن پژوهی، علم کلام، فلاحت و زراعت، تاسیس بناهای خیریه و پرورش علم و فضلا نیز آثار جاودانی از خود به یادگار نهاد جامع التواریخ را به زبان پارسی و با نثری ساده و روان در سه مجلد نگاشت. آنچه روشن است، نخستین مجلد این کتاب ارزنده دربرگیرنده مطالبی ارزشمند درباره اقوام ترک و مغول است. درحقیقت این بخش همان است که به نام تاریخ مبارک غازانی موسوم است و باید آن را قسمت اساسی و نفیس جامع التواریخ برشمرد. جلد دوم جامع التواریخ مشتمل بر تاریخ سلطنت اولجایتو تا زمان تالیف جامع التواریخ وتاریخ عمومی جهان است و در آن گذشته از تاریخ اولجایتو، از داستان آدم و حوا و پیامبران بزرگ و انبیای یهود گرفته تا تاریخ پیامبر اسلام و خلفای راشدین و اموی و عباسی سخن به میان آمده است. سومین مجلد نیز در بیان صورالاقالیم و مسالک و الممالک بوده که ظاهرا از این مجلد اثری باقی نمانده است. عزیزالله بیات، نویسنده کتاب شناسایی منابع و ماخذ تاریخ ایران، در این زمینه بر آن باور است که این جلد یا هرگز نوشته نشده یا آنکه نوشته شده ولی در جریان حوادث دهر و رخدادهای زمانه از دست رفته است.
آنچه روشن است و آنچه تمامی مغول شناسان، ترک شناسان و تاریخ پژوهان بدان معتقدند آن است که کتاب خواجه رشیدالدین را باید به عنوان کامل ترین منبع جهت شناخت اقوام مغول و ترک برشمرد، زیرا بخشی از کتاب که در آن از تاریخ قبایل چادر نشین ترک و مغول و سازمان اجتماعی و شیوه زندگی و موازین حقوقی و روایات و افسانه های آنها بحث می شود چنان کامل و دقیق است که همتای آن را در هیچ یک از منابع تاریخی مربوط به آن دوران حتی منابع چینی و مغولی نمی توان یافت.
خواجه رشیدالدین که مرد سیاست، مدیریت، امور دینی، فلسفه، طب، تاریخ، تالیف و انشا بود و به زبان های فارسی، عربی، ترکی، مغولی و عبری آشنایی داشت در جامعیت جامع التواریخ بدان اندازه کوشید که امروزه تاریخ پژوهانی چون ساندرز، نویسنده کتاب تاریخ فتوحات مغول، جامع التواریخ را نخستین تاریخ اصیل جهانی پنداشته و محققانی همانند مورگان، مولف کتاب مغول ها، اهمیت تاریخ نگاری عصر مغول را مدیون و مرهون وجود آن دانسته اند. برخی تاریخ نگاران همچون عبدالحسین زرین کوب، تاریخ نگار و ادیب نامدار، نیز پا از این فراتر نهاده و از جامع التواریخ به عنوان جسورانه ترین و عظیم ترین طرح در تاریخ نویسی مسلمانان و نیای فراموش شده تواریخ امروز کمبریچ یاد کرده اند. البته شیرین بیانی، مغول شناس مشهور و نویسنده کتاب دین و دولت در ایران عهد مغول، نیز در این زمینه بر آن باور است که جامع التواریخ عمده ترین و جامع ترین منبع تاریخ مغول به شمار می رود و از جهت اهمیت تنها تاریخ جهانگشای جوینی آن هم در چارچوبی محدود با آن می تواند برابری کند.
آنچه واضح و آشکار است، این کتاب که بی شباهت به یک دایره المعارف تاریخی نیست و به تعبیر عباس اقبال، نویسنده کتاب تاریخ مغول، عظیم ترین شاهکار تاریخی عصر مغول و از بزرگترین آثار ادبیات ایران و از مهمترین تواریخ عالم است، بهترین و ارزشمندترین کتابی است که می توان از آن برای جست وجو در زوایای تاریک و ناشناخته عهد فرمانروایی مغولان به ویژه روزگار غازانی یاری برگرفت.
با تمام این اوصاف، آنچه از منابع تاریخی، حکمی و ادبی روزگار مغول برمی آید آن است که نه سیاست بازان آن عهد و نه مردمان آن عصر قدر خواجه را ندانسته و او را قربانی آز و جهالت خویش ساختند. آنچه روشن است این نمونه تدبیر، عقلانیت و دانش ایرانی که به قول حمدالله مستوفی، نگارنده کتاب های نزهت القلوب و تاریخ گزیده، «وزارت آصف و بوذرجمهر با وزارت و تدبیر او خوار و حقیر بود» بر اثر دسیسه چینی های درباریان و به تعبیر معین الدین نطنزی، مولف کتاب منتخب التواریخ معینی، «به سعی جمعی صاحب اغراض» از جمله رقیبی سیاسی چون تاج الدین علیشاه جیلانی در سال ۷۱۸ هجری قمری کشته شد.
نویسنده : امیر نعمتی لیمایی
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید