شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

آرای خاموش برگ برنده اصلاح طلبان


آرای خاموش برگ برنده اصلاح طلبان
در برخی اظهار نظرها گفته می شود ناکامی اصلاح طلبان در چند انتخابات گذشته و عدم اقبال مردم به این جریان ناشی از عدم تبیین مناسب مفهوم اصلاحات از سوی اصلاح طلبان در میان توده های مردم است. با این حال باید توجه داشت پاسخ به چرایی ناکامی اصلاح طلبان از این منظر فراموش کردن اصل موضوع است.
باید گفت علت این مساله را نمی توان در مباحث نظری و اینکه واژه اصلاحات چه تعریفی دارد جست وجو کرد. این طور نیست که عدم اقبال مردم به اصلاحات به خاطر ضعف اصلاح طلبان در تبیین و تعریف اصلاح طلبی باشد. با توجه به این موضوع راه بازگشت اصلاح طلبان به قدرت و قوه مجریه نیز ارائه تعریف مناسب از مفاهیم نیست، بلکه مساله اصلی این است که اصلاح طلبان باید تبیین کنند چرا در هشت ساله دوران اصلاحات نتوانستند به اهداف شان برسند و موانع دستیابی اصلاح طلبان به مطلوبات شان چه بوده است. اصلاح طلبان همچنین باید به این موضوع بپردازند که چه تضمینی وجود دارد که در صورت حضور دوباره در قدرت بتوانند از اهداف شان دفاع کنند. معتقدم نتیجه انتخابات سال آینده که یکی از مهم ترین انتخابات ایران اسلامی خواهد بود به حضور آرای خاموش در انتخابات بستگی دارد. یعنی آن درصدی که با صندوق های رای قهر کرده و در تیرماه ۸۴ در انتخابات شرکت نکردند. ما می دانیم که ۱۰ میلیون به آقای هاشمی رای دادند و ۱۷ میلیون به آقای احمدی نژاد که جمعش ۲۷ میلیون می شود. در صورتی که واجدان شرایط رای دادن در آن سال چیزی حدود ۴۴ میلیون بودند. به عبارت دیگر قریب به ۱۷ میلیون نفر در انتخابات ریاست جمهوری نهم شرکت نکردند. این بخش از آرای خاموش جامعه در انتخابات شوراها و مجلس هشتم نیز رای ندادند و این به یکی از دلایل عدم موفقیت اصلاح طلبان تبدیل شد. بنابراین نکته مهمی که باید محل تامل و دغدغه اصلاح طلبان باشد این است که تکلیف این بخش خاموش مشخص شود.اگر این تعداد در انتخابات شرکت کنند شانس پیروزی اصلاح طلبان نیز افزایش خواهد یافت چرا که غالباً آنها به جریان اصلاح طلب رای خواهند داد. به اعتقاد من بعید است همه ۱۷ میلیونی که در سال ۸۴ به محمود احمدی نژاد رای دادند مجدداً بخواهند آرایشان را به نفع ایشان در صندوق ها بریزند. چون به دلیل عملکرد چند ساله دولت مردم به برداشت واقعی تری از دولت نهم دست یافتند و این موجب ریزش آرای آقای احمدی نژاد خواهد شد.
در اینجا باید بر اهمیت نکته یی که در بالا به آن اشاره شد توجه کرد. چه آنکه حتی اگر تصور کنیم آقای احمدی نژاد دوباره همان ۱۷ میلیون آرا را کسب کند، در صورت حضور آرای خاموش که به آن ۱۰ میلیون آرای آقای هاشمی علاوه خواهد شد اصلاح طلبان قطعاً احمدی نژاد را شکست خواهند داد. در این حال تفاوتی نمی کند که این کار توسط خاتمی یا میرحسین موسوی یا شیخ مهدی کروبی صورت گیرد. آنچه دارای اهمیت است به صحنه آوردن آرای ساکت است.
بدین ترتیب به جای آنکه به موضوعات انتزاعی پرداخته شود بهتر است اصلاح طلبان برای رساندن پیام های مشخص خود به جامعه تلاش کنند. به نظر من اصلاح طلبان می توانند این پیام را به مردم بدهند که اگر در انتخابات شرکت کنند و پای صندوق های رای حاضر نشوند آقای احمدی نژاد مجدداً انتخاب خواهد شد، اقدامات تاثیرگذاری این چنینی بهتر از آن است که یکسری بحث های نظری ترتیب داده شود و کلاس های سیاسی بگذارند که مثلاً بگویند حقوق شهروندی چیست، تعریف جامعه مدنی چگونه است و غیر از اینها. اگر در انتهای این کلاس ها کسی بپرسد چه تضمینی وجود دارد که این گونه موضوعات تحقق پیدا کند چه پاسخی به این سوال داده خواهد شد.
بنابراین باید دید راه حل های عملی برای مجاب کردن مردم برای حضور در پای صندوق های رای چیست. این مشارکت حداکثری مردم خواهد بود که موجب پیروزی اصلاح طلبان خواهد شد. البته امتیاز دیگری که برای اصلاح طلبان وجود دارد این است که با آنکه پشتوانه آقای احمدی نژاد با آقای خاتمی قابل مقایسه نیست و احمدی نژاد با قدرت بیشتری می توانست اهدافش را دنبال کند عملکرد مناسبی از خود نشان نداده است.
در این حال یکی از پیام های مهمی که اصلاح طلبان باید تلاش کنند به مردم برسانند بحث بر سر این نیست که آقایان خاتمی، کروبی یا میرحسین موسوی چقدر می توانستند موفق باشند بلکه این است که جلوی ضرر و زیان بیشتر باید گرفته شود.
البته جریان اصولگرا از امکانات رسانه یی گسترده یی برخوردار است اما باید دید مردم چقدر پیام هایی که توسط این رسانه ها منتقل می شود را باور دارند. صدا و سیما می تواند یک نظرسنجی انجام دهد و از مردم بپرسد جامعه چقدر به آمار و ارقامی که از موفقیت ها داده می شود اعتماد و باور دارد.
اگر یک نظرسنجی اینچنینی صورت گیرد درصد کمی از مردم خواهند گفت مصاحبه هایی که در دفاع از دولت صورت گرفته را باور دارند. مدتی پیش گزارشی را در مطبوعات خواندم که در آن عنوان شده بود حدود ۱۴ میلیون نفر از جامعه ایران زیر خط فقر هستند که حدود پنج و نیم میلیون نفر توسط کمیته امداد و سازمان بهزیستی کمک مالی دریافت می کنند و بخش دیگر کمکی دریافت نمی کنند. آن گونه که مطلع هستیم کمیته امداد ماهانه نزدیک به ۳۰ یا ۴۰ هزار تومان به خانواده های زیر خط فقر کمک مالی می دهد در حالی که طبق استاندارد جهانی درآمد روزانه زیر دو دلار فقر مطلق است. روزی دو هزار تومان در ماه می شود ۶۰ هزار تومان که با در نظر گرفتن ۴۰ هزار تومان کمک کمیته امداد باز هم می بینیم آن پنج و نیم میلیون نفر هم زیر خطر فقر قرار دارند. مردم در جامعه زندگی می کنند، خرید می روند و فعالیت های دیگری انجام می دهند که این موجب می شود به شکل ملموسی بتوانند آمار و ارقامی که توسط رسانه های مدافع دولت ارائه می شود را با واقعیت های موجود مقایسه کنند. بنابراین عملکرد سه سال و نیم دولت نهم در انتخابات سال آینده جزء امتیازات اصلاح طلبان محسوب می شود. اکنون مهم ترین مشکلی که پیش روی اصلاح طلبان قرار دارد این است که آنها هنوز نتوانسته اند آرای ساکت یعنی همان ۲۰ میلیون نفر را مجاب کنند که پای صندوق ها حاضر شوند و رای بدهند. اگر اصلاح طلبان در این چند ماه باقیمانده نتوانند درصدی از این آرای خاموش را با خود همراه سازند به هیچ وجه پیروز نخواهند شد.
مشکل دومی که هنوز هم حل نشده بحث عدم اجماع نیروهای اصلاح طلب است. متاسفانه هنوز اتحاد و انسجام در میان اصلاح طلبان وجود ندارد در حالی که باید چند ماه پیش کاندیدایشان مشخص می شد و روی وی اجماع می کردند. اگر اصلاح طلبان در زمان مناسبی این اقدام را انجام می دادند فرصت کافی را برای فعالیت در جامعه داشتند. اکنون یک نوع بلاتکلیفی وجود دارد که به صلاح اصلاح طلبان نیست. به یک روایت آقای خاتمی به نفع میرحسین موسوی کناره گیری خواهد کرد، به روایتی دیگر آقای میرحسین موسوی شرکت نخواهد کرد و به همین ترتیب در ارتباط با ماندن یا نماندن شیخ مهدی کروبی هم روایت هایی وجود دارد.
اصلاح طلبان باید قرص و محکم و با اتحاد و انسجام کاندیدای واحدشان را برگزینند و پس از آن به مردم این پیام را برسانند که مساله مهم پیروز نشدن احمدی نژاد در انتخابات سال آینده است.
صادق زیباکلام
استاد دانشگاه تهران
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید