چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

محدوده مجاز نگاه


محدوده مجاز نگاه
در میان همه مسایل مربوط بـه نگاه, موضوع ((محدوده نگاه)) از اهمیت بـیشتری بـرخوردار است, چرا كه در این بـخش, مرزهای نگاه مجاز و ممنوع زن و مرد, تبیین و مشخص می گردد. اینك در مدخل این موضوع, ابتدا به بررسی آیه ((غض بصر)) می پردازیم و آن را از دو زاویه مورد تاءمل قرار می دهیم: یكی آنكه ((غض بصر)) به چه معنی اسـت؟ و دیگـر آنكـه آیا از آیه قـرآن ((محـدوده)) ای بـرای آن استفاده می شود؟
بـرای نتیجه گیری از این مبـحث, بـاید بـخشهای بـعدی مقالات را پی گیری كرد و پس از بررسی همه مستندات, داوری كرد.
در آیه ۳۰ از سوره نور, از پیامبـر اكرم(ص)خواسته شده است كه به مردان بـگوید: ((غض بـصر)) كنید, سپس همین تكلیف متوجه زنان نیز شده است: قل للمومنین یغضوا من ابصارهم ...
و قل للمومنات یغضضن من ابصارهن ...
این دو آیه, دستـور صریحی است كه در بـاره نگاه در قرآن وجود دارد و در مفاد آن از دو جـهت بـاید تـاءمـل نمـود: یكـی آنكـه ((مفهوم)) غض بـصر چیست؟ و دیگر آنكه ((متعلق)) غض بـصر چیست و از ((چه چیزی)) باید غض صورت گیرد؟
●مفهوم غض بصر
برخی دانشمندان ((غض بصر)) را به ((چشم بـستن و نگاه نكردن))
معنی كرده اند. از مفـسـران پـیشـین ابـوالفـتـوح رازی(۱), و از متـاءخران علامه طبـاطبـایی(۲)چنین بـرداشتـی از این واژه ارائه كرده اند و بـر اسـاس آن, مفاد این آیه را ((نهی از نگاه كردن))
دانستـه اند. ولی لغت شناسان و مفسران دیگر, آن را بـه معنی ((كم كردن نگاه)) و خـیره نشدن دانستـه اند. مثـلا در ((كتـاب العین)) آمده است: غض, ((سستی در نگاه)) است كه پلكها بـه هم نزدیك شود ولی روی هم قرار نگیرد. و در ((مصـبـاح المنیر)) , ((كـم كـردن نگاه)) نیز ذكر شـده اسـت, ((تـهذیب اللغه)) و ((معـجـم مقاییس الـلـغـه)) و ((صـحـاح)) نیز ((نقـصـان نگـاه)) را در معـنی آن آورده اند.
راغب اصـفـهانی هم كه دقـت فـراوانی در واژه های قـرآنی دارد, ((كاستـن از نگاه)) را مطرح ساخـتـه است و امین الاسلام طبـرسی در معنی غض, ((نقصان)) آورده است و طریحی هم از این جماعت تـبـعیت نموده است.(۳ علاوه بـر نظر لغت شناسان كه در این بـاره بـه اتـفاق نظر, نظر داده اند و نگاه نكردن یا بـستـن چشمها را در معنی آن نیاورده و یا بـه صراحت چـنین معنایی را نفی كرده اند, استـعمالات این واژه نیز همین معنی را تـاءیید می كند. شهید مطهری كه در تـحـلیل این واژه و بـررسی موارد استـعمال آن, گوی سبـقت را از دیگر محققان ربوده است, می نویسد: ((غض, به معنی كاهش دادن است و غض بـصر یعنی كاهش دادن نگاه.
در قرآن كریم, سوره لقـمان آیه ۱۹ از زبـان لقـمان بـه فـرزندش می گوید: ((و اغضض من صوتك)) یعنی صدای خودت را كاهش بـده, ملایم كن, فریاد نكن. و در آیه ۳ از سوره حجرات می فرماید: ((ان الذین یغضون اصواتـهم عند رسول الله اولئك الذین امتـحن الله قلوبـهم للتقوی)) یعنی آنان كه صدای خـود را(هنگام سخـن گفتـن)در حـضور رسـول خـدا ملایم می كنند, یعـنی فریاد بـرنمیآورند, آنان كسـانی هسـتـند كه خـداوند دلهایشان را بـرای تـقوا آزمایش كرده اسـت.
در حدیث معروف هند بن ابـی هاله كه اوصاف و شمائل رسول اكرم را توصیف كرده چنین آمده است: ((و اذا فرح غض طرفه)) یعنی وقتی كه خوشحال می شد چشمها را بـه حالت نیم خفته در میآورد, بـدیهی است كه مقصود این نیست كه چـشـمها را روی هم می گذاشـت و یا بـه طرف مقابـل نگاه نمی كرد. مرحوم مجلسی در بـحار این جمله را این طور تفسیر می كند: ((ای كسره و اطرق و لم یفتح عینه و انما یفعل ذلك لیكون ابـعد من الاشر و المرح)) یعنی پلك چشم را می شكست و سر را پـایین می انداخت و چـشمها را نمی گشود چـنین می كرد تـا از حـالت شـادیزدگی دور بـاشـد. عـلی(ع)در تـوصـیه بـه فرزند خـود محـمد بن الحنفیه هنگامی كه در جـنگ جـمل پـرچم را بـه او داد, فرمود: ((كوهها اگر از جا كنده شوند تـو سر جـای خود بـاش, دندانها را روی هم فشار بده.(تا خشم و غضب تحریك شود)سر خود را بـه خداوند عاریه بـده و پـاها را در زمین میخكوب كن)) آنگاه در آخر اضافه فرمود: ((ارم ببصرك اقصی القوم و غض بصرك)) یعنی تا آخرین نقطه دشمن را نظر بینداز و چشمها را بـخوابـان. بـدیهی است كه مقصود این نیست كه چشمها را ببندد یا نگاه نكن, مقصود این است كه بـه یك نقطه معین, مخصوصا به تجهیزات دشمن خیره نشو.
همچنین بـه اصحابـش در جـنگها می فرماید: ((غضوا الابـصار فانه اربط للجـاءش و اسكن للقلوب)) نگاهها را بـه تـجـهیزات دشمن كم كنید كه این طور دلها محكم تر و آرام تر است.
از همه این موارد چـنین فهمیده می شـود كه معنی غض بـصـر كاهش دادن نگاه اسـت, خـیره نشـدن و تـماشـا نكردن و بـه اصـطلاح نظر استقلالی نیفكندن است ...
علیهذا در آیه مورد بحث معنای ((یغضوا من ابـصارهم)) این است كه نگاه را كاهش بدهند, یعنی خیره نگاه نكنند و به اصطلاح علمای علم اصول, نظرشان آلی باشد, نه استقلالی.
توضیح اینكه یك وقت نگاه انسان به یك شخص بـرای ورانداز كردن و دقت كردن به خود آن شخص است مانند اینكه بـخواهد وضع لبـاس و كیفیت آرایش او را مورد مطالعه قرار دهد, ولی یك وقت دیگر نگاه كردن به شخصی كه با او روبه رو است بـرای این است كه بـا او حرف می زند و چون لازمه مكالمه نگاه كردن است بـه او نگاه می كند. این نوع از نگاه كردن كه بـه عنوان مقدمه و وسیله مخاطبـه است, نظر آلی است ولی نوع اول نظر استـقلالی است, پـس معنی جمله این است: ((بـه مومنین بـگو بـه زنان خیره نشوند و چشم چرانی نكنند.)) (۴)
بـرخـی فقهای معاصر, در بـاره مفهوم ((غض بـصر)) نظریه سـومی ارائه كرده اند. در این نظریه بـا قبـول اینكه غض بـصر, ((بـستن چشم)) نیست, آن را بـه معنی ((پایین انداختن چشم)) معنی كرده و ((كنایه)) از ((نگاه نكردن)) دانستـه شده است. و در تـاءیید آن به بـرخی از روایات كه در موارد حرمت نگاه, این تعبـیر بـه كار رفتـه است استـناد و كلمات لغویین را نیز چنین تـفسیر كرده اند: ((در غالب كتـب لغت ((دو معـنی)) بـرای غض كردن ذكر كرده اند, یكی به معـنی خـفض (پـایین افكندن)و دیگری بـه معـنی نقصـان(كم كردن)و بـنا بـر هر یك از این دو معنی غض عین می تواند كنایه از ((نگاه نكردن)) به طرف مقابل باشد زیرا بـنا بـر معنای اول بـا زیر افكندن نگاه, طرف مقابـل دیده نمی شود و بـنا بـر معنای دوم نیز مراد از ناقص كردن عـین, ((ناقص كردن آن از نگاه)) بـه طرف مقابـل اسـت كه این امر بـه مفهوم ((نگاه نكردن)) می انجـامد.)) به نظر می رسد كه این بـرداشت از كلمات لغت شناسان, صحیح نیست.
زیرا آنان واژه ((غض)) را دارای ((دو مفهوم)) معـرفی نكرده اند, بلكه با ((تعبـیرات متعدد)) ولی مشابـه و مترادف در صدد تبـیین ((یك مفهوم)) بـوده اند, مثلا لسان العرب در معنی غض از سه تعبـیر استـفاده می كند: ((كف, خفض و كسر)) . بـرخی دیگر از لغویین فقط ((خفض)) را ذكر كرده اند و مقاییس اللغه ((كف و نقص)) را بـا هم آورده است. و عده ای هم در معنی كردن غض به سراغ تعبیر ((فتور)) رفته اند. پـس واژه های: نقص(كم كردن نگاه), فتور(سستی در نگاه), كسر(شـكسـتـن نگاه), كف(جـمع شـدن نگاه), خـفض (پـایین افتـادن نگاه)تـعبـیرات گوناگونی است كه در صدد ارائه ((مفهوم واحـدی)) است. این مفهوم در بـرابـر ((چشم دوختن, خیره شدن, و پـر بـودن نگاه)) قرار دارد, از این رو معانی متـعدد بـرای غض بـصر, قابـل قبول نیست.
بـه علاوه این قضـاوت كه ((ناقص كردن)) نگاه بـه مفهوم ((نگاه نكردن)) می انجامد, توجیه روشنی ندارد, زیرا ناقص كردن نگاه, یا در ((مقابل)) نگاه نكردن است و یا بـاید آن را ((اعم)) از نگاه نكردن دانست و در هر صورت از ((غض بصر)) نه بـا دلالت مطابـقی و نه بـا دلالت التـزامی بـه مفـهوم ((عـدم نظر)) نمی تـوان رسـید.
در نظریه فوق, اضافه كرده اند كه ((غالب كتب لغت ((غض العین)) را به زیر انداختن نگاه و شكستن آن ((به گونه ای كه دیگر روبه رو را نبیند)) معنی كرده اند. )) ولی این نسبت نیز با كلمات لغویین سـازگار نیسـت زیرا چـنین قـیدی ـ ((بـه گونه ای كـه روبـه رو را نبیند)) ـ در كلمات آنها بـه چشم نمی خورد. بـلكه بـرخی از آنها تصـریح كـرده اند كـه در هنگام غـض, طرف مقـابـل دیده می شـود.(۵ این نكته را نیز باید افزود كه ((كم كردن)) مفهومی تشكیك پذیر است و دارای مراتبی می باشد, از این رو ممكن است در مواردی مقصود ((حـداكثـر)) كم كردن نگاه بـاشـد كه عـرفا بـه ((نگاه نكردن)) می انجامد; همچنان كه در برخی روایات, ـ بـا توجه بـه قرائنی كه وجـود دارد ـ غض بـصـر, بـه معنی ((نگاه نكردن)) بـه كار رفتـه است.(۶) ولی چنین استـعمالاتـی نمی تـواند محدوده اصلی ((مفهوم)) لغت را مشخص كند و یا مراتب دیگر آن را نفی كند; همچنان كه گاه غض بـصر, بـه معنی ((بـستـن چشم)) و غمض بـصر نیز استـعمال شده است(۷)ولی لغت شناسان تصریح كرده اند كه روی هم گذاشتـن پـلكها و بـسـتـن چـشـم(غمض عین)معنی حـقیقی غض بـصـر نیسـت. و این گونه استعمالات, سخن آنها را نقض نمی كند.●تفسیر روایی غض بصر
در بررسی مفهوم غض بصر, روایات مربوط به آن را كه در ذیل این آیه سـوره نور وارد شده اسـت, بـاید مورد تـوجـه قرار داد. این روایات دو دسته اند: دستـه ای كه این آیه را بـه چشم پـوشی و نگاه نكردن تفسیر كرده است و دستـه ای دیگر كه آن را نهی از خیره شدن و چشم چرانی می داند.
روایات دسته اول, آیه قرآن را چنین توضیح می دهد:
ـ[ ... نهاهم عن] ان ینظروا الی عوراتهم(۸)
ـ لا ینظر احدكم الی فرج اخیه المومن(۹)
ـ حرم ان ینظر احد الی فرج غیره(۱۰)
مفاد این روایت آن است كه خـداوند بـا دسـتـور ((قل للمومنین یغضوا من ابصارهم)) از مومنان خواسته است كه بـه شرمگاه یكدیگر نگاه نكنند. با توجه به اینكه متعلق نگاه را ((عورت)) دانسته و خودداری از نگاه به آن را مورد نظر قرآن دانسته اند, لذا ((نگاه ممنوع)) هر نوع نگاه خواهد بود و مومنان به طور كلی نبـاید بـه آن موضع نگاه كنند; چه نگاه عادی و چه نگاه شهوانی, چه به صورت آلی و چه به شكل استقلالی.
این دستـه از روایات هر چـند دیدگاه كسانی كه غض بـصر را بـه ((نگاه نكردن)) تـفسیر كرده اند, تـاءیید می كند, ولی از آن رو كه هیچ یك از این روایات, از ((اعتبار سندی)) بـرخوردار نمی بـاشد, در تفسیر آیه نمی تواند مورد استناد قرار گرفته و بـه اتكاء آن, نباید از ظاهر آیه دست كشید.
در دستـه دوم روایات, روایتـی از سعد اسكاف وجـود دارد كه از امام باقر(ع)چنین نقل می كند:
((یكی از جوانان انصار, در مدینه بـه زنی بـرخورد كرد. در آن زمان, زنان مقنعه خود را پـشت گوشهایشان می بـستـند. آن جوان از روبه رو بدان زن چشم دوخته بود و هنگامی كه زن از مقابل وی عبور كرد باز هم از پشت سر نگاهش به او بود و بـه دنبـالش وارد كوچه باریكی شد. در این حال صورتش بـه قطعه استخوان یا شیشه ای كه در دیوار كوچه قرار داشت, برخورد كرد و شكافته شد. پس از عبـور زن و دور شدن وی, جـوان متـوجـه گردید كه خـون از صورت بـه سینه و لباسش سرازیر شده است و در آن حال سوگند یاد كرد بـه خدمت رسول خدا می روم و جریان را بازگو می كنم. وقتی به محضر پیامبـر رسید, آن حـضرت ماجـرا را پـرسید و او قصه را بـازگو كرد, در پـی این حادثه جبـرئیل نازل گردید و این آیه را فرود آورد: قل للمومنین یغضوا من ابصارهم)) (۱۱)
از این روایت كه دارای سند معتبـری(۱۲)است استفاده می شود كه: الف زنان مدینه قبـل از نزول این آیه, پـوشش سر را پـشت گوش می بستند و قهرا علاوه بـر صورت, مقداری از موهای اطراف صورت نیز مكشوف و باز بوده است.
ب ـ مورد نزول آیه ((نگاه شهوانی)) بـه ((صورت و مو)) اسـت و آیه, مومنان را از چنین نگاهی برحذر داشته است.
بـا تـوجه بـه این نكتـه دوم, این روایت تـاءییدی بـر دیدگاه متـفكرانی مانند شـهید مطهری اسـت كه ((غض بـصر)) را پـرهیز از چشم چرانی و خیره شدن به طرف مقابـل دانسته اند. در این صورت, از این آیه, ممنوعیت نگاه عادی كه در هنگام مخاطبـه و گفتـگو صورت می گیرد و صرفا جنبه آلی دارد, استفاده نمی شود. البته حرمت نگاه به غیر از وجه و كفین مسلم است.
●گستره غض بصر
در آیه سوره نور, خداوند از مومنان خواسته است كه از نگاهشان بكاهند, ولی در قرآن تصریح نشده است كه فرو كاستن از نگاه نسبت به ((چه چیزی)) و یا در ((چه مواردی)) باید صورت گیرد؟ آیا منع از چشم دوختن جنبـه ((كلی)) و عمومی دارد و بـه عنوان اصل اولی از ((هر گونه نگاه)) (در محدوده روابـط زن و مرد)بـاید اجتـناب كرد؟ و یا این آیه بـه ((نوع خـاصی از نگاه)) نظر دارد و آن را ممنوع می داند؟
بـرخی پـاسخ این پـرسش فقهی را مبـتنی بـر یك ((نكته ادبـی)) دانستـه اند كه ((من)) در این آیه بـه چه معنی است؟(قل للمومنین یغضوا ((من)) ابصارهم). بر اساس یك احتمال ((من)) زائده بوده و تاءثیری در معنی آیه ندارد; یعنی مفاد آیه بـه وسیله آن تـغییر نمی كند و مقصود آیه, دستـور بـه ((غض بـصر)) اسـت. و بـر اسـاس احـتـمال دیگر ((من)) مفید معنی ((تـبـعیض)) است و می فهماند كه ((برخی)) نگاه ها باید فرو خوابانده شود.
ادیبان عرب در این باره نظر یكسانی ندارند. بـرخی مانند اخفش از نظریه اول, و برخی هم مانند سیبویه از نظریه دوم, جانبـداری می كنند.(۱۳)
بـه نظر می رسد كه بـر اساس احتمال نخست نیز نمی توان ادعا كرد كه این آیه بـه غض بـصر از ((هر چیزی)) دستـور می دهد و هر گونه نگاهی را ممنوع می سازد. زیرا در فهم شعاع هر حكم, باید مناسبات حكم و موضوع را در نظر گرفت و تـردیدی وجود ندارد كه خداوند از مومنان نخواسته است كه به طور كلی, سر را به زیر انداخته, و به هیچ چـیز نگاه نكنند و حـتـی نگاه بـه دریا, دشت و جـنگل را هم ممنوع كرده است! حتی نمی توان ادعا كرد كه این نگاه ممنوع, شامل نگاه بـه همه انسانها, حتی افراد هم جنس و حتی اعضاء آشكار آنها می شود و مردان نبـاید بـه صـورت یكـدیگر نگاه كـنند و زنان نیز نباید روی یكدیگر را ببینند! ادعای اینكه چنین مواردی هم مشمول دسـتـور عام غض بـصـر اسـت ولی بـا دلیل ((مخـصـص)) نگاه جـایز است(۱۴)غیر قابـل قبـول است زیراشمول دلیل عام, ذاتا نسبـت بـه چنین مواردی قاصر و نارساست و خروج آنها نیازی بـه محضض ندارد.
بدین ترتیب بدون توجه بـه مناقشاتی كه در بـاره ((زائده)) یا ((تبعیضیه)) بودن ((من)) وجود دارد, باید ((محدوده)) غض بصر را مشخـص كرد, زیرا تـردیدی وجـود ندارد كه این دستـور ((محـدود)) می باشد.
در باره این محدوده, چند احتمال وجود دارد:
▪احتمال اول: محدوده غض بصر, بدن غیر هم جنس(نگاه مرد به زن, و زن به مرد)و عورت هم جنس است. بـر اساس این احتمال نگاه بـه جنس مخـالف بـه طور كلی ممنوع است و نگاه بـه هم جـنس(نسبـت بـه غیر عورت)مجاز است.(۱۵)این احتمال از دو جهت مخدوش است:
الف ـ غض بـصر بـه معنی چشم پوشی و نگاه نكردن, تلقی شده است, در حالی كه این معنی با لغت سازگار نیست.
ب ـ بـرای تـعـیین این محـدوده ممنوعـه بـه هیچ دلیل و مدركی استـناد نشده است و این سوال بـدون پـاسخ مانده است كه از كجای آیه قرآن, این محدوده خاص استفاده می شود؟
با توجه بـه این دو نكته, نظریه كسانی كه این ممنوعیت را بـه ((نگاه به عورت)) اختصاص داده اند(۱۶)نیز قابل قبـول نمی بـاشد و روایاتـی كه در این بـاره وجـود دارد, از نصاب حجـیت بـرخوردار نیست.
▪احتمال دوم: محدوده غض بـصر در آیه بـیان نشده است همان گونه كه در بـسیاری از آیات دیگر قرآن, فروع و جزئیات احكام تـبـیین نشده است از قبـیل شرایط سفر. این گونه جزئیات را از سنت بـاید استفاده كرد و با توجه به ((بـیان معصوم)) بـاید پرده ابـهام و اجمال از آن برگرفت.
▪احتمال سوم: هر چند در این آیه بـه صراحت متعلق غض بـصر, ذكر نشده است ولی بـا توجه بـه مجموع آیه امكان تشخیص آن عرفا وجود دارد زیرا در این آیه پوشش برای زن الزامی دانسته شده است و از آن, آنچه كه آشكار است(الا ما ظهر)اسـتـثـناء شده اسـت, لذا عرف چنین می فهمد كه از هر موضعی كه ((ستـر)) آن واجب است, بـاید غض بصر كرد و محـدوده غض بـصر از محـدوده لزوم ستـر فهمیده می شود.
مبـنای این دو احتمال نیز, تفسیر غض بـصر بـه چشم پوشی و نگاه نكردن است كه قبـلا مورد مناقشه قرار گرفت, بـه علاوه كه احتـمال اخیر مبـتنی بـر یك ((ملازمه عرفی)) است: ((هر چه كه پوشاندن آن واجب است, نگاه كردن بـه آن هم حرام است)) . این ملازمه خارج از مدلول آیه است, و اگر در فهم آیه آن را, نادیده بگیریم و یا در ثبـوت چنین ملازمه ای تردید نماییم, آیه بـا اجمال روبـه رو خواهد شد, همان گونه كه در احتمال دوم, این اجمال پـذیرفتـه شده است.
▪احتمال چـهارم: چـون غض بـصر, بـه معنی كاهش دادن نگاه است و مقصود از آن جلوگیری از چشم چرانی است, از این رو, متعلق غض بصر, فقط ((چهره)) است زیرا آنچه ضرورت اقتضا می كند, همین مقدار است و بـیشـتـر از آن, هر گونه نگاهی, حـتـی بـا غض بـصر نیز جـایز نیست.(۱۷)روایت سـعد اسـكاف هم این احـتـمال را تـاءیید می كند.
محمد سروش
پی‏نوشت‏ها:
۱ـ ابوالفتوح رازی, روض الجنان, ج۱۴, ص۱۲۲.
۲ـ محمدحسین طباطبایی, المیزان, ج۱۵, ص:۱۱۱ الغض اطباق الجفن علی الجفن ... والایه نهی عن النظر.
۳ـ فخرالدین طریحی, مجمع البحرین, ج۴, ص۲۱۸. یغضوا من ابصارهم ای ینقصوا من نظرهم عما حرم الله علیهم, غض طرفه: خفضه و تـحمل المكروه, غض صوته: ای خفضه و لم یرفعه بصیحه و غض طرفه ای كسره ...
۴ـ شهید مطهری, مساءله حجاب, ص۱۲۱ ـ ۱۲۴.
۵ـ نگاه كنید بـه لسـان العـرب و تـاج العـروس, واژه ((غض)) .
۶ـ مثـل روایات غض بـصر از عورت دیگران در حـمام, ن.ك وسـائل الشیعه, ج۱, ص۳۶۴.
۷ـ محمدباقر مجلسی, بحارالانوار, ج۲۵, ص۳۸۰.
۸ـ الحر العاملی, وسائل الشیعه, ج۱۱, ص۱۲۶.
۹ـ همان, ج۱, ص۲۱۲.
۱۰ـ همان, ج۱۱, ص۱۲۹.
۱۱ـ همان, ج۱۴, ص۱۳۸.
۱۲ تـنها راوی قابـل تـردید در سند این روایت, سعد اسكاف است كه شیخ طوسی بـه صراحت او را ((صحیح الحدیث)) می داند(معجم رجال الحدیث, ج۸, ص۶۸)از این رو سبك شناسی برخی علماء رجال و نیز منكر بـودن بـرخی روایات سعد, وثـاقت او را مخدوش نمی سازد. ۱۳ـ ن.ك: زمخشری. الكشاف, ج۳, ص۲۲۹.
۱۴ـ ن.ك: مقدس اردبیلی, زبده البیان, ص۶۸۵.
۱۵ ن.ك: سیدمحـمـد مـحـقـق دامـاد, كـتـاب الـصـلاه, ج۲, ص۲۴.
۱۶ـ محمدحسین طباطبایی, تفسیر المیزان, ج۱۵, ص۱۱۱.
۱۷ـ شهید مطهری, مساءله حجاب, ص۱۲۴.
ماهنامه پیام زن
منبع : معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم


همچنین مشاهده کنید