یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا
مولانا، خورشیدی از ایران در آسمان عشق
برآنیم تا در این نوشتار سخنی پیرامون یکی از مناسبتهای فرهنگی روز با شما عزیزان داشته باشیم. همانگونه که احتمالا مطلعید، سال ۲۰۰۷ میلادی از سوی سازمان علمی فرهنگی به عنوان سال مولانا (UNESCO) ملل متحد نامگذاری گردید. سخن اندر احوال و آثار مولانا جلال الدین رومی بلخی نه در این مقال می گنجد و نه در صلاحیت نگارنده آن با این حال از باب اینکه
"آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید"
نگارنده این سطور سر آن دارد که اهمیت این مناسبت را مختصرا یادآور گردد.
مولانا، این خورشید خاوران و این خداوندگار عشق و عرفان، دیر زمانی است که شرابی روح افزا در جان انسانهای شوریده و شیفته حقیقت ریخته، چونان که رایحه این شراب زندگیبخش از بند زمان و مکان رهیده، قرون و اعصار و شرق و غرب عالم را در نوردیده و برای انسان خسته و سرگشته روزگار ما از هر رنگ و زبان، نوید شادی و سرمستی به ارمغان آورده است. مولانا خود می فرماید:
"سخنم خور فرشته است من اگر سخن نگویم
ملک گرسنه گوید که بگو خمش چرایی"
پس عجب نیست که حدیث شیدایی یکی از سرآمدترین انسانهای همه اعصار چنان عالمگیرگردد که سالی را برای شناخت او و تفکراتش اختصاص دهند. در بیانیه رسمی یونسکو که به این منظور
منتشر گردید، در ابتدا سه کشور افغانستان، ترکیه و مصر به عنوان کشورهای برگزار کننده آیینها و جشنهای سال مولانا شناخته شده اند، بدون اینکه نامی از ایران در میان آید یا به پارسی و
پارس یگو بودن این بزرگمرد اشاره ای شود، هر چند که سرانجام مشارک ایران نیز در بخشهای جنبی تثبیت شد. نویسنده در اینجا در پی بحث تاریخ نیست و اثبات اینکه بلخ و قونی هی زمان مولانا هر دو در حوزه جغرافیایی ایران بوده اند، نیز در پی اثبات این نکته نیست که مرزهای فرهنگی ایران زمین حتی امروزه بسی گسترد هتر از مرزهای جغرافیایی آن است. پارسی و پارسی گو بودن شاعری که در برابر بیش از ۶۰۰۰۰ بیت پارسی در دو اثر عظیم منظوم مثنوی و دیوان شمس و چندین کتاب منثور، تنها ۵۰۰ بیت پراکنده ی ترکی دارد (که انتساب آنها هم به مولانا سند قطعی ندارد) و به شهادت تاریخ، خود و خانواده اش حتی در خود قونیه به پارسی تکلم میکرده اند، اظهر من الشمس است.
بدون اینکه قصد اهانتی به ملل همسایه در میان باشد، باید گفت که نسبت ترک دادن به مولانا همانقدر جفاپیشگی است که نسبت عرب دادن به ابن سینا و فارابی. باید پذیرفت که انسانهای بزرگ جهان وطنی اند و در حصر مرزبندیهای رایج نمی گنجند اینان چه
بسا که در بند این عالم هم نم یگنجند. مولانا حتی در بند کلمات هم نیست:
"قافیه اندیشم و دلدار من
گویدم مندیش جز دیدار من"
او شاعری را پیشه خود نمی داند، بلکه از شعر وسیله ای ساخته است تا با آن پرده از رخ زیبارویی که خود به دیدارش رفته کنار زند و گوشه ای از آن جمال را به ما بنمایاند. اما اینهمه مجوزی برای سکوت ما در برابر مصادره فرهنگی مفاخرمان نیست. برما ایرانیان است که در عصر ارتباطات و در سکوت و رخوت نهادهای رسمی فرهنگی، نخست در حد توان آشنایی خود را با این بزرگمرد و اندیشه هایش افزون گردانیم و سپس این گوهر درخشنده را به دوستان و آشنایان غیر ایرانی خود نیز بنمایانیم.
"به همه کس بنمایم، خم ابرو که تو داری
ماه نو هرکه ببیند، به همه کس بنماید"
مسعود عباس زاده
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
مجلس شورای اسلامی مجلس شورای نگهبان ایران دولت حجاب دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران گشت ارشاد افغانستان رئیسی رئیس جمهور
تهران هواشناسی شورای شهر شهرداری تهران پلیس شورای شهر تهران قتل سیل وزارت بهداشت کنکور سلامت سازمان هواشناسی
قیمت دلار مالیات خودرو دلار قیمت خودرو بانک مرکزی بازار خودرو قیمت طلا سایپا مسکن ایران خودرو تورم
تئاتر تلویزیون سریال محمدرضا گلزار ازدواج سریال حشاشین سینمای ایران سینما فیلم موسیقی قرآن کریم سریال پایتخت
سازمان سنجش ناسا کنکور ۱۴۰۳ خورشید
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل غزه آمریکا جنگ غزه روسیه چین اوکراین حماس ترکیه نوار غزه
فوتبال فوتسال پرسپولیس استقلال تیم ملی فوتسال ایران بازی جام حذفی آلومینیوم اراک سپاهان باشگاه پرسپولیس تراکتور وحید شمسایی
هوش مصنوعی اپل فناوری همراه اول ایرانسل آیفون تبلیغات سامسونگ اینترنت بنیاد ملی نخبگان دانش بنیان نخبگان
موز خواب بارداری دندانپزشکی کاهش وزن مالاریا آلزایمر