چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


وقتی تلویزیون گرسنه می شود


وقتی تلویزیون گرسنه می شود
انبوه سازی شوخی تلخی است که این روزها گریبان خیلی از آثار تلویزیونی را گرفته است. از آن شوخی ها که دیگر نه سهل الوصول مخاطب انبوه خود را می خنداند و نه گویا به ابروان در هم کشیده جماعت اهل فن نظری می افکند. بحث درباره تله فیلم ها، نماد مجادله همیشگی کمیت و کیفیت است. مجادله یی که در آن متهم اگرچه خطای خود را باور دارد، اما گویا روزگار امروز ما، روزگار ساده انگاری است و نه همه آنها، بلکه اغلب تله فیلم ها تولیداتی هستند که می شود با آنها دمی از هراس بازخورد و از واکنش مخاطب حرفه یی به دور بود و چند کاسه آب بیشتر توی دیگ ریخت و آسوده بود که شکم گرسنه آنتن را پر کرده ایم. اما به راستی تکلیف میل زیبایی طلب و واقع بین چشم های رو به این جعبه جادویی با کیست؟
و به راستی این عضو ثابت عصرهای جمعه و روزهای مناسبتی تقویم، چگونه می تواند رفاقت رو به زوال ما را با این رسانه پیوند بزند؟
کارگردانان، تهیه کنندگان و فیلمنامه نویسان سینما و تلویزیون درباره تله فیلم ها نظراتی داشته اند که بخشی از آن را می خوانید.
● فرزاد موتمن؛ فیلمنامه های بد مشکل اصلی است
فکر می کنم ساخت فیلم تلویزیونی در همه جای دنیا مرسوم است. تله فیلم ها در واقع آثاری هستند که به لحاظ فرمی پیچیدگی خاصی ندارند و راحت الهضم هستند تا همه جور تماشاچی بتواند با آن ارتباط برقرار کند.
مشکلی که امروز ما با آن مواجه هستیم به زمانی برمی گردد که ناگهان بخشنامه هایی روی کار آمد که منجر به انبوه سازی تله فیلم شد. وقتی کار به انبوه سازی می کشد، ناگهان مقدار زیادی فیلمنامه مورد نیاز واقع می شود و بر این اساس طبیعتاً تعداد بسیار زیادی فیلمنامه ضعیف به حیطه تولید راه پیدا می کند. من فکر می کنم بزرگ ترین رنجی که ما در زمینه تولید تله فیلم می بریم به خاطر فیلمنامه های بسیار بد است. من خودم هم کار سینمایی داشته ام و هم تله فیلم و در هر دو زمینه هم تنها کارگردان بودم. به همین خاطر به راحتی می توانم قضاوت کنم که فیلمنامه هایی که ما در تلویزیون کار می کنیم غیرقابل قیاس با فیلمنامه هایی است که در سینما کار می شود و تازه این در حالی است که فیلمنامه های سینما هم خیلی خوب نیستند و در بهترین شکل ممکن کارهای متوسطی هستند. در نتیجه می توانم بگویم سطح متوسط فیلمنامه های تله فیلم چیزی در حد فاجعه است و اتفاقاً همین مساله کار من را به عنوان یک کارگردان خیلی سخت می کند که بخواهم یک فیلمنامه کم وبیش متوسط را تبدیل به یک کار قابل قبول کنم.
مدیران تلویزیون باید به دو نکته توجه کنند؛ اول اینکه این پروژه ها را به چه تهیه کننده هایی می سپارند. متاسفانه پارسال شاهد این بودیم که خیلی از پروژه ها به دست تهیه کننده هایی سپرده شد که خیلی تجربه نداشتند و جوان بودند و هم برای خودشان و هم برای سازندگان مشکلات عجیبی به وجود آورند و نهایتاً این مشکلات به ضرر کیفیت فیلم ها تمام شد. باید این فیلم ها را به تهیه کننده هایی سپرد که کیفیت برای آنها در درجه بالایی از اهمیت قرار دارد و به این مساله معتقدند که پول کمتری در حساب بانکی خود ذخیره کنند، اما کیفیت کار بهتر باشد.
دوم اینکه چه کسانی کارگردانی می کنند. این خیلی مهم است. من نمی گویم که همه آنها باید کارگردان سینما باشند. ما حتی کارگردانان تلویزیونی داریم که از سینمایی ها ارجح تر هستند. اما لااقل در این زمینه از کارگردانان تلویزیونی شناخته شده استفاده کنیم. کسانی که سابقه شناخته شده یی دارند. متاسفانه اغلب کارها به دست کارگردانان بدون سابقه سپرده می شود و نتیجه کار هم خیلی جذاب از کار در نمی آید.
● مینو فرشچی؛ فیلم تلویزیونی یا فیلم ارزان؟
در مورد ضعف تله فیلم ها به طور قطع مسائل مالی مهم ترین نقش را ایفا می کند و متاسفانه مراکزی مثل سیمافیلم برخورد حقیری با فیلمنامه دارد. وقتی تولیدکنندگان به فیلمنامه اهمیتی نمی دهند و در برآورد بودجه ارزش آن را کمتر از بقیه به حساب می آورند، مسلماً فیلمنامه نویسی هم که تله فیلم می نویسد، حتی اگر فیلمنامه نویس صاحب نامی باشد، خیلی دل نمی سوزاند.
تله فیلم ها فیلم هایی با بودجه اندک هستند و این مهم ترین تفاوت آنها با فیلم های سینمایی است. یعنی در واقع همه چیز، ارزان تر می شود. در صورتی که کارگردان های صاحب نام شاید دستمزدشان به اندازه کل هزینه تولید یک تله فیلم باشد. یا اگر این کارگردان ها هم وارد ساخت تله فیلم بشوند، آنقدر در حالت زنگ تفریح کار می کنند که نتیجه درخشانی به دست نمی آید.
در واقع تلویزیون باید بداند قرار است فیلم تلویزیونی ساخته بشود نه فیلم ارزان. شعار آنها و چیزی که در ذهن آنهاست فیلم ارزان است و این ذهنیت از همان اول بنای خودش را بر سقوط درجه کار می گذارد.
در حالی که فیلم تلویزیونی هم درآمد کمی ندارد. درست است که سینما گیشه دارد اما تلویزیون هم شاخصه هایی برای سودآوری دارد. یعنی اگر فیلم ها جذاب باشند، همان یک ساعتی که آنتن پر می شود و تبلیغات وسط فیلم درآمدی است که به جیب تلویزیون برمی گردد. ولی متاسفانه خیلی نگاه دولتی به تله فیلم ها دارند.
در این تله فیلم ها اغلب کارگردان هم نگاه درجه دو دارد و کار را جدی نمی گیرد و این به خاطر این است که خود سفارش دهنده کار را جدی نمی گیرد. اگر آنها نگاه جدی تری به کار داشته باشند، می شود یک تله فیلم عالی با مخاطب تلویزیونی ساخت.
● همایون اسعدیان؛ سکوی پرتاب کارگردانان جوان
تله فیلم ها ظاهراً به این نیت ساخته شدند که جایگزین فیلم های خارجی در تلویزیون شده و یک بار فرهنگی ملی را در برنامه های این رسانه ایجاد کنند. متاسفانه به دلیل نوع نگاه غلطی که در این کار وجود داشت، یعنی استفاده از کارگردانان جوان و بی تجربه از یک سو و برآورد های بسیار پایین از سوی دیگر؛ کارهایی با کیفیت بسیار پایین تولید شد.
اگر توقع داریم این فیلم ها بتوانند جایگزین فیلم های سینمایی بشوند که قبلاً تلویزیون خریداری می کرده، لازمه اش این است که کیفیت کار از نظر بازیگری، کارگردانی، فیلمنامه و مجموعه عوامل بالا برود و نوعی تغییر ذهنیت نسبت به برآورد هزینه ها به وجود بیاید چرا که بیشترین لطمه یی که این کارها متحمل می شوند به خاطر برآورد پایین است و نهایتاً هم تله فیلم های خوب اغلب آنهایی هستند که با برآورد بالاتری از سوی سیمافیلم یا شبکه های مختلف ساخته شده است.
به اعتقاد من کارگردان در این نوع کارها در مرحله دوم اهمیت قرار می گیرد. یک تهیه کننده سفارشی را می گیرد و با برآوردی که دارد، با کارگردان توافق می کند و ما می پذیریم که با آن شرایط زمانی کار کنیم و چاره یی هم نداریم.
مساله دیگر اینکه کارگردانان جوانی هستند که تله فیلم ها به جای فیلم کوتاه برای آنها نقش آموزشی پیدا کرده است. حتی برخی کارگردانان تازه کار، با سریال سازی می خواهند آموزش کارگردانی ببینند.
یعنی یک کار هزار دقیقه یی را برعهده می گیرند، در حالی که بضاعت ساخت نیم ساعت کار را هم ندارند. در این زمینه تله فیلم اغلب سکوی پرتابی برای آنها به شمار می رود و اکثراً دارای این ذهنیت هستند که با ساختن یکی دو تا تله فیلم، مجوز فیلمسازی بگیرند و فیلم سینمایی بسازند. این همان رسالتی است که در گذشته فیلم کوتاه برعهده داشت.
اما در مورد فیلمنامه واقعیت این است که ما در کل بدنه سینما و تلویزیون ایران مشکل فیلمنامه داریم. مسلماً وقتی در این شرایط تصمیم گرفته ایم ۲۰۰ ،۳۰۰ تله فیلم در سال تولید کنیم، به همین تعداد هم نیاز به فیلمنامه داریم و با فرصت اندکی که به فیلمنامه نویس ها داده می شود، نمی شود توقع یک کار خوب داشت.
● حسین فرحبخش؛ فیلم های سینمایی انبار شده را بخرید
من معتقدم این تله فیلم ها هم به سینما و هم به تلویزیون ضربه می زند. به خاطر اینکه تقریباً می توانم بگویم بالای ۹۵ درصد اینها تحت عنوان فیلم سینمایی پخش می شود و خیلی از بیننده های ما فکر می کنند این آثار قبلاً در سینما نمایش داده شده است. همین باعث می شود تماشاگر ما با سینما هم قهر کند. چون این آثار اغلب زیر استانداردهای اولیه هستند. در واقع اگر بخواهیم برای آنها نمره یی از ۲۰ در نظر بگیریم، عموماً زیر ۱۰ هستند. حتی آثاری که کارگردانان شاخص سینما ساخته اند ممکن است نهایت نمره ۱۵ بگیرد.
شاید بشود گفت سریال هایی که در تلویزیون پخش می شود به مراتب بهتر از تله فیلم هاست. چون ما برای سینما مدیومی قائل هستیم که آن مدیوم در این فیلم ها نیست، یعنی زیر استاندارد سینماست. اما مساله اساسی تر این است که این کارها حتی زیر استاندارد کارهای تلویزیون است.
بزرگ ترین ضربه یی هم که تله فیلم ها به سینما وارد می کنند، این است که با استفاده از عوامل سینما در تلویزیون، ما را با کمبود نیرو مواجه می کنند که همین مساله از نظر اقتصادی باعث ضرر و زیان سینماست.
چون اینها می آیند یکسری پول های دولتی به این افراد می دهند و اینها خیال می کنند در سینما هم چنین خبری هست. در حالی که تلویزیون نیازی ندارد که بازده اقتصادی داشته باشد. اما در سینما یک تهیه کننده اگر بازده نداشته باشد دیگر نمی تواند کار کند و از گردونه این حرفه خارج می شود. پس بنابراین ما زیاد با ساخت این تله فیلم ها موافق نیستیم و معتقدیم به جای ساخت این تله فیلم ها تلویزیون بهتر است فیلم های سینمایی را که چیزی حدود ۲۰ میلیارد تومان آنها در انبارهای دفاتر تولیدکنندگان خوابیده است بخرند که یک پلان آنها به تمام این تله فیلم ها می ارزد.
من اصلاً این را قبول ندارم که معیارهای فیلم سینمایی با معیار تلویزیون فرق دارد و این آثار قابل پخش در تلویزیون نیستند. ما فیلم هایی داشته ایم که تلویزیون تیزر آن را پخش نمی کرده، اما خود فیلم را پخش کرده است.
و از طرفی این معیارها را چه کسی می سازد؟ اینها همه سلیقه یی است.
به هر حال تله فیلم ها جز خسارت چیزی برای سینما نداشته اند. از طرفی اغلب عواملی که از سینما وارد تلویزیون می شوند در حد پولی که می گیرند، کار می کنند. خیلی ها اصلاً کار را شوخی می گیرند. از طرفی عوامل دست اول سینما به ندرت وارد این کار شده اند. آن عواملی هم که می روند، همان کاری که در سینما می کنند، در این تله فیلم ها انجام نمی دهند. فقط می خواهند پولی بگیرند که امرار معاش کنند و بعد در یک کار سینمایی می خواهند همان پول را از ما بگیرند. به همین خاطر سقف هزینه تولید در سینما به خاطر این تله فیلم ها بالا رفته است.
● علیرضا رئیسیان؛ مگر تمام آثار سینما شاخص است؟
تله فیلم در چند سال گذشته جایگاه درستی نداشت، برای اینکه تعریف درستی از آن نشده بود و تنها برای پر کردن فضاهای خالی کار برنامه سازان به کار گرفته می شد. یعنی اگر یک سریال تمام می شد و سازندگان آن تا ساخت سریال بعدی یکی دو ماه وقت داشتند، یک تله فیلم هم در آن فرصت می ساختند که اغلب هم از کیفیت بصری و همچنین موضوعات خوبی برخوردار نبود. تا جایی که مدیریت جدید صدا و سیما تصمیم گرفت حجم این تولیدات را افزایش بدهد و اتفاق تازه یی در این زمینه افتاد. به این ترتیب که در سال چیزی حدود ۷۰۰ عنوان فیلم از شبکه های تلویزیونی پخش می شد که از این تعداد ۵۰۰ عنوان آن حدوداً برای بار اول نمایش داده می شد و از این ۵۰۰ عنوان سهم تولیدات داخلی بسیار اندک بود و بیشتر آن را فیلم های خارجی تشکیل می دادند. به این ترتیب جایگزینی تولیدات داخلی در دستور کار قرارگرفت و این تنها به این دلیل نبود که چون فیلم های سینمایی ایران قابل خرید نیست، تله فیلم ها جای آنها را گرفته باشد، بلکه تعداد فیلم های سینمایی تولید شده هم برای این پروژه کافی نبود.
بنابراین تصمیم گرفته شد چیزی حدود ۱۵۰ عنوان فیلم طی دو، سه سال در تلویزیون و توسط شبکه های مختلف و همچنین سیمافیلم تولید بشود. این نوع کار در همه جای دنیا مرسوم است. مثلاً اغلب فیلم های خارجی که در تلویزیون پخش می شود فیلم های درجه ۲ و ۳ هستند که عموماً برای تلویزیون ساخته شده اند و دارای داستان های کاملاً تلویزیونی هستند. در این کارها میزان هزینه و همچنین ساختار اثر در مدیوم تلویزیون تعریف می شود.
مسلماً در میان چنین حجم انبوهی از آثار تولید شده، چیزی حدود ۳۰-۲۰ درصد کارها شاخص، ۴۰ تا ۵۰ درصد کارها متوسط و حدود ۲۰ درصد آنها هم ضعیف خواهند بود.
این طبیعت هر تولیدی است چون به میزان گروه سازنده و میزان سرمایه گذاری و جذب مخاطب و همچنین شبکه مربوطه این تناسب فرق دارد. همین اتفاق هم افتاده و برخی از این تله فیلم ها به شدت جذاب و حتی بهتر از نمونه های سینمایی داخلی هستند. این کاملاً طبیعی است. آیا از این همه سریالی که تولید می شود، حتی به اندازه ۱۰درصد آنها کارهای شاخصی هستند؟ یا مگر در سینما همه کارهایی که تولید می شود شاخص است؟ وقتی شما با یک حجم وسیع از تولید روبه رو هستید، باید آنها را طبقه بندی کنید. من خودم این پیشنهاد را دو سال پیش از طرف کانون کارگردانان به مرکز سیمافیلم دادم تا پس از اتمام هر تله فیلم، آن اثر رده بندی و بر آن اساس بار مالی اش دوباره تعریف بشود. این به نظر من باعث می شود کیفیت کارها هم دوباره ارزیابی شده و بر این اساس به نسبت شاخص بودن کارها، در زمان های بهتری پخش بشوند.
من این واقعیت را قبول ندارم که تله فیلم ها کیفیت پایینی دارند. همین حالا هم اگر تلویزیون همت کند و جشنواره یی راه بیندازد، می بینیم که در آنها هم آثار خیلی خوب و هم آثار متوسط و ضعیف پیدا می شود. اما مشکل اینجاست که این آثار در زمینه پخش روال مرتبی ندارد. برخی مواقع یک نفر به طور اتفاقی کاری را در تلویزیون می بیند که ممکن است کار خوبی نباشد و به نظرش می رسد همه کارها ضعیف هستند.
در واقع روی تله فیلم ها هیچ تبلیغی در تلویزیون انجام نمی شود و کاری که این همه زحمت و انرژی برده، بی مقدمه در یک روز تعطیل پخش می شود. خب اینها همه لطمه می زند.
اما اگر باز نسبت تله فیلم های شاخص را با سریال های شاخص بسنجیم، به نظر من تله فیلم ها کارهای موفقی است. نسبتش را با متوسط سینمای ایران هم اگر بسنجیم، باز کارهای موفقی هستند. یعنی از بابت حجمی که در آن سرمایه گذاری می شود و خروجی که به دست می آوریم نتیجه رضایت بخش است.
از این نظر می شود گفت تولید تله فیلم ها روند مثبتی دارد و ادامه آن رو به رشد خواهد بود چون الان خیلی از کارگردانان سینما و عوامل حرفه یی قبول کرده اند که می شود روی تله فیلم کار کرد.
از نظر ساختار تصویری هم من اصلاً بحث پایین بودن کیفیت را قبول ندارم چون پخش ما در تلویزیون آنالوگ است و همین مساله به کیفیت خیلی لطمه می زند، در حالی که خود من و برخی دوستان تهیه کننده دیگر، در موارد فنی مثل مونتاژ، صدا، تصویربرداری و... دقت زیادی داریم و عموماً هم از عوامل حرفه یی سینما استفاده می کنیم. در مورد بازیگری هم تقریباً بهترین بازیگرهای تلویزیون و بازیگران متوسط سینما در این کارها بازی می کنند.
تنها بحثی که می ماند مساله فیلمنامه و کارگردانی است که با محدودیت های تلویزیون باید در همین حد از آن توقع داشت.
● امیرحسین شریفی؛ این کار فوت کاسه گری دارد
وقتی یک تهیه کننده با ساخت ۱۶ تله فیلم در سال، سطح کیفی تله فیلم ها را بالا می برد، باید از طرف مدیران سازمان حمایت بشود. در این میان هستند کسانی هم که کارهای ضعیف می سازند، مثل اغلب دستیار هایی که می روند و فیلم می سازند.
اما اگر می خواهیم تله فیلم جایگاه واقعی خودش را در تلویزیون پیدا کند، بحث کیفیت را باید جدی گرفت. از طرفی روی فیلمنامه و عوامل هم باید نظارت بیشتری بشود. حرف من این است که تله فیلم و فیلم سینمایی تنها در زمینه دوربین با هم فرق دارند. بازیگر همان بازی را باید بکند. کارگردان همان دکوپاژ را باید داشته باشد و من به عنوان تهیه کننده همان عوامل را باید جمع کنم. تنها به خاطر استفاده از دوربین ویدئو در کار تله فیلم، یک مقدار سرعت بالا می رود و همین هزینه را تا حدودی کاهش می دهد. در یک کار سینمایی فقط به خاطر لابراتوار و دوربین است که ما هزینه بیشتری داریم. تنها تفاوت همین است. مثلاً بازیگر که نمی تواند بگوید چون تله فیلم است من خوب بازی نمی کنم. از طرفی باید نگاه درستی روی قیمت ها باشد تا مثلاً بین دستیاری که کار تله فیلم می کند با آدم حرفه یی که وارد این کار می شود تفاوت وجود داشته باشد تا بتوانیم نیروی متخصص را جذب این کار کنیم.
در مورد رویکرد جوان ها به ساخت تله فیلم باید بگویم من خودم جوان گرا هستم، ولی طرفدار آن قشری از جوان ها هستم که آزمایش شان را پس داده باشند و کاربلد باشند. اما اگر طرف جوان است و می خواهد تجربه کند به نظر من تله فیلم جای خوبی نیست. باید برود فیلم کوتاه بسازد. اینجا نمی شود سرمایه را به خاطر تجربه هدر داد و از طرفی سطح ذائقه بیننده را پایین آورد.
اما در مورد سرعت تولید تله فیلم هایی که من کار کرده ام نیز باید اضافه کنم روند تولید کارهای من به قول قدیمی ها یک فوت کاسه گری دارد. اینکه سرعت کار من بالاست و اعتقاد هم دارم که تاثیری روی کیفیت آن نمی گذارد به خاطر این است که همیشه یک روند پیش تولید قوی دارم. یعنی معمولاً ۲۰ روز یا یک ماه روی پیش تولید وقت می گذارم و این باعث می شود در زمان تولید هیچ وقفه یی پیش نیاید. در واقع در زمان فیلمبرداری همه لوکیشن ها انتخاب شده؛ قراردادها بسته شده و کارگردان با سرعت کار را ضبط می کند. کارهایی که به وقفه می افتد یا گران تمام می شود، به خاطر ناشی بودن تهیه کننده است. به قول معروف تهیه کننده قلب است و کارگردان مغز است. وظیفه ما این است که خون را به مغز برسانیم.
من اهمیت زیادی هم برای فیلمنامه قائل هستم. در واقع ما یک شورا داریم و در این شورا فیلمنامه ها توسط سه نویسنده قبل از ارسال برای صدا و سیما خوانده می شود.
دوست دارم مدیران صدا و سیما بین کارهای حرفه یی و کارهای کارگردانانی که هنوز دستیاری را هم بلد نیستند تفاوت بگذارند و ارزیابی درستی روی قیمت ها داشته باشند. گاهی ممکن است به خاطر ۲۰ میلیون تومان بیشتر، یک فیلم ماندگار ساخته بشود، در حالی که به خاطر نبود همان مقدار هزینه، فیلمی ساخته می شود که غیرقابل پخش است. تجربه من بعد از ساخت ۷۲ تله فیلم این است که هرگز به عنوان یک تهیه کننده، اسمم را به پول نفروشم.
آرزو شهبازی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید