یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

سرنوشت لبنان و عرب ها


سرنوشت لبنان و عرب ها
تصویر جامعه جهانی در جنگ علیه لبنان تصویری مبهم است. گویی كه این كشور كوچك یكی از اعضای سازمان ملل متحد نیست و در خانواده جهانی نیز هیچ مشاركتی ندارد ولی باید گفت كه لبنان یكی از اعضای بنیانگذار سازمان جهانی و همكاری كننده در بندهای اعلامیه جهانی حقوق بشر است.
مسأله فراتر از نادیده گرفتن و یا دست كشیدن است، شاید خطرناك تر از آن نیز باشد، زیرا این عملیات مقدمه ساز اجرای اهداف اسراییل علیه لبنان و در آینده علیه همه كشورهای عربی است.
آیا امر مورد درخواست دادن فرصت اضافی به دولت اولمرت است كه بتواند برنامه ویران سازی لبنان را پی گیرد؟
می گوییم ویران سازی لبنان و نه فقط ضربه زدن به حزب الله. باید به این نكته اعتراف كرد كه حزب الله مقاوم و هنوز پابرجاست و تكالیف خود در رویارویی را به خوبی به انجام می رساند.
ویران سازی برنامه ریزی شده ای وجود دارد كه فرودگاه ها، پل ها، بندرگاه ها، كارخانه ها و تأسیسات عمومی و خصوصی را هدف قرار می دهد و شهروندان لبنانی نیز هدف جنگنده ها و بمباران توپخانه ای قرار گرفته و كشته می شوند.
كشتارهایی در شهرك های مروخین، عیترون، صریفا، صور، شحیم، زحله، جبیل و اقلیم الخروب صورت گرفته كه از كنیه پنهان صهیونیست ها علیه لبنان و مردمش پرده برمی دارد.
نیرنگ سنتی اسراییلی ها در جداسازی طوایف و برانگیختگی مسلمانان علیه مسیحیان و تحریك اهل سنت علیه شیعیان و منزوی ساختن جنوب از دیگر مناطق، كارساز واقع نشده و لبنانی ها به خوبی درك كرده اند كه آن ها در این جنگ در وطن شان هدف قرار داده شده اند تا حال و آینده و دولت آن ها نیز ویران گردد.
به تصویر مبهم جامعه باز می گردیم تا صحنه های یأس آور آن شاهد باشیم. منظره شورای امنیت در ۱۴ ژوئیه را شاهد بودیم كه در آن اعضای شورای امنیت سخنرانی های زیادی كرده بدون این كه هیچ گونه قطعنامه ای را صادر كنند و یا حتی درخواست آتش بس نمایند.
این كار آن ها در حیات شورای امنیت كه مسؤولیت حفظ صلح و امنیت جهانی را عهده دار است واقعاً عجیب و غریب به نظر می رسد، گویی آنچه كه در لبنان اتفاق می افتد صلح و امنیت را تهدید نمی كند .
اینجاست كه تفاوت ها روشن می شود، اینجاست كه دوگانگی در اجرای معیارهای جهانی آشكار می شود و بالاخره اینجاست كه سرخوردگی در مورد آینده سازمان ملل متحد و قوانین جهانی برملا می شود.
و صحنه ای دیگر كه از صحنه اول ابهام آمیزتر است و آن صحنه حضور هیأت های بین المللی است كه با بالگردها به بیروت آمده تا طولانی شدن جنگ را توجیه كنند و مسایل را بررسی كرده مجدداً بازگردند و سفرهای مكانیكی خود را مجدداً آغاز نمایند. این صحنه ها برای لبنانی ها كه اشغال لبنان توسط اسراییلی ها در سال ۱۹۸۲ را به یاد دارند، صحنه های آشنایی است.
از كسانی كه مقاومت لبنان را مسوول جنگ دانسته می پرسیم چرا اسراییل از مزارع شبعا كه اراضی اشغال شده است بیرون نمی رود و اگر اختلافی در این زمینه میان لبنان و سوریه وجود داشته باشد خود آن ها به حل این معضل بپردازند، البته اگر بهانه همین باشد.
چرا اسراییل بازگشت به توافق نامه آتش بس با لبنان را نمی پذیرد، در حالی كه دولت لبنان در مناسبت های مختلف اعلام كرده كه آماده اجرای این قطعنامه است؟ چرا جنگنده های اسراییل همه روزه وارد فضای لبنان می شوند؟
آیا دولت اولمرت صلاحیت آن را دارد كه در اجرای قطعنامه ۱۵۵۹ كه مربوط به لبنان است دخالت كند؟
موردی كه ما را بر این پرسش وادار كرد تماس تلفنی میان اولمرت و كوفی انان دبیر كل سازمان ملل متحد بود. در این مكالمه تلفنی اولمرت آمادگی دولتش را برای اجرای قطعنامه مذكور به جای سازمان ملل متحد اعلام نمود.
پس از دیدن این صحنه های پرابهام از لبنانی ها و عرب ها خواسته می شود كه به صلح اسراییلی ها اعتماد داشته باشند. غرب خود به این صلح اعتماد ندارد. پرسش بزرگ این است: لبنان و سایر عرب ها به كجا سمت و سو می گیرند؟
منبع: الخلیج
چاپ امارات متحده عربی
۲۲/۷/۲۰۰۶
نویسنده: عدنان السید حسین
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید