یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

جامعه‌شناسی‌ رفتار سیاسی‌


جامعه‌شناسی‌ رفتار سیاسی‌
گفتمان‌ در مورد تعریف، منشا، حدود و انواع‌ رفتار سیاسی‌ در انسان، دامنه‌ای‌ وسیع‌تر از یك‌ حوزه‌ مطالعاتی‌ دارد و در اكثر شاخه‌های‌ علوم‌ انسانی‌ به‌ گونه‌ای‌ مورد توجه‌ قرار می‌گیرد؛ اما علوم‌ سیاسی‌ و به‌ ویژه‌ جامعه‌شناسی‌ سیاسی، به‌ شكلی‌ مبنایی‌ به‌ این‌ موضوع‌ می‌پردازند ویكی‌ از مهم‌ترین‌ مسایل‌ این‌ علوم‌ به‌ شمار می‌رود. در این‌ زمینه‌ جامعه‌شناسی‌ تفهمی‌ ماكس‌ وبر به‌ كالبد شكافی‌ دقیق‌ این‌ موضوع‌ می‌پردازد و منشا و اساس‌ رفتار سیاسی‌ در انسان‌ را بازكاوری‌ می‌كند.
اعتقادات‌ مذهبی، باورهای‌ ایدئولوژیك، ساختار روانی‌ فرد و جامعه، نوع‌ جامعه‌پذیری‌ سیاسی‌ و... در زمره‌ عوامل‌ بروز رفتار سیاسی‌ هستند. رفتار سیاسی‌ هر نوع‌ و هر شكلی‌ كه‌ داشته‌ باشد، قصد تاثیرگذاری‌ بر نتایج‌ امور حكومتی‌ ریز و درشت‌ جامعه‌ را دارد و با هر انگیزه‌ و منشایی‌ كه‌ بروز یابد، اساسا معطوف‌ به‌ قدرت‌ و ملزومات‌ آنست.
مقاله‌ای‌ كه‌ پیش‌ رو دارید این‌ مبحث‌ پایه‌ای‌ علم‌ سیاست‌ و جامعه‌شناسی‌ سیاسی‌ را مورد بررسی‌ قرار داده‌ است‌ كه‌ نه‌ تنها برای‌ علاقمندان‌ این‌ رشته‌ بلكه‌ برای‌ علاقمندان‌ به‌ شاخه‌های‌ دیگر علوم‌ انسانی‌ هم‌ مفید بوده‌ و یكی‌ از مهم‌ترین‌ مباحث‌ میان‌ رشته‌ای‌ محسوب‌ می‌شود.
امور سیاسی‌ به‌ عنوان‌ شكل‌ خاصی‌ از فعالیت‌ انسان، مستقل‌ از رفتار سیاسی‌ او نمی‌باشد. بر این‌ اساس، هدف‌ اولیه‌ تحلیل‌ رفتار سیاسی، مرتبط‌ ساختن‌ امور خاص‌ سیاسی‌ با دیگر ابعاد روابط‌ اجتماعی‌ است. تجزیه‌ و تحلیل‌ این‌ رفتار به‌ برخی‌ روش‌ها، قواعد تحقیق‌ و نظم‌ خاص‌ علوم‌ سیاسی‌ بازمی‌گردد؛ كه‌ چهار نتیجه‌ كلی‌ را دربردارد:
الف‌ - تجزیه‌ و تحلیل‌ رفتارسیاسی، رفتار فردی‌ اشخاص‌ را در معنای‌ وسیع‌ ذهنی‌ در نظر می‌گیرد؛ به‌ نحوی‌ كه‌ نه‌ تنها اعمال‌ او، بلكه‌ جهت‌گیریها، درخواستها، انتظارات‌ و ارزیابیهای‌ او به‌ عنوان‌ یك‌ داده‌ تجربی، تجزیه‌ و تحلیل‌ می‌شوند.
درحقیقت، بیشتر پژوهشهایی‌ كه‌ در خصوص‌ رفتار سیاسی‌ انجام‌ می‌شوند؛ نه‌ تنها با اعمال‌ فردی‌ ارتباط‌ كمتری‌ دارند؛ بلكه‌ در صدد توضیح‌ و تبیین‌ رفتار سیاسی‌ یك‌ گروه، سازمان‌ یا حركت‌ توده‌ای‌ می‌باشند. اگرچه‌ فرض‌ می‌شود؛ كه‌ این‌ اجتماعات‌ و گروهها، جدای‌ از اعضا و به‌ صورت‌ فردی‌ نیستند، اما واقعیت‌ آن‌ است، كه‌ تاثیر متقابل‌ و مبادلات‌ این‌ اعضا، روابط‌ منظمی‌ را می‌سازد كه‌ از لحاظ‌ سازمانی‌ جدا بوده‌ و می‌توانند مورد مطالعه‌ قرار گیرند. به‌ طور كلی، تحلیل‌ رفتار سیاسی، اهمیت‌ نهادهای‌ سیاسی‌ را انكار نمی‌كند؛ بلكه‌ آنها را به‌ عنوان‌ الگوهای‌ رفتار فردی‌ تصور می‌كند؛ كه‌ كم‌ و بیش‌ یك‌ شكل‌ داشته‌ و دارای‌ قاعده‌ و قانونمندی‌ هستند. در واقع، رفتار سیاسی‌ فرد از متن‌ نهادها ناشی‌ می‌شود.
ب‌ - تحلیل‌ رفتار سیاسی، چارچوبی‌ از «خواسته‌ها» به‌ وجود می‌ آورد؛ كه‌ بین‌ علوم‌ رفتاری‌ - به‌ ویژه‌ انسان‌شناسی‌ و روان‌شناسی‌ - و جامعه‌شناسی‌ مشترك‌ است. از آنجا كه‌ رفتار سیاسی‌ آدمی، تنها جنبه‌ای‌ از رفتار كلی‌ او به‌ عنوان‌ یك‌ موجود اجتماعی‌ است، تحلیل‌ رفتار سیاسی‌ باید مبتنی‌ بر «نظم‌ متقابل‌ علوم‌ رفتاری» باشد و این‌ تحلیل‌ نمی‌تواند از زمینه‌ گسترده‌تری‌ كه‌ عمل‌ سیاسی‌ در آن‌ رخ‌ می‌دهد؛ غفلت‌ كند. بنابراین‌ هر تحلیل، باید آثار و عوامل‌ اجتماعی، فرهنگی‌ و شخصی‌ تاثیرگذار بر رفتار سیاسی‌ را در نظر بگیرد.
ج‌ - تحلیل‌ رفتار سیاسی، فرضیه‌های‌ تئوریكی‌ را درباره‌ امور سیاسی‌ به‌ همراه‌ دارد؛ كه‌ سرانجام‌ به‌ اصول‌ بر می‌گردند؛ اگر چه‌ هدف‌ یك‌ پژوهش‌ تجربی، رسیدن‌ به‌ یك‌ فرمول‌ عملی‌ است. تحلیل‌ رفتار سیاسی، تئوری‌ یا فرضیه‌های‌ مبتنی‌ بر تجربه‌ را می‌طلبد؛ كه‌ در یك‌ حوزه‌ عملی‌ ویژه، سیر تئوریكی‌ سیاست‌ را نشان‌ بدهد. وقتی‌ مطالعه‌ موردی‌ خاصی، در سیر تئوریكی‌ یا تجربی‌ صورت‌ می‌گیرد؛ بستگی‌ به‌ گرایشهای‌ پژوهشگر و سهولت‌ دسترسی‌ به‌ حوزه‌ تحقیق‌ ارائه‌ شده، دارد.
د - در تحلیل‌ رفتار سیاسی، باید روشها و تكنیكهای‌ تحقیقی‌ای‌ را انتخاب‌ كرد؛ كه‌ فرمولهای‌ تئوریك‌ و فرضیه‌های‌ تجربی‌ را در دقیق‌ترین‌ صورت‌ ممكن، به‌ منظور توضیح‌ و آزمایش‌ فرضیه‌ها به‌ كار گیرد.
بسیاری‌ از فرمولهای‌ تئوریك‌ در پژوهشهای‌ رفتار سیاسی‌ امروزی، به‌ صورت‌ اصطلاحات‌ ریز و درشتی‌ است، كه‌ از تئوری‌ بازی‌ها، تئوری‌ تصمیم‌گیری، تئوری‌ عمومی‌ سیستمها و تئوری‌ ارتباطات‌ استخراج‌ می‌شود؛ كه‌ این‌ هم‌ با توجه‌ به‌ مشكلات‌ مربوط‌ به‌ گردآوری‌ اطلاعات‌ و اعتبار آنها، بر پیچیدگیهای‌ پژوهش‌ درباره‌ رفتار سیاسی‌ می‌افزاید.۱
در این‌ بررسی‌ تلاش‌ می‌شود؛ با مشاهده‌ رفتارها، گرایش‌ها و جهت‌گیریها، الگوهای‌ خاص‌ رفتار سیاسی‌ در مردم، گروه‌ها و احزاب‌ شناسایی‌ گردد. به‌ نظر دانشمندان‌ علوم‌ رفتاری، افراد، یك‌ الگوی‌ رفتاری‌ مشترك‌ دارند و تاكید دانشمندان‌ بر مشاهده‌ این‌ الگوها، یكنواختی‌ها، تشابهات‌ و قواعد آنان‌ است.۲
●رفتار سیاسی‌ از دیدگاه‌ جامعه‌شناسی‌ تفهمی‌
ماكس‌ وبردانشمند و جامعه‌شناس‌ آلمانی‌ در تبیین‌ رفتار اجتماعی‌ انسان‌ و كاركرد نظام‌ جامعه، چارچوب‌ تحلیل‌ خاصی‌ را ارایه‌ كرد؛ كه‌ معروف‌ به‌ «جامعه‌شناسی‌ تفهمی» است. او با تفاوت‌ گذاشتن‌ بین‌ علوم‌ طبیعی، علوم‌ تاریخی‌ و اجتماعی‌ از خصلت‌های‌ ویژه‌ علوم‌ تاریخی‌ و اجتماعی‌ آن‌ است، كه‌ آدمیان‌ را در تفهمی‌ بودن، تاریخی‌ بودن‌ و ناظر بر فرهنگ‌ بودن‌ مشترك‌ می‌داند --- در پی‌ ادراك، توضیح‌ و تبیین‌ رفتارهای‌ اجتماعی‌ آدمیان‌ برآمد؛ به‌ گونه‌ای‌ كه‌ بتواند تبیین‌ «حقیقی» را به‌ دست‌ آورد.
وبر اعتقاد داشت؛ كه‌ رفتار انسانها را باید در چارچوب‌ ذهنی‌ و عینی‌ای‌ كه‌ آفریده‌ می‌شوند؛ مورد مطالعه‌ و بررسی‌ قرار داد. از این‌ رو، علومی‌ كه‌ واقعیت‌ بشری، یعنی‌ رفتارهای‌ آدمیان، قوانین، نهادها، نظامهای‌ سیاسی، نظریه‌های‌ علمی،... را مطالعه‌ می‌كنند؛ باید در پی‌ تفهیم‌ و تبیین‌ ارزشهایی‌ باشند؛ كه‌ شكل‌دهنده‌ آن‌ واقعیتهای‌ بشری‌ هستند. در تحلیل‌ آنها باید به‌ بازسازی‌ مفاهیمی‌ همت‌ گماشت؛ كه‌ شكل‌دهنده‌ محتوای‌ علوم، فرهنگ‌ و تاریخ‌ می‌باشند. بنابراین، ماكس‌ وبر در روش‌شناسی‌ عقیده‌ داشت؛ كه‌ باید مجموعه‌ تعابیر و مفاهیم‌ بازسازی‌ شده‌ از ارزش‌های‌ حاكم‌ بر موضوع‌ تحقیق‌ (گروه، حزب، نهاد و نظام‌ سیاسی) را انتخاب‌ نموده‌ و در یك‌ تجزیه‌ و تحلیل‌ منطقی‌ به‌ چگونگی‌ و كیفیت‌ آن‌ دست‌ پیدا كرد و دلیل‌ پیدایش‌ آن‌را هم‌ كشف‌ نمود.
از دیدگاه‌ وبر جامعه‌شناسی، به‌ قابل‌ فهم‌كردن‌ دستگاه‌ باورها و رفتار جوامع‌ اكتفا نمی‌كند؛ بلكه‌ درصدد آن‌ است، كه‌ چگونگی‌ رویدادها را بنمایاند و نشان‌ دهد كه‌ یك‌ شیوه‌ اعتقادی‌ معین، چگونه‌ شیوه‌ خاص‌ عمل‌ را تعیین‌ می‌كند. به‌ اعتقاد وبر، پژوهش‌ علی‌ می‌تواند، در دوجهت‌ پیش‌ رود؛ علیت‌ تاریخی‌ و علیت‌ جامعه‌شناختی. علیت‌ تاریخی‌ آن‌ است، كه‌ اوضاع‌ و احوال‌ ویژه‌ای‌ را كه‌ موجب‌ وقوع‌ رویدادهایی‌ شده‌اند؛ تعیین‌ می‌كند. علیت‌ جامعه‌شناختی، بنا را براین‌ می‌گذارد؛ كه‌ نسبتی‌ منظم‌ میان‌ دو عمل‌ وجود دارد.ماكس‌ وبر، جامعه‌شناسی‌ را علم‌ كنش‌ اجتماعی‌ می‌داند و در پی‌ آن‌ است، كه‌ با كشف‌ قواعد موجود در رفتارهای‌ انسان‌ها، به‌ تبیین‌ و تغییر كنش‌ اجتماعی‌ دست‌ زند. از دیدگاه‌ وی‌ كنش‌ها، آن‌ دسته‌ از رفتارهای‌ انسانی‌ هستند، كه‌ متضمن‌ معنی‌ و مقصود می‌باشند و هنگامی‌ اجتماعی‌ می‌شوند؛ كه‌ در ارتباط‌ با دیگران‌ قرار می‌گیرند.
اصالت‌ وبر در این‌ است، كه‌ ساختها و نهادهای‌ اجتماعی‌ را از كردار گوناگون‌ انسان‌ كه‌ معنا ساز و معنا پرور است، جدا نمی‌كند. بنا بر همین‌ نگرش، در جامعه‌شناسی‌ وی، همواره‌ مفهوم‌ كردار اجتماعی‌ رخ‌ می‌نماید. تعریفی‌ كه‌ وبر از جامعه‌شناسی‌ در مطلع‌ اقتصاد و جامعه‌ ارایه‌ می‌دهد؛ بدین‌ شرح‌ است:
«ما علمی‌ را جامعه‌شناسی‌ می‌نامیم؛ كه‌ از راه‌ تفسیر به‌ فهم‌ كردار اجتماعی‌ نایل‌ آمده‌ و سپس‌ شیوه‌ علی‌ چگونگی‌ گسترش‌ و آثار مترتب‌ به‌ این‌ كردار را تعیین‌ كند.»
كردار تا زمانی‌ «رفتار» انسانی‌ تلقی‌ می‌شود؛ كه‌ فرد یا افراد عامل، به‌ نوعی‌ كنش‌ كه‌ دارای‌ معنای‌ ذهنی‌ است، دست‌ می‌زنند. چنین‌ رفتاری‌ ممكن‌ است، درونی‌ یا برونی‌ باشد و نیز امكان‌ دارد؛ كه‌ كنش‌ یا انصراف‌ از آن‌ را شامل‌ شود. اصطلاح‌ «رفتار اجتماعی» در مورد فعالیتهایی‌ به‌ كار می‌رود؛ كه‌ بر حسب‌ معنا و مقصودی‌ كه‌ افراد عامل، برای‌ آن‌ قایل‌ هستند، با رفتار دیگران‌ مرتبط‌ بوده‌ و بر اساس‌ آن‌ جهت‌گیری‌ می‌شوند.
بنابراین‌ نظام‌ تحلیلی‌ ماكس‌ وبر، شامل‌ بیرون‌ كشیدن‌ منطق‌ درونی‌ نهادهای‌ بشری‌ و درك‌ خصوصیات‌ آنها می‌باشد. درحقیقت، وبر می‌خواهد نظامی‌ انعطاف‌پذیر عرضه‌ كند؛ كه‌ هم‌ بتوان‌ نمودهای‌ گوناگون‌ را در یك‌ چارچوب‌ مفهومی‌ یگانه‌ جای‌ داد و هم‌ اینكه‌ از حذف‌ كردن‌ خصوصیت‌ و نظام‌ جامعه‌ خودداری‌ نمود.
از این‌ رو، وبر خواهان‌ آن‌ است، كه‌ رفتار انسان‌ها را در چارچوب‌ كلی‌ آنان‌ از هستی، نمودها و جنبه‌های‌ آن‌ درك‌ كند. از همین‌ جا، جامعه‌شناسی‌ دینی‌ او آشكار می‌گردد؛ زیرا اصول‌ دینی‌ نیز جزء نگرش‌های‌ انسان‌ها بر هستی‌ و نمودهای‌ آن‌ است، كه‌ باید تاثیرات‌ آن‌ را در رفتار اجتماعی‌ مورد بررسی‌ قرار داد.
از دیدگاه‌ وبر، دین‌ به‌ عنوان‌ یكی‌ از منابع‌ تعیین‌ ارزشها می‌تواند، نقش‌ بسزایی‌ در رفتارهای‌ اقتصادی، سیاسی، اجتماعی‌ داشته‌ باشد. آنگاه‌ كه‌ الزامات‌ منطق‌ یك‌ مذهب‌ با الزامات‌ منطق‌ یك‌ سیستم‌ اقتصادی‌ یا سیاسی‌ برخورد كند؛ شدت‌ تاثیر مذهب‌ و دین‌ دو چندان‌ خواهد بود. پیوند میان‌ ارزشهای‌ مذهبی‌ و شكل‌دهندگی‌ آنها به‌ رفتار انسانی‌ از وجوه‌ مشخص‌ اندیشه‌ وبر است.
وبر، دست‌ كم‌ پیوند موجود میان‌ نوع‌ برداشت‌ مذهبی‌ و یك‌ رفتار اقتصادی‌ را، به‌ نحوی‌ كه‌ به‌ ظاهر ایرادی‌ بر آن‌ متصور نیست، نشان‌ داده‌ است. وی‌ مشكل‌ جامعه‌ شناختی، یعنی‌ مساله‌ مربوط‌ به‌ تاثیر جهان‌بینی‌ها بر سازمانهای‌ اجتماعی‌ و یا بر حالات‌ روحی‌ اف-راد را مط-رح‌ كرده‌ است. از نظر ماكس‌ وبر --- و همه‌ مفسران‌ --- اصل‌ تحلیل‌ بینش‌ مذهبی‌ جهان‌ است، یعنی‌ تحلیل‌ نوع‌ برداشت‌ مشخص‌ انسان‌ها از هستی، انسان‌هایی‌ كه‌ موقعیت‌ خویش‌ را در باورهایشان‌ تفسیر می‌كنند. ماكس‌ وبر، به‌ویژه‌ خواسته‌ است، پیوند فكری‌ و هستی‌نگرانه‌ موجود، بین‌ تعبیر معین‌ از مذهب‌ پروتستان‌ و نوع‌ معینی‌ از رفتار اقتصادی‌ را نشان‌ دهد. بیان‌ این‌ پیوند میان‌ روح‌ سرمایه‌داری‌ و اخلاق‌ پروتستانی‌ نشان‌ می‌دهد؛ كه‌ چگونه‌ یك‌ طرز تفكر معین‌ درباره‌ جهان‌ می‌تواند، جهت‌گیری‌ كنش‌ها را تعیین‌ كند. مطالعه‌ وبر، درك‌ تاثیر ارزشها و باورها بر رفتارهای‌ بشری‌ را به‌ شیوه‌ مثبت‌ علمی‌ میسر می‌سازد. این‌ مطالعه‌ روشن‌ می‌كند؛ كه‌ افكار مذهبی‌ چگونه‌ به‌ عنوان‌ علت‌ موثر در جریان‌ تاریخ‌ عمل‌ می‌كنند.۳
در این‌ پژوهش‌ نیز، درك‌ توضیح‌ و تبیین‌ رفتارهای‌ سیاسی‌ نیاز به‌ فهم‌ ایدئولوژی‌ و جهان‌بینی‌ دارد، استناد به‌ اعتقادات‌ مذهبی‌ و جهان‌بینی‌های‌ عاملان‌ رفتار از آن‌ جهت‌ ضروری‌ است، كه‌ انسان‌ها در بسیاری‌ از حالات‌ و موارد، تحت‌ تاثیر آن‌ عمل‌ می‌كنند. تاكید و تكیه‌ بر این‌ عامل‌ از آن‌ جهت‌ است، كه‌ رفتار انسانها در دستگاه‌ ارزشی‌ خاصی‌ فعلیت‌ می‌یابد و آن‌ دستگاه‌ ارزشی‌ خاص، به‌ همراه‌ سایر زمینه‌ها، شیوه، جهت‌ و میزان‌ عمل‌ و رفتار را تعیین‌ می‌كند. از دیدگاه‌ تحقیق‌ حاضر، گسیختگی‌ اساسی‌ بین‌ انسان‌ دینی، انسان‌ اقتصادی‌ و انسان‌ سیاسی‌ وجود ندارد و در این‌ راستا، باید در تحلیل‌ رفتارهای‌ سیاسی، نقش‌ ارزشها و منافع‌ به‌ همراه‌ دیگر عوامل‌ تاریخی‌ و اجتماعی‌ لحاظ‌ گردد.
●اشكال‌ رفتار سیاسی‌
رفتار سیاسی‌ از این‌ جهت‌ كه‌ شامل‌ مشاركت‌ سیاسی‌ می‌باشد؛ می‌تواند نمودهای‌ آن‌ را نیز دربربگیرد. در صورتی‌ كه‌ مشاركت‌ سیاسی‌ در معنای‌ «رفتاری‌ كه‌ اثر می‌گذارد و یا قصد تاثیرگذاری‌ بر نتایج‌ حكومتی‌ را دارد»۴ به‌ كار گرفته‌ شود.
تعریف‌ مشاركت‌ سیاسی‌ عبارت‌ است‌ از «هر عمل‌ داوطلبانه‌ موفق‌ یا ناموفق، سازمان‌ یافته‌ یا بدون‌ سازمان، دوره‌ای‌ یا مستمر، شامل‌ روشهای‌ مشروع‌ و نامشروع‌ برای‌ تاثیر بر انتخاب‌ رهبران، سیاستها و اداره‌ امور عمومی‌ در هر سطحی‌ از حكومت‌ محلی‌ یا ملی.»۵در خصوص‌ ماهیت‌ مشاركت‌ سیاسی، دو تفكر مهم‌ وجود دارد.
تفكر نخست، مشاركت‌ با ویژگی‌هایی‌ مانند داوطلبانه، انتخابی‌ و قانونی، تنها در چارچوب‌ لیبرال‌ دمكراتیك‌ می‌باشد. در این‌ تفكر، تظاهرات‌ سازمان‌ یافته‌ و انتخابات‌ فرمایشی‌ به‌ دور از مشاركت‌ اصیل‌ هستند، زیرا مشاركت‌ حقیقی، یك‌ جریان‌ از پایین‌ به‌ بالای‌ اثرگذاری‌ است، كه‌ قوانین‌ حكومتی‌ را شكل‌ داده‌ و بر سیاستها اثر می‌گذارد.
تفكر دوم، شامل‌ مشاركت‌ با یادآوری‌ كوششهای‌ مردم‌ در هر نوع‌ نظام‌ سیاسی‌ برای‌ اثرگذاری‌ است. این‌ تفكر، مشاركت‌ را از نظام‌های‌ دمكراتیك‌ جدا می‌سازد، در حالی‌ كه‌ در خود ماهیت‌ بسیجی، غیرقانونی‌ و دیگر خصوصیات‌ را دارد. در حقیقت، این‌ نوع‌ تفكر، ماهیت‌ مشاركت‌ را از نظر ارزشی‌ بیطرف‌ می‌داند؛ كه‌ حیطه‌ وسیع‌تری‌ از مشاركت‌ تفكر نخست‌ را دارد و همه‌گونه‌ اعمالی‌ را می‌تواند در برگیرد.۶
مصداق‌ رفتار سیاسی‌ مورد بررسی‌ در این‌ مقاله، تفكر نوع‌ دوم‌ است، كه‌ بخش‌ وسیعی‌ از رفتارهای‌ مسالمت‌آمیز و خشونت‌آمیز را در بر گرفته‌ و بیشتر بر رفتارهایی‌ تاكید می‌كند؛ كه‌ از پایین‌ به‌ بالا بر سیاست‌ها و ساختارهای‌ حكومتی‌ تاثیرگذار بوده‌اند.
به‌ طور كلی، در این‌ مقاله‌ اشكال‌ رفتار سیاسی‌ بر دو نوع‌ است:
۱ - رفتار سیاسی‌ مسالمت‌آمیز كه‌ عبارت‌ است‌ از پیكاری‌ مسالمت‌آمیز و صلح‌جویانه‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ قدرت‌ در چارچوب‌ قانونی‌ كه‌ با كمترین‌ خشونت‌ همراه‌ خواهد بود. شاخص‌ها و نمودهای‌ این‌ رفتار شامل‌ رای‌ دادن، فعالیت‌ تشكیلاتی‌ یا فردی‌ برای‌ نامزدهای‌ انتخاباتی، برگزاری‌ راهپیمایی‌ها، تظاهرات‌ و اجتماعات‌ می‌باشد. این‌گونه‌ رفتارها می‌تواند، در قالب‌ توده‌ای‌ (غیرتشكیلاتی‌ و غیرمنسجم) و حزبی‌ و گروهی‌ (تشكیلاتی‌ و منسجم) ظاهر شوند.
رفتار سیاسی‌ مسالمت‌آمیز تنها در جهت‌ حمایت‌ از دولت‌ نیست، بلكه‌ بسیاری‌ از حركت‌ها و رفتارها می‌تواند علیه‌ دولت‌ حاكم‌ باشد.
۲ - رفتار سیاسی‌ خشونت‌آمیز كه‌ همان‌ مبارزه‌ پنهانی‌ و مسلحانه‌ با ابزار غیرقانونی‌ است. این‌ نوع‌ رفتار، منجر به‌ خشونت‌ سیاسی‌ می‌گردد؛ كه‌ براساس‌ تعریف‌ گار شامل‌ تمامی‌ حملات‌ جمعی‌ علیه‌ رژیم‌ سیاسی، بازیگران‌ و یا سیاستهایش‌ می‌شود. از شاخص‌های۷ این‌ رفتار می‌توان‌ به‌ تجمع‌ و تشكل‌ مخفی، تظاهرات‌ خشونت‌آمیز همراه‌ با غارت‌ و آتش‌ زدن، مبارزه‌ چریكی، شورش‌ و عملیات‌ مسلحانه‌ اشاره‌ كرد.
در ارتباط‌ با رفتار خشونت‌آمیز، هاناآرنت‌ می‌گوید:
«خشونت‌ به‌ سبب‌ ماهیت‌ ابزاری‌ آن، تا جایی‌ معقول‌ است، كه‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ هدفی‌ كه‌ باید استفاده‌ از خشونت‌ را توجیه‌ كند؛ موثر باشد. چون، هنگامی‌ كه‌ كاری‌ را شروع‌ می‌كنیم؛ هرگز به‌ یقین‌ نتیجه‌ نهایی‌ آن‌ را نمی‌دانیم؛ بنابراین‌ خشونت‌ تنها به‌ شرطی‌ معقول‌ است، كه‌ در تعقیب‌ هدفهای‌ كوتاه‌ مدت‌ به‌ كار رود. خشونت‌ به‌ [انجام] امور بزرگ‌ كمكی‌ نمی‌كند؛ خواه‌ تاریخ‌ باشد، خواه‌ انقلاب، خواه‌ پیشرفت‌ باشد یا ارتجاع، اما می‌تواند ناخرسندی‌ها را چشمگیر سازد و توجه‌ عامه‌ را بدان‌ جلب‌ كند... تاكتیك‌های‌ اعمال‌ خشونت‌ و اخلال‌گری، ممكن‌ است‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ هدف‌های‌ كوتاه‌ مدت‌ سودمند باشد؛ بنابراین‌ احتمال‌ موثر افتادن‌ خشونت‌ برای‌ دستیابی‌ به‌ اهداف‌ درازمدت‌ مانند ایجاد دگرگونی‌ بنیانی، ضعیف‌تر است.»۸
در بحث‌ رفتار سیاسی‌ خشونت‌آمیز همواره‌ این‌ سوال‌ مطرح‌ است، كه‌ ریشه‌ خشونت‌ سیاسی‌ در چیست؟ و چه‌ عواملی‌ موجب‌ پیدایش‌ رفتار خشونت‌آمیز سیاسی‌ می‌گردند؟ در پاسخ‌ به‌ این‌ سوال‌ها دو نظریه‌ وجود دارد. یكی، نظریه‌ روان‌شناسانه‌ است، كه‌ منشا بروز خشونت‌ را علل‌ روانشناختی‌ در افراد و انگیزه‌ درونی‌ رفتار افراد و گروه‌ها می‌داند و دیگری، نظریه‌ ساختارگرایان‌ كه‌ منشا بروز خشونت‌ را ساختار نظام‌ سیاسی‌ و میزان‌ نهادینگی‌ آن، می‌داند. هیپس‌ در این‌ خصوص‌ می‌گوید:
«نهادینه‌كردن‌ موجب‌ كاهش‌ احتمال‌ خشونت‌ به‌ طور عام‌ و همچنین‌ جنگ‌ چریكی‌ می‌شود وبر عكس، عدم‌ نهادینه‌كردن‌ موجب‌ افزایش‌ احتمال‌ هر دو می‌گردد.»۹
هانتینگتون‌ نیز در دفاع‌ از نظریه‌ ساختارگرایی، عامل‌ اصلی‌ گرایش‌ به‌ خشونت‌ سیاسی‌ را در ساختار سیاسی‌ جامعه‌ می‌یابد و بر عدم‌ تعادل‌ تقاضاهای‌ مشاركت‌ سیاسی‌ و نهادمندی‌ ساختار حكومتی‌ تاكید دارد. او می‌گوید:
«گروه‌های‌ نوپدید برای‌ رسیدن‌ به‌ اهدافشان، به‌ جستجوی‌ روش‌ها و وسایل‌ مشاركت‌ می‌پردازند و اگر این‌ راه‌ها و وسایل‌ در دسترس‌ آنها نباشد؛ دچار احساس‌ ناكامی‌ می‌گردند و در صدد آن‌ برمی‌آیند؛ كه‌ درخواست‌های‌ خود را از نظام‌ سیاسی، با خشونت، زور و توسل‌ به‌ وسایل‌ نامشروع‌ دیگر مطالبه‌ كنند. نظام‌ سیاسی‌ یا از خود سازگاری‌ نشان‌ می‌دهد و ابزار لازم‌ برای‌ برآورده‌ ساختن‌ درخواست‌های‌ آنان‌ را فراهم‌ می‌كند و یا آنكه‌ درصدد سركوب‌ آنها برمی‌آید و در نتیجه، آنها نیز به‌ شیوه‌ براندازی‌ و انقلابی‌ روی‌ می‌آورند.»۱۰
گرایش‌ به‌ خشونت‌ در گروه‌ها و احزاب، گاهی‌ به‌ شكل‌ غیرعلنی‌ و مسلحانه‌ ظهور می‌كند. موریس‌ دو ورژه‌ در این‌ رابطه‌ معتقد است:
«هنگامی‌ كه‌ صنف‌ مخالف‌ وسایل‌ دیگری‌ ندارد و از هر امكان‌ دیگری‌ برای‌ بیان‌ عقاید خود محروم‌ است‌ و یا بیان‌ قانونی‌ آن‌ را موثر نمی‌داند، پیكارهای‌ سیاسی، شكل‌ نظامی‌ به‌ خود می‌گیرند. در این‌ هنگام، مقاومت‌ مسلحانه‌ در برابر قدرت‌ در دو مرحله‌ جریان‌ می‌یابد؛ مرحله‌ مقاومت‌ زیرزمینی‌ و مرحله‌ طغیان‌ آشكار.»۱۱چالمرزجانسون‌ نیز بن‌بست‌ مشاركت‌ را از راه‌ قانونی‌ و عدم‌ امكان‌ طرح‌ آنها از كانال‌ نهادهای‌ مشاركت‌ آشكار، عامل‌ بروز خشونت‌ سیاسی‌ می‌داند. او در كتاب‌ انقلاب‌ و نظام‌ اجتماعی‌ می‌گوید:«خشونت‌ اجتماعی‌ پاسخی‌ مناسب‌ به‌ مقاومت‌ سرسختانه‌ است. این‌ خشونت‌ به‌ این‌ خاطر رخ‌ می‌دهد؛ كه‌ راه‌های‌ شناخته‌ شده‌ تغییر بدون‌ خشونت، به‌ دست‌ نخبگان‌ حاكم‌ مسدود شده‌ است.»۱۲
به‌ طور كلی، برای‌ بروز رفتار سیاسی‌ خشونت‌آمیز، علاوه‌ بر عوامل‌ روانی‌ و ساختاری، عوامل‌ دیگری‌ نیز وجود دارد؛ كه‌ به‌ اعتقادات‌ مذهبی‌ و ایدئولوژیكی‌ برمی‌گردد. برخی‌ از اشخاص‌ و گروه‌ها، به‌ دلیل‌ توهین‌ به‌ مذهب‌ و یا بی‌توجهی‌ به‌ ارزشهای‌ مورد نظرشان‌ از طرف‌ یك‌ مقام‌ یا مقامات‌ حكومتی، اقدام‌ به‌ ترور و حذف‌ آنها می‌نمایند؛ كه‌ نمونه‌ مشخص‌ آن، اعضای‌ جمعیت‌ فداییان‌ اسلام‌ می‌باشند.
●بنیادهای‌ مفهومی‌ رفتار سیاسی‌
برای‌ بررسی، تجزیه‌ و تحلیل‌ رفتار سیاسی‌ به‌ عنوان‌ یك‌ مفهوم‌ عام‌ و همچنین‌ رفتار سیاسی‌ نیروهای‌ اجتماعی‌ در ایران، ناگزیر باید مفاهیمی‌ نظیر فرهنگ‌ عمومی، جامعه‌پذیری‌ سیاسی، فرهنگ‌ سیاسی، ساختار سیاسی‌ و ایدئولوژی‌ را بشناسیم.
فرهنگ‌
فرهنگ‌ از وسیع‌ترین‌ مفاهیمی‌ است، كه‌ در علوم‌ اجتماعی‌ وجود دارد و تاكنون‌ ۲۵۰ تعریف‌ از آن‌ ارایه‌ شده‌ است؛ كه‌ مجموعه‌ آنها را می‌توان‌ در قالب‌ این‌ جمله‌ها خلاصه‌ نمود:
فرهنگ، عامل‌ وحدت‌ بخش‌ ارزشهای‌ اجتماعی‌ است‌ و نوعی‌ یگانگی‌ به‌ ارزشها می‌دهد.
فرهنگ، جامعه‌ای‌ را از جامعه‌ دیگر مشخص‌ می‌كند.
فرهنگ، به‌ رفتار افراد نظم‌ می‌بخشد.
فرهنگ، تقویت‌كننده‌ همكاری‌ و روابط‌ میان‌ افراد است.
فرهنگ، تغییرپذیر است. ابزارسازی‌ و سخن‌ گفتن‌ دوعامل‌ اصلی‌ تثبیت‌ موقعیت‌ فرهنگ‌ است.۱۳
اگرچه‌ تعریف‌ فرهنگ‌ كار آسانی‌ نیست‌ و در هیچ‌ نوشته‌ای‌ نیز نمی‌توان‌ به‌ تعریف‌ دقیق‌ و جامعی‌ از فرهنگ‌ دست‌ یافت؛ اما با وجود این، تعریف‌ ادوارد بارنت‌ تایلور از فرهنگ، مورد قبول‌ بیشتر جامعه‌شناسان‌ و مردم‌شناسان‌ قرار گرفته‌ است. براساس‌ تعریف‌ وی‌ فرهنگ‌ عبارت‌ است‌ از مجموعه‌ای‌ پیچیده‌ مشتمل‌ بر دانش، اعتقاد، هنر، اخلاقیات، قانون، آداب‌ و همه‌ تواناییها و عاداتی‌ كه‌ فرد به‌ عنوان‌ عضوی‌ از جامعه‌ كسب‌ می‌كند.۱۴
فرهنگ، مشتقات‌ فراوانی‌ دارد كه‌ فرهنگ‌ سیاسی‌ یكی‌ از آنها است، اما جامعه‌پذیری‌ سیاسی، مقدمه‌ فرهنگ‌ سیاسی‌ است.
●جامعه‌پذیری‌ سیاسی‌
در تعریف‌ مختصر آن‌ می‌توان‌ گفت‌ كه‌ «جامعه‌پذیری‌ سیاسی‌ راهی‌ است، كه‌ یك‌ جامعه‌ فرهنگ‌ سیاسی‌ خود را دایمی‌ می‌سازد»۱۵ اما تعریف‌ كامل‌تر عبارت‌ است‌ از «فرآیند مستمر یادگیری‌ كه‌ به‌ موجب‌ آن، افراد با نظام‌ سیاسی‌ از طریق‌ كسب‌ اطلاعات‌ و تجربیات‌ آشنا شده‌ و به‌ وظایف، حقوق‌ و نقشهای‌ خویش، به‌ویژه‌ وظایف‌ سیاسی‌ در جامعه‌ پی‌ می‌برند. در این‌ فرآیند ارزشها، ایستارها، نهادها، اعتقادات‌ و آداب‌ و رسوم‌ از جمله‌ مسایل‌ سیاسی‌ از نسلی‌ به‌ نسل‌ دیگر انتقال‌ می‌یابد و امكان‌ دارد؛ در جریان‌ این‌ انتقال، تغییرات‌ و تعدیل‌هایی‌ نیز صورت‌ پذیرد.»۱۶
در برداشت‌ و معنایی‌ وسیع‌تر، جامعه‌پذیری‌ سیاسی، شیوه‌ و ابزاری‌ برای‌ جاودانه‌ ساختن‌ فرهنگ‌ سیاسی‌ است‌ و فرآیند بلندمدتی‌ می‌باشد؛ كه‌ بخشی‌ از تربیت‌ و آماده‌سازی‌ هر یك‌ از اعضای‌ جامعه‌ را در بر می‌گیرد. جامعه‌پذیری، پدیده‌ای‌ است، كه‌ در همه‌ نظام‌های‌ سیاسی‌ به‌ چشم‌ می‌خورد و البته، متضمن‌ باورها و نگرشهای‌ سنجیده‌ و معقول‌ از سوی‌ كارگزاران‌ و عوامل‌ حكومتی‌ نمی‌باشد.
درحقیقت، جامعه‌پذیری‌ سیاسی، به‌ تدریج‌ ارزشهای‌ غالب‌ و رایج‌ نظام‌ سیاسی‌ را به‌ شخص‌ القا كرده‌ و او را قادر به‌ برقراری‌ رابطه‌ با نظام‌ می‌كند؛ كه‌ در آن‌ فرد و حكومت‌ انتظارات‌ یكدیگر را درك‌ می‌كنند.
نهادها و كارگزاران‌ جامعه‌پذیری‌ سیاسی‌ عبارتند از:
۱ - خانواده: نقش‌ خانواده‌ در اجتماعی‌ شدن‌ و جامعه‌پذیری‌ افراد، مهم‌ و تعیین‌كننده‌ است، زیرا نوع‌ روابط‌ افراد در خانواده‌ منحصر به‌ فرد است‌ و افزون‌ بر این، سال‌های‌ نخستین‌ عمر كودك‌ نقش‌ مهمی‌ در زندگی‌ او دارد؛ زیرا كودك‌ در این‌ دوران‌ به‌ شدت‌ تاثیرپذیر است. در واقع، آموزش‌ و آماده‌سازی‌ سال‌های‌ نخستین‌ زندگی‌ بدین‌ معنا است‌ كه‌ دوران‌ كودكی‌ دارای‌ قوی‌ترین‌ و ماندگارترین‌ تاثیر می‌باشد.
بزرگ‌ترین‌ بخش‌ جامعه‌پذیری‌ سیاسی، خانوادگی، غیررسمی‌ و گاهی‌ اوقات‌ ناخودآگاه‌ است. زمانی‌ كه‌ پدر قانون‌ وضع‌ می‌كند و اعتراضی‌ را نشنیده‌ می‌گیرد و یا زمانی‌ كه‌ مادر نسبت‌ به‌ بی‌اعتنایی‌ شوهرش‌ در خصوص‌ سنگینی‌ كارهایی‌ كه‌ باید به‌ تنهایی‌ انجام‌ دهد؛ هیچ‌ شكایت‌ و اعتراضی‌ نمی‌كند؛ رفتار سیاسی‌ كودك‌ شكل‌ می‌گیرد. اهمیت‌ نگرش‌ و عملكرد والدین‌ در مسایل‌ سیاسی‌ (مانند میزان‌ علاقه‌ و توجه‌ آنان‌ به‌ مبارزات‌ انتخاباتی، آمادگی‌ آنها برای‌ پذیرش‌ مساعدت‌های‌ ویژه، زمانی‌ كه‌ دچار مشكل‌ خانوادگی‌ می‌شوند و....) از دیدگاه‌های‌ سیاسی‌ كه‌ والدین‌ می‌كوشند؛ آگاهانه‌ به‌ كودك‌ بیاموزند؛ بیشتر است.
۲ - گروه‌ همسالان: گروهی‌ است، كه‌ اعضای‌ آن‌ موقعیت‌ و وضعیتی‌ كم‌وبیش‌ برابر داشته‌ و از روابط‌ نزدیكی‌ برخوردارند و شامل‌ گروه‌هایی‌ چون‌ گروه‌ همبازی، محافل‌ دوستان‌ و گروه‌های‌ كاری‌ كوچك‌ می‌شود.۱۷
گروه‌ همسالان‌ در اجتماعی‌ كردن‌ افراد كاركردهای‌ مهمی‌ دارد؛ كه‌ عبارتند از:
آماده‌ كردن‌ افراد برای‌ پذیرش‌ اجتماعی‌
كمك‌ به‌ ظهور استعدادهای‌ فردی‌
آموزش‌ برخی‌ از اطلاعات‌ مورد نیاز
جبران‌ كاستی‌های‌ خانواده‌
الگوسازی‌
انتقال‌ فرهنگ۱۸
افزون‌ بر این، گروه‌ همسالان‌ می‌تواند، نقش‌ مهمی‌ در ایجاد گرایش‌های‌ سیاسی‌ كودكان‌ و نوجوانان‌ ایفا كند و با تكیه‌ بر اعتماد به‌ نفس‌ در پیدایش‌ صلاحیت‌ سیاسی‌ در آنها تاثیرگذار باشد. همچنین‌ منجر به‌ مشاركت‌ آنها در همه‌ زمینه‌ها و از جمله‌ فعالیت‌های‌ سیاسی‌ شود.
۳ - مدرسه‌ و نهادهای‌ آموزشی: تعلیم‌ و تربیت‌ روندی‌ است، كه‌ دارای‌ جنبه‌های‌ مختلف‌ فرهنگی، اقتصادی‌ و سیاسی‌ می‌باشد؛ اما جنبه‌ سیاسی‌ تعلیم‌ و تربیت‌ از مواردی‌ است، كه‌ به‌ صورت‌ آگاهانه‌ و یا ناآگاهانه‌ اعمال‌ می‌شود.
مطالعه‌ تطبیقی‌ پنج‌ ملت‌ كه‌ آلموند و وربا انجام‌ داده‌اند؛ نشان‌ می‌دهد؛ كه‌ آموزش‌ و پرورش‌ رسمی، عامل‌ قطعی‌ فرآیند جامعه‌پذیری، در نظام‌ سیاسی‌ است. آنان‌ با مشاهده‌ همبستگی‌ مثبت‌ میان‌ آموزش‌ و پرورش، شناخت‌ و مشاركت‌ سیاسی، یعنی‌ آگاهی‌ از نفوذ دولت، توجه‌ به‌ تبلیغات‌ انتخاباتی، داشتن‌ اطلاعات‌ سیاسی‌ و احساس‌ شایستگی‌ برای‌ تاثیرگذاردن‌ بر سیاستهای‌ دولت‌ به‌ این‌ نتیجه‌ رسیدند؛ كه‌ آموزش‌ و پرورش، اثر مهمی‌ بر نگرش‌های‌ سیاسی‌ دارد.۱۹
نقش‌ اصلی‌ مدارس‌ در جامعه‌پذیری‌ سیاسی، زمانی‌ آغاز می‌شود؛ كه‌ آنها از طریق‌ برنامه‌ درسی‌ و فعالیتهای‌ فوق‌ برنامه، به‌ صورت‌ مستقیم‌ ارزش‌هایی‌ را به‌ دانش‌آموز تلقین‌ كنند. در میان‌ كتابهای‌ درسی، درس‌های‌ تاریخ، تعلیمات‌ مدنی‌ و اجتماعی‌ اهمیت‌ بیشتری‌ دارند.
عامل‌ مهم‌ دیگر در تلقین‌ ارزش‌های‌ سیاسی‌ به‌ دانش‌آموزان، ساختار نظام‌ آموزشی‌ است. در این‌ نظام‌ از بدو ورود دانش‌آموز تا آخرین‌ دوره‌های‌ تخصص، اخلاق‌ علمی، اخلاق‌ اجتماعی، برداشت‌ از منافع‌ شخصی‌ و اجتماعی، شیوه‌ برخورد با معضلات‌ و مشكلات‌ سیاسی‌ و غیره‌ به‌ طور مستقیم‌ و غیرمستقیم‌ آموزش‌ داده‌ می‌شود.
۴ - رسانه‌های‌ گروهی: این‌ رسانه‌ها جزیی‌ از تمدن‌ جدید صنعتی‌ به‌ شمار می‌روند و هیچ‌ معادلی‌ در جوامع‌ ابتدایی‌ و تمدنهای‌ قدیمی‌ ندارند. به‌ همین‌ دلیل‌ نقش‌ تعیین‌كننده‌ آنها بر زندگی‌ انسان‌ قرن‌ بیستم، با گذشته‌ قابل‌ مقایسه‌ نیست.
رسانه‌های‌ گروهی‌ كاركردهای‌ متعددی‌ نظیر تفریح‌ و سرگرمی، آموزش، خبررسانی‌ و... دارند و به‌ لحاظ‌ سیاسی‌ نیز می‌توانند، در زمینه‌ كسب‌ اطلاعات‌ سیاسی، كنترل‌ افكار عمومی‌ و تاثیر در رفتار انتخاباتی‌ موثر باشند.
امروزه، در جوامعی‌ كه‌ دارای‌ تكنولوژی‌ پیشرفته‌ ارتباطی‌ می‌باشند، بخش‌ مهمی‌ از رفتارها و گرایشهای‌ مردم، متاثر از رسانه‌ها است، اما هرگاه‌ وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ در اختیار دولت‌ باشد؛ موجب‌ رفتار سیاسی‌ مثبت‌ مردم‌ نسبت‌ به‌ دولت‌ نخواهد بود. تجربه‌ كشورهای‌ كمونیستی‌ سابق‌ در بلوك‌ شرق‌ و رژیم‌ سلطنتی‌ در ایران‌ كه‌ انحصار كامل‌ رسانه‌ها را در اختیار داشتند؛ موید این‌ ادعا است.
۵ - احزاب‌ سیاسی‌ و اتحادیه‌های‌ صنفی: تاثیرگذاری‌ احزاب‌ بر جامعه‌پذیری‌ سیاسی، بسته‌ به‌ نوع‌ نظام‌ اقتصادی، سیاسی‌ و اجتماعی‌ جوامع‌ متفاوت‌ است، به‌ طوری‌ كه‌ بیشترین‌ تاثیرگذاری‌ بر رفتار سیاسی‌ مردم‌ را نظام‌های‌ حكومتی‌ باز و دمكراتیك‌ دارند. اتحادیه‌های‌ صنفی‌ نیز بدین‌ جهت‌ كه‌ بیشترین‌ فعالیت‌ و نقش‌ را در جوامع‌ صنعتی‌ دارند، شبیه‌ احزاب‌ عمل‌ می‌كنند. بنابراین، با توجه‌ به‌ نهادینه‌ نشدن‌ احزاب‌ و اتحادیه‌های‌ صنفی‌ در جوامع‌ جهان‌ سوم، تاثیرگذاری‌ آنها نیز محدود می‌باشد.
در یك‌ جمع‌بندی‌ كلی، می‌توان‌ گفت؛ كه‌ نهادها و كارگزاران‌ جامعه‌پذیری‌ سیاسی، در ایجاد نگرش‌ها و احساسات‌ خاص‌ سیاسی‌ در افراد نقش‌ اساسی‌ دارند. بنابراین، نوع‌ نگرش‌ و احساسات‌ فرد نسبت‌ به‌ نظام‌ سیاسی‌ در ارتباط‌ كامل‌ با نحوه‌ جامعه‌پذیری‌ سیاسی‌ او می‌باشد.
‌غلامرضا كریمی‌
پی‌نوشتها:
.۲۱۴ - ۲۰۳ International Encyclopedia of social science political behavior, ۷۶۹۱, pp. ۱
۲- چارلز، اف، آندرین، زندگی‌ سیاسی‌ و تحولات‌ اجتماعی، ترجمه‌ مهدی‌ نقوی. ب. م، بی‌تا، بی‌ نا، ص‌ ۵۶ --- ۵۷.
۳- ریمون، آرون، مراحل‌ اساسی‌ اندیشه‌ در جامعه‌شناسی، ترجمه‌ باقر پرهام.تهران: سازمان‌ انتشارات‌ و آموزش‌ انقلاب‌ اسلامی، ۱۳۷۲، ص‌ ۵۷۱ --- ۵۷۲.
Millbrath, L. political participation, Hand book of political behavoir, vol. ۴, (ed), s. long,۴ .۲۰۱new york: plenum press, ۱۸۹۱), p. )
Myron winer, political participation in crises and sequences in political development,۵ .۱۵۴Princeton: Princeton u.p.۱۷۹۱). p. )
۶- نسرین‌ مصفا، مشاركت‌ سیاسی‌ زنان‌ در ایران، تهران: دفتر مطالعات‌ سیاسی‌ و بین‌المللی، ۱۳۵۷، ص‌ ۲۱ --- ۲۲.
۳۰۷ Ted R. Gurr, Psychological factors in civil violence, world politics, vol. ۰۲, no.۲, p.۷ .(۱۹۶۸)
۸- هاناآرنت، خشونت، ترجمه‌ عزت‌الله‌ فولادوند، تهران: خوارزمی، ۱۳۵۹، ص‌ ۱۱۵ --- ۱۱۸.
.۱۹ ۱۸ D. Sanders, Patterns of Political Instability. London, Macmillan press, ۱۸۹۱, pp. ۹
۱۰- ر. ك. ساموئل‌ هانتینگتون، سامان‌ سیاسی‌ در كشورهای‌ در حال‌ دگرگونی.
۱۱- موریس‌ دو ورژه، جامعه‌شناسی‌ سیاسی، ترجمه‌ ابوالفضل‌ قاضی، تهران: دانشگاه‌ تهران، ۱۳۶۹، ص‌ ۲۰۹.
.۲۶ Chalmers. Johnson: Revolution and the social system, Stanford, ۶۶۹۱, p.۱
۱۳- منوچهر محسنی، جامعه‌شناسی‌ عمومی‌ (تهران، طهوری، ۱۳۶۶) ص‌ ۱۵ --- ۴۱۴.
۴ Singer milton "The conceptof" in the international Encgclopedia of the social, (NewYork):۱ .۶۸۹۵۲۷), Vol. ۳, P.۱the macmillan and free press,
۵ Michael G.Roskin, Political Science, An in troduction, (New Jersy: Prentice - hall۱ .۸۸۹۱۴۱). P. ۱international (Inc.
۱۶- عبدالعلی‌ قوام، درآمدی‌ بر جامعه‌پذیری‌ سیاسی، نامه‌ علوم‌اجتماعی، دانشگاه‌ تهران، شماره‌ یك، زمستان‌ ۱۳۶۹، ص‌ ۲۲۷.
۷ Gabriel A.Almond, etal, comparative Politic Stoday: a World neiw, (Bostion: Little brown۱ .۴۷۹۴۸۰), P. ۱and company,
۱۸- علی‌اكبر كمالی، بررسی‌ مفهوم‌ جامعه‌پذیری، (تهران: مركز چاپ‌ نشر سازمان‌ تبلیغات‌ اسلامی، ۱۳۷۴)، صص‌ ۷۷ --- ۸۰.
۱۹- علی‌ تقی‌پورظهیر، آموزش‌ و پرورش‌ و رشد سیاسی، مجله‌ علوم‌ تربیتی، دانشگاه‌ تهران، شماره‌ ۳ -- ۴، سال‌ یازدهم، ۱۳۶۷، ص‌ ۸۶.
وبر اعتقاد داشت؛ كه‌ رفتار انسانها را باید در چارچوب‌ ذهنی‌ و عینی‌ای‌ كه‌ آفریده‌ می‌شوند؛ مورد مطالعه‌ و بررسی‌ قرار داد. از این‌ رو، علومی‌ كه‌ واقعیت‌ بشری، یعنی‌ رفتارهای‌ آدمیان، قوانین، نهادها، نظامهای‌ سیاسی، نظریه‌های‌ علمی،... را مطالعه‌ می‌كنند؛ باید در پی‌ تفهیم‌ و تبیین‌ ارزشهایی‌ باشند؛ كه‌ شكل‌دهنده‌ آن‌ واقعیتهای‌ بشری‌ هستند.
از دیدگاه‌ وبر، دین‌ به‌ عنوان‌ یكی‌ از منابع‌ تعیین‌ ارزشها می‌تواند، نقش‌ بسزایی‌ در رفتارهای‌ اقتصادی، سیاسی، اجتماعی‌ داشته‌ باشد. آنگاه‌ كه‌ الزامات‌ منطق‌ یك‌ مذهب‌ با الزامات‌ منطق‌ یك‌ سیستم‌ اقتصادی‌ یا سیاسی‌ برخورد كند؛ شدت‌ تاثیر مذهب‌ و دین‌ دو چندان‌ خواهد بود.در بحث‌ رفتار سیاسی‌ خشونت‌آمیز همواره‌ این‌ سوال‌ مطرح‌ است، كه‌ ریشه‌ خشونت‌ سیاسی‌ در چیست؟ و چه‌ عواملی‌ موجب‌ پیدایش‌ رفتار خشونت‌آمیز سیاسی‌ می‌گردند؟
هانتینگتون‌ نیز در دفاع‌ از نظریه‌ ساختارگرایی، عامل‌ اصلی‌ گرایش‌ به‌ خشونت‌ سیاسی‌ را در ساختار سیاسی‌ جامعه‌ می‌یابد و بر عدم‌ تعادل‌ تقاضاهای‌ مشاركت‌ سیاسی‌ و نهادمندی‌ ساختار حكومتی‌ تاكید دارد.
در برداشت‌ و معنایی‌ وسیع‌تر، جامعه‌پذیری‌ سیاسی، شیوه‌ و ابزاری‌ برای‌ جاودانه‌ ساختن‌ فرهنگ‌ سیاسی‌ است‌ و فرآیند بلندمدتی‌ می‌باشد؛ كه‌ بخشی‌ از تربیت‌ و آماده‌سازی‌ هر یك‌ از اعضای‌ جامعه‌ را در بر می‌گیرد. جامعه‌پذیری، پدیده‌ای‌ است، كه‌ در همه‌ نظام‌های‌ سیاسی‌ به‌ چشم‌ می‌خورد و البته، متضمن‌ باورها و نگرشهای‌ سنجیده‌ و معقول‌ از سوی‌ كارگزاران‌ و عوامل‌ حكومتی‌ نمی‌باشد.
منبع : ماهنامه زمانه


همچنین مشاهده کنید