سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

اکثریت‌های بی خود


اکثریت‌های بی خود
هانا آرنت در کتاب ریشه های توتالیتاریسم برای فهم دو واقعه هولناک قرن بیستم یعنی نازیسم و استالینیسم به توضیح و تبیین جنبش های توتالیتر و جوامع توده یی می پردازد. وی در مباحثی که ارائه می دهد به یکی کردن جوامع و جنبش های توده یی توتالیتر دست می زند. آرنت معتقد است جامعه توده یی از دل قشربندی طبقاتی سنتی سر برآورد. عضویت در یک طبقه به خصوص، به این معنا بود که شخص منافع خاصی دارد که باید از آن منافع محافظت کند و این منافع پایه های سازمان بندی سیاسی بودند. به گفته آرنت سقوط دیوارهای حفاظتی طبقاتی، جماعت های کثیری را که پشت همه احزاب جمع شده بودند تبدیل به توده یی بی سازمان و بی ساختار از افراد افسار گسیخته و برافروخته کرده. در جوامع طبقاتی، این طبقات هستند که با تعریف موقعیت فرد به تعریف او از مصالح و منافعش شکل می دهند. اگر این ساختار طبقاتی فروبپاشد، همراه با آن احزاب سیاسی نیز جاذبه خود را از دست می دهند و دیگر عامل پیونددهنده یی میان مردم باقی نخواهد ماند. این وضعیتی است که در برخی از کشورهای اروپایی در آستانه ظهور جنبش های توتالیتر ایجاده شده بود. به نظر آرنت آغاز انقلاب صنعتی و فروپاشی ساخت اجتماعی قدیم فرد را در جامعه مدرن دچار تنهایی و جداافتادگی هولناکی می کند.
در حوزه عمومی زندگی نیز به تبع آن مختل می شود. با فرو ریختن ساخت سنتی و به همراه آن از هم گسیختن بافت های کل رشته های مدنی و نامرئی پیونددهنده مردم در یک جامعه سیاسی و نیز ازهم پاشیدگی نظام حزبی توده ها به صورت مجموعه یی از افراد بی هویت و بی تفاوت شکل می گیرد. این توده ها آگاهی مبتنی بر منافع مشترک ندارند و فاقد احساس تمایز طبقاتی اند و همین، بنیان ذره یی بودن جامعه را تشکیل می دهد. در نتیجه نمی توان آنها را در سازمانی مبتنی بر مصالح مشترک یا در احزاب سیاسی، حکومت های محلی، سازمان های حرفه یی و اتحادیه های کارگری متشکل کرد و صرف وجود چنین توده هایی، جنبش های توتالیتر را ممکن می سازد.
به طور کلی تحلیل آرنت از جنبش های توده یی مبتنی بر برداشتی است که او از وضعیت فرد در درون جامعه توده یی دارد. «توده ها از میان تکه پاره های یک جامعه شدیداً ذره ذره شده رشد یافته بودند که ساختار رقابت آمیز همراه با تنهایی فردی آن، تنها از طریق عضویت در یک طبقه تعدیل می شد.» ویژگی افراد انسانی تشکیل دهنده توده ها «انزوا و نداشتن روابط اجتماعی بهنجار» است. تنهایی این فرد منزوی نه تنها به معنای «با دیگران نبودن» نیست بلکه به معنای «با خود نبودن» نیز هست. انسان توده یی دچار بی خویشتنی است یعنی در واقع نوعی بحران هویت دارد که نتیجه آن، احساس بی تفاوتی است. او فاقد حس تمایز طبقاتی است و حس تلخکامی دارد که خودمحور است، یعنی احساس نارضایتی او فردی است زیرا به دلیل فقدان منافع مشترک و پیوندهای مشترک به دیگران پیوند نمی خورد. چنین فردی به سهولت با یک جنبش توده یی احساس یگانگی می کند و در آن جذب می شود و با آن به سازگاری کامل می رسد. او در چنین شرایطی توان استدلال کردن و استدلال پذیری را از دست می دهد. در نتیجه اساساً اقناع پذیر نیست و نمی توان او را با استدلال متقابل مجاب کرد. او حتی نمی تواند از تجارب سخت خود درسی فراگیرد.آرنت شرایطی را برای کارکرد جنبش توده یی ضروری می بیند که عبارتند از؛
۱) امکان هر حوزه مستقل یا هر فعالیت مستقل از بین برود و تا یکنواختی کامل توده ها پدید آید در نتیجه، در جامعه توده یی هیچ کاری نباید به خاطر خود آن انجام شود.
۲) همه روابط و تماس ها میان افراد باید از بین برود. مثلاً در دوران استالین همه افراد از ترس آنکه هریک از کسانی که با آنها در تماس اند، در صورت دستگیری یا گرفتاری، برای نجات خود به دشمن او تبدیل شوند و او را به سپر بلای خود تبدیل سازند، روابط اجتماعی خود را به حداقل می رساندند. نتیجه، فقدان تماس و رابطه میان افراد جامعه متشکل از افراد ذره ذره است
۳) این افراد ذره باید در سازمان های توده یی متشکل شوند. از ویژگی های سازمان جنبش های توتالیتر این است که از اعضایشان «وفاداری تام، نامحدود، بی چون و چرا و دگرگون ناپذیر» می خواهند. برای حفظ این وفاداری تام، وفاداری از هرگونه محتوای عینی خالی می شود تا مبادا با تغییر محتوا تغییری در وفاداری ها پیش آید. این امر با تاکید بر نقش رهبری، جدایی میان نخبگان سازمانی و مردم عادی، مناسک و مراسم خاص (مثل رژه و...)، جنبه های مخفی کاری و... همراه است.
۴) فاصله میان فرمانروا و فرمانبردار در این جنبش ها از میان می رود و این چیزی است که کورن هاوزر آن را «دسترسی متقابل توده ها و نخبگان» می نامد. در چنین شرایطی رهبر جنبش به کارگزار توده ها تبدیل می شود. آرنت جمله یی را از هیتلر نقل می کند که حاکی از این امر است. او خطاب به مردم آلمان می گوید؛ «شما هر آنچه هستید، از طریق من هستید و من هر آنچه هستم از طریق شما هستم.»۵) جهان بینی که این جنبش ها ارائه می کنند، بر برداشتی تمامیت انگارانه از انسان مبتنی است. انسان به عنوان یک کل مطرح می شود و جدایی میان زندگی خصوصی و عمومی حذف می شود و تمامیتی نامعقول و اسرارآمیز از شخصیت انسان اعاده می شود. این با برداشت متعارف از انسان در جوامع طبقاتی و فعالیت های حزبی در این جوامع مغایر است.به نظر آرنت توده ها دو ویژگی شاخص دارند
۱) توده ها بیانگر هیچ تصور منسجمی از نفع شخصی نیستند.
۲) چون توده ها پایبند منافع شخصی نیستند به راحتی با تبلیغات ایدئولوژیک مجاب می شوند.
در مجموع می توان گفت از دید آرنت جامعه توده یی فاقد هرگونه تنوع و چندگونگی است. جنبش توده یی پاسخی است به نیازهای افراد که در یک جامعه توده یی ازهم گسیخته در شرایط ذره یی در انزوا قرار دارند و از این طریق به همبستگی کاذبی دست می یابند.
مرتضی باغیان
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید