یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

هویت و روابط بین‌الملل


هویت و روابط بین‌الملل
عنصرهویت یکی ازپدیده هایی است که یکی دو دهه اخیر در حوزهِِ ی مطا لعاتی روابط بین الملل وارد شده است. نظریه پردازان سازه انگاری (Constructivism) اعتقاد دارند که عنصرهویت و به تبع آن سازه های فرهنگی وهنجاری نقش اساسی درشکل دهی هویت ومنافع دولت ها داشته ودرنتیجه دولتها درعرصه سیاست بین الملل بیشتر از ساختارهای اجتماعی بین المللی که ویژگی بین الاذهانی (Intersubjective) دارند متاثر می شوند.
در این نوشتاربه طور مختصر، ابتدا به بررسی پدیده هویت، سپس نظریه سازه انگاری در روابط بین الملل و نهایتا رابطه هویت وسیاست بین الملل از دیدگاه سازه انگاری خواهیم پرداخت.
الف)هویت Identity
هویت به لحا ظ لغوی ازواژه ی Identitus مشتق شده و به دو معنای ظاهرا متناقض به کارمی رود:۱) همسانی ویکنواختی مطلق ،
۲) تمایز،که دربرگیرنده ی ثبات یا تداوم درطول زمان. گرچه دومعنای نام برده متناقض و متضاد به نظرمی آیند، ولی در اصل به دوجنبه ی اصلی ومکمل هویت معطوف هستند (۱) روان شناسان هویت را از نگاه فردی وجامعه شناسان آن را از نگاه جمعی تبیین می کنند.درواقع روان شناسان معنای هویت را به ویژگیهای شخصیتی واحساسی فرد نسبت می دهند.دراینجا هویت عبارت است از: احساس تمایز شخصی،احساس تداوم شخصی واحساس استقلال شخصی . روان شناسان اجتماعی وجامعه شناسان معتقدند که احساس هویت بواسطه دیالکتیک میان فرد وجامعه ساخته می شود.از نظر یکی ازجامعه شناسان به نام " هربرت مید"، تصویری که فرد از خود می سازد واحساسی که نسبت به خود پیدا می کند بازتاب نگرشی است که دیگران نسبت به اودارند."مانوئل کاستلز"هم ، هویت را فریند ساخته شدن معنا بر پایه یک ویژگی فرهنگی یا یک دسته ویژگی های فرهنگی که بر دیگر منابع معنا برتری دارند،تعریف می کند.(۲)در نتیجه معنا ساز بودن هویت ، بر ساخته بودن آن دلالت می کند. به این معنی که هویت امری طبیعی ،ذاتی از پیش موجود نبوده ، بلکه همواره درحال ساخته شدن است.
هویت ها همواره تولید وبازتولید می شوند. هویت از آنجایی که پیوند محکمی با تفاوت دارد و تفاوت ها همیشه در برگیرنده قدرت هستند با قدرت رابطه دارد. به عبارت دیگر هویت توسط جوامع،حکومت ها و نمادها ساخته می شوند وتوسط خود آنها هم برای حفظ وتقویت آنها تلاش می شود. مثلا مرزهای نژادی،قومی وملی که بصورت اجتماعی ساخته می شوند، به هیچ وجه دارای مبناها ی طبیعی برای هویت سازی نیست و نوعا پیش فرض های قراردادی دارند.
از نظر سازه انگاران ، هویت یک دولت در بستر تاریخی و فرهنگی و ساختار بین الاذهانی معنا می یابد. بر این اساس هویت یک دولت عبارت است از معنایی که یک بازیگردربرداشت و رویکرد به دیگران، برای خود قائل می شود.
به طور کلی چند نکته در مورد هویت قابل ذکر هست،
اولا: هویتها اموری رابطه ای(Relational) وسیال می باشند. به این معنی که هویت در رابطه بادیگرانOthers)) شکل می گیرد و هیچ هویتی قبل از رابطه وجود ندارد .
ثانیا: هویتها چندبعدی وچند وچهی می باشند و به اقتضاء شرایط وموقعیتهای متفاوت یک وجه آن برجسته می شود.
ب) نظریه سازه انگاری
نظریه سازه انگاری، نظریه اجتماعی سیاست بین الملل می باشد.این نظریه با تاکید برنقش عنصرهویت ومنافع تلاش دارد ناکارآمدیهای نظریات عقلانیت گرا در روبط بین الملل را جبران نماید. به این معنی که بعد از فروپاشی نظام دوقطبی وناتوانی نظریات مدرن روابط بین الملل، بویژه نظریه نئوواقع گرایی "کنت والتز"، درتبیین علل تغییرات فوق، نظریه اجتماعی سیاست بین الملل ازسوی سازه انگاران، بویژه "الکساندر ونت" مطرح گردید.از نظرسازه انگاران، اولا: هویت دولتها ثابت وایستا نیست. ثانیا: منافع دولتها، صرفا وجه مادی وعینی ندارد، بلکه نظامهای معنایی درقالب هنجارها وساختارهای اجتماعی نقش اساسی وبیشتری در تعریف منافع دولتها دارند.
نظریه سازه انگاری ازلحاظ سطح تحلیل به سه دسته تقسیم می شود. یک: نظریه سازه انگاری ملی یا سطح واحد که برنقش هنجارهای داخلی واجتماعی بر شکل گیری هویتها تاکید دارند که به آن سازه انگاری اجتماعیSocial Constructivism)) نیز می گویند. دو:سازه انگاری سیستمی که بر نقش ساختارهای اجتماعی بین المللی بر شکل گیری هویت دولتها می پردازد که مهمترین نظریه پرداز آن "الکساندر ونت " می باشد. سوم:سازه انگاری کل گرا یا فراگیر که به نقش همزمان هنجارهای داخلی وبین المللی بر شکل گیری هویت دولتها تاکید دارد که مهمترین نظریه پردازان آن "نیکلاس اوناف" و"جان روگی"می باشند(۳).
ج)هویت وسیاست بین الملل
همانطور که ذکرشد،عنصر هویت،به عنوان متغیر اصلی در شکل دهی رفتار و سیاست خارجی دولتها درعرصه بین المللی توسط نظریه سازه انگاری مطرح گردیده است. قبل از طرح نظریه سازه انگاری،اغلب نظریات خردگرای روابط بین المل چه واقع گرایی وچه لیبرالیسم،معتقد بودند که همه ی دولتها هویت ثابت وایستا دارند وهویت دولتها امور پیشینی هستند،به این معنی که هر دولتی قبل از تعامل واجد هویتی ثابت هست وبدنبال تامین ویا حفظ منافع ثابتی هم درسیاست بین الملل می باشد.از نظراین دسته ازنظریه پردازان چون ماهیت نظام بین الملل آنارشیک می باشد،به همین دلیل شرایط آنارشی هویت ومنافع دولتها را یکسان نموده است به این معنی که همه ی دولتها درجستجوی امنیت می باشند.
نظریه سازه انگاری معتقد است که هویت دولتها امری اجتماعی و پسینی است. هویت دولتها امری رابطه ای است که در تماس با سایر دولتها ودر یک محیط اجتماعی بین الاذهانی ساخته و پرداخته می شود. نقش ساختارهای اجتماعی و هنجارها و نظامهای معنایی در شکل دهی هویت دولتها بیشتر از عناصر عینی و فیزیکی می باشد و حتی شرایط عینی و فیزیکی هویت دولتها، تحت تاثیر تفاسیر هنجاری و معنایی قرار دارد. بر این اساس نقش ادراک و تفسیر از جایگاه خود و دیگران در سیاست بین الملل در شکل دهی هویت و منافع آنها نقش اساسی دارد(۴).
به طور خلاصه از نظرسازه انگاران، هنجارهای بین المللی و داخلی باعث شکل دهی به هویت دولتها و هویت دولتها باعث شکل گیری منافع دولتها و نهایتا منافع ملی منجر به شکل گیری رفتار سیاست خارجی می گردد.
دو دسته از هنجارها درشکل گیری هویت دولتها نقش دارند. یک :هنجارهای بین المللی که عبارتند از: حقوق بین الملل،نهادهای بین المللی،سازمانهای بین المللی،قواعد و معاهدات بین المللی وهر هنجار پذیرفته شده بین المللی که از سوی اکثریت جامعه بین المللی پذیر فته شده می باشند. دو:هنجارهای اجتماعی و داخلی که ریشه در مناظرات پارلمانی ،مناظرات و شعارهای احزاب سیاسی ،قوانین اساسی کشورها و غیره دارد.
از نظر سازه انگاران سیستمی دولتها از طریق مشارکت در معانی جمعی و تعامل در محیط اجتماعی سیاست بین الملل ادراکی از نقش خود و نوع نگاه دیگران به خود پیدا می نمایند که مبنای تعریف هویت آنها می باشد و این هویت مرز بین دوستان و دشمنان را تعریف می نماید. در عین حال از نظر سازه انگاران اجتماعی، هنجارهای داخلی که مورد پذیرش اکثریت جامعه داخلی است از طریق فرایندهای جامعه پذیری توسط نخبگان سیاسی درونی سازیInternalized)) و نهادینه می شوند ودر نتیجه نخبگان سیاسی کشورها در تعامل خود با دیگران هویتی برای خود قائل هستند که هماهنگ و سازوار با هنجارهای داخلی می باشد. مثلا جهت گیری جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با موضوع فلسطین از یک طرف ناشی از ادراکی است که جمهوری اسلامی ایران در نظام اجتماعی بین المللی از نقش و جایگاه خود به عنوان یک کشور حامی مسلمین و مظلومین جهان از خود دارد و از یک طرف ناشی از هنجارهای اجتماعی داخلی است که از درون گفتمان انقلاب اسلامی ایران نشأت گرفته و در رفتار نخبگان سیاسی ایران نهادینه شده است.
نویسنده : فاضل فیضی ، عضو هیات علمی و مدیر گروه علوم سیاسی دانشگاه ازاد اسلامی واحد تاکستان
منابع:
۱)گل محمدی،احمد،جهانی شدن،فرهنگ،هویت،(تهران:نشر نی،۱۳۸۱)ص ۲۲۲.
۲)برای مطالعه بیشتر رجوع شود به:
کاستلز،مانوئل،عصر اطلاعات، ترجمه: احمد علیقلیان و افشین خاکباز، جلد دوم،(تهران:طرح نو،۱۳۸۰).
۳) کلارک،یان،جهانی شدن و نظریه روابط بین الملل،ترجمه: فرامرز تقی لو،(تهران:دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی،۱۳۸۲)ص ۱۲.
۴)برای مطالعه بیشتر رجوع شود به :
دهقانی فیروز آبادی،سید جلال،منافع ملی جمهوری اسلامی ایران،گردآوری داود کیانی،(تهران:پژو هشکده مطالعات راهبردی،۱۳۸۶)


همچنین مشاهده کنید