چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

اقتصاد سیاسی قدرت نمادین بوردیو


اقتصاد سیاسی قدرت نمادین بوردیو
●●برقراری ارتباط بین مطالعه فرهنگ و دین
●اقتصاد سیاسی قدرت نمادین بوردیو
بوردیو جامعه‌شناسی قدرت نمادین را مطرح می‌كند، و در آن به موضوع مهم رابطه بین فرهنگ، قشربندی (اجتماعی) و قدرت می‌پردازد. او معتقد است كه مبارزه برای شناسایی ‌اجتماعی، بعدی اساسی از كل حیات اجتماعی است. در این مبارزه، منابع، فرایند‌ها و نهاد‌های فرهنگی، افراد و گروه‌ها را در سلسله مراتب رقابتی و دائمی سلطه نگه می‌دارند. او این ادعای جسورانه را مطرح می‌كند كه همه رسوم و نماد‌های فرهنگی از سلایق هنری، سبك لباس و عادات غذاخوردن گرفته تا دین، علم و فلسفه ـــ در واقع تا خود زبان ـــ دربرگیرنده منافع هستند و كاركرد آنها افزایش تمایزات اجتماعی است. بوردیو به این‌كه چگونه این مبارزات اجتماعی از طریق طبقه‌بندی نمادین تجزیه می‌شوند، چگونه رسوم فرهنگی افراد و گروه‌ها را در مراتب سلسله مقامی و طبقاتی رقابتی قرار می‌دهند، چگونه میدان‌های نسبتاً مستقل تضاد، افراد و گروه‌ها را در مبارزه بر سر منابع ارزشمند به هم متصل می‌كند، چگونه بازیگران مبارزه می‌كنند و به دنبال راهبرد‌هایی برای دستیابی به منافع خود در درون این میدان‌ها هستند و چگونه در چنین كنشی، بازیگران ناآگاهانه نظام قشربندی اجتماعی را بازتولید می‌كنند، بر این اساس فرهنگ عاری از محتوای سیاسی نیست بلكه نمودی از آن است.
بوردیو در رویكرد خود به فرهنگ، اقتصاد سیاسی رسوم نمادین را مطرح می‌كند كه شامل نظریه منافع نمادین، نظریه سرمایه فرهنگی و نظریه قدرت نمادین است. این نظریه‌ها، مباحث نظری منظم و معین نیستند بلكه موضوعاتی توجیهی هستند كه با یكدیگر تداخل می‌كنند و در هم ادغام می‌شوند. این موضوعات متأثر از مكاتب متنوعی از جمله ماركسیسم، ساختارگرایی، پدیدارشناسی هستند. اما هم‌چنان كه بروبیكر۱ (۱۹۸۵) خاطرنشان می‌سازد بوردیو در آثار خود بیش از همه تحت ‌تأثیر ماكس وبر از مكتب جامعه‌شناختی كلاسیك است. بررسی تمام پیچیدگی این نظریه‌ها یا پوشش دادن به گستره كامل نوآوری‌های مفهومی بوردیو در این مقاله كوتاه امكان‌پذیر نیست.(۲) با وجود این، می‌توان نشان داد كه چگونه بوردیو از ماركس و جامعه‌شناسی دین وبر برای ایجاد و بسط جامعه‌شناسی رسوم فرهنگی كمك می‌گیرد.
●فراگذشتن از آرمان‌گرایی و مادی‌گرایی
در كانون طرح فكری بوردیو به مدتی بیش از سی سال، این مسئله اساسی اندیشه اجتماعی غرب از زمان ماركس قرار دارد، یعنی بحث بین آرمان‌گرایی فرهنگی و مادی‌گرایی تاریخی، جامعه‌شناسی بوردیو، با ارائه روایتی مادی‌گرایانه ولی نه تقلیل‌گرایانه از حیات فرهنگی، نشان‌دهنده تلاشی جسورانه برای یافتن راهی از میان دو قطب مخالف و قدیمی یعنی ماتریالیسم - ایده‌آلیسم است. اندیشه او ابتدا از ماركس ولی سپس اساساً از وبر تأثیر می‌پذیرد.(۳)
●ماركس
بوردیو هم‌چون ماركس بر اولویت مبارزه و نابرابری اجتماعی مبتنی بر طبقه در جوامع مدرن تأكید می‌كند، ولی به شدت منتقد روایت‌های تقلیل‌گرایانه اجتماعی از حیات فرهنگی و مذهبی است. بوردیو یك ماتریالیست است به این معنا كه او ریشه آگاهی بشری را در حیات اجتماعی واقعی می‌جوید. او هم‌چنین نگران اشكال آگاهی كاذب یا به بیان او "شناسایی نادرست" روابط مبتنی بر قدرت است. او این ایده ماركسی را می‌پذیرد كه نظام‌های نمادین، كاركرد‌های اجتماعی سلطه و بازتولید نابرابری طبقاتی را انجام می‌دهد. اما او از این دیدگاه از ایدئولوژی كه عمدتاً به كاركرد‌های اجتماعی رسوم و كالا‌های نمادین می‌پردازد بدون این‌كه نشان دهد چگونه آنها، خصوصیات ضروری قانون رسوم اجتماعی‌اند، انتقاد می‌كند.
در حالی كه بوردیو این ادعای ماركسیستی را می‌پذیرد كه مذهب، ایدئولوژی است اما به تفكیك بعد نمادین حیات اجتماعی به‌عنوان جزیی مجزا و مشتق از اجزای مادی بنیادی‌تر حیات اجتماعی مخالف است. به‌طور خلاصه، او تمایز مفهومی زیرساخت / روساخت ماركسیستی را كه ریشه در دوگانگی آرمان‌گرایی / مادی‌گرایی قدیمی دارد نمی‌پذیرد و معتقد است كه باید فراتر از این دوگانگی رفت. در این‌جاست كه بوردیو از ماركسیسم ساختارگرایی لوئی آلتوسر (۱۹۷۰)، كه یكی از منابع فكری مهم بوردیو در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۶۰ بود، جدا می‌شود. بوردیو با نظریه، مادی‌گرایانه اولیه آلتوسر و تأكید او بر استقلال نسبی دین و فرهنگ از اقتصاد و سیاست موافق است. با این حال، موضع بوردیو اساساً آلتوسری نیست. بوردیو (۱۹۸۴a: ۴۶۷)، با الهام گرفتن از رساله نخست ماركس درباره فوئر باخ، كه تأكید بر وحدت اساسی كل حیات اجتماعی به‌عنوان فعالیتی عملی دارد، این ایده را كه موجودیت اجتماعی را می‌توان تقسیم و به‌صورت سلسله مراتبی به عرصه‌های متمایزی چون عرصه‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی سازماندهی كرد، نمی‌پذیرد. بوردیو، به جای بررسی اشكال متنوع بیان زیرساخت و روساخت آلتوسری‌ها، استدلال می‌كند كه این دو قلمرو اولاً نباید از هم جدا باشند. بوردیو می‌كوشد یك علم عمومی از رسوم را به رشته تحریر درآورد كه ابعاد نمادین و مادی را به هم بپیوندد و بدین‌سان بر وحدت بنیادی حیات اجتماعی تأكید می‌كند. معهذا دغدغه اصلی بوردیو با مسئله روابط بین ابعاد مادی و نمادین حیات اجتماعی و بین ساختار و عامل، تا حدودی ناشی از برخورد‌های اولیه او با این سنت ماركسیستی خاص است.
●وبر
بوردیو به‌خاطر استفاده از ابزار‌های مفهومی برای بسط نظریه‌ای درباره رسوم و كالا‌های نمادین كه فراتر از تقلیل‌گرایی و آرمان‌گرایی طبقاتی رود از ماركس به ماكس وبر روی می‌آورد. بوردیو خاطر‌نشان می‌كند كه این ماكس وبر است "كه برخلاف آن‌چه كه عموماً تصور می‌شود مخالف ماركس است. با نظریه‌ای معنوی از تاریخ، در واقع شیوه مادی‌گرایانه اندیشه را به میدان‌هایی می‌برد كه مادی‌گرایی ماركسیستی عملاً آن میدان‌ها را به معنویت تسلیم می‌كند" (۱۹۹۰ b: ۱۷). بوردیو به وبر به‌عنوان كسی می‌نگردكه "اقتصاد سیاسی دین" را مطرح می‌كند كه "توانایی كامل تحلیل مادی‌گرایانه از دین را آشكار می‌كند بدون آن‌كه خصوصیات نمادین واقعی این پدیده را از بین ببرد" (۱۹۹۰ a: ۳۶). یكی از اهداف اصلی جامعه‌شناسی بوردیو بسط دادن مدل وبر برای اقتصاد سیاسی دین به كل حیات اجتماعی و فرهنگی است. در واقع، بوردیو جامعه‌شناسی فرهنگ خود را دارای ویژگی جامعه‌شناسی وبر می‌داند كه از "مدل اقتصادی برای تعمیم دادن نقد ماتریالیستی به قلمرو دین" استفاده كرد (۱۹۹۰ a: ۱۰۷). این ماده‌گرایی باید ماده‌گرایی "عام" یا "رادیكال" باشد، ولی باید ماتریالیستی باشد كه از تقلیل‌گرایی طبقاتی كه به اعتقاد بوردیو (۱۹۹۰ b:۱۷; ۱۹۹۳:۲۱۷) مشخصه ماركسیسم است، اجتناب ورزد. بوردیو بر این باور است كه در این ماده‌گرایی عام، راهی برای فراگذشتن از دوگانگی ماده‌گرایی / آرمان‌گرایی قدیمی در علوم اجتماعی یافته است.
●منافع نمادین
اثر بوردیو شرح و بسط مهمی از مفهوم ماكس درباره وبر منافع و كالاهای آرمانی است (Gerth and Mills ۱۹۷۰: ۲۸۰) ایده "نفع مذهبی" از تأكید وبر بر ویژگی "این جهانی" رفتار ناشی از باور مذهبی گرفته شده است. وبر می‌نویسد كه "ابتدایی ترین اشكال رفتار متأثر از عوامل جادویی یا مذهبی به این جهان گرایش دارند" (۱۹۷۸:۳۹۹). او در ادامه تأكید می‌كند كه "اندیشه یا رفتار جادویی یا مذهبی نباید از دامنه رفتار هدف‌مند روزمره جدا باشد مخصوصاً با توجه به این‌كه اهداف كنش‌های جادویی یا مذهبی عمدتاً اقتصادی است" (Weber ۱۹۷۸:۴۰۰). بوردیو استدلال می‌كند كه با تأكید بر "ویژگی این جهانی" رفتار ناشی از عوامل مذهبی، وبر "طریقی را برای ربط دادن مضامین گفتمان اسطوره‌ای (و حتی نحو آن) به منافع مذهبی كسانی كه آن را تولید، ترویج و دریافت می‌كنند، عرضه می‌كند (۱۹۹۰ b:۴). بنابراین وبر وسیله‌ای برای اتصال رسوم و باور‌های مذهبی به منافع كسانی كه آن را تولید و اداره می‌كنند در اختیار می‌گذارد.
اما بوردیو (۱۹۷۸ c: ۱۲۲) مفهوم وبر از "منافع مذهبی" را "توضیح صرفاً ضعیفی" تلقی می‌كند چون این مفهوم دامنه منافع را به حدودی كه "شرایط وجودی عاملان آن را تعیین می‌كند" محدود می‌سازد. در مقابل، بوردیو تأكید می‌كند كه شكل و شرایط بیان منافع مذهبی - و به طور كلی‌تر منافع نمادین - را عرضه مذهب و كنش متخصصان دینی تعیین می‌كنند. معهذا، اندیشه وبر به فرد اجازه می‌دهد كه نظامی از رسوم و باور‌های مذهبی به عنوان... بیان تغییر شكل یافته‌ای از راهبرد‌های دسته های متفاوتی از متخصصان بسازد كه بر سر انحصار اداره كالای رستگاری و اداره طبقات مختلف علاقه‌مند به خدمات آنها، رقابت می‌كنند ( bourdieu ۱۹۹۱ a:۴).
بوردیو، با این استدلال كه تمامی رسوم اساساً داری "منافعی" به صورت مادی یا نمادین هستند، ایده منافع را بسط می‌دهد تا كالا‌های غیرمادی را شامل شود. او منطق محاسبه اقتصادی را بدون تفاوت قائل شدن میان همه كالا‌های مادی و نمادینی كه خود را كمیاب و سزاوار طلب‌شدن در یك شكل‌بندی اجتماعی خاص ارائه می كنند، تعمیم می‌دهد (۱۹۷۷:۱۷۸). بوردیو می‌خواهد یك نظریه عمومی اقتصاد رسوم بنا كند تا "همه رسومی" را كه هدفشان حداكثرسازی سود نمادین یا مادی است تحلیل كند (۱۹۹۰ b:۲۰۹) برنامه پژوهشی پیشنهادی او آن‌چه را كه به‌طور سنتی اشكال اقتصادی (مادی یا دارای منافع) و غیراقتصادی (نمادین و بدون منافع) كنش و اهداف می‌دانند یكی می‌كند. بنابراین نفع نمادین و نفع مادی هم‌چون دو شكل عینی برابر از تفع تلقی می‌شوند. بازیگران منافع نمادین را به انداره منافع مادی دنبال و در شرایط خاص یكی را با دیگری مبادله می‌كنند.این كه وبر نظریه منافع را از منافع مادی به كالای آرمانی تسری نمی‌دهد، ولی تمایزات تحلیلی را برای انواع مختلف رفتار حفظ می‌كند وبر (۳۳۹ ، ۲۵-۲۴ :۱۹۷۸) از نظر تحلیلی انواع كنش‌ها را به این صورت از همدیگر تمایز می‌سازد: "عقلانی ابزاری"، "ارزشی - عقلانی"، "عاطفی" و "سنتی". وبر هر كنش ابزاری را كنش اقتصادی نمی‌داند. برای این كه یك كنش، كنشی اقتصادی تلقی شود باید نیازی را كه متكی بر منابع نسبتاً كمیاب و تعداد محدودی از كنش‌ها‌ست برآورده كند. در اثر بوردیو چنین تمایزاتی همگی ناپدید می‌شوند. به علاوه این ایده كه كنش نفع محور است در دیدگاه بوردیو پیش فرض اساسی است و نه فرضیه‌ای برای آزمودن. این كه آیا برخی رسوم ممكن است بیش از رسوم دیگر نفع طلب باشند یا نه، در مد نظر بوردیو نیست.
بوردیو، به‌رغم زبان اقتصادی، ماتریالیسم تعمیم یافته خود را كاملاً متمایز از اقتصاد‌گرایی می‌داند چرا كه دیدگاه او فایده‌گرایی مادی را فقط به‌عنوان یكی از اشكال كلی تر تعقیب منافع می‌نگرد. بنابراین، او ادعای تألیف علم عمومی اقتصاد رسوم را دارد كه "علم رسوم اقتصادی فقط یك مورد خاص" از آن برنامه كلی تر است. (Bourdieu ۱۹۷۷: ۱۸۳). او كاملاً بین نظریه اقتصاد رسوم خویش و نظریه بازیگر عقلانی تمایز قایل می‌شود. از دیدگاه بوردیو نفع محور بودن رسوم به معنای محسابه‌ای صوری یا آگاهانه از سود و زیان نیست. بلكه، رسوم غالباً در سطحی تلویحی، گرایشی و پیشا تفكری رخ می‌دهد كه منعكس‌كننده انباشت گذشته از طریق جامعه‌پذیری اولیه فایده‌ها و ضرر‌های مرتبط با پیشینه طبقاتی اجتماعی است. او به شدت دیدگاه خود از كنش به‌عنوان دیدگاهی گرایشی را با دو دیدگاه رقیب كه كنش را ناشی از محاسبات عقلانی یا جبریت ساختاری می‌دانند مقایسه می‌كند.(۴)
●سرمایه فرهنگی
تعمیم ایده نفع مذهبی وبر به بوردیو این اجازه را می‌هد كه مفاهیمی چون "سرمایه مذهبی" و "سرمایه فرهنگی" را به‌عنوان اشكال غیرقابل تقلیل قدرت، ولی قابل مبادله با سرمایه اقتصادی، ایجاد كند. بوردیو (۳۷۵ :۱۹۸۹) هنگامی كه، منابع با تبدیل شدن به اهداف مبارزه به عنوان منابع ارزشمند، به مثابه "رابطه اجتماعی قدرت" عمل می‌كنند، آنها را سرمایه تصور می‌كند. مفهوم "سرمایه مذهبی" بوردیو (۱۹۹۱ a: ۹) به ایده وبر در مورد صلاحیت مذهبی نزدیك است. این مفهوم بیانگر "كار نمادین انباشته" و با "تشكیل میدان مذهبی" مرتبط است كه در آن یك گروه از متخصصان مذهبی قادر به انحصاری كردن و اداره خدمات و كالا‌های مذهبی‌اند. سرمایه مذهبی یك منبع قدرت است چون اشاره بر شكلی از "سلب مالكیت عینی" از طریق به وجود آوردن مردم "عوام" دارد، آن مردمی كه براساس تعریف فاقد آن منبع ارزشمندی هستند كه توسط متخصصان كنترل می‌شود، ولی به آن نیاز دارند. مفهوم سرمایه فرهنگی بوردیو منابع متنوعی نظیر تسهیل كلامی، آگاهی فرهنگی عمومی، اولویت‌های زیبایی‌شناختی، معرفت علمی و، اعتبار تحصیلاتی را دربر می‌گیرد. او معتقد است كه فرهنگ (در گسترده‌ترین معنای این واژه) می‌تواند به یك منبع قدرت تبدیل شود.
بنابراین، بوردیو با تعمیم منطق نفع شخصی به میدان غیرمادی كه در آنجا او وجهه، افتخار، دانش و صلاحیت‌های علمی را به عنوان شكل‌هایی از سرمایه برمی‌شمارد، از خصوصیت غیرقابل تقلیل نمود‌های فرهنگی به شكل‌هایی از قدرت دفاع می‌كند. براساس دیدگاه بوردیو، بازیگران راهبرد‌های سرمایه گذاری در كالا‌های فرهنگی را عیناً همانند سرمایه‌گذاری در كالا‌های اقتصادی دنبال می‌كنند. افراد، خانواده‌ها و گروه‌ها می توانند اقلام فرهنگی و اقتصادی جمع كنند. افزون بر این، امتیاز و وجهه می‌تواند به‌صورت سرمایه بین نسل‌ها از طریق اشكال سرمایه فرهنگی منتقل شود. خانواده‌هایی كه در آموزش عالی فرزندان خود سرمایه گذاری می‌كنند یك شكل فرهنگی از سرمایه گذاری را تعقیب می‌كنند تا شرایط مادی نسل‌های آینده خود را حفظ كنند یا افزایش دهند. به این ترتیب بوردیو مطرح كردن منابع غیر مادی ارزشمند را به عنوان شكل‌هایی از سرمایه به‌طوری كه بتوان آنها را در ازای كسب سود انباشت، مبادله و سرمایه گذاری كرد، مفید می‌داند. بوردیو استدلال می كند كه وظیفه مهم جامعه‌شناسی بررسی تولید، جریان و مصرف اشكال متنوع سرمایه افتصادی و فرهنگی است. تحت چه شرایط و به چه نرخی این اشكال متمایز سرمایه متقابلاً به اشكال قابل تبدیل قدرت مبدل می‌شوند؟
باید بین مفهوم سرمایه فرهنگی بوردیو و مفهوم سرمایه انسانی گری بیكر (۱۹۷۶) تفاوت قایل شد. بوردیو، بر خلاف نظریه‌پردازان سرمایه انسانی، به تنوع مبتنی بر طبقه هم در معانی و هم در كاربرد‌های انواع مختلف سرمایه می پردازند. به علاوه، نظریه كنش انسانی بوردیو كه از مفهوم هابیتوس۲ او اخذ می‌شود با فرضیه‌های انسان‌شناختی در مورد دیدگاه بازیگر عقلانی موافق نیست. بازیگران بوردیو راهبرد‌هایی را دنبال می‌كنند اما نه به‌عنوان بازیگرانی كه آگاهانه از ابزار‌های محدود برای دستیابی به اهداف مورد نظر حداكثر استفاده را می‌برند. گزینه‌های آنها، گزینه‌هایی گرایشی، عملی و ضمنی هستند كه مواجهه بین سرمایه انباشته و گرایش‌های مشابه از جامعه‌پذیری پیشین و فرصت‌های حال و محدودیت‌های میدان‌ها عمل بازیگران را باز می نمایانند.
مفاهیم سرمایه و نفع نمادین بوردیو، هم‌چنین باید از دیدگاه "جعبه ابزاری" رسوم فرهنگی آن سوئید لر (۱۹۸۶) تمیزداده شود. هر چند شباهت هر دو نظریه بیش تر در تأكید بر عامل و ویژگی‌های عملی فرهنگ است تا بر هنجارها و ارزش‌ها، اما بوردیو كم‌تر از سوئید لر كنش فرد را داوطلبانه می‌داند و بر حضور گروه در كنش فرد تأكید می‌كند. به علاوه، بوردیو بیش‌تر از سوئید لر بر بعد قدرت منابع فرهنگی و ظرفیت آنها برای تشكیل سلسله مراتب اجتماعی تأكید دارد.
●قدرت نمادین
بوردیو برای بسط نظریه قدرت نمادین، از مفاهیم كاریزما و مشروعیت وبر كمك می‌گیرد.(۵) این نظریه بر نقش فعالی كه فرضیه‌های پذیرفته شده در تشكیل و حفظ روابط مبتنی بر قدرت بازی می‌كنند تأكید می‌گذارد. بوردیو هم‌چون وبر معتقد است كه اعمال قدرت به مشروعیت نیاز دارد. بوردیو استدلال می‌كند كه منطق نفع شخصی كه زیربنای همه رسوم ـــ مخصوصاً رسوم حیطه فرهنگی ـــ را تشكیل می‌دهد به اشتباه به عنوان منطق "عدم نفع" تشخیص داده می‌شود. از نظر بوردیو سوء تشخیص، هم‌چون ایده "آگاهی كاذب" در سنت ماركسیستی، مفهومی مهم و نشانه "انكار" منافع سیاسی و اقتصادی موجود در مجموعه‌ای از رسوم است. بنابراین بوردیو می‌گوید كه رسوم نمادین، توجه را از این ویژگی كه رسوم منافعی دارند منحرف می‌كنند و در نتیجه به ایفای نقش آنها به عنوان فعالیت‌های بدون منافع كمك می‌كنند. منبع و فعالیت‌ها قدرت نمادین یا مشروعیت كسب می‌كنند تا جایی كه از منافع مادی اساسی جدا می‌شوند و از این رو به اشتباه به عنوان نماینده اشكال فعالیت‌ها و منابع بدون منافع تشخیص داده می‌شوند. افراد و گروه‌هایی كه می‌توانند خود را از گروه‌ها و افرادی كه دارای منافع شخصی هستند به گروه‌ها و افرادی كه منافعی ندارند تغییر دهند، به گفته بوردیو به كسب "سرمایه نمادین" نایل می‌شوند (نگاه كنید به (۱۹۷۲: ۲۲۷-۲۴۳, ۱۹۷۷: ۱۷۱-۸۳ ۱۹۹۰ b: ۱۱۲-۲۱ b:۱۶۳-۱۷۰). سرمایه نمادین، "سرمایه انكار شده" است؛(۶) این سرمایه، روابط مبتنی بر "منافع" بنیادین را كه با آنها مرتبط است، با مشروعیت دادن به آنها، پنهان می‌كند. به این ترتیب سرمایه نمادین شكلی از قدرت است كه نه به‌عنوان قدرت بلكه به عنوان تقاضا‌های مشروع برای به رسمیت شناخته شدن، احترام، اطلاعات یا خدمات دیگران مشاهده می‌شود.
●كار نمادین
از نظر بوردیو، توجه وبر به تولیدكنندگان مذهبی، كلیدی برای درك این نكته است كه چگونه روابط مبتنی بر منافع جهت ایجاد سرمایه فرهنگی، به روابط مبتنی بر عدم منافع مبدل می شوند. كار نمادین متخصصان است كه روابط مبتنی بر قدرت را به شكل‌هایی از امتیازی كه منافعی ندارد در می‌آورد. (Bourdieu ۱۹۷۷: ۱۷۱). بوردیو(۱۹۷۸ c: ۱۲۲-۱۲۴, ۱۹۹۱ a: ۵-۱۳) تحلیل وبر(۱۱۸۱-۱۱۷۷ :۱۹۷۸) از " اخلاقی سازی" "سامان بخشی" نیاز‌های مذهبی بورژوازی در حال ظهور شهری به‌عنوان حاصل كار متخصصان مذهبی را به‌عنوان بینشی ویژه، برجسته می‌كند. كار مذهبی متخصصان برداشت‌هایی مذهبی از شرایط اجتماعی ویژه موجودیت گروه‌هایی خاص را ایجاد می‌كند. كار نمادین، از طریق تغییر شكل روابط مبتنی بر منافع به معنا‌هایی كه منافعی ندارند قدرت نمادین ایجاد می‌كند.
بنابراین بودریو نقش مهمی برای تولیدكنندگان نمادین (برای مثال، هنرمندان، نویسندگان، معلمان، روزنامه‌نگاران و كارمندان) در ایجاد مشروعیت برای نظام اجتماعی بوسیله تولید سرمایه نمادین از طریق كار نمادین، قایل است. البته مسلماً این نقشی است كه ماركس برای ایدئولوژی قایل است اما بوردیو با تأكید بر كار نمادین می‌خواهد پافشاری كند كه ایدئولوژی یك ساخت معین نیست بلكه مستلزم ساخت فعال است. به علاوه، بوردیو معتقد است كه انجام دادن اغلب رسوم روزمره بدون سوء تشخیص منافع عینی آنها امكان‌پذیر نخواهد بود. به‌عنوان مثال، تبادل هدایا اگر در جهاتی از سوء تشخیص منافع عینی آنها در كار نباشد می‌تواند به مبادله مالی تغییر شكل دهد. بنابراین قدرت نمادین هم‌چون بعدی لاینفك از رسوم است. اگر چه بوردیو زبانی اقتصادی به كار می‌گیرد، ولی تأكیدش بر ضرورت قدرت نمادین در رسوم جایگاه او را از یك دیدگاه منفعت طلبانه متمایز می‌كند.
نویسنده: دیوید سوارتز
مترجم: شفیعه صالحی
منبع:‌فصلنامه اقتصاد سیاسی، شماره دهم
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید