سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


The Doors


The Doors
در خصوص زندگی جیم موریسون، رهبر و همه‌کاره‌ی گروه دورز، داستانی جالب و مهم گفته می‌شود که به زعم خود موریسون در شکل‌گیری شخصیت او بسیار تأثیرگذار بوده است: هنگامی که جیم کودکی چهارساله بوده است به همراه پدر و مادرش به نیومکزیکو سفر می‌کند.
در جاده، موریسون با تعدادی سرخپوست مواجه می‌شود که بر روی جاده دراز کشیده‌اند و در حال مرگ هستند. این صحنه بر روی موریسون ۴ ساله تأثیر بسیاری می‌گذارد. او بعدها به دوستانش گفت که همانطور که ماشین از جلوی سرخپوست‌ها عبور می‌کرده است، روح یکی از آنها در جسم او حلول کرده است.
این داستان عموماً برای توصیف شخصیت نامتعارف و پررمز و راز موریسون که یکی از ماندگارترین چهره‌های تاریخ موسیقی راک است بازگویی می‌شود. (اولیور استون نیز در فیلم دورز از این واقعه استفاده‌ی دراماتیکی می‌کند.) ری مانزارک، نوازنده‌ی کیبورد گروه، از قول موریسون می‌گوید که آن سرخپوست یک عارف بوده، عارفی الکتریکی.
موریسون، پسر آدمیرال نیروی دریایی و ری مانزارک یکدیگر را در نیمه‌های دهه‌ی ۱۹۶۰ در دانشگاه USLA ملاقات کردند. در آنجا هردوی آنها در رشته‌ی فیلمسازی تحصیل می‌کردند. آنها تصمیم گرفتند یک گروه موسیقی تشکیل دهند که کمتر تحت تأثیر زمان خودش باشد.
مانزارک به سبک بلوز و جاز علاقه‌ی فراوانی داشت. دو عضو دیگر گروه، رابی کریگو، گیتاریست و جان دنزمور، درام‌زن بودند. خواننده و شاعر گروه، موریسون بود که تحت تأثیر نیچه، ویلیام بلیک و رمبو شعر می‌گفت. اشعار او عمدتاً درباره‌ی وجود و ازخودبیگانگی بود.
اما حال و هوای موسیقی نامتعارف گروه دورز، تیره و تا حدی اروتیک بود. اولین آلبوم گروه با عنوان Break On Through To The Other Side به نوعی بیانیه‌ی فلسفی ـ سیاسی موریسون بود. ترانه‌های دورز برخلاف دو گروه مطرح آن دوران، بیتلز و رولینگ استونز، آتش در وجود شنوندگانش برمی‌انگیخت. ترانه‌های آلبوم اول گروه مملو از مضامین ضدپدرسالاری بود.
به خصوص ترانه‌ی مشهور و پر سروصدای این آلبوم با عنوان Father I Want To Kill You, Mother I Want To…. این ترانه‌ها برای آن زمان بسیار پیشرو بود و به همین دلیل مثل بمب در آمریکا صدا کرد. مضامین معترضانه‌ی گروه باعث شد تا از اجرای کنسرت آنها در لس‌آنجلس جلوگیری شود. همین امر باعث شهرت و محبوبیت بیشتر گروه شد.
دورز با اشعار و ذهنیت نبوغ‌آمیز موریسون، بسیاری از تابوهای جامعه‌ی آمریکا را زیر سؤال می‌برد. به همین دلیل نهادهای سنتی تمام تلاش خودشان را به خرج می‌دادند تا از برنامه‌های آنها جلوگیری کنند.
اشعار موریسون، حاوی ترس و اضطراب انسان معاصر از جنگ، سیاست، ترور و ... بود. ترانه‌های جادویی و قاعده‌شکن گروه در آن سالها Light My Fire و People Are Strange بودند که همگی جزو پرفروشترین ترانه‌های سال آمریکا بودند. مورسیون روزبه‌روز محبوب‌تر می‌شد و درعین‌حال روربه‌روز هم پیچیده‌تر و نامتعارف‌تر می‌شد.
شخصیت حساس موریسون توان تحمل دردها و رنج‌های فلسفی او را نداشت و موریسون هم‌زمان به الکل و مواد مخدر معتاد شد و به نوعی، خودکشی تدریجی را برگزید.کنسرت‌ها و برنامه‌های آنها روزبه‌روز عجیب‌تر و نامتعارف‌تر می‌شد.
به‌گونه‌ای که در یکی از کنسرت‌ها موریسون آنچنان به سیاست آمریکا و دولتمردان آن حمله کرد، که پلیس مداخله کرد و کنسرت تعطیل شد.
در سال ۱۹۶۹، موریسون عنصری نامطلوب تشخیص داده شد. به همین دلیل او تحت فشارهای آشکار و نهان مجبور به ترک آمریکا شد و به پاریس رفت و در سال ۱۹۷۱ بر اثر سکته‌ی قلبی جان سپرد.
گروه دورز تا سال ۱۹۷۳ به کار خود ادامه داد و دو آلبوم بدون حضور موریسون روانه‌ی بازار کرد، اما در این سال متلاشی شد. در سال ۱۹۹۱ اولیور استون فیلمساز آمریکایی که به فضای سیاسی ـ فرهنگی دهه ۱۹۶۰ علاقه‌ی فراوانی داشت، فیلمی با عنوان دورز درباره‌ی شخصیت افسانه‌ای جیم موریسون ساخت. در این فیلم ول کیلمر در نقش موریسون ظاهر شد.
ری مانزارک دوست و همکار موریسون می‌گوید: در هر دوره شاهد جوانان تازه‌ای هستم که ژرفای موسیقی دورز را درک می‌کنند.
موریسون در قبرستان مشهور پرلاشز پاریس دفن شده است.
منبع : سایت موسیقی راک


همچنین مشاهده کنید